تصمیمات معامله گری در زمانیکه شما در یک معامله هستید
زمانی که بصورت شفاف پاسخ تمام سوالات ذهنی خود را یافتید، آماده اید برای انجام ترید(معامله) اما زمانی که در معامله هستید، بخاطر اینکه تحت فشار بازار واقعی هستید با مجموعه مشکلات متفاوتی سرو کار دارید. اینکه شما سوالاتی را از قبل و پیش از ورود به معامله جواب داده باشید اهمیت زیادی دارد، چرا که حالا باید آماده اجرای پلن معاملاتی تان بدون اینکه نیاز به تفکر زیاد داشته باشید.
سوالاتی در مورد
1- پولی که درگیر ریسک میکنید
2- مفاهیم مدیریت ریسک شامل مقیاس ریسک در جز معاملات و در کل سرمایه
3-ریسک افزایش یافته بخاطر معامله گری در صورتی که پوزیشن های بازی را در ابزارهای مالی دارای همبستگی داشته باشید.
روشی که برای مواجهه با موانعی نظیر رویدادهای خبری، اتفاقات غیر قابل انتظار سیاسی و ژئوپولیتیک، یا نگهداشتن ترید در خلال تعطیلات بازار بکار می برید، نیز وابسته به رویکرد مدیریت ریسک شما خواهد بود. مفاهیم ریسک همچنین ارتباط تنگاتنگی با سوالات مدیریت معامله گری دارند. مهمترین سوالات مدیریت معامله گری، مربوط به مدیریت حد ضرر و کسب سود است. آیا شما زمانی که معامله در جهت دلخواه شما حرکت میکند دستور استاپ لاس خود را جابجا میکنید؟ اگر جوابتان مثبت است، آیا برای اینکار از یک استراتژی پیچیده و تست شده استفاده می کنید یا اینکه به صورت تصادفی و شانسی مقدار استاپ لاس را جابجا میکنید؟ همین موضوع در مورد نقطه کسب سود نیز صدق می کند. بسیاری از معامله گران سود ناقص و ناکاملی را از بازار کسب میکنند، بخاطر اینکه یک پولبک جزیی را با تغییردر روند اشتباه میگیرند و از معامله با سودی جزیی خارج می شوند.
بنابر این با حوصله تمرکز کنید و قوانین خود را برای مدیریت حد ضرر بنویسید. آنها را تست کنید و عملکرد حاصل از آنها را ( take profit ) کسب سود تحلیل کنید تا مشخص شود آیا می توان از این بهتر بود یا خیر. و در آخر، آنچه بیرون از نمودار روی می دهد نیز، همانند تصمیمات معامله گری شما در چارت قیمت، مهم می باشد. یک پلن معاملاتی که شما در آن سناریوی معامله گریتان را با جزییات طرح ریزی کرده، و معامله هایتان را پیش از انکه اتفاق بیافتند، برنامه ریزی کرده باشید، دقیقا تفاوت یک معامله گر حرفه ای و سودآور با یک معامله گر آماتور و همیشه بازنده است. (به زودی – تمپلیت پلن منتشر خواهد شد) دومین ابزار بسیار مهم برای یک معامله گر ژورنال معامله گری اش می باشد. ژورنال معامله گری محلی است که یک معامله گر همه معاملات گذشته اش را با هدف و شناسایی نقاط ضعف خود، ( edge ) یافتن راهی به سوی توسعه مهارتهای معامله گری در آن ثبت میکند. علت اینکه چرا فقط معامله گران محدودی هستند که از هر دوی این ابزارهای مهم استفاده می کنند، اینست که اینکار نیازمند نظم و انضباط و کار زیادی است. و البته وجود این دو ابزار یکی از تفاوتهای میان معامله گران حرفه ای و پرسود و معامله گران اماتور و ضرر ده می باشد.
نتیجه : معامله گر بودن یعنی تصمیم گرفتن.
با وجود اینکه ترید در نگاه اول ساده به نظر می رسد، اما تبدیل شدن به یک معامله گر سودآور نیازمند یک نگرش و ذهنیت فوق العاده حرفه ای می باشد. یک معامله گر هر روز با انواع مسائل و موضوعات بسیار پیچیده سر و کار دارد. لذا مجبور است از راه های پیچیده و تست شده ای برای مدیریت معاملاتش قبل، حین و پس از رخداد آنها استفاده نماید. هدف این مقاله ترساندن شما نبود، بلکه منظور از انتشار این مقاله اگاه کردن شما نسبت به پیچیدگی های معامله گری و انجام توصیه هایی به منظور استفاده از آنها در زندگی روزمره تان بعنوان یک تریدر برای کسب سود بیشتری از استراتژی معاملاتی تان بود.
۷ تفاوت مهم معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه
تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه در چه چیزهایی می تواند باشد؟ این مهمترین سوالی است که در این مقاله به آن پاسخ خواهیم داد. اما سوالی که قبل از آن احتمالا به ذهن شما هم خطور کرده باشد این می تواند باشد که چرا اصلا نیاز است که بدانیم تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه چیست؟ در کلام ساده تر دانستن تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه به چه کارمان می آید؟
به طور کلی در هر بازار سرمایه دو گروه اصلی تحلیل گر و معامله گر وجود دارد. این دو گروه می توانند تحت شرایطی با یک دیگر کار کنند که در این صورت به آن ها تیم اقتصادی می گویند اما هیچ کدام یک از آن ها نمی توانند به جای دیگری وارد بازی اقتصادی شود. در کلام ساده تر تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه به اندازه ای عمیق و بنیادی است که عملا نمی توان یکی را جای دیگری گرفت.
بنابراین هر فردی که در دنیای سرمایه گذاری مانند بورس، طلا، ارز دیجیتال یا … حضور دارد بین معامله گر و تحلیل گر تنها می تواند یک نقش داشته باشد. اما نکته جذابی که وجود دارد این است که بسیاری از تازه کاران و حتی کسانی که چند سالی است در این بازارها حضور دارند به سبب این که تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه را نمی دانند عملا گاهی در نقش معامله گر هستند و گاهی در نقش تحلیل گر بازی میکنند.
