تحلیل بنیادی در بورس چیست؟ چه کاربردی دارد؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال روشی برای تحلیل بازار بورس است. معامله گران با استفاده از تحلیل تکنیکال یا تحلیل بنیادی سهام و بازار سرمایه، تصمیم به خرید یا فروش می کنند. یک تحلیلگر بنیادی با مطالعه بازار و اخبار دنیای واقعی، قیمت سهام را پیش بینی می کند. سپس بر اساس دانش و استراتژی های خود، عمل خرید یا فروش سهام را انجام می دهد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یکی دیگر از شیوههای معتبر و مرسوم داراییهای مختلف در بازارهای مالی است. از این شیوهی تحلیل نه تنها در بورس، بلکه در فارکس و بازارهای ارز دیجیتال و حتی بازارهای موازی نظیر اوراق مشتقه نیز استفاده میشود. این روش نیز مانند سایر شیوههای تحلیلی مزایا و معایبی دارد که موجب میشود برخی از آن طرفداری کنند و برخی دیگر انتقاد.
تحلیلگر بنیادی باور دارد، اوراق بهادار یا سهام دارای ارزش ذاتی هستند. ارزش ذاتی سهام شرکت ها وابسته به تعدادی متغیرهای بنیادی است. یعنی معامله گرها با ارزیابی متغیرهای بنیادی، ارزش سهام یک شرکت را برآورد می کنند. در تحلیل بنیادی، معامله گرها بعد از بدست آوردن ارزش ذاتی یک سهام، آن را با قیمت فعلی بازار مقایسه می کنند.
اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای خرید است. ولی اگر ارزش ذاتی کمتر از ارزش بازار باشد، زمان مناسبی برای فروش می باشد. در کلاس های آموزش بورس دوره ای به نام تحلیل بنیادی، برگزار می کنند که یادگیری آن، از مفاهیم پایه ای در آموزش بورس است. در این مقاله می خواهیم شما را با نکات مهم آن آشنا کنیم.
چرا باید تحلیل بنیادی را فرا بگیریم؟
معاملات موفق نیازمند یادگیری تحلیل بنیادی است. تحلیل بنیادی در بازار مالی به قدری اهمیت دارد که بدون یادگیری آن امکان ندارد بتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید و به نتیجه مطلوب برسید. اگر می خواهید در معاملات خود موفق شوید باید به دنبال یادگیری تحلیل بنیادی باشید که پایه و اساس معامله است. با تحلیل بنیادی می توانید اطلاعات بسیار مفیدی در مورد شرکت هایی که می خواهید سهام آنها را خریداری کنید به دست آورید.
به طور کلی بنیاد سهم باید مورد بررسی قرار بگیرد زیرا ممکن است شرکتی که ارزش ذاتی بسیار پایینی دارد بالاتر از قیمت واقعی خود در حال معامله باشد. توجه داشته باشید که برای معاملهگری شرکت ها باید بدانیم چگونه باید تحلیل بنیادی را انجام داد؟ در ادامهاین مقاله سعی داریثم به بررسی تحلیل بنیادی در بازار های مالی بپردازیم تا آشنایی کاملی بدست آورید.
اهمیت یادگیری تحلیل بنیادی در بازار بورس
همانطور که در بالا تر هم توضیح داده ایم بسیاری از افراد تمایلی به یادگیری تحلیل بنیادی ندارند زیرا این نوع تحلیل نیاز به صرف انرژی و زمان زیادی دارد. به طور کلی تحلیل بنیادی کار بسیار آسانی نیست و تنها زمانی که میخواهید سرمایه گذاری بلند مدتی انجام دهید، باید به سراغ این نوع تحلیل بروید. ممکن است بعضی از افراد تمایل داشته باشند در ابتدا تا انتهای این نوع تحلیلها را آموزش ببینند تا بتوانند در بلند مدت سود خوبی به دست آورند.
در این صورت این افراد حتما باید تحلیل بنیادی را هم در برنامه خود قرار دهند. عدهای دیگر هم وجود دارند که تنها میخواهند مقداری از پول خود را در بازار بورس ایران سرمایهگذاری کنند اما هیچ وقت زمانی برای یادگیری آموزش ندارند، در این صورت آنها حتما باید از معاملهگران حرفهای در بازار بورس ایران کمک بگیرند تا دچار ضرر و زیان نشوند.
کاربرد تحلیل بنیادی در بورس
تحلیل بنیادی به تحلیل پایه نیز معروف است و با تحلیل تکنیکال در متد تفاوت هایی دارد. در روش بنیادی به شکل پایه و بنیادین به بررسی عوامل تاثیرگذار مالی می پردازد و امکان هیچگونه مقایسهای برای سهام وجود ندارد و بر قیمت سهام پرداخته می شود. این عوامل نشان دهنده آن هستند که برای تحلیل بنیادی در بورس نیازمند بررسی های جامعه صورت های مالی هستیم زیرا بدون این بررسی صورت ها امکان مقایسه داده ها به هیچ عنوان وجود ندارد.
فرق تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال
تحلیلگران بنیادی معتقد هستند، یک علت بنیادی و اقتصادی باعث ایجاد تغییرات در قیمت سهام و بازار بورس می شود. آنها ارزش ذاتی یک سهام را با مطالعه عواملی چون صورت های مالی، مدیریت شرکت، صنعت و شرایط اقتصادی و سایر عوامل بنیادی بدست می آورند. در حالی که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از روند تغییرات قیمت سهام در ماه ها و سال های گذشته، قیمت آن را در آینده پیش بینی می کنند.
یک معامله گر در روش تحلیل تکنیکال با استفاده از ابزارهای فنی مختلف چون نمودارها اقدام به خرید و فروش سهام می کند. تحلیل بنیادی نسبت به تحلیل تکنیکال طولانی و دشوار است و نیازمند جمع آوری داده ها از منابع مختلف می باشد.
تحلیل بنیادی در سهام
تحلیل بنیادی، طرفداران خاصی چون وارن بافت را دارد. وارن بافت از بورس بازهای میلیادر جهان است. در آموزش بورس لازم است تا با نکات مهم و اساسی این نوع تحلیل آشنا باشیم. یک تحلیلگر بنیادی با استفاده از محاسبه ارزش ذاتی سهام یک شرکت و مقایسه آن با قیمت فعلی بازار اقدام به خرید یا فروش می کند. به نمودار زیر توجه کنید:
این نمودار از مهمترین نمودارها در روش تحلیل بنیادی است. با استفاده از این نمودار می فهمیم چه زمانی یک سهم را بخریم یا چه زمانی آن را بفروشیم. با بررسی نمودار با سه حالت مواجه می شویم.
