استراتژی ترکیبی MACD-RSI-EMA
همانطور که در گذشته گفتیم، اندیکاتورها تحولی چشمگیر در کیفیت تحلیل نمودارهای قیمت ایجاد کردند. امروزه استراتژیهای زیادی در بین معاملهگران بازارهای مالی وجود دارد که با اندیکاتورها طراحی شدهاند و در عین سادگی، بازدهی بسیار مناسبی نیز دارند. در این استراتژی معاملاتی نیز از سه اندیکاتور پر طرفدار استفاده شده است که ترکیب صحیح آنها باهم یک استراتژی بسیار جذاب را پدید آورده است.
اندیکاتور EMA:
از خانواده میانگینهای متحرک میباشد و به صورت نمایی یا لگاریتمی اقدام به میانگینگیری از نمودار قیمت میکند. در روش میانگینگیری به به صورت نمایی، به قیمتهای جدیدتر وزن بیشتری داده میشود؛ لذا قیمتهای جدیدتر وزن بیشتری در محاسبات دارند.
اندیکاتور MACD:
مکدی از خانواده نوسانگرها میباشد و شامل دو ناحیه منفی و مثبت میباشد. ساختار مکدی را دو میانگین متحرک کوتاه و میان مدت تشکیل دادهاند که یکی از میانگینها ۱۲ دورهای و دیگری ۲۶ دورهای میباشند.
کسب اطلاعات بیشتر پیرامون این اندیکاتور: آموزش اندیکاتور مکدی (MACD)
اندیکاتور RSI:
این اندیکاتور نیز مانند مکدی از میانگین متحرک در محاسبات خود استفاده میکند؛ با این تفاوت که فرمول محاسباتی آن کمی پیچیدهتر از مکدی میباشد. اندیکاتور RSI دارای سه ناحیه میباشد که زیر ۳۰ به عنوان ناحیه اشباع فروش، بالای ۷۰ به عنوان ناحیه اشباع خرید و همچنین ناحیه بین ۳۰ تا ۷۰ به عنوان ناحیه تعادلی نامیده میشود.
استراتژی ترکیبی MACD-RSI-EMA
با توجه به بررسی انجام شده، این استراتژی در بازه زمانی روزانه و با تنظیماتی که بیان میگردد نتایج مطلوبتری را داشته است. سه ابزار مورد نیاز این استراتژی را معرفی کردیم و در مورد هر یک به صورت مختصر توضیحاتی را ارائه کردیم؛ حال قصد داریم تا در مورد نحوه انجام معامله توسط این استراتژی بپردازیم.
سیگنال خرید:
سیگنال ورود به این استراتژی توسط دو اندیکاتور MACD و RSI صادر میگردد. زمانی که اندیکاتور مکدی در ناحیه اشباع فروش (زیر سطح صفر) قرار گیرد و خط مکدی خط سیگنال را از پایین به بالا بشکند شرط اول ورود به معامله صادر میگردد. اما شرط دومی نیز در نقطه ورود این استراتژی الزامی میباشد؛ در کنار سیگنال مکدی میبایست موقعیت اندیکاتور RSI را نیز بررسی نمایید. زمانی که مکدی سیگنال ورود را صادر کرد، اندیکاتور RSI نیز باید زیر سطح ۶۰ قرار داشته باشد تا شرط ورود به معامله کامل گردد.
سیگنال فروش:
سیگنال خروج این استراتژی توسط اندیکاتور میانگین متحرک و RSI صادر میگردد. برای بررسی سیگنال خروج به دو میانگین متحرک نمایی کوتاه مدت (۱۳ روزه) و بلند مدت (۲۱ روزه) نیاز داریم. مادامی که میانگین کوتاه مدت در بالای میانگین بلند مدت در حال حرکت است حد ضرر و نقطه خروج ما نیز به صورت شناور جا به جا میشود. زمانی که میانگین کوتاه مدت از بالا به پایین با میانگین بلند مدت تقاطع ایجاد کرد شرط اول خروج از معامله صادر میگردد. اما برای خروج از معامله نیز به شرط دومی نیاز داریم که توسط موقعیت اندیکاتور RSI تعیین میگردد؛ برای تکمیل شرایط خروج از معامله میبایست اندیکاتور RSI بیشتر از سطح ۳۰ قرار داشته باشد.
تعریف
Moving Average میانگین متحرک (MA) یک شاخص مبتنی بر قیمت ، تأخیردار (یا واکنشی) است که میانگین قیمت را برای دوره ای مشخص نشان می دهد. میانگین متحرک راهی مناسب برای سنجش حرکت و همچنین تأیید روند و تعیین سطوح حمایت و مقاومت است. در اصل ، میانگین های متحرک هنگام تفسیر نمودار ، “Noise” (تحرکات ریز و بی فایده نمودار) را صاف می کنند. از آنجا که یک میانگین متحرک یک شاخص تاخیر دار است و به حوادثی که قبلاً اتفاق افتاده است واکنش نشان می دهد ، از آن به عنوان یک اندیکاتور پیش بینی کننده استفاده نمی شود بلکه برای تفسیر نمودار استفاده می کنند. در حقیقت ، میانگین متحرک اساس چندین ابزار تحلیل تکنیکی شناخته شده دیگر مانند بولینگر باند و MACD را تشکیل می دهد. انواع مختلفی از میانگین های متحرک وجود دارد که همه اساسی یکسانی را دارند. قابل توجه ترین میانگین های متحرک (SMA) و (EMA) و (WMA) هستند.