اما ندانستن تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه و در پی آن وارد نقش های مختلف شدن سرمایه گذاران باعث می شود که عملا آن ها نتوانند استراتژی درستی داشته باشند و این یعنی عملا حکم شکست در هر بازار سرمایه ای. در ادامه با استفاده از بیان انواع تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه قصد داریم تعریف مشخصی نیز برای هر کدام بیان کنیم. با ما همراه باشید.
هدف، مهمترین تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه
یکی از دلایل اصلی که گفته می شود تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه بسیار بنیادی و عمیق است این است که اساسا مسیر این دو گروه با یک دیگر متفاوت است و هدف های جداگانه ای را دنبال می کنند.
در کلام ساده تر اگر تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه را بخواهیم بیان کنیم، یک معامله گر در دنیای سرمایه صرفا به دنبال سود کردن است و تمامی مفاهیم بازار را بر اساس سود و ضرر می چیند. اما یک تحلیل گر بازار را با هدف یافتن روند بازار، استراتژی های سرمایه گذاران و پیدا کردن سناریوهای مختلف بدون در نظر گرفتن سود و ضرر مورد بررسی قرار می دهد.
بنابراین اگر بخواهیم این تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه را به زبان بهتر بیان کنیم می توانیم این گونه بگوییم که معامله گر چیزی جز سود و ضرر نمی شناسد، در حالی که یک تحلیل گر اساسا به سود و ضرر کاری ندارد.
گستره ی بررسی دیگر تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه
از دیگر تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه می توان به نوع نگاه و گستره بررسی بازارهای سرمایه ای اشاره کرد. یک معامله گر بازار را به اندازه ای نگاه می کند و آن را تا جایی بررسی می کند که بتواند بر اساس استراتژی معاملاتی خودش پیش برود. اما یک تحلیل گر اساسا بازار را از جنبه و جهت های مختلف مورد بررسی قرار می دهد.
به طور مثال یک معامله گر توجه چندانی به اخبار ندارد و تنها خبرهای مهم و ترجیحا مرتبط با استراتژی خود را دنبال می کند اما یک تحلیل گر تقریبا هر تفاوت معامله گرهای حرفهای و آماتور خبری را مهم و تاثیرگذار می داند. بنابراین گستره بررسی یک تحلیل گر بسیار وسیع تر از نوع نگاهی است که یک معامله گر در بازار دارد.
اگر بخواهیم با مثالی این تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه را بیان کنیم. این گونه می توانیم بگوییم که یک معامله گر موج سواری است که می خواهد روی موج ها حرکت کند. برای او تنها دانستن ارتفاع موج و چند فاکتور دیگر کفایت می کند. اما یک تحلیلگر درست مانند پژوهشگران ورزشی هست که می خواهد بداند اگر جرم آب تغییر کند و چگالی آب به فلان عدد برسد یک موج سوار چه رفتاری باید نشان دهد!
یا این که تغییرات آب و هوایی در موج سواری چه تاثیری می تواند بگذارد. در حالی که یک موج سوار عملا کاری به گرمایش زمین و این گونه تغییرات آب و هوایی ندارد. او تنها از آب و هوا به اندازه ای اطلاعات می خواهد که بداند می تواند موج سواری خوبی داشته باشد یا نه!
راست و دروغ و دیگر تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه
اما دیگر تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه در نوع برداشت هایی است که تحلیل گر و معامله گر از بازار دارند. به طور کلی یک تحلیل گر همیشه درست می گوید و احتمال خطا برای او نیست. در حالی که یک معامله گر همیشه درصدی را برای خطای معاملاتی خودش در نظر می گیرد و به نوعی خطا را همیشه جزئی از بازی می داند.
در واقع تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه در این بخش این گونه رقم می خورد که یک تحلیل گر روند های مختلف بازار یا یک سهم را مورد بررسی قرار می دهد و سناریوهای مختلف با درصد احتمال مختلف را بیان می کند. بنابراین بازار به هر سمت و سویی که برود و هر کدام از سناریوهای بیان شده را اجرا کند عملا تحلیل گر درست تحلیل کرده است. اصل داستان هم همین است. اگر یک تحلیل گر بخواهد یک روند و یک سناریو با قطعیت بالا بیان کند عملا در حال پیش بینی کردن است و این کاری است که در دنیای اقتصادی حکمی جز باخت ندارد.
اما یک معامله گر عملا مجبور است دست به عمل بزند. یعنی یکی از این تحلیل ها را که بر اساس استراتژی خودش است پیاده کند. در کلام ساده تر این تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه اینگونه بیان می کند که تحلیل گر روی کاغذ می تواند در همه جهت حرکت کند اما یک معامله گر نمی تواند در یک زمان مشخص هم فروشنده باشد و هم خریدار.
در کلام ساده تر یک معامله گر امکان انتخاب تنها یک حرکت در هر لحظه را خواهد داشت. بنابراین احتمال خطا همیشه برای معامله گر وجود دارد و این چیزی است که با مفهوم حد ضرر کنترل می شود.
اگر با تحلیل تکنیکال آشنایی ندارید در این مقاله به صورت مفصل توضیح داده شده.
معامله گر کیست؟ بررسی تیپ های مختلف تریدر
در دنیای کنونی میتوان گفت یکی از مهمترین اصول حفظ ارزش پول، سرمایه گذاری است. از گذشته های دور، خرید و فروش از طریق مبادلات کالا به کالا وجود داشته و تا کنون به اشکال مختلفی ادامه پیداکرده است. تریدر ها در بازارهای مالی انواع مختلفی دارند. این تفاوت از روحیات مختلف آنها، مدت زمان ماندن در معامله و … نشات میگیرد. در این مقاله قرار است با انواع معامله گران آنها آشنا شویم.