- اگر ارزش ذاتی بیشتر از ارزش واقعی آن باشد می گوییم سهم Undervalue است. یعنی قیمت سهم مورد نظر پایین تر از ارزش ذاتی است و مناسب خرید است.
- اما اگر ارزش ذاتی یک سهم کمتر از ارزش واقعی آن در بازار بورس باشد، در حقیقت آن قیمت سهم گران بوده و می گوییم سهم Overvalue است و بهتر است به فروش سهم فکر کنیم.
- در حالت سوم اگر ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی آن در بازار بورس برابر یا نزدیک به هم باشند، خرید و فروش سهم بدون سود یا ضرر است.
عوامل کیفی تاثیرگذار در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، معامله گران ابتدا عوامل کیفی موثر در عملکرد شرکت را بررسی می کنند. بازار بورس تحت تاثیر مستقیم شرایط اقتصادی کشور است. یک رابطه قوی بین وضعیت اقتصادی کشور و بازار سهام وجود دارد. اگر وضعیت اقتصادی کشور مناسب باشد، در نتیجه عملکرد شرکت ها هم بهتر خواهد بود و بالعکس.
وقتی ما می خواهیم در یک سهم مشخص سرمایه گذاری کنیم باید اطلاعات کافی در مورد عملکرد آن صنعت داشته باشیم. مثلا با مطالعه در مورد صنعت های مختلف می فهمیم در دوران رکود بازار کدام شرکت ها عملکرد ضعیف و کدام عملکرد خوبی داشته اند. به گفته حرفه ای ترین تحلیل گران بنیادی، از دلایل شکست معامله گران، عدم آشنایی آنها با صنعت مورد نظر می باشد.
به طور مثال صنایعی چون تجهیزات اداری و کامپیوتر، معمولا بدون توجه به شرایط اقتصادی، روندی رو به رشد دارند و یا به علت نیاز همیشگی مردم به مواد غذایی باعث شده سهام این صنعت کمتر تحت تاثیر وضعیت اقتصادی نامناسب کشور قرار بگیرد.
در حالیکه صنایعی چون خودرو رابطه مستقیمی با شرایط اقتصادی دارند. در صورت رونق اقتصاد، از عملکرد خوبی برخوردار می شوند و در شرایط رکود اقتصادی از رشد این صنعت هم کاسته می شود. البته موارد خیلی زیاد دیگری در بررسی بازار به کار برده می شود که با شرکت در کلاس های آموزش بورس می توانید به طور کامل با همه عوامل کیفی موثر در تحلیل بنیادی آشنا شوید.
عوامل تاثیر گذار در تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی از پایه ای ترین دوره های آموزش بورس است. برای کاهش به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید ضرر در معاملات ، لازم است تا با نکات مهم بورس آشنا باشیم. عوامل کمی که در تحلیل های بنیادی ما تاثیر گذار هستند شامل صورت حساب های مالی یک شرکت می باشند. اصول کمی، به داده هایی گفته می شود که قابل اندازه گیری اند و از اعداد تشکیل یافته اند. در اینجا تعدادی از مهمترین عوامل کمی موثر در تحلیل بنیادی را معرفی می کنیم.
شاخص سهام در تحلیل بنیادی
در تحلیل بنیادی، شاخص سهام نمایانگر وضعیت بازار در سال های گذشته است. شاخص کل بورس تهران به “تیپکس” معروف است. این شاخص نشان دهنده چشم انداز قیمت سهام در یک دوره زمانی است.
ترازنامه چیست؟
ترازنامه به صورت مالی گفته می شود که شامل دارایی های شرکت، بدهی ها و سرمایه حقوق صاحبان سهام است.
صورت حساب سود و زیان در تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی با بررسی صورت حساب یک کشور، میزان هزینه و سود و ضرر آن شرکت را مشخص می کند.
تامین مالی شرکت از نکات مهم برای تحلیل سهام
تحلیل بنیادی، بدست آوردن منابع مالی یا فاینانس شرکت برای ادامه فعالیت شرکت و طرح های اجرایی را ضروری می داند.
تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال؟
همیشه بر سر اینکه کدام یک از دو شیوهی تحلیل بنیادی (یا فاندامنتال) یا تحلیل تکنیکال بهتر و موثرتر هستند بحث و جدلهای فراوانی میان طرفداران این دو روش تحلیل وجود دارد. هر یک از منتقدان هم دلایل خود را در این خصوص دارند. اگر با دید منطق و بدون تعصب به این مباحثات نگاه کنیم و مسئله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهیم، میتوانیم به یک نتیجهی مهم برسیم.
هر دو شیوهی تحلیلی مزایا و معایبی دارند که با توجه به آنها میتوان دریافت که اتخاذ کدام رویکرد مناسبتر است. زمانی که استراتژی معاملاتی خود را مشخص میکنید، ناخودآگاه به سمت یکی از این دو شیوهی تحلیلی جذب میشوید. چرا که با توجه به ویژگیهای این دو رویکرد تحلیلی، و تفاوتهای میان آن دو میتوان با دید بلندمدت یا کوتاهمدت وارد سهامی خاص شد.
تحلیل بنیادی معیارهایی را بررسی میکند که در تحلیل تکنیکال خبری از آن نیست. در تحلیل تکنیکال نیز همین امر برقرار است. یعنی مواردی حضور دارند که خلا آن در تحلیل فاندامنتال محسوس است. به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که این دو شیوه مکمل یکدیگر هستند. اگر قصد دارید سهام مختلف را از جنبههای متفاوتی بررسی کنید، بهترین رویکرد آن است که از هر دو شیوهی فوق بهره ببرید.
به این ترتیب هم ارزش ذاتی سهم را بررسی کردهاید و هم روند و تحرکات قیمت آن را در آینده پیشبینی کردهاید. پس در نهایت ریسک سرمایهگذاری شما کمتر، و احتمال سودآوری بیشتر خواهد بود.