انواع
میانگین های متحرک ، میانگین قیمت یک نمودار را برای مدت زمان مشخصی ترسیم می کنند و انواع مختلفی از میانگین های متحرک وجود دارد.
Simple Moving Average میانگین متحرک ساده (SMA)
میانگین متحرک ساده یک میانگین متحرک بدون وزنه (ضریبی که باعث میشود برخی از داده ها مقدار بیشتری در محاسبه خط پیدا کنند) است. این بدان معنی است که هر داده در مجموعه داده ها از اهمیت یکسانی برخوردار بوده و به همان اندازه وزن می شوند. با پایان یافتن هر روز جدید ، قدیمی ترین داده از بین می رود و داده جدید به آغاز آن اضافه می شود.
محاسبه
بعنوان مثال SMA دوره ۳ را حساب میکنیم :
جمع مقدار قیمت های کندلها تقسیم بر تعداد کندلها
Weighted Moving Average میانگین متحرک وزنی (WMA)
میانگین متحرک وزنی مشابه SMA است ، غیر از اینکه WMA به داده های اخیر وزن بیشتری میدهد. هر داده جدید با ضریب تعیین شده ای ضرب میشود و این ضریب به صورت نزولی در داده های های قدیمی تر هم تاثیر میگذارد ، یعنی داده ها از قدیم به جدید در مقادیر از کم به زیاد ضرب میشوند. سپس ، درست مانند SMA ، هنگامی که یک نقطه داده جدید به ابتدا اضافه می شود ، قدیمی ترین نقطه داده حذف می شود.
محاسبه
شبیه به SMA است به جز اینکه وزن (ضرب) را به هر دوره اضافه می کند. آخرین دوره دارای بیشترین وزن است، نمونه ای از WMA دوره ای ۵
Exponential Moving Average میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی بسیار شبیه WMA است (و نوعی از آن است). تفاوت عمده EMA در این است که داده های قدیمی هرگز حذف نمی شوند. داده های قدیمی یک ضریب را (حتی اگر خارج از طول سری داده های انتخابی باشند) که بسمت ۱ میل خواهد کرد حفظ می کنند.
محاسبه
برای محاسبه EMA سه مرحله وجود دارد. در اینجا فرمول EMA دوره ۵ آمده است
برای اولین EMA ، ما از SMA (روز قبل) به جای EMA (روز قبل) استفاده می کنیم.
Double Exponential Moving Average میانگین متحرک نمایی دو گانه
محاسبه
Triple Exponential Moving Average میانگین متحرک نمایی سه گانه
محاسبه
مبانی
میانگین متحرک مجموعه ای از داده ها را می گیرد (قیمت بسته شدن کندلها در یک بازه زمانی مشخص) و قیمت متوسط آنها را حساب می کند. اکنون برخلاف یک نوسان ساز ، میانگین های متحرک به یک باند یا محدوده خاصی محدود نمی تاخیردر اندیکاتور میان متحرک شوند. MA می تواند درست به همراه قیمت حرکت کند.
بازه های زمانی یا دوره های مورد استفاده بسته به نوع تحلیل تکنیکالی که انجام می شود ، می توانند بسیار متفاوت باشند. یک واقعیتی که همیشه از آن ذکر میشود ، این است که میانگین های متحرک ذاتاً دارای تاخیر هستند. معنی تاخیردر اندیکاتور میان متحرک این در واقع بسیار ساده است. هرچه مدت دوره بیشتری استفاده در نظر گرفته شود ، تأخیر بیشتری به همراه خواهند داشت. به همین ترتیب ، هرچه بازه زمانی کوتاهتر باشد ، تاخیر کمتری نیز خواهند داشت. اصولاً میانگین های متحرک با بازه های کوتاه تر تمایل دارند که نزدیک به قیمت ها بمانند و درست بعد از حرکت قیمت ها حرکت می کنند. بازه های طولانی تر دارای داده های دست و پا گیر تر هستند و حرکت آنها از حرکت نمودار بسیار بیشتر عقب می ماند. در مورد اینکه چه بازه زمانی باید استفاده شود ، به اختیار معامله گر است. به طور معمول هر دوره ای زیر ۲۰ روز “کوتاه مدت” ، هر دوره ای بین ۲۰ تا ۶۰ “میان مدت” و البته هر دوره ای طولانی تر از ۶۰ روز به عنوان “بلند مدت” در نظر گرفته می شود.
