بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن


اینکوترمز Incoterms

اینکوتِرمز (Incoterms) چیست ؟

معاملات بین المللی و حقوق تجارت در طول سالیان اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است بطوری که آشنایی با مجموعه قوانین و اصلاحات تجاری و اجتناب از اشتباهات مختلف در تجارت به امری مهم و ضروری تبدیل شده است. و در این بین واژه اینکوترمز از اهمیت بالایی برخوردار شده است. بطوری که در اکثر معاملات بین المللی به نحوی از آن استفاده می گردد. در واقع اینکوترمز روش ها و راه حل های استاندارد یک معامله تجاری را مشخص نموده و وظیفه طرفین معامله در مورد انواع هزینه‌ها ، مسئولیت ها و غیره را بطور واضح مشخص و تشریح می نماید.

اینکوترمز یک کلمه ترکیبی از سه واژه انگلیسی «International Commercial Terms» به معنی “اصطلاحات بازرگانی بین‌المللی” می باشد. و همانطور که گفته شد در تجارت جهانی به صورت گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. بازرگانی ساتراپ تجارت

اینکوترمز به مسائل مرتبط با حمل و ارسال کالا از فروشنده به خریدار پاسخ می‌دهد. زیرا در بحث معاملات بین المللی در بیشتر موارد سوء تفاهمات و اختلافاتی بین خریدار و فروشنده پیش می آید. مسائلی شامل حمل و نقل کالاها، ترخیص کالا ، واردات و صادرات کالاها ، و اینکه چه کسی مسئول پرداخت می‌باشد و اینکه ریسک جابجایی و انتقال کالا در مراحل مختلف حمل بر عهده چه کسی می‌باشد. اصطلاحات مختلف اینکوترمز معمولاً با ذکر مکان‌های جغرافیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اصطلاحات مختلف تجاری از قرن 17 میلادی مورد استفاده قرار می گرفت. اما در برخی کشورها و بنادر برداشت های متفاوتی از آن میشد، بنابراین اتاق بازرگانی بین المللی از سال 1920 فعالیتی را مبنی بر تفسیر و تشریح معانی این اصطلاحات آغاز کرده است. و بعد از آن هرساله و با توجه به شرایط اقتصادی و پیشرفت های اتفاق افتاده مواردی را به اصطلاحات تجارت بین المللی اضافه می نماید.

اینکوترمز-incoterms

اینکوترمز 1953

در سال های بعد از جنگ جهانی دوم و با گسترش و اهمیت یافتن حمل‌ونقل ریلی در تجارت خارجی و ضرورت وجود قوانین مدون در این بخش، اتاق بازرگانی بین المللی در اینکوترمز سال ۱۹۵۳، دو قاعده‌ی FOT و FOR برای حمل ریلی ارائه داد و بعد از آن مقررات آنها تدوین شد و تعداد قواعد اینکوترمز به تعداد ۸ قاعده افزایش پیدا کرد.

اینکوترمز 1967

ویرایش ایجاد شده بعدی در اینکوترمز در سال ۱۹۶۷ انجام شد و بر اساس این موارد جدید امکان تحویل کالا قبل و بعد از گمرک در مقصد، توسط فروشنده می بایست پیش‌بینی شده و برای مخاطرات و پرداخت هزینه‌های آن ، مقررات مربوطه تعیین شد. در پی این موارد دو قاعده‌ی DDP و DAF به اینکوترمز اضافه شد و تعداد قواعد به ۱۰ قاعده رسید. در قواعد قبل از این دو مورد، فروشنده هزینه‌های حمل تا مقصد را می‌پرداخت، ولی مسئولیتی در قبال خطرات و هزینه‌های غیرمترقبه در جریان حمل کالا تا مقصد را نداشت. اما فروشنده در قاعده‌ی DAF دارای چنین مسئولیتی تا نقطه‌ی تحویل در مقصد قبل از گمرک، یعنی تا مرحله‌ی تحویل کالا توسط وسیله‌ی حمل به خریدار است و در قاعده‌ی DDP تا پس از ترخیص وارداتی از گمرکِ مقصد، این مسئولیت‌ را برعهده دارد.

اینکوترمز 1980

در سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۰ میلادی بازنگری جدیدی در اینکوترمز اتفاق افتاد، به جهت اینکه در این سال ها حمل و نقل غیردریایی کالاهای تجاری افزایش یافته و بیمه نیز اهمیت زیادی پیدا کرده بود. در نتیجه در اینکوترمز سال ۱۹۸۰ قواعد CIP و CPT طراحی و نکته‌ی مهم تر آن که، نحوه‌ی استفاده از این دو قاعده تدوین و ارائه شد. با توجه به وجود قواعدی چون CPR و CIF که برای حمل دریایی کاربرد داشتند و در آن زمان C&F نامیده می‌شدند، دو قاعده‌ی جدید برای حمل غیردریایی استفاده می‌شدند. در این تجدید نظر، برای اولین بار قاعده‌ی FCA نیز مطرح گردید.

اینکوترمز 1990

در تجدید نظری که در سال ۱۹۹۰ اتفاق افتاد، قاعده‌ FCA که در سال ۱۹۸۰ اضافه شده بود، اهمیت زیادی پیدا کرده و بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن بیشتر مورد استفاده قرار گرفت؛ به‌ طوری که جای قواعدی را که در این تجدید نظر حذف شده بودند را گرفت. قواعدی که در این بازنگری حذف ‌شده بودند عبارت بودند از (POT-FOR-FOB AIR PORT).

اینکوترمز 2000

در سال ۲۰۰۰ میلادی بنظر می رسید که اینکوترمز به بهترین حالت خود جهت رسیدن به یک ساختار تکمیلی نزدیک شده است و این موضوع از استقبال بازرگانان در سطح بین‌الملل برای حاکم ساختن مقررات آن بر قراردادهای خود کاملا قابل مشاهده بود.