افزون بر این باید این امر را نیز مدنظر داشت که گاهی شرایط بازار به شکلی است که حتی این دو شیوهی تحلیلی هم چندان کارآمد نخواهند بود. اما اگر سرمایهگذاری خود را بر اساس الگوهای صحیح انجام داده باشید و در مدیریت سرمایه نیز از تجربیات کافی برخوردار باشید، حتی در صورت متضرر شدن در کوتاهمدت، بعدها ضررتان جبران خواهد شد. حتما شنیدهاید که میگویند تنها بستری که میتواند ضررهای ناشی از بازار بورس را جبران کند، خود بازار بورس است.
تحلیل بنیادی و مسئلهی مهم زمان
از آنجا که بررسی ارزش ذاتی رکن اساسی تحلیل بنیادی است، اهمیت آن نیز مشخص است. مشخص کردن چنین فاکتور برای سهم بر اساس معیارهای مختلفی انجام میشود. اما آیا به این امر فکر کردهاید که بررسی اینهمه اطلاعات و موارد مختلف چطور امکانپذیر است؟ حقیقت آن است که تجزیه و تحلیل این حجم از اطلاعات نیازمند زمانی طولانی است.
اگر این امر زمان زیادی به طول بینجامد دیگر آنوقت این تحلیل چه ارزشی دارد؟
مسئلهی زمان عامل مهمی است که همیشه باید به آن توجه کرد. به این مسئله توجه کنید که گاهی تحلیلگران بنیادی با وسواس زیادی شروع به بررسی وضعیت صنعت و صورتهای مالی یک شرکت میکنند. ممکن است در طی همین مدت، قیمت سهم رشد فراوانی داشته باشد. حال آنکه تحلیلگر مذکور، فرصت سرمایهگذاری خود را از دست داده است.
چرا که اگر پیشتر در چنین سهمی سرمایهگذاری میکرد سود بیشتری نصیبش میشد. درست است که نگرش افراد در تحلیل بنیادی بلندمدت است، اما این امر به آن معنا نیست که تحلیلگر در این خصوص زمانی نامحدود و بیانتها در فراوانی دارد. اگر قصد سرمایهگذاری هوشمندانه را دارید باید تمام عوامل را یکجا مدنظر داشته باشید.
از به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید سوی دیگر نباید با خواندن این چند خط این برداشت اشتباه برای شما پیش بیاید که بهتر است تحلیل بنیادی را در زمانی کوتاه و با عجله و سرسری انجام داد. قطعا که در این صورت احتمال وقوع اشتباه بسیار زیاد خواهد بود. آنچه که مهم است این است که نباید روی یک شیوهی تحلیل تعصب داشت و از سایر موارد غافل شد.
چند پرسش و پاسخ در خصوص تحلیل بنیادی
چرا طرفداران تحلیل تکنیکال از تحلیل بنیادی انتقاد میکنند؟
طرفداران تحلیل تکنیکال معتقد هستند که مسائل بنیادی به شکل کامل اثر خود را در قیمت سهام نشان میدهند. به همین دلیل آنچه که مهم است بررسی رفتار و تاریخچهی تحرکات قیمتی است. از همین رو این دسته از افراد، تحلیل تکنیکال را معتبرتر و کاربردیتر از تحلیل فاندامنتال میدانند و معاملات خود را بر اساس نمودارها و ابزارهایی مانند انواع اندیکاتورها انجام میدهند. آنها معتقدند که گذشتهی سهم روند آیندهی آن را مشخص میکند؛ نه بررسی صورتها و ترازهای مالی.
آیا میتوان از تحلیل بنیادی در کوتاهمدت بهره برد؟
گفتیم که بررسی ارزش واقعی سهام، امر بسیاری مهمی در تحلیل فاندامنتال است، پس نیازمند زمان بیشتری است. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت در طولانی مدت به سمت ارزش ذاتی خودش حرکت میکند. حال اگر شما با تکیه بر تحلیل فاندامنتال وارد یک سهم شوید و در میانهی راه سهام را به هر دلیل بفروشید، نه تنها ممکن است سود نکنید، بلکه متضرر شدن شما نیز دور از ذهن نیست. چرا که شما بر مهمترین عامل در تحلیل بنیادی چشم پوشیدهاید.
آیا بازه زمانی در تحلیل بنیادی مشخص است؟
یکی از انتقاداتی که به این شیوهی تحلیل وارد میشود، دقیقا به همین امر بر میگردد. درست است که این شیوهی تحلیل از ارزشمندی سهام در طولانیمدت سخن میگوید؛ اما این طولانیمدت یعنی چه وقت؟ شش ماه؟ ده ماه؟ یک سال یا بیشتر؟ اهمیت این امر زمانی مشخص میشود که شما میخواهید برای آیندهی خود برنامهریزی کنید. قطعا اگر بدانید که طی چه زمانی به اهداف خود میرسید، با خیال آسودهتری میتوانید برنامههای خود را پیاده کنید.
آیا امکان بروز خطا در تحلیل بنیادی وجود دارد؟
صد در صد بله. همانقدر که گاهی افراد در تحلیل تکنیکال با پیشفرضهای ذهنی خود اموری را انجام میدهند، این امر در تحلیل بنیادی هم رخ میدهد. همانطور که پیشتر اشاره شد، عوامل و مفروضات متعددی در این شیوهی تحلیل وجود دارد که برخی کمی و برخی کیفی هستند. نگرش تحلیلگر میتواند به میزان زیادی بر عوامل کیفی بگذارد. نهایتا به همین دلیل است که ممکن است دو تحلیلگر بنیادی دیدگاههای متفاوتی در بررسی یک سهم و تعیین میزان ارزشمندی آن داشته باشند.
هدف تحلیل بنیادی چیست؟
همانطور که همگان میدانند و در این مطلب نیز به کرات اشاره شد که تحلیل بنیادی چشماندازی بلندمدت به آیندهی سهم دارد، مشخص است که چه اهدافی در نظر دارد. این تحلیل در شناسایی سهام برای سرمایهگذاری بسیار کاربردی است. نوسانگیران و معاملهگرانی که تنها به قصد کسب سود چند درصدی معامله میکنند، هرگز نمیتوانند با تکیه بر این تحلیل خرید و فروش خود را انجام دهند. در چنین شرایطی آنچه برای این افراد کارآمد است، تکیه بر خروجیهای تحلیل تکنیکال است.
ارزش ذاتی سهم چیست؟
ارزش ذاتی یک سهم، اشاره به همان ارزش واقعی سهم دارد که از طریق تجزیه و تحلیل مالی یک شرکت به دست می آید. عموما ارزش ذاتی با ارزش روز یا واقعی سهام متفاوت است، ولی در بلندمدت قیمت سهام به سمت ارزش ذاتی خود حرکت می کند. در نظر داشته باشید که شناسایی ارزش ذاتی یک شرکت و خرید سهام به قیمتی پایین تر از ارزش ذاتی آن، یکی از روش های افزایش سود سرمایه گذاری در بورس است.