گزینه دیگری که مورد بحث است نوع استفاده از میانگین متحرک است. در حالی که انواع مختلفی از میانگین های متحرک نسبتاً مشابه هستند ، اما اختلافاتی دارند که معامله گر باید از آن آگاه باشد. به عنوان مثال ، EMA دارای تاخیر بسیار کمتری نسبت به SMA است (زیرا اهمیت بیشتری را بر قیمت های اخیر نشان می دهد) و بنابراین سریع تر از SMA می چرخد. با این حال ، از آنجا که SMA به کلیه داده ها وزنی برابر میدهد، مهم نیست که چقدر داده ها جدید باشند و SMA رابطه بسیار نزدیک تری با سطوح مهمی مانند حمایت و مقاومت ها دارد.
آنچه باید جستجو کرد
هنگام بررسی برخی از این کاربردهای رایج برای میانگینهای متحرک ، این نکته را بخاطر بسپارید که به تشخیص معامله گر است که چطور می خواهد از آنها استفاده کند. در مثالهای زیر نمونه هایی وجود دارد؛ میانگین های متحرک (MA) ، میانگین های متحرک ساده (SMA) ، میانگین های متحرک نمایی (EMA) و میانگین متحرک های وزنی (WMA) که در هر شرایط بر اساس نوع تحلیل میتوان از هر کدام سود برد.
شناسایی روند اصلی
استفاده از میانگین متحرک برای تأیید روند قیمت ، واقعاً یکی از اساسی ترین و در عین حال اثربخش ترین استفاده ها از این اندیکاتور است. در نظر بگیرید که با ترسیم خط ، میانگین متحرک “آنچه را که قبلاً اتفاق افتاده است” گزارش می دهد و همچنین هنگام محاسبه فرمول آنها ، طیف گسترده ای از رویدادهای گذشته را در نظر می گیرد. این همان چیزی است که باعث می شود میانگین متحرک چنین ابزار خوبی برای تحلیل تکنیکی جهت تأیید روند باشد.
قوانین کلی به شرح زیر است:
میانگین متحرک طولانی مدت که به وضوح در حال صعود است ، تأیید یک روند Bullish (صعودی) است.
میانگین متحرک طولانی مدت که کاملاً واضح در روند نزولی است ، تأیید یک روند Bearish (نزولی) است.
به دلیل وجود داده های زیادی که هنگام محاسبه میانگین تاخیردر اندیکاتور میان متحرک متحرک طولانی مدت در نظر گرفته می شود ، تحرک قابل توجهی در بازار نیاز است تا باعث شود MA تغییر مسیر خود را انجام دهد. MA طولانی مدت از نظر روند کلی مستعد تغییر سریع جهت نیست.
در زیر MA دوره ۲۰۰ را مشاهده میکنید که فقط روند کلی را نمایش می دهد.
پشتیبانی و مقاومت
یکی دیگر از کاربردهای نسبتاً اساسی برای میانگین های متحرک ، شناسایی سطوح حمایت و مقاومت است. به طور کلی ، میانگین های متحرک می توانند در روند صعودی نمودار را حمایت کنند و همچنین می توانند در روند نزولی مقاومت ایجاد کنند. حمایت و مقاومت ایجاد شده توسط میانگین های متحرک در دوره های طولانی مدت می تواند به آسانی تشخیص داده شود ، البته در دوره های کوتاه مدت هم (۲۰ روز یا کمتر) میتوان آنها را پیدا کرد.
در زیر MA دوره ۵۰ و ۱۰۰ و حمایت و مقاومت های ایجاد شده توسط آنها را هم میتوانید مشاهده کنید.
کراس (عبور دو خط از هم)
کراس ها نیاز به استفاده از دو میانگین متحرک با طول (دوره) متفاوت در نمودار دارند. دو میانگین متحرک باید از دو طول متفاوت برخوردار باشند. به عنوان مثال میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (میان مدت) و میانگین متحرک ساده ۲۰۰ روزه (بلند مدت).
سیگنال ها یا فرصت های معاملات بالقوه زمانی اتفاق می افتند که SMA کوتاه مدت از SMA بلند مدت عبور کند.
Bullish Crossover – کراس صعودی هنگامی رخ می دهد که SMA کوتاه مدت از پایین به بالای SMA بلند مدت عبور کند. که به عنوان “کراس طلایی” شناخته می شود.
Bearish Crossover – کراس نزولی هنگامی رخ می دهد که SMA کوتاه مدت از بالا به زیر SMA بلند مدت عبور کند. که به عنوان “کراس مرده” شناخته می شود.
با این وجود ضروری است که معامله گر متوجه کاستی های ذاتی این سیگنال ها باشد. این سیستمی است که با ترکیب نه تنها یک ، بلکه دو شاخص تاخیردار ایجاد می شود. هر دوی این شاخص ها فقط به آنچه اتفاق افتاده است واکنش نشان می دهند و برای ایجاد “پیش بینی” طراحی نشده اند. سیستمی مانند این قطعاً در یک روند قوی بهترین عملکرد را خواهد داشت.