با این حال، ده سال بعد ، اینکوترمز ۲۰۰۰ در سال ۲۰۱۰ میلادی مورد تجدید نظر قرار گرفت. در مقایسه با نسخه‌ی سال ۲۰۰۰ ، تغییرات متعددی در نسخه‌ی جدید اینکوترمز (۲۰۱۰) تدوین شده و مشاهده میشود. به‌ طوری که در نسخه‌ی جدید اینکوترمز ، امکانات بسیاری مانند افزایش و ارتقای اصول امنیتی حمل و نقل بار از طریق جایگزین کردن اسناد الکترونیکی به جای اسناد فیزیکی و کاغذی فراهم شده است.

در حقیقت، این تغییرات بوجود آمده پاسخی مثبت به تحولات نوین در عرصه‌ی تجارت الکترونیکی بود. نسخه‌ی جدید سال 2010 شامل ۱۱ بازنویس است که جایگزین ۱۳ بازنویس مقرر در نسخه‌ی قدیمی اینکوترمز سال ۲۰۰۰ شده است. ولی این مورد لازم و ضروری است که برای درک بهتر قوانین و طبقه‌بندی قواعد اینکوترمز جدید (۲۰۱۰ میلادی) می بایست شناخت دقیقی از اینکوترمز سال ۲۰۰۰ بعمل آید.

اصطلاحاتی چون DDM ،DEQ ،DES ،DAF از اینکوترمز ۲۰۱۰ حذف شده‌اند و اصطلاحاتی بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن مانند ADT ، DAP به آن اضافه شده است. اینکوترمز ۲۰۰۰ شامل ۴ گروه مختلف C ، D ، E ، F بود اما نسخه‌ی ۲۰۱۰ تنها از ۲ گروه تشکیل شده است.

اینکوترمز 2010

اینکوترمز 2010

به عبارت دیگر اینکوترمز 2010 نسخه ي هشتم و نهایی از اینکوترمزها می باشد، که در 11 قانون تعریف شده و بر مبناي طریقه حمل به دو دسته کلی تقسیم بندي می شوند :

گروه اول؛ این گروه شامل اینکوترم هایی می باشند که تمامی روش های حمل و نقل را شامل می شود و از 7 قانون تشکیل شده است.

تحویل درب کارخانه – EXW .1

در این روش فروشنده، کالا را در محل تولید و یا انبار کالا به خریدار تحویل می دهد و کلیه مسئولیت ها و هزینه ها، اعم از بارگیري، حمل و نقل، بیمه، گمرك و ریسک خرابی کالا بر عهده خریدار است.

تحویل در نقطه ای معین در کشور مبداء – FCA .2

به معناي این است که فروشنده کالا را پس از ترخیص صادراتی و گمرکی در محل تعیین شده ای که از قبل بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن از سوي خریدار مقررگردیده است تحویل می دهد. با توجه به اینکه محل تحویل کالا در کشور خریدار می باشد باشد، بنابراین بارگیري، هزینه حمل و بیمه کالاها بر عهده خریدار می باشد.

کرایه حمل پرداخت شده – CPT .3

در این قاعده که نوعی حمل و نقل ترکیبی کالا می باشد، به این صورت است که که فروشنده کالا را تهیه نموده و مراحل حمل داخلی و ترخیص صادراتی را انجام داده و هزینه هاي ترخیص صادراتیو گمرکی را خود پرداخت میکند. همچنین حمل کننده کالا تا مقصد نهائی را انتخاب، قرارداد حمل را منعقد و کرایه را تا محل مشخص در قرارداد بعنوان مقصد نهائی پرداخت مینماید. در این حالت ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را تحویل اولین حمل کننده می دهد خاتمه می یابد. همچنین پرداخت هزینه بیمه و عقد قرارداد بازرسی بر عهده خریدار است.

کرایه و بیمه حمل پرداخت شده – CIP .4

این قاعده از اینکوترمز بدین معنی است که فروشنده کالا را با اخذ مجوزهاي صادراتی از کشور خود و ترخیص صادراتی، به حمل کننده اي که منتخب خود اوست و با وی قرارداد حمل منعقد کرده تحویل میدهد. بعلاوه کرایه حمل کالا تا مقصد را پرداخت کرده و کالا را تا مقصد بیمه نموده ، هزینه بیمه را هم پرداخت مینماید .

تحویل در پایانه کشور مقصد – DAT .5

این قاعده بدین معنی است که فروشنده تمام هزینه هاي حمل و نقل، صادرات، تخلیه اصلی در بندر مقصد و هزینه هاي بندر مقصد و قبول تمامی ریسک ها تا پایانه مقصد را عهده دار میشود. پایانه می تواند بندر، فرودگاه، و مکان تبادل کالا تلقی گردد. ضمن اینکه حقوق ورودي، مالیات و هزینه هاي گمرکی برعهده خریدار می باشد.

تحویل در نقطه ای معین در کشور مقصد – DAP .6

این قاعده می تواند براي تمامی حالت های حمل و نقل استفاده شود، بخصوص در فرآیندي که در آن بیش از یک حالت حمل و نقل وجود داشته باشد. در این حالت فروشنده مسئولیت هماهنگی حمل و تحویل کالا، آماده سازي جهت انجام تخلیه بار از وسیله نقلیه، در محل مورد توافق می باشد. در این روش پرداخت مالیات و پوشش بیمه بر عهده فروشنده نمی باشد.

تحویل در مقصد با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی – DDP .7

فروشنده مسئول تحویل کالا در محل قید شده در کشور خریدار است، و پرداخت تمامی هزینه هاي انتقال کالا به مقصد از جمله حقوق ورودي و مالیات بر عهده وي می باشد. این قاعده حداکثر تعهدات برای فروشنده و حداقل تعهدات برای خریدار را شامل می گردد.