هر اندازه که میزان ارزش ذاتی یک سهم از ارزش بازاری آن بیشتر باشد، تمایل سرمایه گذاران به خرید آن سهم را افزایش می دهد و حالت عکس این موضوع نیز رخ می دهد، به طوری که هر اندازه قیمت سهام یک شرکت در بازار از ارزش ذاتی آن بیشتر شود، خریداران تمایل کمتری به سرمایه گذاری دارند و در طرف مقابل، سهامداران تمایل دارند که سهام خود را به فروش رسانند.
ارزش ذاتی یک سهم
ارزش ذاتی یک سهم، پیش بینی قیمتی است که سهم مورد نظر در آینده نزدیک کسب می نماید. در نظر داشته باشید که ارزش ذاتی سهم با قیمت فعلی هر واحد از آن کاملاً متفاوت بوده و در واقع آن میزان ارزش و اعتباری است که پیش بینی می شود سهم در آینده، به دست آورد. در چنین شرایطی اگر ارزش ذاتی یک سهم بالا باشد، یعنی اگر پیش بینی شود که در آینده نزدیک، قیمت سهم در بازار بیش تر از قیمت فعلی آن خواهد شد، سرمایه گذاران برای خرید آن اقدام می کنند، زیرا می دانند در شرایط فعلی و با خرید ارزان تر آن سهم خواهند توانست در آینده و با ارزشمند شدن سهم، از فروش به موقع آن سود مناسبی کسب کنند.
به عنوان مثال، تصور نمایید که ارزش یک واحد از سهم مورد نظر شما در بازار برابر با ۱۰۰ تومان باشد و قصد دارید روی این سهم سرمایه گذاری نمایید. شما بایستی پیش از اقدام به سرمایه گذاری بر روی سهم، ارزش ذاتی آن را در بازار تعیین و بررسی نمایید. با بررسی ها و مطالعات صورت گرفته، مشخص می شود که سهم مورد نظر، دارای ارزش ذاتی برابر با ۲۰۰ تومان بوده و همچنین پیش بینی می شود که این سهم در آینده، ارزش خود را به ۲۰۰ تومان برساند و بدین گونه مشخص می شود که ارزش ذاتی این سهم، بیش تر از قیمت فعلی آن سهم در بازار است. بنابراین به دلیل بالاتر بودن ارزش ذاتی، نسبت به قیمت سهم در بازار و از آن جایی که احتمال کسب سود وجود دارد، می توانید اقدام به خرید سهم در قیمت ۱۰۰ تومان نمایید. در صورتی که با بررسی های انجام شده چنین نتیجه گیری شود که ارزش ذاتی سهم مورد نظر شما، ۸۵ تومان است که در واقع، ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی ۱۰۰ تومان آن در بازار است، بهتر است که برای خرید سهم مزبور اقدام نکنید.
چگونگی شناسایی ارزش ذاتی یک سهم
برای شناسایی ارزش ذاتی یک شرکت، روش های مختلفی وجود دارد. سه روش اصلی برای تعیین ارزش دارایی های یک شرکت شامل، رویکرد ترازنامه ای، رویکرد نسبی و رویکرد تنزیلی است و کاربرد هر یک از این روش های معرفی شده با توجه به هدف ارزش گذاری، ماهیت فعالیت شرکت و ارزش گذاری آن است. در ادامه به توضیح دقیق تر هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
رویکرد ترازنامه ای
در رویکرد ترازنامه ای ارزش خالص دارایی یک شرکت سرمایه گذاری، محاسبه می شود که معیاری برای مشخص کردن ارزش دارایی های یک شرکت است که در آن ذخیره کاهش ارزش دارایی ها، سود محقق شده بعد از تاریخ ترازنامه، ارزش افزوده پرتفوی غیر بورسی، ارزش افزوده پرتفوی بورسی و حقوق صاحبان سهام به هم اضافه و بر تعداد سهام شرکت، تقسیم می شوند.
موضوع مهم این است که در این روش، تنها ترازنامه اهمیت داشته و نیازی به صورت سود و زیان شرکت نداریم. در واقع باید حتما ارزش دارایی های شرکت را به طور دقیق بررسی و محاسبه نماییم.
رویکرد نسبی
رویکرد نسبی معمولا برای شرکت هایی که از ثبات و پایداری بیشتری برخوردارند مانند انواع شرکت های تولیدی نیز کارایی دارد. در رویکرد نسبی، ارزش ذاتی را براساس ارزیابی شرکت های مشابه انجام می دهند و یکی از بهترین روش های آن، استفاده از نسبت P/E است.
برای ارزش گذاری در این روش، نیاز است که چند شرکت با حوزه فعالیتی مشابه از نظر نرخ رشد و ریسک مورد بررسی قرار گیرند. چنانچه نسبت P/E شرکتی در مقایسه با P/E میانگین شرکت های مشابه آن صنعت پایین تر باشد، به این معناست که سهام آن شرکت زیر قیمت و کمتر از ارزش واقعی معامله می شود و جای رشد دارد. هرچند که P/E تنها گزینه موجود برای مقایسه در رویکرد نسبی نیست، اما به صورت کلی در شرکت هایی که از ثبات عملکردی برخوردارند، کارایی بالایی دارد.
رویکرد تنزیلی
در رویکرد تنزیلی، جریان های نقد آتی شرکت، با توجه به یک نرخ مشخص، تنزیل شده و ارزش شرکت در مقطع کنونی محاسبه می شود.
از آنجایی که ارزش ذاتی یک شرکت در رویکرد تنزیلی براساس جریان های نقدی آتی آن شرکت محاسبه می شود و به همین دلیل در بین روش های ارزش گذاری، این رویکرد را دقیق ترین و بهترین روش ارزیابی می دانند. یکی از مدلهای رایج برای ارزشیابی سهام یک شرکت در رویکرد تنزیلی، مدل گوردون است که این مدل، ارزش ذاتی سهام را بر مبنای ارزش فعلی سود تقسیمی پیش بینی شده با نرخ ثابت، محاسبه می کند. در این روش، ارزش سهام تابعی از سودهای تقسیمی مورد انتظار در دوره آتی، هزینه حقوق صاحبان سهام و رشد مورد انتظار در سودهای تقسیمی در نظر گرفته می شود.