کراس از نمودار قیمت
اگر دو میانگین متحرکی را که در قسمت قبل مورد بحث قرار گرفت را بردارید و عنصر سوم قیمت را اضافه کنید ، نوع دیگری از سیگنال با نام Price Crossover میتواند شکل بگیرد. در یک کراس از نمودار قیمت ، شما با دو میانگین متحرک با طول های مختلف (دقیقاً مانند کراسی که قبلاً ذکر شد) شروع می کنید. برای این سیستم شما از یک میانگین متحرک بلند مدت برای تأیید روند بلند مدت استفاده می کنید و سیگنال ها هنگامی رخ می دهند که قیمت از بالاتر یا پایین تر از میانگین متحرک کوتاه مدت عبور کند تاخیردر اندیکاتور میان متحرک و در همان جهت روند اصلی میانگین متحرک بلند مدت ، حرکت کند. درست مانند مثال قبلی ، بیایید از میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه و میانگین متحرک ساده ۲۰۰ روزه استفاده کنیم.
Crossover Bullish Price – کراس صعودی قیمت : قیمت به بالای ۵۰ SMA عبور می کند وقتی که ۵۰ SMA بالاتر از ۲۰۰ SMA است. ۲۰۰ SMA این روند را تأیید می کند. کراس قیمت و SMAکوتاه مدت بصورت سیگنالهایی در همان جهت تولید می شوند.
Crossover Bearish Price – کراس قیمت نزولی : قیمت به زیر ۵۰ SMA عبور می کند وقتی که ۵۰ SMA زیر ۲۰۰ SMA است. ۲۰۰ SMA این روند را تأیید می کند. کراس قیمت و SMA کوتاه مدت نیز بصورت سیگنالهایی در همان جهت تولید می شوند.
خلاصه
یک تحلیلگر تکنیکال با تجربه می داند که هنگام استفاده از میانگین های متحرک (دقیقاً مانند هر اندیکاتور دیگر) باید مراقب باشد. در این که آنها دنبال کننده و تایید کننده روند هستند ، شکی نیست. این می تواند اطلاعات ارزشمندی باشد. با این حال ، این مهم است که همیشه آگاهی داشته باشیم که آنها شاخص های تاخیردار یا واکنشی دارند و در پیش بینی های بازار نقشی ایفا نمیکنند. هرچند که آنها می توانند سطح اطمینان بیشتری به یک استراتژی یا سیستم ترید ارائه دهند و هنگام استفاده از اندیکاتور های پرنوسان تر می توانید مطمئن باشید که با توجه به روند بلند مدت جاری ، در جهت درست ترید میکنید.
مقایسه اندیکاتور میانگین متحرک ساده و نمایی
وقتی می خواهید میانگین متحرکی داشته باشید که به حرکات قیمتی به سرعت پاسخ دهد ، در این حالت EMA کوتاه مدت بهترین گزینه است.
این نوع میانگین های متحرک به شما کمک می کنند روندها را خیلی زود بگیرید (بعداً در این مورد بیشتر صحبت خواهیم کرد) ، که قطعا می تواند منجر به کسب سود بیشتر شود. در حقیقت ، هرچه زودتر یک روند را بگیرید ، مدت زمان طولانی تری می توانید از آن سواری بگیرید و سود های آن را جمع کنید (بله!).
نقطه ضعف استفاده از میانگین متحرک نمایی این است که ممکن است در دوره های تثبیت قیمت گمراه کننده باشند (ای وای!).
از آنجا که آین میانگین متحرک خیلی سریع به قیمت پاسخ می دهد ، ممکن است فکر کنید روندی در حال شکل گیری است درحالیکه فقط ممکن است یک اسپایک (کندل ها و نوسانات قیمتی خارج از بازار) باشد.
میانگین متحرک ساده کندتر حرکت می کند
وقتی می خواهید میانگین متحرک صاف تری داشته باشید که به حرکات قیمتی کندتر پاسخ دهد ، در اینصورت یک SMA بلند مدت تر بهترین راهکار است.
چنین چیزی در هنگام مشاهده بازه های زمانی (تایم فریم) بلند مدت تر به خوبی جواب می دهد ، چراکه می تواند ایده ای از روند کلی را به شما بدهد.
اگرچه پاسخگویی آن به حرکات قیمتی کند است ، با این حال احتمالاً می تواند شما را از بسیاری از موارد گمراه کننده و جعلی نجات دهد.
نکته منفی آن این است که ممکن است کار شما را با تأخیر بیش از حدی مواجه سازد و شاید اینگونه قیمت خوب ورود به یک معامله خوب را از دست بدهید.
یک قیاس راحت برای درک تفاوت این دو ، در نظر گرفتن آنها همچون خرگوش و لاک پشت است.
مقایسه اندیکاتور میانگین متحرک ساده و نمایی
لاک پشت مانند SMA آهسته است ، از این رو ممکن است سوار شدن بموقع و زود را از دست بدهید.
با این حال ، پوسته و لاک سر سختی برای محافظت از خود دارد و به همین صورت نیز ، استفاده از SMA به شما کمک می کند تا از موارد گمراه کننده و جعلی مصون باشید.
از طرف دیگر ، خرگوش مانند EMA سریع است. که به شما کمک می کند روند را از ابتدای آن بگیرید اما این خطر نیز وجود دارد که با موارد گمراه کننده و جعلی منحرف شوید (یا اگر تریدر خوابالویی هستید مثل داستان خرگوش وسط کار چرت بزنید) .