اینکوترمز-incoterms

گروه دوم؛ این گروه شامل اینکوترم هایی می باشد که شامل راه هاي آبی دریایی و داخلی(درون کشوري) هستند.

تحویل در کنار کشتی – FAS .8

در این حالت محل پایان یافتن ریسک فروشنده کنار کشتی در بندر است. مسئولیت عقد و پرداخت هزینه حمل، بیمه و بازرسی به عهده خریدار است.

فوب – FOB .9

فروشنده وقتی کالا را از روي نرده کشتی در بندر مبدأ عبور داد ریسک خود را خاتمه داده است. هزینه حمل و همچنین هزینه عقد قرارداد حمل از بندر مبدا، بیمه و بازرسی به عهده خریدار می باشد.

هزینه و کرایه حمل – CFR .10

سی اف آر همان (C&F) سابق است ولی صرفا در خصوص حمل دریایی. یک کالا وقتی از روي نرده کشتی عبور می کند یا به عبارتی بارگیري می شود، مسئولیت فروشنده در آن لحظه پایان می پذیرد.در این حالت پرداخت هزینه های بیمه و عقد قرارداد آن با خریدار می باشد، اما پرداخت هزینه حمل و عقد قرارداد آن با فروشنده می باشد.

هزینه ، کرایه و بیمه حمل – CIF .11

در این روش کالا وقتی از روي نرده کشتی بارگیري می شود، مسئولیت فروشنده پایان می یابد. ضمن اینکه هزینه حمل و بیمه و عقد قرارداد آن ها با فروشنده می باشد.

بطور کلی هدف از اینکوترمز ارائه‌ی مجموعه‌ای از مقررات بین‌الملل برای تفسیر رایج‌ترین اصطلاحات بازرگانی در تجارت خارجی و ترخیص کالا است. بدین ترتیب، چندگانگی تفسیر این اصطلاحات در کشورهای مختلف از میان می‌رود یا حداقل به میزان قابل‌ توجهی تقلیل می‌یابد.

آﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺑﺮﺧﯽ اﺻﻄﻼﺣﺎت ﺗﺠﺎری

در دهه ۱۹۳۰ میلادی اتاق بازرگانی بین المللی (ICC) مطالعاتی را در زمینه تفسیر اصطلاحات تجاری به عمل آورد و مقرراتی را برای تفسیر یکنواخت اصطلاحات بازرگانی بین المللی در سال ۱۹۳۶ برقرار نمود که به اینکوترمز معروف گشت.

اینکوترمز که در برگیرنده اصطلاحات بازرگانی بین المللی است در واقع تعیین کننده ضوابط بین خریدار و فروشنده در معاملات تجاری است که آخرین آن اینکوترمز ۲۰۰۰ می باشد که منتشر گردیده است.

۱. گروه E : در این گروه فقط از یک واژه EXW به معنی تحویل کالا در نقطه عزیمت استفاده شده است. (نقطه عزیمت ممکن است محل کار، محل انبار، کارخانه، مزرعه و یا هر نقطه دیگری باشد که توافق شده است.) فروشنده کاری نمی کند مگر واگذاری کا لا در محل تعیین شده به خریدار.

۳. گروه C که در این گروه فروشنده مسئولیت انعقاد قرارداد حمل و پرداخت کرایه حمل کا لا تا مقصد را بعهده دارد و شامل اجزاء زیر است :

* CIF : فروشنده علاوه بر کرایه حمل ، مسئولیت انعقاد قراداد بیمه و پرداخت هزینه آن تا محل تعیین شده در مقصد را نیز عهده دار می شود

۴. گروه D : در این گروه فروشنده بیشترین مسئولیت را در معامله به عهده دارد در حالی که کمترین مسئولیت متوجه خریدار است و اجزاء آن عبارتند از :

* DDP : ترخیص کالا برای ورود بعهده فروشنده می باشد. (تحویل کالا در انبار خریدار یا گمرک مقصد و پرداخت تمام حقوق و عوارض مربوطه)

مناطق آزاد تجاری عبارت از نواحی محصور و حفاظت شده ای است که معمولاً در کنار سواحل دریاها و یا مناطقی که از جهت حمل و نقل سریع کالاها دارای امتیازات و تسهیلات ویژه ای می باشد ایجاد می گردد.

سازمان UNIDO وابسته به سازمان ملل متحد مناطق آ‍زاد تجاری را اینگونه تعریف می کند : «مناطق آزاد تجاری عبارتست از محرکه ای در جهت تشویق صادرات صنعتی»

تجارت متقابل قدیمی ترین شیوه مبادلات تجاری است. در این نوع معاملات معمولاً قراردادها و مقاوله نامه هایی بین دو دولت انجام می پذیرد و بانکهای مرکزی دو دولت با افتتاح حساب های ویژه نسبت به عملیات تجاری و مالی اقدام می کنند.

الف: معاملات دو جانبه (فروشنده خریدار) در اینگونه معاملات فروشنده یا صادرکننده در ازاء کالائی که به طرف دیگر می دهد صد در صد کالا دریافت می کند.

ج : همکاری صنعتی (Buy Back) : در این روش یک طرف ماشین آلات و دانش فنی و امکانات تولید یک محصول را در اختیار دیگری قرار می دهد و طرف دیگر تعهد مـی کند پس از بهره برداری برای یک دوره زمانی معینی تمام یا بخشی از تولیدات را در اختیار او قرار دهد.

کسب درآمد ارزی یکی از مهمترین بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن ابزارهای رشد و توسعه اقتصادی است که این مهم از طریق فروش تولیدات یا خدمات به کشورهای دیگر حاصل می شود و آن را صادرات مـی نامند.

انجام صادرات و فروش کالا در بازارهای خارجی از ظرافت و حساسیت های خاصی برخوردار است که عدم توجه به آنها ممکن است نابودی سرمایه های مالی و انسانی را به دنبال داشته باشد.