بهترین سهام خودرویی در آبان 1401 | معرفی 3 سهام بنیادی برای خرید
تمام شرکتهایی که در بازار بورس فعالیت میکنند، متعلق به صنعت خاصی بوده و در یکی از دستههای صنایع مختلف بازار سرمایه قرار میگیرند. تمام شرکتهایی که در حوزه یکسانی فعالیت دارند، در کنار یکدیگر قرار گرفته و صنعت خاص خود را تشکیل میدهند. صنعت خودروسازی یکی از مهمترین و البته نام آشناترین صنایع بازار سرمایه است. صحبت از صنعت خودرو در بورس به صنعت خودروسازان و ساخت قطعات مربوط شده و تمام شرکتهای بورسی و فرابورسی که در این دو زمینه فعالیت دارند را شامل میشود. دقت داشته باشید که بین صنعت خودرو با فروش خودرو در بورس کالا تمایز قائل شوید. این دو شاخه کاملا مجزا و متفاوت از یکدیگر هستند. نماد صنعت خودرو با اتصال حرف «خ» مشخص میشود. این صنعت نمادهایی زیادی با حجم بازار بزرگ یا کوچک دارد. بنابراین برای فعالیت سودمند در آن باید ابتدا با بهترین سهام خودرویی آشنا باشیم. با ما همراه باشید تا در خصوص نمادهای پرسود شرکتهای خودروسازی در بورس صحبت کنیم.
کدام سهام در بورس خودرو پرسودتر است؟
برای این که پاسخ این سوال را پیدا کنید، بهتر است تا قبل از هر چیز به شخصه دست به کار شوید. در حقیقت به قطع یقیین نمیتوان ادعا کرد که سهام خاصی در بازار بورس روز معاملاتی آتی مثبت یا منفی دارد. در بازار بورس نیز به مانند تمام بازارهای مالی اعداد و ارقام هیچ ضمانتی برای حرکت در یک راستای مشخص ندارند. گاهی حوادثی کوچک تاثیرات بزرگی در معاملات بازار بورس داشته و روند مورد انتظار را به سرعت تغییر میدهند. با این حال میتوان نقشه کوچکی برای تعیین افق سرمایهگذاری خود ترسیم کرد. برای انتخاب بهترین سهام خودرویی بهتر است در کنار استفاده از نتایج تحلیلی دیگران، روی مهارتهای مورد نظر برای انتخاب درست تمرکز کنید. برای انتخاب یک سهم باید با تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال آشنا بوده و روش استفاده از آنها را فرا بگیرید. با استفاده از این دو روش تحلیلی میتوانید نسبت به آینده تمام بازارهای مالی دور نگاهی داشته باشید و با تردید کمتری حرکت کنید. در ادامه همراه ما باشید تا نحوه استفاده از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال در انتخاب سهام ارزشمند صنعت خودرویی را بررسی کنیم.
استفاده از تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین سهام
تحلیل تکنیکال به نوعی علم استفاده از نمودارهای قیمتی است و به سرمایهگذار اطلاعاتی میدهد که برای تصمیمگیری بر اساس وقایع حاضر در بازار استفاده میشود. با استفاده از نمودارها تحلیلگر میتواند مشاهده کند که چه چیزی بیش از حد خرید و فروش داشته است. حال تصمیم میگیرد که آیا میخواهند به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید روندها را دنبال کنند یا قصد دارد تا خلاف آن حرکت کند.
نمودارها میتوانند بسیاری از ویژگیها را ردیابی کنند. بنابراین با توجه به زمان سرمایهگذاری خود تعیین کنید که از کدام بازه زمانی برای نمودار استفاده میکنید. برخی از نمودارها معاملات روزانه و برخی دیگر ممکن است هفتهها یا ماهها را برای ردیابی هدف قرار دهند. نمودار قیمتی یک تصویر بزرگ و جامع برای یک سرمایهگذار است. به این ترتیب با تحلیل تکنیکال میتوانید قبل از تصمیم گیری، نمودارهای مختلف را برای مشاهده تغییرات در دورههای کوتاه مدت و بلندمدت بررسی کرده و با دید گسترده انتخاب کنید.
استفاده از تحلیل بنیادی برای یافتن بهترین سهام
سرمایهگذاری موفق بدون شناخت موقعیت سرمایهگذاری ممکن نیست. به همین دلیل نباید شرکتی را که بر آن شناخت کامل اطلاعاتی ندارید برای سرمایهگذاری انتخاب کنید. شاید بتوان تحلیل بنیادی یا فاندامنتال را به عنوان اولین راه برای شناخت کامل شرکت و وقایع آن معرفی کرد. روشی که با استفاده از آن میتوان به اطلاعات دست یافت و عوامل متعددی مانند وضعیت مالی، سودآوری، محصولات تولیدی، چشمانداز رشد در آینده، حرکت درست تیم مدیریتی، ارزیابی تامینکنندگان و … را برای هر شرکت بررسی کرد تا در نهایت نسبت به سرمایهگذاری در سهام شرکت تصمیمگیری شود. به عبارتی ارزش ذاتی سهام از طریق بررسی آیتمهای مختلف تحلیل بنیادی ممکن میشود. دادههای مورد نیاز برای ارزشگذاری و محاسبه نسبتهای مالی شرکت باید از صورتهای مالی آن استخراج شود. صورتهای مالی شرکتها در سامانه کدال منتشر شده و به همین دلیل هم این سایت به عنوان مرجع اصلی استخراج دادههای مورد نیاز برای تحلیل بنیادی شناخته میشود.
برخی از روشهای مورد استفاده در تحلیل بنیادی برای شناسایی و یافتن سهام خوب بازار بورس را در ادامه بررسی خواهیم کرد:
نسبت قیمت به درآمد: ارزش نسبی سهام در بازار با نسبت قیمت به درآمد نشان داده میشود. با نسبت قیمت به درآمد یا P/E، میتوان به مقایسه قیمت و درآمد شرکت پرداخت و برای تعیین ارزش سهام تصمیمگیری کرد. عدد بالاتر حاصل یعنی قیمت هر سهم نسبت به سود آن بالاتر بوده و به همین دلیل باید برای انتخاب آن تردید به خرج دهیم. بنابراین سهامی با P/E پایین نشانه خوبی برای انتخاب خواهد بود. این نسبت گاهی میتواند به دلیل اعلام اعداد و ارقام دور از واقعیت توسط شرکتها، نادرست محاسبه شود. به همین دلیل توصیه میشود تا از این آیتم در کنار دیگر آیتمهای بررسی ارزش یک سهم استفاده کنید.
