استراتژی معاملۀ نیروی حرکت


اگر تجربۀ شانزده سالۀ جنگ در این کشور برای ما چیزی آموخته باشد این است که حتا قدرتی مثل ایالات متحده امریکا نمی‌تواند ملتی را در قالبی که برای خودش ساخته بگنجاند و یا جامعه‌یی مثل افغانستان را که سال‌ها روی خط تنگ نظری، قبیله‌گرایی و فساد حرکت کرده، در آن مفاهیم و اصول دموکراسی را تزریق کند.
بعید به نظر می‌رسد که رییس‌جمهور ترامپ نیروهای نظامی‌اش را از افغانستان بیرون کند، اما او باید نقش امریکا در این کشور را بازبینی کند. جنگ افغانستان آن قدر طولانی بوده که در حال حاضر ارزیابی جامع و همه جانبۀ استراتژِی جنگ امریکا در این کشور برای ادارۀ جدید تقریباً حتمی شده است.
این فلم در جریان یک‌ونیم دهه به صورت تکراری به تصویر کشیده است: رییس‌جمهور جدید به جنرال‌ها و مشاور امنیت ملی‌اش که مسایل جنگ را رهبری می‌کنند، دستور می‌دهد تا استراتژی فعلی جنگ در افغانستان را ارزیابی کرده ببینند که آیا برنامه فعلی در جنگ موثراست یانه؛ فرماندهان ارزیابی خود انجام می‌دهند و ارزیابی‌ها معمولاً با درخواست نیرو و منابع بیشتر از سوی آنان همراه می‌باشد، ادارۀ جدید نهایتاً -با یک سری از مخالفت‌ها- به فرماندهان صلاحیت و منابعی که از قصر سفید درخواست کرده اند، فراهم می‌کند. رییس‌جمهور اوباما در این مورد کمی متفاوت عمل کرد. او در نهایت، کارش را انجام داد و جدول زمانی استراتژی معاملۀ نیروی حرکت را برای خروج نیروها آماده کرد که بویژه پنتاگون از آن خُرسند نبود. حتا اوباما هم در جریان اولین سال ریاست‌جمهوری‌اش دستور افزایش حدود پنجاه هزار نیروی اضافی را در این منازعه صادر کرد.
ترامپ این نمایش را ادامه می‌دهد
دونالد ترامپ در روزهای اخیر مک ماستر مشاور امنیت ملی خود را در یک سفر دو روزه به کابل فرستاد تا مشخص کند که آیا استراتژی کنونی یا عملی کردن این استراتژی نیاز به اصلاح دارد یاخیر؟ آقای مک ماستر در جریان این سفر با اشرف‌غنی رییس حکومت وحدت ملی، عبدالله عبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی و مقامات ارشد امنیتی دیدار کرد.
او در گفت‌وگو با رسانه‌ها در مورد هدف سفرش به جز از چند حرف نرم در مورد رهبران ارشد افغانستان، چیز دیگری نگفت. مک ماستر هفتۀ گذشته درگفت‌وگویی با شبکۀ ای.بی.سی گفت: «در سال‌های اخیر در اوج تلاش‌های ما، ما یک شریک قابل اعتمادی که می‌خواستیم در دولت افغانستان نداشتیم؛ حالا که ما این دوست قابل اعتماد را پیدا کردیم و ما میزان تلاش‌های‌مان را به طور قابل ملاحظه پایین آورده‌ایم».
ادارۀ ترامپ به ندرت در مورد طولانی‌ترین جنگ تاریخ امریکا حرف زده است. رسانه‌ها هم کمتر به موضوعات افغانستان می‌پردازند؛ مردم عام هم یا علاقۀ خود را نسبت به جنگ یک‌سره از دست داده و یا هم به این نتیجه رسیده اند که مسالۀ پیچیده‌گی سیاست‌های قبیله‌یی، اتحادهای مدام درحال تغییر و جنگ قومی بر سرقدرت در کشور به آن اندازه دشوار شده که برای درک آن به مدرک دکترا در جامعه‌شناسی نیاز است. مک ماستر یکی از بهترین افسران نظامی آموزش دیده و آگاه در میان هم نسلان خودش است اما حتا او این ظرفیت را ندارد.
هر کس نظر و برداشتی در این زمینه که امریکا برای نجات متحدین افغانستانی‌اش از یک جنگی که در مسیر نادرست روان است چه می‌تواند کند، دارد. رونالد نیومن و ایرل انتونی وین دیپلمات‌ها و جنرال دیوید پترویوس فرماندۀ عمومی پیشین نیروهای امریکایی در افغانستان اخیر نوشته اند که هر آنچه ادارۀ ترامپ انجام می‌دهد باید یک چشم‌انداز جامع را در نظر گیرد.
این سه مقام پیشین پیشنهاد کردند که ادارۀ جدید باید از بازنگری سالانۀ پالیسی که بر سیاست اداره‌های پیشین مسلط بود، دوری جوید. درعوض، آنان به ادارۀ جدید پیشنهاد کردند تا ادارۀ جدید باید یک «پالیسی یکدست و دوام‌داری که راه را به جلو هموار کند»، پیشکش کند؛ استراتیژی که مورد قبول ناظران باشد. نیومن، پتیریوس و واین از چندین جهت کاملاً درست می‌گویند: امریکا با یک بررسی ایده‌آل در مورد اینکه چگونه وضعیت را دگرگون کند، می‌توانست در افغانستان خوب رفتار کند. اما در عین حال، بازنگری دیگر توسط ادارۀ دیگر می‌تواند یک‌سان باشد، اگر مقامات ایالات متحده هم‌چنان غرور و امید را بالاتر از واقع‌گرایی و تاریخ قرار دهند.
اگر تجربۀ شانزده سالۀ جنگ در این کشور برای ما چیزی آموخته باشد این است که حتا قدرتی مثل ایالات متحده امریکا نمی‌تواند ملتی را در قالبی که برای خودش ساخته بگنجاند و یا جامعه‌یی مثل افغانستان را که سال‌ها روی خط تنگ نظری، قبیله‌گرایی و فساد حرکت کرده، در آن مفاهیم و اصول دموکراسی را تزریق کند.
مک ماستر ممکن از بهر آوردن صلح و ثبات همیشه‌گی در افغانستان مصمم به شکست طالبان باشد، این روحیه و توانایی جنرال‌ها قابل تحسین است. اما بزرگترین اشتباه مقام‌های امریکایی که بر پروندۀ افغانستان کار می‌کنند، این خواهد بود، حرف‌های مک ماستر را بهانه قرار داده و پرسش‌های جدی را در مورد افزایش سطح سربازان امریکایی که تا هنوز پرسیده نشده است، مطرح نکنند، این که چه وقت دیگر نیرو کافی خواهد بود؟
شانس در مورد خروج کامل نیروهای نظامی امریکایی از افغانستان به رییس‌جمهور ترامپ به همان اندازه وجود دارد که به استیف بانن بیدار شدن استراتژی معاملۀ نیروی حرکت از خواب در یک صبح و شخصیت جهانی شدن.
جمهوری‌خواهان تندرو مثل جان مکین، مارکو روبیو و تام کتون خروج کامل نیروها را در واقع به هرپیمانۀ به مثابۀ واگذاری و تسلیمی می‌بینند که تأثیر مخرب‌تر از برنامۀ خروج زود هنگام نیروهای اضافی پس از افزایش نیرو در۲۰۱۱ در دوران اوباما خواهد داشت، دلایلی مستدلی در برابر خروج کامل از افغانستان وجود دارد. اما اگر آقای ترامپ واقعاً متعهد به تغییر در سیاست خارجی واشنگتن است و غیرمعمول فکر می‌کند؛ پس حداقل این سوال را که هر بازرگان جهانی در موقعی که کسب و کارش تزلزل پیدا می‌کند می‌پرسد، مطرح کند: آیا زمان کاهش سرمایه‌گذاری در کار و کسبی نیست که بازدهی آن کم شده است؟ اگر پاسخ به این پرسش «بلی» است؛ پس زمان آن رسیده که روی استراتژی سرمایه‌گذاری خود تجدید نظر کنیم و بالای یک معاملۀ مصون با درآمد کمتر شرط ببندیم.
بدون شک این پرسش‌ها برای برخی از مقام‌های سیاسی، نظامی و استخباراتی امریکا که سال‌ها در افغانستان برای آوردن آیندۀ باثبات با اقتصاد پویا و سامانۀ سیاسی که بتواند به شهروندان افغانستان خدمت کند، خدمت کرده اند، ناراحت کننده است. به هرصورت، ممکن است این پرسش‌ها ناراحت کننده باشند، اما حالا وقت آن است تا واقع‌بین باشیم.

