الگوی برگشت روند ماژور


پیوت در تحلیل تکنیکال

پیوت چیست؟ شناسایی پیوت مینور و ماژور در تحلیل تکنیکال

نقاط پیوت در بورس از مباحث مهم و محوری هستند که با توجه به آنها از ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خط روند، چنگال اندروز، الگوها و … توسط تحلیل گران استفاده می شود.
شناسایی انواع پیوت ها بسیار حائز اهمیت بوده چرا که یکی از اصلی ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، تشخیص نقاط بازگشتی قیمت است؛ و این پیوت ها هستند که در بررسی وضعیت گذشته و فعلی قیمت ها بسیار بکار می روند. در صورتی که شناسایی این نقاط به درستی انجام نشود باعث خواهد شد که تحلیل گران در تحلیل های خود دچار اشتباه شوند و در نهایت در معاملات خودشان با زیان های جبران ناپذیری روبرو شوند.

پیوت در تحلیل تکنیکال

پیوت ها (pivot) نقاطی هستند که در آنها نمودار قیمت تغییر جهت می دهد. پیوت ها که به آنها نقاط بازگشت هم گفته می شود زمانی شکل می گیرند که نیروی عرضه و تقاضا، یکی بر دیگری غلبه کند!
زمانی که شما به یک نمودار قیمت نگاه می کنید بیشمار پیوت را مشاهده خواهید کرد، در تصویر زیر می توانید نمونه ای از یک نمودار را مشاهده کنید که نقاط پیوت با رنگ آبی مشخص شده اند.

پیوت در تحلیل تکنیکال

انواع پیوت ها در بورس

همانطور که از تعریف پیوت چیست متوجه شدیم، در بازار هی مالی پیوت ها سطوح قیمتی هستند که معامله گران از آنها برای یافتن تحرکات بازار استفاده می کنند؛ اما به صورت علمی پیوت ها مجموعه از سه کندل هم راستا هستند که در خلاف جهت روند قبلی شکل می گیرند و به دو دسته ی پیوت های مینور و پیوت های ماژور تقسیم می شوند.

انواع پیوت

پیوت ماژور چیست؟

پیوت های ماژور نقاطی هستند که در انتهای روند ها تشکیل می شوند و تغییر جهت های اصلی را در نمودارها نشان می دهند. تحلیل گران تکنیکالی نیز از این نقاط برای تحلیل های خود استفاده می کنند و ابزار های تکنیکالی بر اساس پیوت های ماژور رسم می شوند.
بنابراین برگشت های بزرگ بر روی نمودارها در این نقاط ماژور اتفاق می افتند و روندهای نزولی به صعودی و یا روندهای صعودی به نزولی تبدیل می شوند و از این رو برای تحلیل گران تکنیکالی بازار حائز اهمیت است و بر اساس آنها خطوط روند، کانال ها و یا الگو ها را رسم می کنند.

پیوت مینور چیست؟

پیوت های مینور دقیقا در طرف مقابل پیوت های ماژور قرار دارند و منجر به حرکات اصلاحی کوچک می شوند. این پیوت ها نشان دهنده ی نوسانات کوتاه مدت هستند و اعتبار کمتری دارند و نقش مهم و موثری در تعیین الگوهای نموداری ندارند؛ از این رو تحلیل گران اغلب از این نقاط چشم پوشی می کنند و مراقب هستند که در تله ی این نوسانات کوتاه مدت نیوفتند مگر آنکه قصد نوسان گیری از بازار را داشته باشند چرا که این نقاط خلاف جهت روند اصلی هستند.
پیوت ماژور و مینور نسبی هستند و در تایم فریم های مختلف تفاوت می کند. برای انتخاب تایم فریم مناسب باید طبق استراتژی معاملاتی خودتان عمل کنید. برای مثال در تصویر زیر پیوت های مینور با رنگ سبز و پیوت های ماژور با رنگ آبی مشخص شده اند.