ریشه کلمه معامله گر چیست؟
معامله گر در معنای لغوی به کسی گفته میشود که در هر بازاری خرید و فروش انجام میدهد. در ادبیات رایج تفاوت معامله گرهای حرفهای و آماتور بازار، تریدر کسی است که مدت زمان خرید و فروشهایش کوتاه است و بیشتر از فراز و فرودهای قیمت در بازار سود کسب میکند. در لغت شاید به نظر بیاید که این کار آسانی باشد، اما درواقع نیازمند تحلیل و مهارت بالا برای شناخت بازار هدف است. شناخت روند بازار در بازه های کوتاه مدت دارای ریسک فراوان در معامله میباشد.
تفاوت معامله گر با سرمایه گذار چیست؟
زمان، نقطه تفاوت میان سرمایه گذاران(investor) و معامله گران میباشد. همانطور که در ابتدا گفته شد، مدت زمان حضور تریدر در معاملات کوتاه است. معمولا زمان حضور معاملهگران در یک معامله، کوتاه مدت و یا میان مدت میباشد. سرمایهگذار دید بلندمدتی به بازار دارد. درگیر نوسانات کوتاه مدتی بازار نمیشود و میتوان گفت سنگ بنای تحلیل هایشان بنیادی یا همان فاندامنتال است. سرمایهگذاران فاندامنتالیست، معتقدند که قیمت یک سهم در هر نقطهای هم که باشد، درنهایت به آن قیمت ارزش ذاتی خود میرسد. بنابراین یکی از تحلیل های سرمایهگذاران، بررسی ارزش ذاتی سهام (NAV) میباشد. درصورتیکه قیمت لحظهای یک سهم از قیمت ارزش ذاتی کمتر باشد، آن سهم ارزنده میباشد.
تفاوت معامله گر حرفهای با مبتدی چیست؟
کنترل هیجانات و عواطف
مدیریت سرمایه و ریسک
تعیین حدضرر
به روز نگه داشتن دانش
داشتن استراتژی معاملاتی
جلوگیری از طمع و وحشت
معامله گران مشهور دنیا چه کسانیاند؟
مارک داگلاس (Mark Douglas)
ری دالیو (Ray Dalio)
جسی لیورمور (Jesse Lauriston Livermore)
انواع تیپ شخصیتی معامله گران
هر یک از ما انسانها گاهی با ترس، گاهی وحشت، گاهی هم دچار طمع و غرور میشویم، لجاجت میکنیم و با یکدندگی کار خود را توجیه میکنیم یا سهمی که از آن سود خوبی گرفتهایم را بهعنوان معشوقه خود انتخاب میکنیم. گاهی اوقات هم تمام این کارها را باهم انجام میدهیم.
1- تیپ شخصیتی معامله گران حریص در بورس
اکثر متخصصان همعقیدهاند که حرص و طمع نمیتواند پیشوای خوبی در سرمایه گذاری باشد. در بین بزرگان بورس مشهور است که طمع مغز را میخورد. از این بابت که حرص باعث به وجود آمدن تمنای بیشازحد برای کسب سود میشود، افراد حریص در بورس بیشتر گرفتار کلاهبرداران میشوند و یا در تلههای امیدهای پوچ میافتند. حرص یکی از قویترین و شدیدترین هیجانات هست و توانایی این را دارد تا معامله گر را به جلو سوق دهد. پس بههیچعنوان جای تعجب ندارد اگر هیجانات بتوانند بهراحتی جای خود را بافهم و شعور سرمایه گذار عوض کنند.
2- تیپ شخصیتی معامله گران قماربازان در بورس
قماربازی از چهرههای پرخطر طمعکاری هست و بسیار اعتیادآور است. قمارباز همیشه بیشتر میخواهد و هیچ زمان به کم راضی نمیشود؛ و آنقدر دنبال سود های متوالی میرود که آخر به بیراهه میافتد. پاراسلسوس طبیب و فیلسوف سوئیسی جمله زیبایی دارد که میگوید «داروی بیشازحد میشود سم» یعنی سود بردن خوب و بسیار لذت بخش است، اما با زیادهروی کردن خطرناک میشود. روانشناسان بر این باورند که کسب سود در بورس حالتی در مغز پدید میآورد که با حالات مصرف مواد مخدر برابری میکند و با بالا رفتن پرتفوی شخص میتواند حتی به او حالت نئشگی بدهد که تلاش برای تکرار آن موجب اعتیاد میشود و طی آنهمه ریسکها را فراموش میکند.
3-تیپ شخصیتی معامله گران خودبزرگبینها در بورس
خودبزرگبین یا متکبر خود را مهم و بااهمیت میپندارد؛ و بهطور غلوآمیزی احساس لیاقت میکند، وی تصور میکند بر همهچیز و همهکس احاطه دارد. معمولاً انسانهای متکبر از جنایت هم هیچ ابایی ندارند و غالباً از کرده خویش پشیمان نیستند. اعتیاد بعضی از بانکداران، به بزرگبینی که خود ناشی از اعتباری است که به سبب موقعیت شغلی خود دارند همیشه پیامدهای ناگواری را رقمزده است. بهطور مثال در کتاب از طمع تا وحشت جسیکا شوارترز به نیک لیسون اشاره میکند که با قماربازیهای خود بانک معتبر و باسابقه بارینگر لندن را نابود کرد و حتی باعث نوسان قیمت پوند بر سایر ارزها شد. شاید خود شما هم تابهحال به این فکر کرده باشید که از همه بیشتر میدانید و با فلان روش میتوانید بازار را شکست دهید و یا از همه کانالهای سیگنال دهی آگاهتر باشید.