XAUOIL - معامله طلا در برابر نفت

معامله در بازارهای فارکس و CFD را بدون به خطر انداختن پول تان شروع کنید.

معامله تان را انجام دهید

معاملۀ مجازی با سود بسته شد.

معاملۀ مجازی تان با ضرر بسته شد.

آنچه که برای شروع معاملۀ واقعی در بازار فارکس نیاز دارید

معامله در بازارهای فارکس و CFD را بدون به خطر انداختن پول تان شروع کنید.

XAUOIL - طلا در برابر نفت شرایط معاملۀ

گزینه هاStandard-Fixed & FloatingBeginner-Fixed & FloatingDemo-Fixed & Floating
اسپرد ثابت به پیپ 240 240 60
اسپرد شناور
به پیپ
240 240 60
فاصلۀ دستور به پیپ 120 120 120
سواپ
(خرید / فروش)
-0.69214 / -0.68206 barrels per 100 oz -0.69214 / -0.68206 barrels per 100 oz -0.69214 / -0.68206 barrels per 100 oz
رقم 0.001 0.001 0.001
حجم
در دسترس
>=5.00 oz 0.10 – 50.00 oz >=0.10 oz
اندازه قرارداد -/- -/- -/-
ارزش 1 پیپ در حجم 1 OZ 0.001 barrels 0.001 barrels 0.001 barrels
گزینه ها Standard-Fixed Micro-Fixed Demo-Fixed PAMM-Fixed
اسپرد ثابت به پیپ 240 240 60 240
فاصلۀ دستور به پیپ 120 120 120 120
سواپ
(خرید / فروش)
-0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot -0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot -0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot -0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot
رقم 0.001 0.001 0.001 0.001
حجم
در دسترس
0.1 – 10000 lot 0.01 – 1 lot 0.01 – 10000 lot 0.01 – 10000 lot
لات 100 oz 100 oz 100 oz 100 oz
ارزش 1 پیپ در حجم 1 lot 0.1 barrels 0.1 barrels 0.1 barrels 0.1 barrels
گزینه ها Standard-Floating Micro-Floating Demo-Floating PAMM-Floating
اسپرد شناور
به پیپ
240 240 60 240
فاصلۀ دستور به پیپ 120 120 120 120
سواپ
(خرید / فروش)
-0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot -0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot -0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot -0.69214 / -0.68206 barrels per 1 lot
رقم 0.001 0.001 0.001 0.001
حجم
در دسترس
0.1 – 10000 lot 0.01 – 1 lot 0.01 – 10000 lot 0.01 – 10000 lot
لات 100 oz 100 oz 100 oz 100 oz
ارزش 1 پیپ در حجم 1 lot 0.1 barrels 0.1 barrels 0.1 barrels 0.1 barrels

ابزارهای طلایی را معامله کنید و با همۀ مزایای آن نزد IFC Markets آشنا شوید

+650 ابزار معاملاتی - ارزها، سهام، کالاها، فلزات، شاخص ها، صندوق های ETF، قراردادهای آتی کریپتو

ابزارهای ترکیبی مختص به خودتان - با استفاده از روش GeWorko

پلتفرم های معاملاتی پیشرفته - NetTradex و Metatrader 4/5

اجرای سریع دستور و اسپردهای کم

برنامۀ مشارکت سودآور - حداکثر تا 15$ برای هر یک لات

پشتیبانی آنلاین کارشناسانه 24/7

زمان معاملاتی XAUOIL

طلا در برابر نفت خام سبک شیرین (WTI)

XAUOIL نوسانات قیمتی طلا و نفت را بایکدیگر مقایسه می کند. این ابزاری است که دو کالای موجود در آن کاملاً خصوصیات جداگانه ای دارند. ماهیت بازار متفاوت و واکنش های متفاوت این دو دارائی به نیروهای حرکت دهندۀ جهانی این ابزار را برای استراتژی های پیچیدۀ سرمایه گذاری جذاب کرده است. نرخ این ابزار تجاری بازتاب دهندۀ ارزش جاری یک اونس طلا است که به بشکۀ نفت بیان می شود.

بغداد: آخرین مهلت حضور نظامیان آمریکا در عراق ۳۱ ژانویه است

بغداد: آخرین مهلت حضور نظامیان آمریکا در عراق ۳۱ ژانویه است

ایسنا نوشت:فرماندهی عملیات مشترک عراق در سخنانی گفت که آخرین مهلت حضور نظامیان آمریکا در عراق ۳۱ ژانویه است و آمریکا خواستار حفظ نیروهایش در عراق نشده است.

به گزارش سایت شبکه روسیا الیوم، تحسین الخفاجی، سخنگوی فرماندهی عملیات مشترک ارتش عراق در سخنانی اظهار کرد: کمیته مشترک عراق و آمریکا اجرای نتایج گفت‌وگوی استراتژیک میان بغداد و واشنگتن را آغاز کرده است. طبق توافقات صورت گرفته میان دو طرف در جریان گفت‌وگوهای استراتژیک، آخرین مهلت تعیین شده برای حضور استراتژی معاملۀ نیروی حرکت نیروهای آمریکا در عراق ۳۱ ژانویه خواهد بود.

وی افزود: عراق هیچ درخواستی از سوی آمریکا مبنی بر حفظ نیروهایش در کشور دریافت نکرده است. همکاری میان دو طرف در زمینه آموزش و تبادل تجربه است و همکاری مداومی میان دو طرف در زمینه مقابله با داعش وجود دارد.

الخفاجی ادامه داد: تعداد زیادی از نیروهای آمریکا شروع به خروج از عراق کرده‌اند. آمریکایی‌ها در عراق پادگان یا مراکز نظامی بجز بخش اندکی در پایگاه عین الاسد ندارند که آن هم در حال حاضر تحت فرماندهی ارتش عراق اداره می‌شود و همچنین پایگاه الحریری که تعداد کمی از نیروهای عراقی در آن حضور دارند و بخش اعظمی از آن تحت کنترل نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان عراق قرار دارد.

ارزیابی سودمندی استراتژی‌‌های مومنتوم و معکوس صنعت در بازار سرمایۀ ایران

1 دانشیار، گروه مدیریت مالی و حسابداری، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.

2 مربی، گروه مالی و بانکداری، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران.

3 کارشناس ارشد، گروه مدیریت مالی و حسابداری، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.