پیوت ماژور و مینور

نحوه تشخیص پیوت ماژور و مینور

برای تشخیص پیوت ماژور چندین روش وجود دارد که پرکاربردترین روش برای شناسایی این پیوت ها در بورس روش دیداری است که بدون استفاه از هیچ ابزاری و فقط با شناخت و تجربه انجام می شود که البته این مهارت با تمرین بدست خواهد آمد؛ اما در کنار این روش دو روش اصولی برای شناخت پیوت های ماژور وجود دارد که در ادامه در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

روش تشخیص پیوت

روند جدید ۳۸٪ روند قبلی اصلاح کند
برای تشخیص اصلاح ۳۸ درصدی از ابزارهای اصلاحی فیبوناچی استفاده می شود و اگر اصلاح انجام شده کمتر از تراز ۳۸.۲ فیبوناچی باشد پیوت تشکیل شده مینور خواهد بود و در صورتی که مقدار اصلاح بیشتر از این تراز باشد پیوت، ماژور محسوب می شود.

پیوت

همانطور که در تصویر بالا مشاهده می کنید در تصویر شماره ۱ محلی که با فلش آبی مشخص شده است به اندازه ی ۳۸٪ روند قبلی اصلاح نکرده در نتیجه پیوت مینور خواهد بود؛ اما در تصویر شماره ۲ اصلاح دقیقا به اندازه تراز ۳۸.۲ فیبو انجام شده است پس می توان این نقطه را یک ماژور در نظر گرفت.

اندیکانور تشخیص پیوت ماژور

اندیکانور تشخیص پیوت ماژور که تحلیل گران از آن استفاده می کنند اندیکاتور MACD است که معمولا یک فاز مثبت یا منفی را در این اندیکاتور در نظر می گیرند و سپس بالاترین یا پایین ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت ماژور در نظر می گیرند.

اندیکانور تشخیص پیوت ماژور

در نمودار بالا، تغییر فاز هیستوگرام مکدی و تقاطع نزولی یا صعودی خطوط سیگنال در زمان تشکیل پیوت های ماژور در نقاط A و B کاملا مشخص است.
نکته: یک پیوت ماژور باید هر دو شرط بالا را داشته باشد پس برای شناسایی قطعی پیوت های ماژور از هر دو روش بصورت همزمان استفاده کنید.

خلاصه مفهوم پیوت

گفتیم که یکی از مهمترین و پایه ای ترین مطالب تکنیکال تشخیص نقاط بازگشتی بر روی نمودار است اما در علم تکنیکال ما مجاز نیستیم به هیچ عنوان هیچ ابزاری را بر روی مینورها رسم کنیم و حتما باید ابزار ها، واگرایی ها، چنگال ها، فیبو ها و… بر روی ماژورها رسم بشوند. البته پولبک ها آن هم به صورت استثنا معمولا مینور هستند و توجه داشته باشید که روش های زیادی برای شناسایی پیوت معرفی شده اما ساده ترین و پر کاربردترین روش برای تشخیص پیوت ها علاوه بر استفاده از اندیکاتور تشخیص پیوت و اصلاح ۳۸٪ روند، روش دیداری است که امروز مورد بحث قرار گرفت.

برای مطالعه کامل در مورد اندیکاتور مک دی به این لینک مراجعه کنید: آموزش اندیکاتور مک دی

مفهوم پیوت در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

تشخیص دقیق نقاط کف و سقف یا همان نواحی بازگشت قیمت، یکی الگوی برگشت روند ماژور از مهم‌ترین اهداف تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی می‌باشد. استفاده از برخی ابزارهای تحلیل نموداری در این زمینه بسیار موثر می‌باشد. یکی از پرکاربردترین این ابزارها که برای بررسی وضعیت قیمت در گذشته و حال مورد استفاده قرار می‌گیرد، پیوت (pivot) است. در تحلیل تکنیکال، مبحث پیوت آنقدر حائز اهمیت می‌باشد که اگر با آن آشنا نباشید، تقریباً هیچ الگویی را نمی‌توانید به درستی ترسیم کنید. همین موضوع باعث می‌شود که نتایج تحلیل اکثر معاملات شما اشتباه از آب در بیایند و در نهایت ضرر کنید. لذا به شما پیشنهاد می‌کنیم که برای آشنایی با مفهوم پیوت در تحلیل تکنیکال و کاربردهای آن این مقاله از سری مقاله‌های آموزش بورس از سایت استخدام و آموزش چراغ را تا انتها مطالعه نمایید.