جدول زیر به شما کمک می کند نقاط مثبت و منفی هر یک از این دو را به خاطر بسپارید.
مقایسه اندیکاتور میانگین متحرک ساده و نمایی
چه زمانی باید از SMA و چه زمانی باید از EMA استفاده کرد؟
به طور کلی در میانگین های متحرک ، هرچه بازه زمانی طولانی مدت تر باشد ، واکنش نسبت به حرکات قیمتی کندتر است.
اما در شرایطی که تمام چیز های دیگر مساوی باشد ، EMA قیمت را دقیق تر از SMA ردگیری می کند.
به همین دلیل ، میانگین متحرک نمایی معمولاً برای معاملات کوتاه مدت مناسب تر است.
همان خصوصیاتی که EMA را برای معاملات کوتاه مدت مناسب تر می کند ، در معاملات بلندمدت ، اثربخشی و مزیت آن را به همان صورت محدود می کنند.
از آنجا که EMA زودتر از SMA با قیمت حرکت می کند ، غالباً برای سیگنال دادن نقاط ورودی و خروجی در بازه های زمانی “کندتر” مانند روزانه (یا بیشتر) ایده آل نمی باشد.
SMA ، که دارای تاخیر است ، با گذشت زمان تمایل به صاف کردن حرکات قیمتی دارد و آن را بخوبی تبدیل به یک نماگر روند می کند ، اجازه می دهد زمانی که قیمت بالاتر از SMA است ، در موقعیت خرید باقی بمانید و زمانی که قیمت زیر SMA است ، در فروش باشید.
خوب پس بالاخره SMA یا EMA؟
واقعاً تصمیم با خود شماست.
لازم نیست خود را محدود به یک نوع MA یا یک نمونه MA کنید.
بسیاری از معامله گران چندین میانگین متحرک مختلف را ترسیم می کنند تا نشان دهنده هر دو طرف داستان باشند.
آنها ممکن است از یک میانگین متحرک ساده با بازه زمانی طولانی تر استفاده کنند تا روند کلی را تشخیص دهند و سپس از یک میانگین متحرک نمایی با بازه زمانی کوتاه تر برای یافتن زمان مناسب برای باز کردن موقعیت استفاده می کنند.
استراتژی های معاملاتی متعددی برای استفاده از میانگین های متحرک ساخته شده اند. در دروس بعد ، ما موارد زیر را به شما آموزش خواهیم داد:
- چگونه می توان از میانگین متحرک برای تشخیص روند استفاده کرد
- چگونه می توان از چندین میانگین متحرک با هم استفاده کرد
- چگونه می توان از میانگین های متحرک به عنوان حمایت و مقاومت پویا (دینامیک) استفاده کرد
خب کمی عقب روید و تکیه دهید! بروید یک نمودار پیدا کنید و با مووینگ اوریج ها کمی بازی کنید!
انواع مختلف آنها را امتحان کنید. بازه های زمانی مختلف را آزمایش کنید. با گذشت زمان ، خواهید فهمید که کدام یک از مویینگ اوریج ها برای شما بهتر جواب می دهند.
اندیکاتور و کاربرد آن
اندیکاتور و کاربرد آن بخش های اصلی اندیکاتور و کاربرد آنیک مثال برای درک کارکرد اندیکاتورهاموارد استفاده از اندیکاتورهاانواع اندیکاتورها۱- روندها (Trends)۲- اسیلاتورها (Oscillators)۳- حجم (Volume)۴- اندیکاتور بیل ویلیامز (Bill wiliams)تقسیم بندی دیگری از اندیکاتورهااندیکاتور تأخیری(Laging)اندیکاتور پیشرو(Leading)معرفی چند اندیکاتور پرکاربرد اندیکاتور باندهای بولینگر (Bollinger Bands) اندیکاتور ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud) اندیکاتور میانگین متحرک…
اندیکاتور و کاربرد آن
اندیکاتورها با استفاده از محاسبات ریاضی بر روی قیمت سهم و حجم معاملات آن، اطلاعات بسیار خوبی در مورد آن سهم، ازجمله شتاب قیمتی، روند حرکتی و سایر معیارهای مهم ارائه میدهند.
معمولاً از اندیکاتورها برای تائید و اعتبارسنجی روند سهم استفاده میشود که در نهایت و با بهکارگیری اندیکاتور های دیگر، منجر به سیگنال خرید و فروش میگردد. اندیکاتورها به دو دسته پیشرو (leading) و دنبالهرو (lagging) تقسیم میشوند.
اندیکاتورهای پیشرو بهطور معمول همراه با نوسانات قیمت و اندیکاتورهای دنبالهرو معمولاً با تأخیر، پس از حرکت قیمت و جابجایی بازار، هشدار و پیشبینی لازم را اعلام میکنند.
اندیکاتورها (Indicators) توابع ریاضی هستند که فرمولهای خاصی دارند. متغییرهای این روابط ریاضی میتواند قیمت یک سهم، حجم معاملات، تعداد معاملات، زمان و غیره باشد. معمولا اندیکاتورها تعقیب کنندهی روندها هستند.