چکیده

یکی از روش‌های تحلیل بازار، استفاده از رویکرد استراتژی‌های مومنتوم و معکوس است؛ ازجمله استراتژی‌های مومنتوم و معکوس صنعت که سعی می‌کند با استفاده از اطلاعات گذشته، عملکرد آتی را در رابطه با بازده سرمایه‌گذاری در صنعت‌های مختلف بورس اوراق بهادار پیش‌بینی و بازده بیشتر ایجاد کند؛ بنابراین مومنتوم صنعت ادعا می‌کند صنایعی که در گذشتۀ نزدیک عملکرد و بازده خوب یا بدی داشته‌اند در آینده نیز این بازده را ارائه خواهند کرد. برای بررسی سودمندی استراتژی‌های ذکرشده، جامعۀ آماری پژوهش شامل 37 صنعت در بازۀ زمانی 1386 تا 1396 در مقاطع ماهانه بوده که در 60 استراتژی در بازه‌‌های زمانی مختلف، تشکیل و نگهداری سبدها، آزمون برابری میانگین‌های سبدها و آزمون همسانی واریانس انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که هرکدام از این رویکردها در دورۀ زمانی مشخصی، برتر است. در قالب دوره‌های کوتاه‌تر، به‌ویژه پنج دورۀ تشکیل و نگهداری یک‌ماهه و سه‌ماهه، تشکیل نه‌ماهه و نگهداری شش‌ماهه، تشکیل 12‌ماهه و نگهداری یک‌ماهه و سه‌ماهه، مومنتوم صنعت سودمندی معناداری نسبت به معکوس صنعت داشته است؛ اما در مواردی که دورۀ نگهداری طولانی‌تر ( بیش از یک سال) می‌شود، استراتژی معکوس بازده بیشتری نسبت به استراتژی مومنتوم داشته است.

کلیدواژه‌ها

  • استراتژی مومنتوم صنعت
  • استراتژی معکوس صنعت
  • مدیریت سبد
  • مالی رفتاری

20.1001.1.23831170.1400.9.1.5.7

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Evaluation of the Profitability of Momentum and Reversal Strategies of Industry in the Capital Market of Iran

نویسندگان [English]

  • Mohammad Esmaiel Fadaie Nejad 1
  • Reza Farahani 2
  • Mohammad Mhoseynabadi 3

1 Associate Professor, Department of Financial Management and Accounting, Faulty of Management and Accounting, Shahid Beheshti university, Tehran, Iran.

2 Instructor, Department of Financial and Banking group, Faculty of Management and Accounting, Allame Tabatabayee University, Tehran, Iran.

3 Master of Financial Management, Department of Management and Accounting, Faulty of Management and Accounting, Shahid Beheshti university, Tehran, Iran.

چکیده [English]

Abstract:
Momentum and reverse strategies are two influential methods of market analysis that aim to predict future performance in different industries and to generate excess returns, applying historical information. The industry momentum claims the industries experiencing good (bad) performance in the past will provide this return in the future as well. We intend to examine the usefulness of the mentioned strategies. Moskowitz and Grinblatt (1999) focused on 20 industries and labeled three industries with the highest return as winning industries and three industries with the lowest return as losing industries. Also, Grobys and Kolari (2019) selected twentieth highest and lowest return as winning and losing industries. In this study, the statistical population includes all industries in the Tehran Security Exchange, during the years 2007 to 2017. Based on this research, a diverse set of portfolios of different industries has been examined separately for winners and losers at different times, in which the winning industries are the five industries with the highest return and the losing industries are the five industries with the lowest return. After calculating the returns of the winning and losing industries every month in 37 industries, quarterly, six-month, twelve-month, and twenty-four-month cumulative returns have been calculated as a sample and used to perform the tests. The general hypothesis of the research is that the return of the previous winner portfolios formed in the Fi period and holding in the Hj period is equal to the return of the previous loser portfolios formed in the Fi period and holding in the Hi period. The method of testing the hypothesis of this research is the test of comparing the means of two societies for two momentary and reverse industry strategies. To compare the returns of strategies, t-test and Leven variance homogeneity test were used, and to test the hypotheses, SPSS software was used. Comparison of 30 different scenarios of portfolio returns in different formation and holding periods indicates that out of 30 cases, in 22 cases the industry momentum strategy is superior, which has happened often in shorter periods. For example, during the one-month formation and holding period (F1, H1) of the portfolio, the momentum strategy at the 95% confidence level is more profitable than the reverse strategy. In addition, in 8 cases, the reverse momentum of the industry has been more useful, most of which occurred in the holding periods of one year or more. Comparisons show that, with increasing the period of portfolio formation, the returns of these two strategies are balanced and gradually in the holding periods of one year and more, the superiority of the reverse momentum strategy is evident. In total, in 8 cases, the difference in the profitability of the two strategies is significant, and in 5 cases are related to the momentum strategy, consisted of periods (F1, H1), (F1, H3), (F9, H6), (F12, H1), (F12, H3) and in other periods including (F3, H24), (F9, H24) and (F12, H24) reverse strategy had a significant advantage. The statistical sample of this study consists of 37 industries in the period from 2007 to 2017 in monthly periods, applying 60 strategies in terms of Formation and Hold of portfolios in diverse periods. To investigate the profitability of such strategies, the equality of means hypotheses and the homogeneity of variance test were examined. The results indicate that each of these approaches is superior over a certain period. In some shorter periods, the momentum of the industry has excess returns than the reverse industry; however, when the Hold period is longer than one year, the reverse strategy tends to be more profitable than the momentum strategy. In similar studies, Moskowitz and Grinblatt (1999) showed that in shorter periods, only the momentum profitability of the industry is higher. Grobys and Kolari (2019) also concluded that industry portfolios that had more returns in forming periods significantly had higher returns in the forming periods than portfolios that performed poorly in the period. The main finding of Huberg and Philips ‌ (2018) also indicates the momentum profitability of the industry. The results of the present study also reveal that in most of the shorter periods, the industry momentum has been more profitable than the industry reverse momentum, which is consistent with the results of the above researches, although this advantage is not statistically significant in all cases.
Keywords: Industry momentum strategy, Industry reveres strategy, Portfolio management, Behavioral finance.