الف: بازاریابی : اولین و مهمترین قدم در انجام صادرات است. بازاریابی یعنی شناخت بازارهای خارجی و راههای نفوذ به آن که دستیابی به این شناخت از طریق مذاکره با خریداران، استفاده از اطلاعات و آمارهای رسمی، شرکت در نمایشگاههای بین المللی، تماس با رایزن های بازرگانی در سفارتخانه ها و اتاق های بازرگانی و همچنین استعلام از موسسات بین المللی و مراکزی که در این مورد خدمات ارائه می دهند امکانپذیر است. همچنین شناسائی کالاهای رقیب و کیفیت وقیمت آنها در بازار موردنظر و استفاده از روشهای تبلیغاتی برای معرفی کالا نقش مهمی در موفقیت یک صادرکننده دارند.

ب: کسب مجوز صدور : پس از بازاریابی صادرکننده باید مجوز صدور کالا را از وزارتخانه های صنعتی یا کشاورزی و یا بازرگانی کسب نماید ولی در حال حاضر صدور اغلب کالاها نیاز به مجوز ندارد و فقط برای کالاهای خاصی مجوزهای موردی صادر می شود.

ج: تعیین قیمت صادراتی : صادرکننده برای تعیین قیمت کالاهای صادراتی خود باید به کمیسیون نرخگذاری مراجعه کند. این کمیسیون مرکب از نمایندگان وزارت بازرگانی، مرکز توسعه صادرات (سازمان توسعه تجارت فعلی)، وزارت صنایع، گمرک ایران و بانک مرکزی می باشند. پس از تعیین قیمت صادراتی، صادرکننده ملزم است که معادل قیمت های تعیین شده ارز به بانک مرکزی معرفی نماید.

د: صدور پروفرما (پیش فاکتور) : صادرکننده باید پروفرما یا پیش فاکتور را که حاوی مشخصات کالا و فروشنده آن است برای خریدار ارسال نماید.

ر : تهیه و تدارک و بسته بندی : صادرکننده در این مرحله باید کالا را تهیه و مطابق با توافق به عمل آمده بسته بندی نماید.

و- دریافت گواهی بازرسی کالا : این گواهی که معمولاً مورد درخواست خریدار است توسط موسساتی که موارد توافق طرفین قرار گرفته است صادر می شود.

ی- صدور فاکتور و اخذ گواهی مبدأ : صادرکننده در این مرحله باید فاکتور فروش کالای خود را صادر و به تائید اتاق بازرگانی محل برساند و اتاق بازرگانی گواهی مبدأ کالا را صادر خواهد نمود.

ن- سپردن پیمان یا تعهد ارزی : صادرکننده با ارائه مدارک لازم از جمله قیمت مصوب کمیسیون نرخگذاری باید پیمان ارزی به بانک (اداره تهاتر و امور صادراتی) بسپارد.

در حال حاضر که شرایط صادرات سهل تر شده است به جای پیمان ارزی، صادرکننده یک ورزقه تعهد ارزی از بانک دریافت و پس از امضای آن متعهد به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات می شود.

م- عقد قرارداد حمل و بیمه : صادرکننده با یکی از شرکتهای معتبر حمل و نقل بین المللی قرارداد حمل امضاء می کند و همچنین کالا را تا رسیدن به مقصد بیمه می کند.

هـ – اظهار کالابه گمرک : در این مرحله کالا به گمرک حمل می شود و اظهارنامه خروجی یا صادراتی تنظیم و به گمرک ارائه می گردد. پس از ارزیابی کالا و پلمپ کردن بسته ها جواز خروجی (پروانه صادراتی) اخذ می گردد.

س- ارسال کالا : صادرکننده جواز خروجی را به شرکت حمل و نقل تحویل می دهد و شرکت مزبور براساس آن بارنامه حمل صادر و کالا را از گمرک بارگیری و به مقصد حمل می کند.

ش- دریافت واریز نامه : اگر کالا بصورت گشایش اعتبار اسنادی صادر شده باشد صادرکننده می تواند با ارائه اسناد حمل به بانک طرف حساب مراجعه و معادل ریالی مبلغ ارزی گشایش شده را به نرخ تعیین شده دریافت و گواهی یا تصدیق صدور اخذ نماید اما اگر بصورت امانی بخواهد صادر کند ، صادرکننده کالای خود را به کشورهای موردنظر حمل می نماید و در مهلت تعیین شده به فروش می رساند و ارز حاصل از فروش را به کشور باز می گرداند و گواهی صدور دریافت می کند.

بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن

Vectal Oil Company

اصطلاحات بازرگانی بین المللی یا اینکوترمز ،

اصطلاحات بازرگانی بین الملل International Commerce Terms با حروف اختصاري INCOTERMS نامیده میشود . اتاق بازرگانی بین الملل دراجراي رسالتی که در حوزه رفع زمینه هاي بروز اختلاف بین بازرگانان درسطح بین الملل و تدوین مقررات جهانی براي تجارت فیمابین کشورها داشت ، ازهمان ابتداي فعالیت خود دریافت که بیشتراختلافات تجار ( طرفین تجارت در سطح جهانی ) بدلیل مشخص نبودن تعهدات و وظایف طرفین است . خریدار انتظاربیشترین نقش را در رساندن کالا به بندر ، انجام تشریفات گمرکی درمبداء ، حمل کالابه اسکله ، بارگیري درکشتی و حتی پرداخت هزینه هاي بیمه و حمل تا بندرمقصد را از فروشنده داشت . زیرا این امور درکشورفروشنده باید انجام میشد و خریدار این امکان را نداشت که در کشور مقصد توسط خود یا نمایندگانی حضوریافته و امور فوق را انجام دهد و این درصورتی بود که در هنگام قرارداد انجام این خدمات توافق نگردیده و یا مبهم گذاشته شده بود . از طرف دیگرفروشنده درهنگام محاسبه قیمت کالاي خود ، هزینه این خدمات را محاسبه نکرده و درقیمت نهائی و توافق شده منظور ننموده بود .