4-تیپ شخصیتی معامله گران تقلیدگران در بورس
تیپ چهارم مورد معرفی ما تقلیدگران میباشند که بهوفور در بازارها دیده میشوند. این دسته از افراد به دنبال کردن روندها مشغولاند. حرکتهای گله ای جریانی فراگیر و اکثراً ناخودآگاه است، اینگونه رفتار به دوران (دگردیسی) یا دوران تکامل انسانها برمیگردد. در آن زمان اجداد پیشین ما بر این عقیده بودهاند که هر که با گروه باشد در امان است. اگر وی در وسط گله باشد تضمین زنده ماندن او بیشتر است. چون شکارچیان به دنبال کسانی میگردند که از گله جاماندهاند. درصورتیکه حس تعلق به جمع نکنیم دچار ترس و تردید میشویم اما نکته قابلتوجه این است، کسی که همیشه به دنبال گروه در حال حرکت است باید این را بداند که اگر گروه از پرتگاه سقوط کند، او نیز همانند آنان سقوط میکند. مزیت راه افتادن دنبال دیگران این است که دیگر نیازی به فکر کردن ندارد و بهراحتی میتواند از زیر بار مسئولیتش شانه خالی کند. درنتیجه هیچ زمان به اشتباهات معامله گری خود پی نمیبرد و نمیتواند مسائل جزئی بازار را تحلیل کند. در آخر هم هر نتیجهای رخ دهد آن را از چشم گروه میبیند. اینگونه افراد گاها در زندگی اجتماعی خود هم ثبات شخصیتی ندارند.
5- تیپ شخصیتی معامله گران شتاب زدگان در بورس
این تیپ شخصیتی که شتاب زدگان نام دارند. ممکن است بسیار اعصابشان ضعیف شود و کار کردن در بورس و اوراق بهادار مبدل به سوهان روحشان شود. بهطور مثال ممکن است بازار پنج درصد بریزد و در این میان سهم هایی که در پرتفوی اند صف فروش شوند و گاهی این ریزش ظرف چند روز آینده جبران میشوند؛ اما همیشه نه تعداد زیادی از سهامداران خورد توان دیدن این روزها را ندارند و سهام پر نوسان خود را از پرتفوی خارج میکنند و البته چند روز بعد پشیمان میشوند. به همین سبب است که مشاوران و افراد باتجربه در بورس همیشه سهام داری در درازمدت را پیشنهاد میکنند و توصیه آنان این است که از سهام های بنیادی استفاده شود و سرمایه بورسی خود را بین صنایع مختلف و نقاط جغرافیایی مختلف تقسیم کنند. تفکر و استراتژی پشت این قضیه این است که صبر در بورس پسندیده هست و درنهایت سهام دار صبور به پاداش مناسبی میرسد.
6-تیپ شخصیتی تریدر های وحشت زده در بورس
در بازار بورس بازههای زمانی وجود دارد که حتی باعث به جوش آوردن خون خبرهترین افراد صبور هم میشود؛ آن زمان که وحشت بازار را فراگیرد که متأسفانه این پدیده نادری هم نیست پایبندی به استراتژی شخصی خود بسیار مشکل میشود. این نکته را باید به یاد داشت که نوسان همیشه ذات بازار بورس بوده است. چارلز کیندل برگر اقتصاددان و تاریخشناس مسائل اقتصادی ثابت کرده است که تاریخ در بورس اکثراً تکرار میشود. اکثراً ماجرا با یک خبر مثبت و یا یک دستاوردی جدید شروع میشود و بعد جو سرخوشی راه میافتد و همه را فرامیگیرد و قیمتهای سهام بورس سر به فلک میکشد. حباب بزرگ و بزرگتر میشود و ادامه دارد تا جایی که اولین تردیدها مطرح میشود که اینچنین چیزی امکان وقوع ندارد. از آن پس وحشت دامن همه را میگیرد و درنهایت منجر به سقوط میشود.
7- تیپ شخصیتی معامله گران عاشق در بورس
همه ما میدانیم که عشق انسان را کور و کر میکند. عاشق به خاطر غلبه احساسات و هیجانات ضعفهای معشوق خود را نمیبیند. گاها بهطور عمد آنها را جدی نمیگیرد و از آنها چشمپوشی میکند. این روابط مربوط به روابط انسانی میشود، اما در دنیای سرمایه گذاری هم وارد میشوند. همانگونه که عشقهای رمانتیک موقتی و گذراست و در بیشتر اوقات ناراحتی و حال خرابی در پی آن میآورد، در بورس و بازار سرمایه نیز عیناً همین است. و بسیار گران تمام میشود. بهطور مثال شخصی درگذشته سهام شرکت x را داشته و از او سود خوبی گرفته است و حال دوباره درصدد خرید سهم است. اما این بار عاشق این سهم شده است و خطر اینجاست که این دفعه به معشوق خود اجازه میدهد تمام یا بخش بزرگی از پرتفوی را در اختیار بگیرد.
گفت و گوی «صفحه اقتصاد» با مصطفی جعفری؛ تحلیلگر بازارهای مالی
تفاوت افراد آماتور با افراد حرفه ای در بازارهای داخلی و بین المللی
مصطفی جعفری - تحلیلگر بازارهای مالی
صفحه اقتصاد – در اقتصاد کشور ما، بازارهای مختلف مالی از قبیل بورس، طلا و سکه، مسکن، خودرو، ارز، بازار پولی (بانک) و اوراق بدهی، وجود دارد و در حوزه جهانی نیز، بازارهای مختلفی از جمله فارکس، بورس های بین المللی و ارزهای دیجیتال وجود دارد که دایره معامله گران آنها به شدت زیاد شده و رقابت های به طور جدی و با سودها و زیان های کلان و خیره کننده و بدون حمایت دولت ها در حال انجام است.
در گفتگوی اختصاصی « صفحه اقتصاد » با مصطفی جعفری – تحلیلگر بازارهای مالی– وضعیت بازارهای داخلی و جهانی در سال های اخیر و نوع معامله گری متفاوت افراد حرفه ای و شرکت های حقوقی از یک طرف و افراد آماتور از طرف دیگر، بررسی شده است.