Introduction:
There are two important and practical strategies among individual and institutional investors, analysts and, market participants, the momentum strategy of industry and the reverse of industry. Generally, according to the momentum strategy, the positive or negative of past returns will continue for a period of the future. According to the reverse strategy, Investors are likely to make mistakes since recent price trends are reversing. In these strategies, future performance is tried to create more return by using the past, predicted performance. These strategies are opposed to the market efficiency hypothesis, as the return on stock at different times has a special behavior and investors can get more returns than market returns without bearing more risk and only by using the right investment strategy.

Material & Methods:
In this survey, the statistical population includes all industries in the Iranian capital market during the years 2007 to 2017. Based on the available data, a diverse portfolio of different industries of winners and losers in different times has been examined. The winner industries are the five industries that have the highest returns and the loser industries are the five industries with the lowest returns, in which the weighted average of the companies in each industry is taken into account in terms of cash inflows. The portfolio returns of past winners formed in period (F) and held in period (H) is equal to the portfolio returns of past losers formed in period F and held in period H. Of course, this hypothesis, due to the different periods F and H, includes more sub-hypotheses, each of which will be tested in this survey.

Finding:
Based on the comparison and test of the average returns of momentum and reverse strategies in different periods of Form and Hold, the results obtained are given in the table below. In a comparison of each scenario, the superior strategy is identified, and in cases where the average return of the strategy is significantly different at the level of 95% and 99% confidence interval, is marked with(*) and(**).

Summary of strategy scenarios based on average return of portfolios

اشتباه استراتژیک آمریکا در شرق آسیا

سفر رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، نانسی پلوسی به جزیره تایوان با عکس‌العمل شدید چین روبه‌رو شده است و چین برای مقابله با حملات احتمالی آمریکا و متحدانش اقدام به انجام رزمایش نظامی با استفاده از مهمات جنگی در هفت منطقه اطراف تایوان می‌کند.

چین آن مناطق را جزئی جدایی‌ناپذیر از سرزمین و تمامیت ارضی خود می‌داند. چین با دارا بودن ارتشی مقتدر و ناو‌های نظامی مجهز در برابر حملات احتمالی خود را آماده می‌سازد. سفر نانسی پلوسی بدون هماهنگی با مقامات چین به منزله نقض حاکمیت چین شناخته می‌شود و استراتژی معاملۀ نیروی حرکت رزمایش چین به طول ۲۰کیلومتر امکان هر‌گونه حرکت نظامی در آب‌های دریای چین را مختل کرده است. حضور نظامی چین در مرز‌های آبی تایوان همچنین پرواز‌ها بر منطقه تایوان را نیز تحت کنترل چین درآورده است.

سفر نانسی پلوسی به تایوان در شرایطی انجام شد که آمریکا از عواقب خطرناک آن به‌خوبی آگاه بود و نمی‌توان ادعا کرد که نانسی پلوسی بدون هماهنگی با کاخ سفید چنین حرکتی را انجام داده است، به‌ویژه آن که می‌دانیم به‌دنبال سفر لی تنگ هویی، رئیس‌جمهور وقت تایوان به آمریکا در سال‌های ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ چین اقدام به پرتاب موشک‌هایی به خاک تایوان کرده بود؛ بنابراین سفر پلوسی در حقیقت با دانستن چنین عواقبی برای صلح و امنیت تایوان صورت پذیرفته است و آمریکا مسئول اصلی این عواقب خطرناک برای مردم منطقه است. دولت بایدن و خانم پلوسی گفته‌اند که ایالات متحده همچنان به سیاست چین واحد متعهد است که پکن را به‌عنوان دولت چین به رسمیت می‌شناسد، اما اجازه می‌دهد روابط غیررسمی و روابط دفاعی با تایپه برقرار شود. چین همچنین مذاکرات دفاعی با آمریکا را قطع کرده و در تلافی این سفر، پلوسی را تحریم کرده است.