هر کسی میتواند فرمولی بر اساس داده های گذشته یک سهم بنویسد و اندیکاتور خود را طراحی کند. اما برخی از اندیکاتورهای معروف وجود دارند که کارایی آنها در طول زمان به اثبات رسیده است و تحلیلگران فنی معمولا از آنها استفاده میکنند.
اندیکاتورها مانند هر تابع ریاضی دیگر، نشان دهنده یک نمودار هستند. این نمودار در کنار نمودار قیمت، میتواند تفاسیر و معانی مختلفی داشته باشد که به تحلیلگر در پیش بینی آینده کمک میکند.
یک مثال برای درک کارکرد اندیکاتورها
در اینجا برای مثال به فرمول بندی اندیکاتور RSI می پردازیم. بررسی این اندیکاتور معروف میتواند به درک چگونگی کارکرد سایر اندیکاتورها به ما کمک کند. فرمول محاسبه این اندیکاتور به شکل زیر است:
در این فرمول دو متغییر میانگین سود و میانگین ضرر وجود دارد. میانگین سود و میانگین ضرر به وسیله جمع قیمت روزهای مثبت و مفنی تقسیم بر تعداد روزها در یک بازه زمانی معیین است.
این بازه زمانی متواند هر چند روزه باشد. اما به طور استاندارد بازه زمانی ۱۴ روزه را برای این رابطه در نظر میگیرند.
بنابراین برای محاسبه میانگین سود، باید قیمت های روزهای مثبت در ۱۴ روز اخیر معاملاتی را باهم جمع کرد و بر ۱۴ تقسیم کرد. برای میانگین ضرر هم باید قیمتهای روزهای منفی سهم در طی ۱۴ روز اخیر را باهم جمع و بر۱۴ تقسیم کرد.
شما میتوانید همین کار را در بازه ۲۰ روزه اخیر انجام دهید. هرچه بازه بیشتر باشد، نوسان این اندیکاتور کمتر خواهد بود و به شما روند بلند مدت تری را نشان میدهد.
هر چقدر که این بازه زمانی کوتاه باشد (مثلا ۵ روزه) اندیکاتور روندهای کوتاه مدت تری را از سهم نشان خواهد داد. خوب با محاسبه دو متغییر میانگین سود و ضرر میتوان اندیکاتور RIS را در طول زمان رسم کرد.
در واقع هر یک روزی که معاملات سهم به پیش میرود، یک RSI یک عدد جدید را نشان میدهد که با اتصال آنها نمودار اندیکاتور رسم میشود. برای مثال نمودار قیمت و اندیکاتور RSI مربوط به آن را مشاهده میکنید.
موارد استفاده از اندیکاتورها
بهطورکلی از اندیکاتورها در بازارهای مالی بر اساس تغییرات گذشته قیمت، به سه شکل استفاده میشود:
۱- هشدار: اندیکاتورها در برخی مواقع و بر اساس شرایط، قبل از تغییر روند یا همزمان با آن، علائم بازگشت روند را نمایش میدهند. پس یکی از مهمترین کاربردهای اندیکاتور، اعلام هشدارهای مناسب تغییر روند و جهت حرکتی قیمت است.
۲- پیشبینی: یکی دیگر از موارد استفاده از اندیکاتورها، پیشبینی قیمت مناسب برای ورود به سهم است.
۳- تایید: مهمترین استفادهای که از اندیکاتورها میشود، برای گرفتن تایید از تشخیص درست روند و جهت آن است. این روش معمولاً زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که تحلیلگر بر اساس دادههای تکنیکالی یا بنیادی، جهت و قیمت ورودی مناسب در بازار را پیشبینی کرده و از اندیکاتور برای تاییدگرفتن استفاده میکند.
انواع اندیکاتورها
۱- روندها (Trends)
برخی اندیکاتورها روند بازار یا جهت بازار را نشان میدهند و این روند میتواند افزایشی، کاهشی یا خنثی باشد. شاخص حرکت جهتدار یک نمونه از اندیکاتورهایی است که روند صعودی و نزولی را مشخص میکند.
همچنین انواع میانگینهای متحرک، شاخص رگرسیون خطی و شاخص روند قیمت و حجم، نمونههایی از اندیکاتورهای تِرند هستند.
نمودار زیر برابری یورو و دلار را به همراه میانگین متحرک نمایی ۲۰ روزه آن نشان میدهد. همانطور که اندیکاتور میانگین متحرک(خط قرمز) نشان میدهد، روند حرکت صعودی است.
۲- اسیلاتورها (Oscillators)
اسیلاتورها یا نوسانگرها به مجموعهای از اندیکاتورها اطلاق میشود که هدفشان درک و سنجش میزان هیجان خریداران و فروشندگان است. در حقیقت اسیلاتورها سعی دارند دماسنج هیجانات خریداران و فروشندگان فعال در سهام باشند و ما را از میزان هیجان خریدوفروش حاضر در معاملات آگاه کنند.
همچنین اسیلاتورها اندیکاتورهایی هستند که حول یک خط مرکزی یا میان سطوح معینی نوسان میکنند و معمولاً به دو دسته اسیلاتورهای مرکزی و نواری تقسیم میشوند.