بدین منظور اتاق ، تدوین اصطلاحات بازرگانی بین المللی درحوزه تدوین مجموعه اي ازقواعد بین المللی که درآن براي روابط فروشنده وخریدارمقررات مشخصی وجود داشته باشد را از1920 دردستورکارخود قرارداد .

درسال 1928 اتاق بازگانی بین الملل ، جزوه اي تحت عنوان شرایط تجاري را منتشرکرد. این جزوه در سال 1936 مبناي اولین اینکوترمز گردید که درآن شش نوع قاعده تدوین و براي هریک مقرراتی که مشخص کننده وظایف وتعهدات خریدارو فروشنده بود ، وضع شده بود .

اولین بازنگري دراینکوترمز تدوینی اتاق بعد ازجنگ جهانی دوم درآستانه تشکیل اتحادیه اروپا درسال 1953 میلادي انجام شد . دراین زمان حمل ریلی در تجارت خارجی اهمیت یافته بود و براي این روش حمل ایجاد قاعده اي ضروري بود بنابراین در اینکوترمز 1953 دو قاعده FOT و FOR براي حمل ریلی طراحی و مقررات آنها تدوین گردید و تعداد قواعد به هشت قاعده رسید .

بازنگري بعدي اینکوترمزدر سال 1967 توسط اتاق بازرگانی بین الملل انجام شد که دو قاعده DAF و DDP به اینکوترمز اضافه شده و تعداد قواعد به ده قاعده رسید . دراین دو قاعده امکان تحویل کالا قبل از گمرك و بعد از گمرك درمقصد توسط فروشنده پیش بینی و براي مخاطرات و پرداخت هزینه هاي آن وضع مقررات شده بود . هرچند در قواعد دیگر ، فروشنده هزینه هاي حمل تا مقصد را میپرداخت ولی مسئولیتی در قبال خطرات و هزینه هاي غیر مترقبه در جریان حمل تا مقصد نداشت ولی دراین دو قاعده فروشنده داراي چنین مسئولیتی تا نقطه تحویل در مقصد ( قبل از گمرك یعنی تا مرحله تحویل کالا توسط وسیله ح مل به خریدار در قاعده DAF و تا پس از ترخیص وارداتی از

گمرك مقصد در قاعده DDP را دارد ) بود .

در بازنگري بعدي اینکوترمز درسال 1976 یک قاعده ویژه حمل هوائی کالا تحت عنوان FOB Airport به قوعد آن اضافه گردید .

درحد فاصل 1976 تا 1980 میلادي حمل غیردریائی کالاهاي تجاري افزایش یافت و بیمه نیز اهمیت زیادي یافت ودرنتیجه در اینکوترمز 1980 قواعد CPT و CIP طراحی گردید ولی نکته مهم نحوه استفاده از این دو قاعده بود . با توجه به وجود قواعدي چون CIF و CFR که در آن زمان C&F نامیده میشد و براي حمل دریائی کاربرد داشتند ، دو قاعده جدید براي حمل غیر دریائی استفاده میشدند . دراین تجدیدنظر براي اولین بار قاعده FCA نیز مطرح گردید

درتجدیدنظراینکوترمز درسال 1990 قاعده FCA که در1980 اضافه شده بود ، اهمیت زیادي یافت و بیشترمورد استفاده قرارگرفت بگونه اي که جاي قواعدي که دراین تجدیدنظر حذف شدند را گرفت ( قواعد حذف شده عبارت بودند از POT–FOR و FOB Airport ) .

اینکوترمزتجدید نظرشده در سال 2000 میلاديبنظرمیرسید به ساختارتکمیلی خود نزدیک شده است و این مهم از استقبال بازرگانان در سطح بین المللی ازاین نسخه از اینکوترمز براي حاکم ساختن مقررات آن بر قرارداد هاي خود کاملآ مشهود است .

هرچنداینکوترمز 2000 میلادي درسال 2010 میلادي مورد تجدید نظر قرار گرفت ولی از آنجا که براي درك بهتر قواعد و طبقه بندي قواعد اینکوترمز جدید ( 2010میلادي ) شناخت دقیق اینکوترمز2000 ضروري است ، آنرا مورد کنکاش قرار میدهیم :

قواعد اینکوترمز2000 درچهارگروه طبقه بندي شدند :

گروه اول شامل قاعده یا اصطلاحی که به موجب آن فروشنده تنها متعهد به تحویل کالابه خریدار درمحل کارخود ( محل تولید یا تهیه یا بسته بندي و … ) است . این قاعده در طبقه E طبقه بندي میشد و فقط شامل مقررات قاعده تحویل کالا درمحل تولید یا تهیه (فروشنده ) با عنوان اختصاري EXW بود . دراین قاعده فروشنده کمترین مسئولیت درقبال خطرات و هزینه هاي کالا داشت و حتی وظیفه نداشت کالا را روي وسیله حملی که خریدار ارسال کرده بود ، بارگیري کند مهمی که دراینکوترمز2010 مقررات آن تغییرکرد .