چین هواپیما‌های جنگی خود را بر فراز یکی از مهم‌ترین مناطق استرتژیک تایوان که پدافند‌های هوایی خود را در آن مستقر کرده به پرواز درآورده است تا اقتدار نظامی خود را بر منطقه به اثبات رساند. شلیک موشک‌های بالستیک چین از فراز تایوان در طول این رزمایش هشداری روشن به مقامات تایوان است که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. آمریکا پس از اتمام دوران جنگ سرد همواره به‌دنبال نفوذ سیاسی و نظامی خود در نزدیک‌ترین مناطق همجوار چین بوده است، امری که خشم مقامات چین را برانگیخته است. اشتباه استراتژیک آمریکا در حمایت‌های خود از تایوان این است که قدرت نظامی چین را با قدرت نظامی روسیه در پی حمله به اوکراین اشتباه گرفته و فکر می‌کند تایوان نیز همچون اوکراین می‌تواند چالشی جدید برای درگیر کردن چین با بحران‌های سیاسی و نظامی باشد و این نشان می‌دهد که آمریکا از بحران اوکراین درس نگرفته و به‌دنبال ایجاد بحرانی خطرناک در دریای جنوب چین است. اشتباه راهبردی آمریکا در قبال چین و حاکمیت آن بر تایوان در این واقعیت است که رئیس‌جمهور و فرمانده نظامی ارتش چین، شی جین پینگ، در دو دوره رهبری حزب کمونیست به علت رشد اقتصادی چین و ایجاد ثبات امنیتی در منطقه و توازن قدرت سیاست‌های سیاسی و نظامی آمریکا را که با شکست‌های متعددی در خاورمیانه ازجمله افغانستان و عراق و یمن و لبنان روبه‌رو شده به چالش کشیده و توانسته است با همکاری‌های فرامنطقه‌ای ازجمله ایران، روسیه و هند و بسیاری از کشور‌های جنوب‌شرق آسیا نقش بی بدیلی را نسبت به مداخلات آمریکا ایفا نماید.


از حوادث مهمی که در این بحران اتفاق افتاده حملات هکری به ساختار‌های سایبری تایوان است. به گزارش خبرگزاری مرکزی تایوان، حملات سایبری با هدف ازبین‌بردن وبسایت وزارت خارجه تایوان در مقایسه با حملات مشابه قبل از سفر پلوسی دوبرابر شده است. این وزارتخانه منشأ این حملات را مشخص نکرده است. سایر وزارتخانه ها‌ی دولتی مانند وزارت کشور نیز با حملات مشابهی در وبسایت‌های خود مواجه شدند. درصورت مختل شدن سیستم‌های سایبری تایوان توسط گروه‌های ناشناس در پی سفر نانسی پلوسی به تایوان می‌توان انتظار داشت تایوان با مشکلات اقتصادی جدی روبه‌رو شود، زیرا بسیاری از ساختار‌های اقتصادی تایوان به شبکه‌های مدرن سایبری متصل هستند و هرگونه اخلال، در آن می‌تواند به بازار‌های تایوان صدمه جدی وارد نماید. مهم‌ترین سناریویی که در این بحران می‌توان پیش‌بینی کرده این است که چین بعد از برگزاری رزمایش نظامی خود در آن منطقه حضورش را حفظ و از درگیری با ناو‌های جنگی آمریکا خودداری می‌کند و اقدامی عملی نیز علیه تایوان انجام نمی‌دهد و این اقدامات صرفا به‌عنوان حرکت بازدارنده و هشداردهنده به تایوان و آمریکا تلقی می‌شود، مگر آن‌که در این میان اتفاقی بیفتد که همه معادلات و تحلیل‌های سیاسی را برهم زند.

به نظر نمی‌رسد درصورت حمله احتمالی چین به تایوان - که بسیار بعید به نظر می‌رسد - آمریکا از تایوان حمایت نظامی کند، زیرا این امر طبق قانون اساسی چین، یک دخالت نظامی در سرزمین چین محسوب می‌شود و در عمل به مقابله نظامی آمریکا و چین می‌انجامد که هر دو طرف از این اقدام خودداری می‌نمایند. به همین علت تایوان با داشتن نیروی نظامی در حدود ۱۶۵هزار نفر در نیروی هوایی و دریایی و سامانه‌های هشداردهنده سریع نمی‌تواند علیه تهاجم احتمالی چین اقدامی نماید و تکرار حوادث اوکراین و حمایت متحدان آمریکا از آن بی‌نتیجه خواهد ماند، به‌ویژه آن‌که اقتصاد آمریکا و کشور‌های غربی به‌شدت با چین پیوند خورده و هرگونه درگیری میان آن‌ها سبب ایجاد بحران‌های کمرشکنی در آمریکا و کشور‌های غربی می‌شود.

استراتژی معاملۀ نیروی حرکت

برای پی دی اف

روزنامه ماندگار، دور دوم، شماره ششم

رویداد ها

کشته و زخمی شدن ۴۵ عضو طالبان در بمباران هوایی
در اوج کمبود کتب درسی در بدخشان؛ پنجاه هزار جلد کتب نصاب جدیه بدخشان رسید
برخورد دوگانه طالبان با اشرف غنی
توزیع گوسفند قربانی به نیروهای پولیس تخار
طالبان مجسمه اسپ ها را در کشم بدخشان تخریب کردند
پولیس تخار: معاون قطعه لایزری طالبان در تالقان کشته شد
فرماندۀ امنیۀ تازه معرفی شده ارزگان برکنار شد
دو برادر در یک حمله هوایی در بدخشان کشته شدند
جنرال بابه جان: از تاراج میدان هوایی بگرام جلوگیری کردم
امریکا به افغانستان ۳۷ فروند هلیکوپتر بلک هاوک و ۲ فروند هواپیما A-29 می‌دهد