همانطور که اشاره شد دو لغت اندیکاتور و اسیلاتور هممعنی و مترادف نیستند، بلکه اسیلاتورها یکی از زیر مجموعههای اندیکاتورها محسوب میشوند و این اولین تفاوت اسیلاتور و اندیکاتور است.
اسیلاتورهای مرکزی: در اسیلاتورهای مرکزی منحنی در بالا و پایین یک نقطه یا خط مرکزی نوسان میکند و برای شناسایی قدرت یا ضعف حرکت قیمت بکار میرود؛ بهطوریکه حرکت به بالای خط مرکزی تغییر قیمت صعودی و حرکت به پایین خط مرکزی تغییر قیمت نزولی را نشان میدهد. اندیکاتور MACD و ROC تاخیردر اندیکاتور میان متحرک نمونههایی از یک اسیلاتور مرکزی هستند که بالا و پایین خط صفر نوسان میکنند.
اسیلاتورهای نواری: این اسیلاتورها برای شناسایی سطوح اشباع خرید و اشباع فروش طراحی شدهاند. از آنجاییکه این اسیلاتورها بین دو حد مشخص نوسان میکنند، استفاده از آنها درحرکتهای روند دار مشکل است.
اسیلاتورهای نواری برای بازارهایی که روند مشخص ندارند یا محدودهای جهت معامله دارند بهتر عمل میکنند.
اندیکارتور RSI و اندیکاتور استوکاستیک، دو نمونه از اسیلاتورهای نواری هستند. در RSI نوارهای اشباع خرید و اشباع فروش بهترتیب در ۷۰ و ۳۰ تنظیم میشوند؛ بهطوریکه اگر منحنی RSI به زیر ۳۰ برود نمایانگر قیمت در منطقه اشباع فروش است و اگر این منحنی بالای ۷۰ قرار گیرد نمایانگر قیمت در منطقه اشباع خرید است. در نوساننمای استوکاستیک حرکت منحنی به بالاتر از ۸۰ و پایینتر از ۲۰ به ترتیب منطقه اشباع خریدوفروش است.
علاوه بر نمودار قیمت، نمودار شاخص قدرت نسبی(RSI) نیز ترسیم شده است. مطابق هر دو نمودار در زمانهایی که بیشازاندازه برابری دو ارز افزایشیافته و خرید سرمایهگذاران در منطقه اشباع خرید قرار دارد، نمودار RSIنیز بالای ۷۰ است و در مقابل در زمانهایی که این نسبت برابری با کاهش انجام شده، فروش سرمایهگذاران در منطقه اشباع فروش است، نمودار RSI نیز پایینتر از ۳۰ قرار دارد.
۳- حجم (Volume)
دستهای از اندیکاتورها هستند که حجم و ارزش معاملات را نیز مورد آنالیز قرار میدهند، مثلا در روندهای صعودی افزایش قیمت و افزایش حجم معاملات نشانه استحکام روند است و در مقابل افزایش قیمت و کاهش حجم نشانه واگرایی و ضعف روند و برگشت احتمالی قیمت است.
اندیکاتور جریان سرمایه(MFI)، اندیکاتور حجم تعادلی OBV و اندیکاتور تجمع و توزیع نمونههایی از اندیکاتورهای مرتبط با حجم هستند.
۴- اندیکاتور بیل ویلیامز (Bill wiliams)
بیلویلیامز برای اینکه بتواند درک صحیحی از روانملهای مختص به خود را توسعه دادشناسی بازار داشته باشد،مجموعهای از اندیکاتورهایی که بیل ویلیامز خالق آنها بوده و به احترام تلاشهای وی در یک خانواده قرار گرفتهاند، این شاخصهای ارائه شده بهواسطه استراتژیای که توسط بیل ویلیامز، معاملهگر اسطورهای، معرفی شدند خلق شده است.
بیلویلیامز برای اینکه بتواند درک صحیحی از روانشناسی بازار داشته باشد، روش معاملهای مختص به خود را توسعه داد. روشی که مبنایش استفاده از راهی منطقی برای تحلیل بازار و برهان غیرمنطقی آشفتگی است. شناخته شدهترین اندیکاتور این خانواده اندیکاتور Aligator است. البته در این خانواده دو اسیلاتور نیز وجود دارد،Accelerator Oscillator و Awesome Oscillator که در بازار ایران کمتر استفاده میشود.
مقایسه EMA و SMA
اگر تا اینجا پیش آمده باشید، ممکن است در مقایسه EMA و SMA با این سوال روبرو شده باشید که از بین این دو نوع میانگین متحرک، کدام بهتر عمل میکند و در نهایت باعث سودآوری بیشتر ما میشود.
میانگین متحرک ساده یا نمایی؟
اول ، بیایید با میانگین متحرک نمایی شروع کنیم.
وقتی می خواهید میانگین متحرکی داشته باشید که به سرعت به عملکرد قیمت پاسخ دهد، یک پریود زمانی کوتاه برای EMA بهترین گزینه است.