*در سال های اخیر، تورم در حد بالایی هست و نرخ تورم از حالت تک رقمی و در حد 9 درصد سال های 1395 و 1396، طبق اعلام مرکز آماری ایران به بالای 40 درصد فعلی رسیده است. از طرف دیگر، تحریم ها علیه کشور ما اجرایی شده و آینده چندان قابل پیش بینی نیست.
در سال های گذشته، بازارهای مختلفی در داخل کشور مورد توجه قرار گرفت و افراد مختلف وارد این بازارها شدند. بعضی افراد در این بازارها ضرر کردند و بعضی بازارها هنوز رونق دارد. جنابعالی به عنوان صاحب نظر در حوزه بازارهای مالی، در حال حاضر، وضع بازارهای مختلف داخلی و جهانی را چگونه می بینید؟
-در ارتباط با بازارهای مالی داخلی و خارجی باید بگویم که در حوزه بازار داخلی، بورس تقریباً ثبات خودش را از دست داده و از وقتی که دولت در بورس مداخله کرد، شفاف و قابل اعتماد نیست. به همین دلیل، افراد زیادی برای سود گرفتن، به بازارهای خارجی مراجعه و کوچ کردند.
با ثبات ترین بازار در بازارهای مالی خارجی، دقیقاً بازار فارکس است چون از همه بازارها قدیمی تر بوده و بیش تر قابل اعتماد است. در بازار فارکس، پول ها یا ارزهای مختلف کشورها رد و بدل شده و معامله می شود. بازار فارکس، مثل بازار ارزهای دیجیتال نیست که نوسانات قیمتی زیادی داشته باشد. به همین دلیل، می توانیم برای سود گرفتن، بیش تر بر بازار فارکس حساب کنیم.
بازارهای مالی داخلی و خارجی
*در بازار داخلی، سرمایه های خُرد یا سرگردان در هر دوره به سمت یک بازار می رود. یک بار سرمایه های سرگردان به سمت بازار خودرو می رود و یک بار هم به سمت بازار ارز و همین طور بازار طلا و سکه یا بازار مسکن.
سرمایه هایی که به سمت این بازارها رفته اند، چه سرنوشتی پیدا کرده اند و احیاناً سرمایه گذاران خُرد و معامله گران چه وضعی دارند و آیا از ورود به این بازارها رضایت دارند؟
-بازارهای داخلی شامل طلا و سکه، مسکن، خودرو و بورس است. البته خودرو، به یک کالای سرمایه ای تبدیل شده ولی خودرو، یک کالای مصرفی بوده و نباید برای سرمایه گذاری انتخاب شود.
فردی که می خواهد در بازار داخلی کار کند، باید دوره های تناوب بازارها یا سیکل های بازار و شامل روندهای صعودی و نزولی را بداند. یک فرد معامله گر که می خواهد در بازارهای مالی، معامله کند و کسب سود کند، باید بداند چه بازاری رونق دارد و بعداً چه زمانی، پول خودش را از بازار خارج کند و به بازار دیگر ببرد. اگر فردی، این نوع مسائل را در مورد بازارهای مالی بداند، می تواند سود کسب کند.
*افراد آماتور، معمولاً تجربه ای در بازارهای مالی ندارند و در طرف مقابل، شرکت های سرمایه گذاری یا فعالان بازارهای مالی قرار دارند که تجربه زیادی داشته و حرفه ای هستند و آماتور نیستند.
این دو نوع معامله گر، دو دنیای متفاوت دارند و افراد و شرکت های حرفه ای، از وجود افراد آماتور سود می برند. جنابعالی تفاوت بین آمارتورها و حرفه ای ها را در چه مواردی می دانید و چه نکاتی را به عنوان تفاوت معامله گرهای حرفهای و آماتور نکات متمایز کننده، می توانید مطرح کنید؟
-من به افراد آماتور پیشنهاد می کنم که قبل از هر کاری، آموزش بازارهای مختلف را ببینند. بعد از این که این افراد آموزش دیدند، برای شروع کار و به غیر از این که خودشان می توانند به طور مستقیم وارد بازارهای مالی شوند، می توانند پول خودشان را به صندوق های سرمایه گذاری بدهند تا آنها سبدگردانی کنند.
هر فرد به نسبتی که سرمایه دارد، می تواند سهام این نوع صندوق ها را بخرد. افراد آماتور می توانند به این شکل، ریسک خودشان را پایین بیاورند و سرمایه خودشان را مدیریت کنند.
از طرف دیگر، شرکت های سرمایه گذاری یا آدم های حرفه ای، مسلم است که سال ها در بازارهای مالی حضور داشته اند و خودشان دوره های تناوب بازارها را می دانند. فرض کنید افراد معامله گر، اول باید پول خودشان را به بورس ببرند و وقتی قیمت سهام افزایش پیدا می کند، باید پول خودشان را به بازار خودرو ببرند.
همچنین بازار ملک و بازار طلا وجود دارد، ولی ترتیب خاصی برای سرمایه گذاری وجود ندارد، اما افراد حرفه ای می دانند چه کار کنند. در حالی که افراد آماتور، باید اول آموزش ببینند و با صندوق های سرمایه گذاری کار کنند تا متوجه دوره های تناوب بازارها شوند و بدانند که پول خودشان را از چه بازاری به بازار دیگر ببرند.
*جدا از فعالیت شرکت ها و صندوق های سرمایه گذاری، آیا افراد حرفه ای در بازارهای مختلف از جمله بورس و ارزهای دیجیتال، به نحو مطلوب سود می کنند یا این که احیاناً دچار ضرر هم شده اند؟
-در همین بازار نزولی که در بازار بورس وجود دارد، افراد زیادی در حال کسب سود هستند.
*یعنی در همین شرایطی که افراد زیادی نسبت به وضعیت بورس انتقاد و اعتراض می کنند، برخی افراد هستند که نوسان گیری کرده و کسب درآمد دارند؟
-بلهف همین طور است. تعداد زیادی از افراد حرفه ای بازار، در رسانه هایی که دارند سودهای خودشان را نشان می دهند.