منظور از پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟

منظور از پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟

پیوت در تحلیل تکنیکال

منظور از پیوت ( pivot ) در تحلیل تکنیکال نقاط محوری و مهمی هستند که معامله‌گران با تشخیص آن‌ها می‌توانند الگوهای تحلیلی را ترسیم کنند. ابزارهای تحلیل تکنیکال همچون چنگال اندروز، خط روند، الگوها و غیره با استفاده از این نقاط، تغییر روند نمودارها را تا حد زیادی مشخص می‌نمایند. این نقاط تغییرات موجود در روند از حالت صعودی کامل به نزولی کامل یا برعکس را نشان می‌دهند. در یک تعریف ساده از پیوت باید بگوییم که پیوت‌ها، نقاط چرخش قیمت در نمودارها هستند که در آن‌ها نمودار قیمت تغییر جهت می‌دهد. برای آن‌که در تحلیل‌های خود دچار اشتباه نشویم، باید نقاط پیوت را به درستی شناسایی نماییم. پیوت‌ها بر اساس ماهیت به دو نوع قیمتی و محاسباتی و بر مبنای قدرت بازگشتی نمودار، به دو دسته‌ی مینور و ماژور تقسیم می‌شوند. در ادامه هر یک از این موارد را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌دهیم.

انواع پیوت در تحلیل تکنیکال

منظور از پیوت در تحلیل تکنیکال چیست؟

انواع پیوت

زمانی‌که در بازار سرمایه یکی از نیروهای عرضه یا تقاضا بر دیگری غالب شود، پیوت‌ها یا نواحی بازگشت قیمت شکل می‌گیرند. اهمیت کارکرد این نقاط در پیش‌بینی آتی قیمت‌ها احساس می‌شود. اگر شما یک نمودار قیمت را مورد تحلیل و بررسی قرار دهید، انواع مختلفی از پیوت را مشاهده خواهید کرد. در این بخش راجع به انواع مختلف پیوت در تحلیل تکنیکال صحبت خواهیم کرد.

پیوت قیمتی

منظور از این نوع پیوت، نقاط برگشت قیمت می‌باشد که موجب تغییر روند قیمت سهام می‌شود. در تعریف کلاسیک پیوت‌های قیمتی آمده است یک پیوت در نمودار در صورتی تشکیل می‌شود که بازار به میزان مشخص در یک جهت حرکت کند و پس از تشکیل سقف یا کف، با یک روند نسبتاً قوی در جهت مخالف پیش برود. تریدرها در روش پرایس اکشن بر این باورند که زمانی یک پیوت یا نقطه‌ی بازگشت قابل اطمینان خواهیم داشت که قیمت‌ها حداقل به اندازه سه کندل (شمع ژاپنی) حرکت نمایند و پس از تشکیل کندل بازگشتی، دوباره با همان شرایط اما در جهت مخالف پیش‌روی کنند. تشخیص این پیوت‌ها اصولاً ابزار خاصی نمی‌طلبد و بر مبنای قوانین روش‌های تحلیلی مختلف و به صورت بصری می‌باشد. با استفاده از دو روش معامله بر اساس سطوح حمایت و مقاومت قبلی یا زمان تشکیل پیوت، می‌توان از پیوت‌های قیمتی کمک گرفت.

پیوت محاسباتی

بر اساس ماهیت نوع دیگری از پیوت در تحلیل تکنیکال وجود دارد که به آن پیوت محاسباتی می‌گویند. جزئیات تحرکات قیمتی بازار، در تشخیص این نوع از پیوت‌ها دخیل نیست و نحوه‌ی محاسبه‌ی آن‌ها بر اساس داده‌های قیمتی (OHLC) و فرمول‌های ریاضی می‌باشد. خروجی حاصل از انجام این محاسبات اعدادی می‌باشند که به عنوان سطوح حمایت و مقاومت آتی نمودار به کار برده خواهند شد. با تشکیل کندل‌های جدید، این سطوح از پیوت‌ها به‌روزرسانی خواهند شد و بر اساس دوره‌ی زمانی نمودار و داده‌های قیمتی مورد استفاده، تا مدت زمان مشخصی دارای اعتبار هستند. به عنوان مثال برای معامله‌گران میان‌مدت، نواحی پیوتی نمودار یک‌ساعته کاربردی نخواهند داشت. پیوت‌های محاسباتی خود به انواع مختلفی تقسیم‌بندی می‌شوند. از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به پیوت پوینت (Pivot Point) و خطوط کاماریلا (Camarilla Lines) اشاره کرد. در ادامه هرکدام از این موارد را به صورت جداگانه و مختصر بررسی خواهیم کرد.