گروه دوم شامل قواعدي بود که فروشنده کالا را بعد از ترخیص صادراتی( انجام تشریفات گمرکی آن براي صادرات درگمرك کشور خود و هر اقدام اداري لازم براي آن ) به حمل کننده معرفی شده از سوي خریدار و در مکانی که معین شده بود ، تحویل میداد . قواعد این گروه براساس این شاخص شکل گرفته بود که حمل کننده کالا ازکشور مبداء تا مقصد را خریدارمعین یا خود خریدار حمل را بعهده داشت و فروشنده مسئولیتی درقبال حمل کالا تا مقصد و انجام قرارداد حمل و بیمه آن درجریان حمل نداشته باشد .لازم به توضیح است که در قواعد این گروه فروشنده کالا را ازمحل تولید یا تهیه پس از بسته بندي به گمرك مربوطه درکشورخود حمل کرده ( حمل داخلی ) ودرقبال تعیین حمل کننده و قرارداد حمل و بیمه و بویژه هزینه ها و خطرات حمل از مکان تحویل به حمل کننده تا مقصد ( حمل خارجی ) مسئولیتی ندارد . قواعد این گروه که با حرف F ( مخفف واژه Free به معنی آزاد از مسئولیت حمل) شناخته میشد با توجه بهمحل تحویل کالا از سوي فروشنده به حمل کننده معرفی شده ازسوي خریدار متفاوت بود ( چون تحویل کالا در محل مقرر حمل کننده ( FCA ) تحویل درکنارکشتی ( FAS) و تحویل روي کشتی ( FOB ) ).

گروه سوم ازقواعد اینکوترمزها که تا اینکوترمز 2000 میلادي با حرف C شناخته میشدند ، شامل قواعدي بودند که درآن بعلت اینکه فروشنده هزینه هاي حمل تا مقصد را درقیمت توافقی خود با خریدار، محاسبه کرده بنابراین قرارداد با حمل کننده را خود بعهده داشت . این گروه از قواعد اینکوترمز به گروه قراردادهاي حمل وارسال نیز شهرت داشت ولی مسئولیت فروشنده در قبال مخاطرات تا محل تحویل به حمل کننده بود و متناسب با محل تحویل به حمل کننده اي که خود معین کرده بود ، قواعد عناوینی چون قیمت کالا و کرایه تا مقصد با عنوان اختصاري CFR ، پرداخت کرایه حمل کالا تا مقصد با عنوان اختصاري CPT ، قیمت کالا و بیمه و کرایه حمل تا بندرمقصد با عنوان اختصاريCIF ، پرداخت کرایه حمل و بیمه کالا تا قصد با عنوان اختصاريCIP داشتند

گروه چهارم دراین گروه فروشنده کلیه هزینه ها و مخاطراتی که تا رسیدن کالا تا مقصد متوجه آن است را بعهده دارد . قواعد این گروه که به گروه D شهرت دارد ، مهمترین تفاوتش با قواعدگروهC است نقطه اتمام مسئولیت فروشنده دربرابر مخاطرات و هزینه هاي انتقال کالا ازمبداء تا مقصد کالاست . درگروه قبل هرچند فروشنده ممکن است حمل کننده را معین و قرارداد حمل را با حمل کننده امضاء نماید ولی هنگام تحویل کالا به حمل کننده مسئولیتش در قبال مخاطرات و هزینه هاي کالا پایان میپذیرد ولی در گروه D کالا تا رسیدن به مقصد و تحویل آن به خریدار یا گمرك ورودي کشورخریدار ، تحت مسئولیت فروشنده است . قواعد این گروه با شاخص اینکه کالا و مسئولیت آن در کدام نقطه از کشور خریدار از سوي حمل کننده به نیابت فروشنده به خریدار یا نماینده او یا مقامات یا نهادهاي قانونی تحویل شود ، با عناوین اختصاري عبارتند از DAF تحویل کالا در مرز ( محلی معین شده درمرز کشور خریدار ) ، DES تحویل کالا روي عرشه کشتی دربندرمقصد ( نام بندر مشخص شده ) ، DEQ تحویل کالا روي اسکله در بندرمقصد ، DDU تحویل کالا در مقصد بدون ترخیص وارداتی و پرداخت مطالبات گمرکی آن ، DDP تحویل کالا در مقصد بعد از ترخیص وارداتی و پرداخت مطالبات گمرکی آن .

چنانچه مشهود بود اینکوترمز 2000 ساختاري ساده ولی درعین حال نظام مند داشت . با حرکت از گروه E به سوي گروه D مسئولیتهاي فروشنده افزایش می یافت و قواعد درون هر گروه شباهتهائی با یکدیگر داشتند و تنها تفاوتهاي ریزي بین آنها وجود داشت .

توضیحات فصل اول :

  • دربعضی از منابع عنوان اینکوترمز را مخفف این عنوان انگلیس ی آورده شده است :

ICC Official rules for the interpretation of trade terms

( قواعد رسمی اتاق بازرگانی بین الملل براي تفسیر اصطلاحات تجاري ) که بنظر نگارنده میتواند تعریفی براي اینکوترمز باشد .

حقوقدان

علم حقوق ، حقوق نفت و انرژی ، سرمایه گذاری خارجی ، داوری ، تجارت بین الملل

حقوقدان

مقالات حقوقی

حقوق انرژی

جزوات حقوقی

قراردادهای بالادستی

قراردادهای پایین دستی

آیین دادرسی

حقوق مدنی

حقوق تجارت بین الملل

اخبار حقوقی

واژه نامه حقوقی

اصطلاحات حمل و نقل با کشتی

ARA : انتورپ/ روتردام/ امستردام. بندهای اصلی واردات زغال سنگ در شمال شرقی اروپا

الف) ماده ای (معمولا اب در بشکه های بالاست) که زمانی که کشتی کاملا پر نشده است برای ثابت نگه داشتن ان استفاده می شود.

ب) In Ballast واژه ای است که نشان می دهد کشتی تا بندر بعدی خالی از بار رانده می شود.

BENDS : مخفف both ends است. زمانی استفاده می شود که هر ترم بارگیری و خالی کردن بار در مورد کشتی با عملیات بارگیری و خالی کردن بار برابر باشد.

BFI : Baltic Freight Index مرجعی است که تعداد مرکب مسیر ها را برمبنای هر روز نشان می دهد.