سود تقسیمی سهم: DPS یا سود تقسیمی علاوه بر این که یکی از آیتمهای بررسی و انتخاب سهام خوب بازار است، جزو روشهای کسب درآمد از خرید و نگهداری سهام یک شرکت نیز برشمره میشود. شرکتها با عملکرد مناسب میتوانند وضعیت سودآوری خود را ارتقا ببخشند. اقتصادی مطلوب درآمد شرکت را افزایش داده و میتواند درصد بیشتری از درآمد حاصل را به عنوان سود تقسیمی در حساب شرکت ذخیره نگه دارد. برای محاسبه این نسبت، باید درآمد خالص شرکت بر تعداد سهام عادی موجود آن در طول سال تقسیم شود. استفاده درست از نتایج حاصل از این نسبت نیز میتواند منجر به انتخاب موفقتری شود.
نسبت سرمایه در گردش: نسبت سرمایه در گردش یا نسبت جاری از ﺗﻘﺴﯿﻢ داراییهای ﺟﺎری ﺑﻪ بدهیهای ﺟﺎری به دست میآید. این نسبت مالی نشاندهنده توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای جاری خود با استفاده از داراییهای جاری بوده و به همین دلیل نسبت سرمایه در گردش نیز معیار مهمی برای بررسی و سنجش سلامت مالی شرکت است. با بررسی این نسبت، توانایی شرکت در پرداخت بدهیهای خود طی یک سال اندازهگیری خواهد شد.
میزان نقدشوندگی سهم: نقدشوندگی ویژگی بسیار مهمی برای هر نوع دارایی مالی محسوب میشود. این حقیقت است که سهام شرکتهای بورسی در مقابل داراییهای سنگین و فیزیکی مانند املاک افزایش قیمت کمتری را تجربه میکنند، اما در مقایسه با داراییهای سنگین قدرت نقدشوندگی بیشتری دارند. البته بین قدرت نقدشوندگی سهام شرکتهای مختلف بازار سرمایه نیز تفاوت زیادی وجود دارد. سهمی با قدرت نقدشوندگی بیشتر جایگاه ارزشمندتری خواهد داشت. به همین دلیل قبل از معامله باید میزان نقدشوندگی سهام شرکت را مورد بررسی قرار داد.
روش شناسایی بهترین سهام خودرویی برای خرید
از راههای مختلفی میتوان به ارزشمندی سهام شرکتها پی برد. قطعا سهامی که تمام آیتمهای ارزشمندی را با خود به دوش میکشد، برای سرمایهگذاری طرفداران بیشتری خواهد داشت. برای شناخت سهام مستعد رشد باید از تلفیق روشهای تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال با روانشناسی بازار و البته تجربه معاملاتی استفاده کرد. بنابراین تنها راه مطمئن برای موفقیت در انتخاب افزایش دانش و آگاهی در کنار استفاده از مهارتهای تجربی در این زمینه است. قیمت سهام تابع شرایط اقتصادی و سیاسی بوده و میتواند به سادگی دستخوش تغییرات شود. بنابراین هیچ تضمینی در این راه وجود ندارد. تقاضای قوی به سادگی میتواند منجر به تشکیل صف خرید شده و قیمت سهم را به سمت قله قیمتی حرکت دهد. اما باید جهت عکس این عملکرد را نیز در نظر گرفت. سنگینی قدرت فروشندگان و عرضه بیشتر از تقاضا میتواند روند قیمت سهم را به سمت عقب حرکت دهد.
در این متن برای معرفی سهام مستعد رشد از روشهای تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال استفاده شده است. این نتایج حاصل دقت و نظارت روی سهام موجود در بازار بوده تا نتیجه موفقی برای خریداران داشته باشد. با این وجود در کنار سهام اعلام شده، سعی کنید تا با پرورش مهارتهای تحلیلی قبل از نهایی کردن انتخاب خود، شخصا بررسی لازم را انجام داده و در نهایت برای معامله اقدام کنید.
سهام ارزشمند را در سه مرحله شناسایی کنیم
معمولاً سرمایه گذاران با خرید سهامهایی که توجه آنها را جلب میکند – و نه با خرید سهام ارزان و مناسب – بازار را تحت تأثیر قرار میدهند. استفاده از این روش باعث کاهش قیمت میشود. چون سهمهایی که توسط رسانه پوشش داده میشوند و با حجم انبوهی همراه هستند، ارزشمند شمرده میشوند. علاوه بر این، اگر در سهمی که مورد توجه دیگران است سرمایه گذاری کنید در بهترین حالت، عملکرد شما مانند بقیه به صورت میانگین خواهد بود. نمیتوانید مردم را به خاطر انتخابهایشان مقصر بدانید، زیرا تجزیه و تحلیل کردن هزاران شرکت ثبت شده در بورس، کار آسانی نیست. آیا راه آسانتری برای فیلتر کردن سهمهای ارزشمند پنهان وجود دارد؟ در این مقاله با هم یاد میگیریم که چگونه سهام ارزشمند را در سه مرحله شناسایی کنیم. با خانه سرمایه همراه باشید.
قدم اول: ایجاد فکر و ایده
هدف: شناسایی بیش از ۳۰ شرکت برای آنالیز بیشتر
یافتن سهم برای آنالیز کردن موضوعی است که بسیاری از سرمایه گذاران با آن درگیر هستند در حالی که کار سختی نیست. اینترنت اطلاعات زیادی به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید در مورد بورس و لیست سهام موجود در بازار بورس را در اختیار ما قرار میدهد. علاوه بر این، میتوان از ابزارهای پیشنهادی اینترنت برای فیلتر کردن اطلاعات اضافی استفاده کرد. استفاده از غربالگر آنلاین و رایگان سهم، راه حلی برای پیدا کردن ایدههای سهم است، زیرا این اجازه را به شما میدهد تا یک انتخاب منطقی، مستقل و بدون تأثیرپذیری از عقاید و احساسات دیگران داشته باشید.