*آیا تعداد سود کنندگان زیاد بوده و حرف هایی که برخی افراد در مورد سودهای زیاد خودشان می زنند قابل استناد است؟
-بالاخره ما از طریق رسانه هایی که این افراد دارند، تجربیات و معاملات آنها را پیگیری می کنیم. این افراد، خودشان می گویند چه زمانی خرید کرده اند و در کجا فروخته و سود کرده اند.
*افراد آماتور که حرفه ای نیستند و آموزش خاصی ندیده اند، چه ویژگی هایی دارند و از نظر روان شناسی بازار، اِشکالات این افراد در زمان معامله کردن چه چیزهایی است که احتمالاً دچار ضرر زیادی هم می شوند؟
-مشخصه افراد آماتور این است که در جای درست، وارد بازار نمی شوند. اساساً بازار، نوسانات زیادی دارد و افراد آماتور، گاهی اوقات سود کرده و گاهی اوقات هم ضرر می کنند. موقعی که افراد آماتور ضرر می کنند، ناامید می شوند و وقتی ضررشان بیش تر می شود، می خواهند اقدام به فروش کنند و از بازار خارج شوند.
وقتی افراد آماتور، اقدام به فروش می کنند و از بازار خارج می شوند، ممکن است بازار تغییر روند بدهد و این نوع افراد، بعداً می گویند ای کاش نمی فروختیم و از بازار خارج نمی شدیم. یک منحنی تحت عنوان «منحنی ترس و طمع» وجود دارد که حالت های مختلف افراد را در زمان معامله کردن تبیین می کند.
در مجموع، آدم های آماتور در جای درست معامله نمی کنند و برای معاملات خودشان هدف ندارند که در کجا و چقدر سود بگیرند، یا اگر سود گرفتند چه زمانی از بازار خارج شوند. از طرفی، افراد آماتور مدیریت سرمایه را رعایت نمی کنند. اگر افراد آماتور، مدیریت سرمایه را رعایت کنند و حتی علم ترید را هم نداشته باشند یعنی شانسی معامله کنند و فقط حد سود و حد ضرر را رعایت کنند، می توانند سود کسب کنند.
افراد آماتور، نمی دانند حد ضرر را در چه قیمتی بگذارند و نمی دانند چقدر معامله در ضرر برود، از بازار خارج شوند. بحث روانشناسی نیز اهمیت دارد و متاسفانه افراد آماتور، در مورد خودشان هم شناخت ندارند. افراد آماتور نمی دانند چقدر ضرر را می توانند تحمل کنند و وقتی در ضرر هستند، آستانه صبرشان چقدر است.
*مدیریت سرمایه یک مهارت بوده و در چارچوب مدیریت سرمایه، بحث این است که مال و دارایی موجود حداقل کمتر نشود. در این زمینه، آیا آموزش هایی که در کشور ارائه می شود، چشمگیر و قابل تفاوت معامله گرهای حرفهای و آماتور استناد هستند یا این که صرفاً برخی نکات مطرح می شوند و به معنای واقعی کاربردی نیستند؟
-آموزش های مختلفی در حوزه مدیریت سرمایه ارائه می شود، ولی بعضی آموزش ها که ارائه می شوند و من دیده ام، خیلی خوب هستند. به همین دلیل، به این نوع آموزش ها می شود برای مدیریت سرمایه استناد کرد. حتی برای مدرسان این حوزه، جدول هایی با نرم افزار اِکسل تهیه کرده اند و می گویند با چقدر سرمایه، باید چقدر معامله انجام داد.
*شرایط فعلی اقتصاد کشور ما، شرایط عادی و نُرمال نیست و یک وضعیت متلاطم وجود دارد. افراد مختلف هم سعی می کنند ارزش دارایی و پول خودشان را حفظ کنند. در همین وضعیت موجود، همان اطلاعاتی که در جامعه ما انتشار پیدا می کند، معمولاً ترجمه ای است.
آیا افراد آماتور، می توانند در معاملات خودشان با استفاده از این نوع اطلاعات موفق شوند و آیا اساساً اگر افراد آماتور، سرمایه های خودشان را به صندوق های سرمایه گذاری بدهند، در وضعیت فعلی، استراتژی بهتری برای حفظ سرمایه اولیه و اصلی هست یا نه؟
-این موضوع بستگی به فرد سرمایه گذار دارد و بستگی به این دارد که فرد سرمایه گذار می خواهد چقدر سرمایه وارد بازار می کند. در بازارهای مالی خارجی، حتی با 100 دلار هم می شود معامله انجام داد و اگر فردی بتواند با 100 دلار کار کند، سودش بیش از آن چیزی است که این 100 دلار را به یک صندوق سرمایه گذاری تحویل بدهد.
البته سود صندوق های سرمایه گذاری، در حد نرخ سود بانکی است و سودی که این صندوق های سرمایه گذاری به سهامداران خودشان پرداخت می کنند، چشمگیر نیست. بنابراین، اگر شخص سرمایه گذار بتواند معامله کند، سود بیش تری می تواند کسب کند.
*صندوق های سرمایه گذاری انواع مختلفی دارند و یک نوع آنها فقط سرمایه گذاری با درآمد ثابت است. این نوع صندوق ها در حد نرخ سود بانکی، سود به سهامداران خودشان می دهند. آیا بقیه صندوق های سرمایه گذاری که نرخ ثابتی را اعلام نمی کنند با نیروهای متخصصی که دارند، سود بیش تر از نرخ سود بانکی به سرمایه گذاران خودشان پرداخت کنند؟
-برخی صندوق های سرمایه گذاری، صندوق سهامی هستند و برخی هم صندوق های با درآمد ثابت هستند. از طرفی، برخی صندوق های سرمایه گذاری نیز، به شکل مختلط هستند. البته یک سایت اینترنتی وجود دارد که وضعیت صندوق های سرمایه گذاری مختلف را در ایران بررسی می کند.