ویروس کرونا

کشور چین چهارصد هزار دوز واکسین کرونا به افغانستان کمک می‌کند
وزارت صحت عامه: در یک شبانه روز گذشته ۱۶ موارد مثبت کرونا در کشور ثبت شده‌است
نخستین مرحلۀ تطبیق واکسین کرونا در افغانستان آغاز شد
وزارت صحت عامه: در بیست‌وچهار ساعت گذشته هیچ مورد فوتی ناشی از کرونا در کشور ثبت نشده‌است
سرپرست وزارت صحت عامه: تطبیق واکسین کرونا در کشور پس از تائیدی سازمان صحی جهان آغاز خواهد شد
کرونا؛ در یک شبانه روز گذشته در کشور جان سه تن را گرفت

در مسیر صلح

تلاش‌های جدید آمریکا برای صلح و آینده مبهم
نشست ترکیه و خانه‌خالی اجماع ملی در افغانستان
بهشت صلح در جهنم افغانستان
تیوری‌های صلح در جوامع مختف
نگرانی از تکرار تجربۀ ویتنام در افغانستان
این صلح من است!؟
رد و تائید نامۀ وزارت خارجه آمریکا، در مراسم یاد بود از مارشال فهیم
اختلاف سران حکومت بر سر طرح جدید امریکا برای صلح افغانستان
مخالفت معاون شورای عالی مصالحه با تشکیل شورای عالی زنان
توافقنامهٔ که حاصلش حکومت نامشروع و صلح نامعلوم گردید

ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید

آیا زمان آن فراسیده که امریکا و افغانستان راه خود را جدا کنند؟

نویسنده:‌دانیال دیپتریس/پروهشگر نهاد اولویت‌های دفاعی

برگردان: سمندر لکاریان-ماندگار

MANDEGAR

اگر تجربۀ شانزده سالۀ جنگ در این کشور برای ما چیزی آموخته باشد این است که حتا قدرتی مثل ایالات متحده امریکا نمی‌تواند ملتی را در قالبی که برای خودش ساخته بگنجاند و یا جامعه‌یی مثل افغانستان را که سال‌ها روی خط تنگ نظری، قبیله‌گرایی و فساد حرکت کرده، در آن مفاهیم و اصول دموکراسی را تزریق کند.
بعید به نظر می‌رسد که رییس‌جمهور ترامپ نیروهای نظامی‌اش را از افغانستان بیرون کند، اما او باید نقش امریکا در این کشور را بازبینی کند. جنگ افغانستان آن قدر طولانی بوده که در حال حاضر ارزیابی جامع و همه جانبۀ استراتژِی جنگ امریکا در این کشور برای ادارۀ جدید تقریباً حتمی شده است.
این فلم در جریان یک‌ونیم دهه به صورت تکراری به تصویر کشیده است: رییس‌جمهور جدید به جنرال‌ها و مشاور امنیت ملی‌اش که مسایل جنگ را رهبری می‌کنند، دستور می‌دهد تا استراتژی فعلی جنگ در افغانستان را ارزیابی کرده ببینند که آیا برنامه فعلی در جنگ موثراست یانه؛ فرماندهان ارزیابی خود انجام می‌دهند و ارزیابی‌ها معمولاً با درخواست نیرو و منابع بیشتر از سوی آنان همراه می‌باشد، ادارۀ جدید نهایتاً -با یک سری از مخالفت‌ها- به فرماندهان صلاحیت و منابعی که از قصر سفید درخواست کرده اند، فراهم می‌کند. رییس‌جمهور اوباما در این مورد کمی متفاوت عمل کرد. او در نهایت، کارش را انجام داد و جدول زمانی را برای خروج نیروها آماده کرد که بویژه پنتاگون از آن خُرسند نبود. حتا اوباما هم در جریان اولین سال ریاست‌جمهوری‌اش دستور افزایش حدود پنجاه هزار نیروی اضافی را در این منازعه صادر کرد.
ترامپ این نمایش را ادامه می‌دهد
دونالد ترامپ در روزهای اخیر مک ماستر مشاور امنیت ملی خود را در یک سفر دو روزه به کابل فرستاد تا مشخص کند که آیا استراتژی کنونی یا عملی کردن این استراتژی نیاز به اصلاح دارد یاخیر؟ آقای مک ماستر در جریان این سفر با اشرف‌غنی رییس حکومت وحدت ملی، عبدالله عبدالله رییس اجرایی حکومت وحدت ملی و مقامات ارشد امنیتی دیدار کرد.
او در گفت‌وگو با رسانه‌ها در مورد هدف سفرش به جز از چند حرف نرم در مورد رهبران ارشد افغانستان، چیز دیگری نگفت. مک ماستر هفتۀ گذشته درگفت‌وگویی با شبکۀ ای.بی.سی گفت: «در سال‌های اخیر در اوج تلاش‌های ما، ما یک شریک قابل اعتمادی که می‌خواستیم در دولت افغانستان نداشتیم؛ حالا که ما این دوست قابل اعتماد را پیدا کردیم و ما میزان تلاش‌های‌مان را به طور قابل ملاحظه پایین آورده‌ایم».
ادارۀ ترامپ به ندرت در مورد طولانی‌ترین جنگ تاریخ امریکا حرف زده است. رسانه‌ها هم کمتر به موضوعات افغانستان می‌پردازند؛ مردم عام هم یا علاقۀ خود را نسبت به جنگ یک‌سره از دست داده و یا هم به این نتیجه رسیده اند که مسالۀ پیچیده‌گی سیاست‌های قبیله‌یی، اتحادهای مدام درحال تغییر و جنگ قومی بر سرقدرت در کشور به آن اندازه دشوار شده که برای درک آن به مدرک دکترا در جامعه‌شناسی نیاز است. مک ماستر یکی از بهترین افسران نظامی آموزش دیده و آگاه در میان هم نسلان خودش است اما حتا او این ظرفیت را ندارد.