BIFFEX ) Baltic International Freight Futures Exchange) : مبادله ای که در ان قرادادهایی با باربری در اینده انجام می شود و فهرست BFI برای انها منتشر می شود.

Bill of Loading (B/L) : سندی است که به سه منظور مورد استفاده قرار می گیرد:

(1) رسید بار که توسط ارسال کننده صادر می شود و توسط حمل کننده امضا می شود؛ (2) "سند عنوان" بار یعنی سندی برای اثبات مالکیت بار؛ (3) مدرکی برای تعیین ترم ها و سرایط قرارداد حمل بار بر روی دریا.

Brokerage : سهمی که برای زمان و تلاشی که بروکر (دلال) برای مذاکره با چارتر پارتی گذاشته است درنظر گرفته می شود. این سهم به صورت درصدی از هزینه باربری یا هزینه اجاره کشتی که توسط صاحب کشتی دریافت شده است معین می گردد.

Bunkers : ترمی که سوخت مورد استفاده کشتی را نشان می دهد.

Bunker Clause : زمانی که چارتر درخواست می کند که چارترر سوختی را که در بندر مقصد در کشتی موجود است را بپذیرد و هزینه ان را پرداخت کند؛ در صورتی که جنس مرجوع شود صاحب جنس هزینه هرمقدار سوختی که بر روی کشتی باقی مانده است را پرداخت خواهد کرد.

Banker Escalation/De-escalation Clause : در COA برخی اوقات این کار معمول است که نرخ هزینه باربری به قیمت بازار سوخت را در زمان تثبیت قرارداد معین کنند تا تغییرات نرخ باربری در خط با قیمت سوخت در زمان انجام ارسال محموله مشخص باشد.

C & F/ CFR : Cost and Freight ، متدی از فروش بار است که در ان فروشنده هزینه های بارگذاری و باربری بر روی اقیانوس را پرداخت می کند.

Capesize : کشتی ای با ظرفیت حدود 80.000 DWT. کشتی ای که برای گذر از کانال پاناما بسیار بزرگ است و بنابراین از اقیانوس ارام به اقیانوس اطلس و بالعکس ان را از دماغه امید نیک میگذرد.

Charter Party : سندی است که شامل جزییات تثبیت شده کشتی چارتر شده می باشد. معمولا از فرمهای استانداردی که برای چارتر پارتی در زمینه های مختلف وجود دارد استفاده می شود اما برهی از چارتررها از فرم های شخصی استفاده می شود.

CIF : Cost, Insurance, freight، متدی از فروش بار که در ان فروشنده هزینه های بارگیری، باربری بر بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن روی اقیانوس و بیمه بار را پرداخت می کند.

COA : قرارداد affreightment– چارتر پارتی بیش از یک سفر داشته باشد.

Deadfreight : هزینه باربری که برای باری پرداخت می شود که در کشتی فضایی برای ان رزرو شده باشد اما در واقع از ان فضا استفاده نشده باشد.

Demurrage : جریمه نقدی ای که توسط چارترر کشتی به خاطر تاخیر پس از زمان لیکن تایم بارگذاری یا تخلیه بار پرداخت می شود.

Despatch : جایزه نقدی ای که توسط صاحب چارترر در صورتی پرداخت می شود که عملیات بارگیری/تخلیه بار پیش از اتمام زمان لیکن تایم انجام شود. معمولا این مقدار با نرخی معادل نصف demurrage است.

Draught : فاصله عمودی بین خط ابی و تیر ته کشتی. تصاویری بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن که ارایه می شود مربوط بخ کشتی ای می باشد که به طور کامل بارگیری شده است.

Draught Survey : بررسی ای که در بندر بارگیری/تخلیه بار با مقیاس های اندازه گیری draught انجام می شود تا میزان باری که بر روی کشتی بارگیری شده است اندازه گیری شود.

DWT : Deadweight Tonnes، ظرفیت وزن مرده کشتی شامل بار، سوخت بانکر، اب تازه، ذخایر و غیره.

DWCC : Deadweight Cargo Capacity، میزان وزن مرده موجود برای حمل بار.

ETA : Estimated Time of Arrival، زمان تخمینی رسیدن کشتی

ETD : Estimated Time of Departure، زمان تخمینی خروج کشتی

ETR : زمان تخمینی اماده شدن

FIO : Free In and Out، انتصاب مسئولیت چارتررها (ارسال کننده و دریافت کننده) برای مدیریت نمایندگان روی کشتی و بارگذاری/تخلیه بار به حساب خودشان؛ یعنی اینکه هزینه ان به عهده صاحبان کشتی که همچنان هزینه های بندر بر عهده انهاست.

FIOST : Free In and Out Stowed and Trimmed، همانند FIO است اما در ان هزینه های ماشین الات و حذف موارد ذاید نیز بر عهده صاحبان کشتی نمی باشد.

FOB : Free On Board، متد فروش بار که در ان هزینه های باربری روی اقیانوس و بیمه شامل نمی شود اما هزینه های بارگیری شامل می شود.

FOBT : Free On Board Trimming، مانند FOB میباشد اما شامل هزینه های حذف موارد ذاید پس از بارگیری می شود.

Force Majeure : شرایط خارج از کنترل معقول از سمت یک طرف یا طرفین.

Free Pratique : فاقد صورتحساب سلامتی کشتی و خدمه.

Freight : پولی که توسط چارترر به صاحب کشتی برای بار چارتر شده پرداخت می شود.

Gearless : کشتی که دارای لوازم مورد نیاز برای بارگیری/تخلیه بار بر روی کشتی نمی باشد.

Handymax : ترمی است که میزان دقیق ان مشخص نیست اما معمولا نشان دهنده کشتی ای با ظرفیت 40-60,000 DWT می باشد.

Handysize : ترمی است که میزان دقیق ان مشخص نیست اما معمولا نشان دهنده کشتی ای با ظرفیت 0-40,000 DWT می باشد.