کسانی که می خواهند در این زمینه اطلاعات کسب کنند، می توانند از این طریق اقدام کنند تا بدانند هر صندوق سرمایه گذاری، چقدر سود می دهد یا چه صندوق هایی اعتبار بیش تری دارند. به هر حال، این نوع اطلاعات وجود دارد و هر فردی، باید بررسی کند که کدام صندوق سرمایه گذاری بهتر است و در همان جا سرمایه گذاری کند.
*یکی از توصیه هایی که در حوزه مدیریت سرمایه مطرح می شود این است که برخی تحلیلگران بازارهای مالی می گویند حداقل یک پنجم یا 20 درصد کل دارایی ها، باید دارایی های نقد شونده باشد و این دارایی ها بتوانند در صورت نیاز به سرعت تبدیل به پول شوند. آیا این نوع توصیه ها برای مدیریت سرمایه و حفظ دارایی خوب بوده و این درصدها برای خرید دارایی های نقد شونده، درصدهای قابل اعتمادی است؟
-معمولاً گفته می شود که در هر معامله نباید بیش از 10 درصد کل سرمایه خودمان را وارد کنیم تا بتوانیم نوسانات قیمتی بازار را تحمل کنیم. از طرفی، اگر در آن معامله ضرر کردیم، باید سرمایه دیگری در دست ما باشد، تا بتوانیم در قیمت بهتری سرمایه گذاری کنیم و ضرر سرمایه گذاری قبلی را جبران کنیم.
ما نباید همه سرمایه خودمان را وارد یک بازار خاص کنیم و باید در بازارهای مختلف سرمایه گذاری کنیم. در مورد مقدار سرمایه ای هم که می خواهیم وارد یک بازار کنیم، باید بگویم که بایستی به صورت پله به پله خرید کنیم. اصولاً در قیمت های مختلف باید اقدام به خرید کنیم و نه این که همه سرمایه وارد شده به یک بازار را صرف خرید در یک قیمت مشخص کنیم. در مجموع، همه چیز به میزان ریسک پذیری سرمایه گذار بستگی دارد.
*در مورد دارایی نقد شونده، برخی تحلیلگران می گویند باید طوری سرمایه گذاری کرد که 20 درصد یا یک پنجم سرمایه، صرف خرید دارایی نقد شونده شود، ولی این دارایی باید ظرف حداکثر 2 ماه و بدون تخفیف به فروش برود.
آیا شما این نوع تقسیم بندی ها را قبول دارید و درست است که 20 درصد از سرمایه صرف خرید دارایی نقد شونده شود و 80 درصد دیگر سرمایه صرف خرید دارایی های غیر نقد شونده شود؟
-این نوع تقسیم بندی ها در مورد مقدار دارایی های نقد شونده، حالت سلیقه ای دارد و مدیریت سرمایه باید بر حسب ریسک پذیری افراد انجام شود. سرمایه گذار باید پول نقد داشته باشد تا در فرصت های مناسب، اقدام به سرمایه گذاری کند.
هر چقدر پول نقد یک سرمایه گذار بیش تر باشد یا دارایی او زودتر نقد شود، به نفع او تمام خواهد شد. برای مثال، می شود 80 درصد سرمایه را صرف خرید دارایی نقد شونده کرد و 20 درصد سرمایه را صرف خرید دارایی بلند مدت مثل مسکن کرد.
*در مجموع و بر حسب اطلاعاتی که جنابعالی دارید یا این نوع افراد را می شناسید، در سال های اخیر افراد آماتور و حرفه ای در بازارهای مختلف چطور عمل کرده اند؟
-با توجه به اطلاعاتی که از افراد مختلف دریافت کرده ام، می توانم بگویم هم برخی افراد حرفه ای در سال های اخیر ضرر کردند و هم آماتورها. البته اکثراً در این بازارها ضرر کردند.
مصطفی جعفری – تحلیلگر بازارهای مالی
*کسانی که در بازارهای مختلف سود کرده اند آیا با استفاده و با اتکا به آموزش ها و مهارت موفق به کسب سوده شده اند یا این که به طور شانسی و تصادفی سود کرده اند؟
-اکثر سرمایه گذاران خُرد که می شناسم و وارد بازار بورس و بازار ارزهای دیجیتال شده بودند، ضرر کردند و البته بدون آموزش هم وارد بازار شده بودند. در بازار ارزهای دیجیتال، همان وضعیت بازار بورس به وجود آمد و برخی افراد، بدون آموزش وارد بازار شده و ضرر کردند.
ورود در بازار طلا و سکه هم ریسک دارد و برخی افراد که وارد این بازار شدند، ضرر کردند. چرا که گاهی اوقات، بازار طلا و سکه حباب قیمتی دارد و نباید وارد آن شد. برخی افراد، از این موضوعات اطلاع ندارند و در نتیجه ضرر می کنند.
بازار خودرو به این صورت است که افراد مختلف، در قرعه کشی شرکت می کنند و اگر برنده شوند از مابه تفاوت قیمت درب کارخانه و قیمت بازار آزاد خودرو استفاده می کنند. برخی اطرافیان را دیده ام که ثبت نام کرده اند و وقتی برنده شوند، ماشین خودشان را در بازار آزاد می فروشند. بازار مسکن هم یک بازار طولانی مدت بوده و باید صبر کنند تا به سود برسند.
چگونه یک معامله گر حرفه ای شویم؟ راز رمز تریدرهای موفق
همه کسانی که در بازارهای مالی شروع به فعالیت میکنند با این امید وارد بازار میشوند که روزی تبدیل به یک معامله گر حرفه ای شوند.
ممکن است در ابتدا این تصور وجود داشته باشد که تریدر شدن آسان است و تنها کاری که باید انجام دهید این است که یک ارز یا شاخص را در قیمت پایین بخرید و در بالا بفروشید و بالعکس. اما اصلا این گونه نیست و معامله گری نیاز یه یک ذهن قدرتمند و منسجم دارد. در این بلاگ از امیر تریدر قصد داریم به نکاتی که شما برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای نیاز دارید بپردازیم.