اینها می توانند به شما کمک کنند روندها را خیلی زود تشخیص دهید و بگیرید (بعداً در مورد این موارد بیشتر خواهیم گفت) ، که منجر به سود بیشتر می شود. در واقع ، هرچه زودتر یک روند را بدست آورید، زمان بیشتری بر آن سوار هستید و قطعاً سود بیشتری از آن خواهید گرفت.
نکته منفی استفاده از میانگین متحرک نمایی این است که ممکن است در دوره هایی که قیمت در حال ادغام است، سرتان کلاه رود (ای بابا!).
از آنجا که میانگین متحرک خیلی سریع به قیمت واکنش می دهد ، ممکن است فکر کنید روندی در حال شکل گیری است در حالیکه فقط اسپایک ناگهانی قیمت است. این مورد میتواند نشانهای از این باشد که اندیکاتور برای استفاده شما بسیار سریع است.
با یک میانگین متحرک ساده ، برعکس این قضیه صدق می کند.
وقتی یک میانگین متحرک نرمتر و کندتر میخواهید تا به عملکرد قیمت پاسخ دهد ، بهترین راه حل استفاده از SMA با دوره طولانی تر است.
این کار زمانی که در تایم فریمهای بالاتر از آن استفاده کنیم بهتر نیز میشود زیرا دید وسیعتری از روند کلی بازار به شما میدهد.
اگرچه پاسخگویی به عملکرد قیمت کند است ، اما احتمالاً می تواند شما را از بسیاری موارد جعلی نجات دهد.
نکته منفی این است که ممکن است شما را خیلی به تأخیر بیندازد و نقطه ورود خوب را از دست بدهید.
قیاس ساده این دو نوع میانگین متحرک، قیاس خرگوش و لاکپشت است.
SMA مانند لاک پشت آهسته است ، بنابراین ممکن است ورود زودهنگام به روند را از دست بدهید.
با این حال ، لاک سختی برای محافظت از خود دارد و به همین ترتیب ، استفاده از SMA به شما کمک می کند تا درگیر حقه ها نشوید.
از طرف دیگر ، EMA مانند خرگوش سریع است. این به شما کمک می کند ابتدای روند را بدست آورید اما خطر فریب خوردن از مارکت را باید متحمل شوید.
در زیر یک جدول وجود دارد که به شما کمک می کند جوانب مثبت و منفی هر یک را به خاطر بسپارید.
بسیار با قیمت حرکت میکند و برای نمایش سویینگ اخیر قیمت مناسب است
یک چارت تمیزتر و نرمتر را نمایش میدهد و فیک اوتها را حذف میکند
بیشتر مستعد نمایش فیک اوت است و باعث دادن سیگنال اشتباه میشود.
بسیار کند است که باعث میشود در نشان دادن نقاط ورود خرید و فروش تاخیر داشته باشد
چه زمانی از SMA یا EMA استفاده کنیم؟
به طور کلی با میانگین متحرک ، هرچه مدت زمان طولانی تر باشد ، واکنش نسبت به حرکت قیمت کندتر است.
اما با همه موارد برابر ، EMA قیمت را دقیق تر از SMA دنبال می کند.
به همین دلیل ، میانگین متحرک نمایی معمولاً برای معاملات کوتاه مدت مناسب تر است.
همان خصوصیاتی که EMA را برای معاملات کوتاه مدت مناسب تر می کند ، وقتی صحبت از معاملات بلندمدت می شود ، اثربخشی آن را محدود می کنند.
از آنجا که EMA زودتر از SMA با قیمت حرکت می کند ، غالباً ویپسا(Whipsaw) در آن بیشتر دیده میشود ، و این باعث می شود که برای ایجاد ورودی و خروج در بازه های زمانی نمودار “کندتر” مانند روزانه (یا طولانی تر) ایده آل نباشد.
SMA ، با تأخیر کندتر ، با گذشت زمان تمایل به کنش قیمت دارد ، و آن را یک اندیکاتور روندنمای خوب می کند ، اجازه می دهد تا زمانی که قیمت بالاتر از SMA است ، معاملات لانگ یا خرید پابرجا و تا زمانی که قیمت زیر SMA باشد ، معاملات شورت یا فروش بر قوت خود باقی بمانند.
بنابراین SMA یا EMA؟ واقعاً به شما بستگی دارد که تصمیم بگیرید.
لازم نیست خود را محدود به یک نوع MA کنید.
بسیاری از معامله گران چندین میانگین متحرک مختلف را استفاده می کنند تا به آنها هر دو طرف داستان را بدهند.
آنها ممکن است از یک میانگین متحرک ساده دوره طولانی تر استفاده کنند تا بفهمند روند کلی چیست و سپس از یک میانگین متحرک نمایی دوره کوتاهتر برای یافتن زمان مناسب برای ورود به معامله استفاده کنند.
تعدادی از استراتژی های ترید وجود دارد که با استفاده از میانگین متحرک ساخته می شوند. در دروس آینده این موارد را میآموزید. اما قبل از آن بهتر است کمی با این اندیکاتور و اعداد طول آن کلنجار بروید تا کمی در مورد نحوه عملکرد آن دید پیدا کنید.
دیدگاه شما