Hire : پولی که در تایم چارتر از سوی چارترر به مالک کشتی پرداخت می شود.

Laycan : Laydays & Cancelling Date، اولین و اخرین زمانی که کشتی باید در بندر اماده بارگیری باشد یا به تایم چارترر تحویل داده شود.

Laydays : دوره زمانی (روز) ای را نشان می دهد که در طی ان دوره کشتی باید در بندر بارگیری برای انجام بارگیری اماده باشد.

Laytime : زمانی که بار کشتی اجازه دارد بارگیری/ تخلیه شود بدون اینکه شامل Demurrage شود.

Master's Receipt : سندی که توسط افسر ارشد امضا می شود و یه عنوان رسید بار بر روی کشتی تلقی می شود.

MOLOO ) More or Less in Owner's Option) : کمتر یا بیشتر به انتخاب صاحب کشتی (هشدار در مورد تناژ)

NOR) Notice of Readiness) : اعلانی که توسط کشتی انجام می شود مبنی بر اینکه اماده بارگیری/تخلیه بار می باشد.

OBO : Ore/Bulk/Oil، کشتی با اهداف حمل چندگانه

Outreach : مجموع فاصله ای که تجهیزات بارگیری/تخلیه بندر می توانند به کشتی دسترسی داشته باشند.

Panamax : کشتی ای با ظرفیت حدود 60-80,000 DWT. (بیشترین اندازه یک کشتی که می تواند از کانال پاناما عبور کند می باشد )

Port Costs/ Disbursements : هزینه هایی که معمولا توسط صاحب کشتی به مسئولان بندر برای استفاده از تسهیلات بندر پرداخت می شود.

SATSHEX : مشمول شنبه، یکشنه و روزهای تعطیل نمی شود.

SB : Safe Berth، مسیری که کشتی می تواند از آن مسیر وارد بندر شود و یا از ان خارج شود بدون اینکه خطری غیراجتناب پذیر برای دریانوردان اتقاق بیفتد. وظیفه چارترر است که این مسیر را نشان دهد.

SF : Stowage Factor، از این فاکتور برای تعیین این مطلب استفاده می شود که ایا کشتی پیش از انکه به میزان ماکسیمم بارگیری خود برسد ظرفیتش پر می شود یا خیر. SF زغال سنگ بسته به نوع ان بین 37 تا 48 فوت مکعب در هر تن است.

SHINC : شامل یکشنبه و روزهای تعطیل

SHEX : شامل یکشنبه و روزهای تعطیل نمی باشد

SP : Safe Port، همانند SB میباشد با این تفاوت که در مورد بندر صدق می کند.

Spot : واژه ای که نشان دهنده کشتی ای با اندازه مناسب می باشد که می تواند در زمان کوتاهی چارتر شود و معمولا بنا به درخواست چارترر ها خالی می باشد.

Stevedore : شرکتی که درگیر فراهم کردن خدمات بارگیری/تخلیه بار برای کشتی ها می باشد.

SWAD : ظرفیت کشتی هنگام رسیدن به اب نمک دار. توضیحی که در مورد ظرفیت کشتی هنگام رسیدن به بندر داده می شود زیرا بندر دارای ابی با غلظت اب نمک دار می باشد.

Time Charter : سندی که بر طبق ان چارترر، کشتی را برای مدت مشخصی به خدمت می گیرد. پرداخت ها بر اساس روزانه انجام می شوند و شامل سوخت استفاده شده و هزینه های بندر و غیره می باشند.

Trip Time Charter : سندی که برطبق ان چارترر، کشتی را برای یک سفر یا سفری دوری به خدمت می گیرد. شرایط ان مانند شرایط Time Charter می باشد.

Turn Time )TT) : زمانی مجاز بین اعلام NOR و اغاز Laytime در چارتر پارتی. معمولا بر مبنای ساعت می باشد.

Voyage Charter : سندی که بر اساس ان چارترر نرخی بر مبنای میزان تناژ بارگیری شده به صورت یکجا پرداخت می کند.

WWD) Weather Working Days) : روزهای کاری که می توان بار را بدون مداخله اب و هوایی بارگیری یا تخلیه کرد.

بازرگانی خارجی و اصطلاحات مهم آن

شرکت صدرا تجارت پویان البرز به عنوان یکی از تخصصی‌ترین گروه‌های بازرگانی در زمینه تأمین محصولات و کالا به صورت عمومی و به صورت تخصصی تأمین‌کننده قطعات الکترونیکی، کامپیوتری و تجهیزات سخت‌افزاری میباشد

راهنمای جامع اینکوترمز ۲۰۲۰

راهنمای جامع اینکوترمز ۲۰۲۰

اینکو تِرمز به انگلیسی: Incoterms یک کلمه مرکب است که از ترکیب سه کلمه انگلیسی «International Commercial Terms» به معنی اصطلاحات بین‌المللی…

۲۰ قلم عمده واردات نیمسال

۲۰ قلم عمده واردات نیمسال

کدام کالاها با ۸/ ۵ میلیارد دلار در نیم‌سال اول به کشور وارد شده‌اند؟ ارزیابی‌های صورت‌گرفته از عمده کالاهای وارداتی نشان می‌دهد ۲۰ کالای ن…

مفاهیم و اصطلاحات بازرگانی

مفاهیم و اصطلاحات بازرگانی

تسلط بر اصطلاحات مهم در بازرگانی خارجی به بازرگانان در بستن قراردادها، انجام فرایندها و مکاتبات تجاری کمک شایانی می‌کند

خدمات انبارداری

خدمات انبارداری

انبارهای شرکت صدرا تجارت، تمامی توان پرسنل انبار بر حفظ و نگهداری مناسب کلیه اقلام مشتریان و ارائه خدمات موثر در جهت رضایت مشتری می باشد



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.