آن چه در این مطلب میخوانیم:
چگونه در فارکس به سودآوری بلند مدت برسیم؟
برای این که بتوانید به یک معامله گر حرفه ای تبدیل شوید و در بلند مدت به سود آوری برسید باید دو مهارت زیر را داشته باشید:
اولین مورد این است که به مجموعهای از استراتژیها را شناسایی کنید که نسبت ریسک به ریوارد بالا دارند. این به این معنی است که در ازای ریسکی که میکنید سود بیشتری داشته را مد نظر قرار دهید و از این استراتژیها به عنوان بخشی از برنامه معاملاتی خود استفاده کنید.
در مرحله بعد باید استراتژی انتخابی خود را بهینه سازی کنید. بازار همیشه یک روند مشخص ندارد و ممکن است رنج باشد. بنابراین سعی کنید در پلن خود چندین استراتژی متفاوت برای شرایط مختلف بازار داشته باشید.
درک پایه و ساختار معامله گری
یکی از روشهای موثر برای یادگیری معامله گری، درک بازار و مبانی ترید است. مطالعه کتابهایی که در این حوزه نوشته شدهاند یکی از بهترین منابع برای یادگیری هستند و هزینه بسیار کمی برای شما خواهند داشت. اطلاعاتی که شما نیاز دارید عبارت است از:
- قیمتها چگونه حرکت میکنند
- انواع روشهای اردر گذاری
- ساعات معاملاتی
- حداقل سرمایه مورد نیاز
- مدیریت ریسک
پایبندی به نظم و انضباط
نظم و انضباط چیزی نیست که بتوان آن را در سمینارهای آموزشی یاد گرفت. معامله گران هزاران دلار هزینه میکنند تا فقدان نظم را جبران کنند اما تعداد کمی از آنها این موضوع را درک میکنند.
درس مهمی که در این مورد وجود دارد این است که زمانی که به برنامه معاملاتی خود اطمینان پیدا کردید تفاوت معامله گرهای حرفهای و آماتور سعی کنید برای ادامه مسیر نظم و انضباط داشته باشید. حتی زمانی که دچار باخت شوید.
توجه به روانشناسی بازار
در بازار مالی ببیشتر از این که کمبود دانش در زمینه تحلیل تکنیکال و فاندامنتال وجود داشته باشد، بی توجهی به روانشناسی بازار وجود دارد.
روانشناسی بازار اصطلاحی است که شامل تمامی احساسات یک تریدر در بازار میشود و برای تسلط به آن مدت زمان زیادی احتیاج است. اما شرط موفقیت در بازار و تبدیل شدن به معامله گر حرفه ای کنترل تمامی احاساست و عواطفی است که در بازار مشکل ساز خواهند بود. خائنانه ترین حسی که در بازار وجود دارد فومو است. FOMO باعث میشود زمانی که قیمت یک جفت ارز رشد کرده است به امید این که رشد بیشتری در انتظارش خواهد بود بدون دلیل و تحلیل آن را خریداری کنیم.
داشتن سیستم و تکنیک های معاملاتی
گام بعدی یادگیری استراتژی هایی است که در بازار مورد نظر شما سود ده باشد. برای یادگیری این Strategy ها منابع رایگان زیادی وجود دارد. اما اطلاعاتی که در این منابع وجود دارند تا حدودی منسوخ شده هستند و قابل اتکا نیستند.
یافتن استراتژی های قابل اجرا نیاز به تحقیق، یادگیری و بک تست گیری بیشتری دارد. زمانی که در قصد دارید یک استراتژی را امتحان کنید سعی آن را در گذشته بازار امتحان کنید و تعداد معاملات بازنده و برنده را بررسی کنید.
یکی از بهترین روش های یادگیری یک استراتژی این است که معامله گری که با سبک مورد نظر شما ترید میکند را پیدا کنید و از او بخواهید تکنیک اش را به شما آموزش دهد.
برخی افراد نیز سعی میکنند خود آموز پیش بروند و از طریق آزمون خطا در بازار بیاموزند که این کار نسبت به سایر روشها زمان بیشتری از شما خواهد گرفت.
برخی از معامله گرهای حرفه ای برای رسیدن به سیستمی که به طور مداوم سودآور باشد ممکن است ماهها و حتی سالها بر روی نمودارها و الگوها و گرایشهای خاص کار کنند.
توجه به مدیریت سرمایه
توجه به مدیریت سرمایه اصلیترین تفاوت بین یک معامله گر حرفه ای و آماتور است. شما تنها به مدیرت صحیح سرمایه میتوانید در بلند مدت در بازار فارکس ماندگار شوید.
اهمیت این موضوع به قدری زیاد است که میتوان از آن به عنوان راز افشا نشده در بازارهای مالی اشاره کرد. درست است که توجه به قوانین Money management ممکن است دست و پای شما را ببندد اما برای این که بتوانید در طولانی مدت در بازار حضور داشته باشید باید آن را رعایت کنید. زیرا هیچ قطعیتی در بازار وجود ندارد و شما با دنیایی از احتمالات سروکار دارید.
ساماندهی به زندگی شخصی
هر چیزی که در زندگی شخصی شما اشتباه باشد دیر یا زود بر روی معاملات شما تاثیر خواهد گذاشت. مخصوصا اگر با فراوانی و ثروت به صلح نرسیده باشید.
سخن پایانی
موفقیت در بازارهای مالی دشوار است و برای تبدیل شدن به یک معامله گر حرفه ای باید ذهن قدرتمندی داشته باشید. برای این که بتوانید در بازار ماندگار شوید باید استراتژی هایی به کار ببرید که تعداد معاملات برد آن بیشتر از پوزیشنهای بازنده باشد. علاوه بر این باید دقت داشته باشید که در هر معامله در ازای به دست آوردن چه مقدار سود ریسک خواهید کرد.
دیدگاه شما