به یاد داشته باشید، پیدا کردن یک سهام ارزشمند، آن هم زمانی که وضعیت مالی یک شرکت دچار بحران است با محاسبهای ساده امکانپذیر نخواهد بود. بنابراین، در قدم اول باید تعیین کنید چه زمانی یک سهم را نامناسب در نظر بگیرید و چه زمانی آن را یک موقعیت عالی به حساب آورید.
شاخصهایی که همواره در این مرحله استفاده میشوند عبارتند از:
- بازده حقوق صاحبان سهام: چنانچه بازده حقوق صاحبان سهام بیشتر از ۱۵ درصد باشد، نشان دهنده سوددهی بالا و پتانسیل رقابتی است.
- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام کمتر از نیم باشد. این امر نشان دهنده این است که شرکت برای تأمین رشد خود به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید به سرمایه خارجی نیازی ندارد.
- نسبت جاری بیشتر از ۲ باشد. آن شاخص اطمینان میدهد که شرکت قادر به پرداخت بدهیهای کوتاه مدت خود است.
فیلتر کردن « P/E » کار مشکلی است ( مقاله نسبت P/E ) زیرا این نسبت در هر صنعت متفاوت است و تکیه کردن بر این نسبت به صورت بالقوه ایدههای سرمایه گذاری درست را رد میکند. مهمتر از آن «P/E» اطلاعات چندانی در مورد اینکه آیا یک شرکت با توجه به ارزش ذاتی آن کم ارزش شده یا نه، نمیدهد. به دلایل مشابه، فیلتر کردن نرخ رشد « EPS » پشنهاد نمیشود. زیرا یک شرکت با رشد صفر درصد و قیمت مناسب، خرید جالبی میتواند باشد. در بعضی از مواقع بازده نقدی ناشی از تقسیم سود بیشتر از ۱ درصد میتواند معیار خوبی برای افرادی که تمایل به تقسیم درآمد دائمی سود دارند، باشند.
شاخص دیگری که برای فیلتر کردن مناسب است میزان سرمایه در بازار یا «مارکت کَپ» کمتر از یک میلیارد دلار است. زیرا کمپانیهای کوچک توسط تحلیلگران کمتری دنبال میشوند و بنابراین احتمال بیشتری دارد تا به اشتباه قیمت گذاری شوند. این نظریه به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید توسط همکاران « Ibboston » با توجه به برتری سرمایه گذاری در سهام شرکتهای کوچک در بازار نسبت به سرمایه گذاری در شرکتهای بزرگ در طول قرون گذشته، تأیید شده است.
هنگامی که شاخصها مشخص شدند، از یک غربالگر آنلاین و رایگان استفاده کرده و سعی کنید تقریبا ۳۰ ایده از آنها پیدا کنید.
- Google finance یک غربالگر کاملاً رایگان است که رابطی برای جدا کردن خوب از بد دارد.
- Yahoo finance یاهو دو غربالگر بنیادی و جاوای پیشرفته را عرضه میکند که هر دو رایگان هستند.
- com غربالگرهای این مجموعه، منحصر به فردی هستند. زیرا براساس پیشبینی اعضای انجمن CAPS غربال را انجام میدهند.
- FINVIZ یک غربالگر سهم محبوب که به نظر میرسد تمام ویژگیهای مورد نیاز را عرضه میکند.
- CNBC به شما این امکان را میدهد که برآوردهای تحلیل گران و نسبتهای مالی مانند گردش داراییها و نسبت آنی را ترکیب کنید.
جایگزینها: استفاده از غربالگرهای رایگان تنها راه شناسایی سهم نیست. در اینجا سه روش جایگزین که میتوانید از آنها استفاده کنید مطرح میشوند:
- ایدههای جدید را که توسط «old school value» مطرح شدهاند دریافت کنید.
- «Gurus focus» را چک کنید تا خریدهای سرمایه داران محبوبتان را دنبال کنید. همچنین غربالگرهای منحصر به فردی را معرفی میکند.
- در یک خبرنامه سرمایه گذاری پولی مانند «AAII» یا «the motley fool» اشتراک بگیرید. با این حال کورکورانه به هرچه دیگران پیشنهاد میکنند عمل نکنید و همیشه وظایف خود را متعهدانه انجام دهید.
برخی پیشنهاد میکنند که وبلاگها و خبرهای مالی را دنبال کنید، اما بهتر است از این منابع صرفه نظر کنید، زیرا ایدههای افراد دیگر باعث میشود تا قضاوت عقلانی درستی از شرایط نداشته باشید.
قدم دوم: یک لیست کوتاه تهیه کنید
هدف: ایدههای خود را از ۳۰ به ۳ کمپانی کاهش دهید
اگر ۳۰ هدف خود را انتخاب کردهاید به این معنی است که اکثر ایدههای نامناسب را فیلتر کردهاید. حال زمان آن رسیده که سهمها را بررسی کرده تا بهترین گزینه را انتخاب کنیم. شما در قدم اول یک ارزیابی ساده را اجرا کردید. اکنون برای رسیدن به سهم بهتر باید عمیقتر فکر کنید. با آنالیز کردن نامه «وارن بافت» به سهامداران « Berkshire » میتوانیم متوجه معیارهای مورد نظر او برای یک سهم مناسب شویم.
- تداوم سوددهی بالا: سود خالص بالا و رو به افزایش میتواند نشانه خوبی برای کارایی یک شرکت در آینده و توانایی آن برای افزایش قیمت باشد. این معیار باید به عنوان یک ارزش، مدام افزایش یابد. همچنین باید از تولید جریان نقدی مناسب «FCF» توسط شرکت اطمینان حاصل کنید. اگر یک شرکت بتواند سود خالص را اعلام کند اما توانایی تولید «FCF» را نداشته باشد، وجود تغییرات و دستکاری در میزان درآمد را نشان میدهد.
- سطوح بدهی پایین: مقدار زیاد بدهی منجر به ریسک نرخ بهره و افزایش «ROI» به میزان قابل توجهی میشود. در هنگام کاهش فروش یا نوسان نرخ بهره، شرکتهایی که بدهی سنگینی دارند با مشکلات بیشتری مواجه میشوند. نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سهام کمتر از نیم، همانند نسبت جاری بیش از ۲ مدنظر است.
- مزیت رقابتی پایدار: در اینجا آنالیزها فراتر از اعداد و نسبتهای مالی قرار میگیرند. تجارتها با سودآوری بالا، رقیبان را جذب میکنند و هنگامی که رقابت افزایش مییابد سوددهی کاهش پیدا میکند؛ به جز مواردی که کمپانی دارای یک مزیت رقابتی پایدار باشد. این مزیت رقابتی شامل مواردی میشود که نمیتوان آنها را به آسانی کپی کرد مانند ثبت اختراع، اثرات قفل گذاری، مقیاس و مقادیر شبکه. به دنبال این علائم مهم باشید.