هر کس نظر و برداشتی در این زمینه که امریکا برای نجات متحدین افغانستانی‌اش از یک جنگی که در مسیر نادرست روان است چه می‌تواند کند، دارد. رونالد نیومن و ایرل انتونی وین دیپلمات‌ها و جنرال دیوید پترویوس فرماندۀ عمومی پیشین نیروهای امریکایی در افغانستان اخیر نوشته اند که هر آنچه ادارۀ ترامپ انجام می‌دهد باید یک چشم‌انداز جامع را در نظر گیرد.
این سه مقام پیشین پیشنهاد کردند که ادارۀ جدید باید از بازنگری سالانۀ پالیسی که بر سیاست اداره‌های پیشین مسلط بود، دوری جوید. درعوض، آنان به ادارۀ جدید پیشنهاد کردند تا ادارۀ جدید باید یک «پالیسی یکدست و دوام‌داری که راه را به جلو هموار کند»، پیشکش کند؛ استراتیژی که مورد قبول ناظران باشد. نیومن، پتیریوس و واین از چندین جهت کاملاً درست می‌گویند: امریکا با یک بررسی ایده‌آل در مورد اینکه چگونه وضعیت را دگرگون کند، می‌توانست در افغانستان خوب رفتار کند. اما استراتژی معاملۀ نیروی حرکت در عین حال، بازنگری دیگر توسط ادارۀ دیگر می‌تواند یک‌سان باشد، اگر مقامات ایالات متحده هم‌چنان غرور و امید را بالاتر از واقع‌گرایی و تاریخ قرار دهند.
اگر تجربۀ شانزده سالۀ جنگ در این کشور برای ما چیزی آموخته باشد این است که حتا قدرتی مثل ایالات متحده امریکا نمی‌تواند ملتی را در قالبی که برای خودش ساخته بگنجاند و یا جامعه‌یی مثل افغانستان را که سال‌ها روی خط تنگ نظری، قبیله‌گرایی و فساد حرکت کرده، در آن مفاهیم و اصول دموکراسی را تزریق کند.
مک ماستر ممکن از بهر آوردن صلح و ثبات همیشه‌گی در افغانستان مصمم به شکست طالبان باشد، این روحیه و توانایی جنرال‌ها قابل تحسین است. اما بزرگترین اشتباه مقام‌های امریکایی که بر پروندۀ افغانستان کار می‌کنند، این خواهد بود، حرف‌های مک ماستر را بهانه قرار داده و پرسش‌های جدی را در مورد افزایش سطح سربازان امریکایی که تا هنوز پرسیده نشده است، مطرح نکنند، این که چه وقت دیگر نیرو کافی خواهد بود؟
شانس در مورد خروج کامل نیروهای نظامی امریکایی از افغانستان به رییس‌جمهور ترامپ به همان اندازه وجود دارد که به استیف بانن بیدار شدن از خواب در یک صبح و شخصیت جهانی شدن.
جمهوری‌خواهان تندرو مثل جان مکین، مارکو روبیو و تام کتون خروج کامل نیروها را در واقع به هرپیمانۀ به مثابۀ واگذاری و تسلیمی می‌بینند که تأثیر مخرب‌تر از برنامۀ خروج زود هنگام نیروهای اضافی پس از افزایش نیرو در۲۰۱۱ در دوران اوباما خواهد داشت، دلایلی مستدلی در برابر خروج کامل از افغانستان وجود دارد. اما اگر آقای ترامپ واقعاً متعهد به تغییر در سیاست خارجی واشنگتن است و غیرمعمول فکر می‌کند؛ پس حداقل این سوال را که هر بازرگان جهانی در موقعی که کسب و کارش تزلزل پیدا می‌کند می‌پرسد، مطرح کند: آیا زمان کاهش سرمایه‌گذاری در کار و کسبی نیست که بازدهی آن کم شده است؟ اگر پاسخ به این پرسش «بلی» است؛ پس زمان آن رسیده که روی استراتژی سرمایه‌گذاری خود تجدید نظر کنیم و بالای یک معاملۀ مصون با درآمد کمتر شرط ببندیم.
بدون شک این پرسش‌ها برای برخی از مقام‌های سیاسی، نظامی و استخباراتی امریکا که سال‌ها در افغانستان برای آوردن آیندۀ باثبات با اقتصاد پویا و سامانۀ سیاسی که بتواند به شهروندان افغانستان خدمت کند، خدمت کرده اند، ناراحت کننده است. به هرصورت، ممکن است این پرسش‌ها ناراحت کننده باشند، اما حالا وقت آن است تا واقع‌بین باشیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.