- مدیریت صحیح، لایق و صادقانه: مدیریت جامع، نقشی کلیدی در موفقیت کسب وکار بازی میکند؛ بنابراین همواره نام مدیران هر مجموعه را در گوگل جستجو کنید تا سوابق آنها را بیابید. همچنین کلماتی مانند رسوایی و تقلب را در فهرست جست و جوی خود وارد کنید تا ببینید در چه مسائلی دخیل بودهاند. همین کار را برای شرکت نیز انجام دهید. همچنین استراتژیهای تخصیص سرمایه شرکت را آنالیز کنید. از قانون زیر استفاده کنید: یک شرکت با بازده ثابت و پتانسیل بالقوه رشد باید بخش عظیمی از درآمد خودش را دوباره در شرکت سرمایه گذاری کند، اگر شرکت سود سهام را بپردازد یا سهام را بخرد برای دیگر سهامداران بهتر است. هرچند خرید سهام، تنها زمانی باید انجام شود که میزان خرید سهام به طور قابل توجهی پایینتر از ارزش ذاتی شرکت باشد.
- انجام تجارتی که آن را درک میکنید: بافت، مطرح کرده است که او و شریکش به تجارتی روی آوردهاند که آن را درک میکردند. شما نیز بهتر است همین کار را انجام دهید. آیا احتمال کمی وجود دارد که وضعیت بازار توسط شرکتهای پیچیده بهتر شود؟ نه همیشه. با این حال، دلیل اجتناب از این گونه شرکتها این است که هر چه کسب و کار پیچیدهتر باشد پیدا کردن طرح و نظر منطقی در مورد عملکرد آینده آن سختتر است. بنابراین با افرادی که با مدل تجاری قابل فهم شما کار میکنند آشنا شوید.
آنالیز کردن هرکدام از ۳۰ شرکتی که در لیست شما وجود دارد، طبق معیارهایی که در بالا مطرح شده است، کار زیادی میبرد اما شما را قادر میسازد تا بهترین موقعیت سرمایه گذاری با بیشترین احتمال بازدهی در بازار را شناسایی کنید.
قدم سوم: تخمین ارزش ذاتی
هدف: در این مرحه سعی در پیدا کردن موقعیتهای ارزشمند موجود در بین موقعیتهای شناخته شده داشته باشید
اکنون که چندین شرکت فوقالعاده را در لیست خود دارید، باید گام نهایی را برداشته و برای پیدا کردن بهترین قیمت، آنها را بررسی کنید. قیمت مناسب، قیمتی است که به شما حاشیه امنی میدهد. به طوری که احتمال ریسک را به حداقل میرساند؛ حتی اگر عملکرد شرکت آنگونه که انتظار میرفته نباشد. مثلا، تنها زمانی خرید را در نظر بگیرید که قیمت فعلی سهام ۲۵ تا ۵۰ درصد کمتر از ارزش ذاتی سهام باشد. به این ترتیب، خطر ریسک کاهش مییابد، زیرا سهم ارزان بوده است. در حالی که همزمان احتمال افزایش بازدهی وجود دارد. قیمت پایین خرید برای موفق شدن بسیار مهم است.
چندین راه را برای حساب کردن ارزش ذاتی یک کمپانی وجود دارد. مانند:
- قیمت و درآمد چندگانه: در این روش یک قیمت هدف ۵ ساله براساس یک ارزیابی منطقی و «P/E» محاسبه میشود و سپس با محاسبه «NPV» ارزش ذاتی محاسبه میشود.
- جریان نقدی تنزیل شده: محاسبه ارزش ذاتی براساس جریان نقدی که میتواند در طول عمر باقیمانده از یک کسب و کار خارج شود.
- ارزیابی بازدهی حقوق صاحبان سهام: این روش که آخرین روش است از راههای سودآوری وارن بافت است.
از مدلهای محاسباتی ذکر شده برای تخمین ارزش ذاتی یک کمپانی استفاده کنید. آخرین قدم این است که ارزشهای محاسبه شده توسط خودتان را با قیمت خرید و فروش سهم مقایسه کنید. آیا قیمت خیلی پایینتر از ارزش ذاتی تخمین زده شده است؟ به ندرت اتفاق میافتد که شرکتی تمام ویژگیهای مورد نظر ما را در دو قدم اول داشته باشد.
در این نقطه، آنالیزهایتان را چک کرده و اعداد را بررسی کنید. اگر تنها در مورد یک کمپانی بسیار ارزشمند مطمئن هستید، زمان اقدام فرا رسیده است. همچنین اگر بتوانید در یک سال، چنین موقعیتهایی را به دست آورید بسیار خوشبخت خواهید بود. اگر بیشتر از یک بار چنین موقعیتهایی را به دست آوردید یا بورس دچار مشکل شده یا معیارهای شما برای فیلتر کردن دقیق نبوده است. اگر در این مرحله، قیمتها مناسب نبود، این دستهها را به چک لیست خود اضافه کنید و تا زمانی که یک موقعیت و قیمت مناسب ارائه میشود آن را تحت نظر داشته باشید.
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام است. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همانطور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوبترین پارامترها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
۱. درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایهگذاران است؛ زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
۲. نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازهگیری میکند. این به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایهگذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازای هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
۳. رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کاملتری از ارزشگذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزشگذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
۴. جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت سادهتر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
۵. نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایهگذاران کمک میکند تا تعیین کنند آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزشگذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایهگذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
۶. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نرخ بازدهی را نشان میدهد که سهامدار برای بخشی از سرمایهگذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازهگیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایهگذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایهگذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
۷. نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
۸. نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایهگذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
۹. نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایهگذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
۱۰. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید به ارزش ذاتی سهام توجه داشته باشید را اندازه گیری میکند. سرمایهگذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما میتوانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازهگیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
سوالات متداول
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
تحلیل بنیادی شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است.
هدف از تحلیل فاندامنتال چیست؟
هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی نوشته شده و آکادمی ارز دیجیتال ارزتودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات افراد یا عواقب مالی آن ندارد.
دیدگاه شما