۱. پیوت پوینت (Pivot Point)

برای بررسی این نوع پیوت چنانچه قیمت‌ها بالاتر از نقطه‌ی «PP» قرار داشته باشند، روند صعودی می‌باشد. در این حالت باید بر اساس واکنش‌های قیمت نسبت به سطوح مقاومتی، به دنبال موقعیت‌ خرید باشیم. در غیر این صورت هرگاه قیمت کمتر از PP باشد باید اقدام به فروش نماییم. دقت داشته باشید، که نقاط «S» مخفف Support یا همان نواحی حمایتی نمودار می‌باشند. نقاط «R» هم مخفف Resistance یا همان سطوح مقاومتی در نمودار هستند.

  • Pivot Point (PP) = High+Low+Close/3
  • R1 = (2*PP)-Low
  • R2= PP+(High-Low)
  • S1 = (2*PP)-High
  • S2 = PP-(High-Low)

۲. خطوط کاماریلا (Camarilla Lines)

ناحیه‌‌ی کلیدی مثل «PP» در محاسبات خطوط کاماریلا وجود ندارد. اما تشخیص قدرت روند و معاملات دقیق‌تر، به دلیل تعدد نواحی مقاومت و حمایت محاسبه شده در این روش امکان‌پذیر خواهد بود. در نگاه اول و زمانی‌که قیمت به سطوح ۳ یا ۴ (از نوع R یا S) برسد، به معنای قدرت روند و تحرک قیمتی بالا می‌باشد. البته این نکته را هم بگوییم که محاسبه‌گر نقاط پیوت در تحلیل تکنیکال و اکثر پلتفرم‌های تحلیلی به صورت اندیکاتورهای پیش‌فرض هستند. حتی در صورت عدم وجود می‌توانید، آن را به صورت رایگان از منابع مختلف دانلود کرده و نصب نمایید. در حال حاضر و در بسیاری از استراتژی‌های معاملاتی، پیوت‌ها در کنار مواردی همچون میانگین‌های متحرک، خطوط روند و غیره به عنوان ابزار اصلی به‌ کار برده می‌شوند.

  • H4 = ((High-Low)*(1.1/2))+Close
  • H3 = ((High-Low)*(1.1/4))+Close
  • H2 = ((High-Low)*(1.1/6))+Close
  • H1 = ((High-Low)*(1.1/12))+Close
  • ((L1 = Close-((High-Low)*(1.1/12
  • ((L2 = Close-((High-Low)*(1.1/6
  • ((L3 = Close-((High-Low)*(1.1/4
  • (L4 = Close-((High-Low)*(1.1/2

پیوت مینور

این نوع از پیوت در تحلیل تکنیکال برای روندهای کوچک، نوسان‌گیری و همچنین در ابزارهای اصلی تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد. پیوت‌های مینور در انتهای اصلاحات قرار دارند و به نوعی تغییر جهت‌های فرعی و کوچک هستند. این پیوت‌ها علاوه بر آن‌که منجر به حرکات اصلاحی کوچک می‌شوند، موجب برقراری روند‌های خنثی نیز خواهند شد. از آنجایی که نوسانات کاذب و مقطعی در نمودارهای میان‌روزی بیشتر ایجاد می‌شوند، پیوت مینورها را در نمودارهای با دوره‌ی زمانی پایین (تایم‌فریم کوچک) به وفور می‌توان مشاهده کرد. این پیوت‌‌ها عملا از اعتبار بسیار کمی برخوردار هستند. چرا که نقاط بازگشتی مینور، قدرت چندانی در تغییر روند و ایجاد حرکات قیمتی چشم‌گیر ندارند. به همین دلیل نمی‌توان در تحلیل تکنیکال به آن‌ها اعتماد کرد و یا آن‌ها را مرجعی برای ترسیم خطوط روند و یا ترسیم الگوها دانست. بنابراین معامله‌گران جهت کاهش درصد خطای تحلیل، ملزم به مراجعه به دوره‌های زمانی مناسب هستند.

پیوت ماژور

این نوع از پیوت در تحلیل تکنیکال در انتهای روندها قرار دارد. پیوت ماژور بر خلاف مینور پیوت، تغییر جهتهای اصلی نمودار را نشان می‌دهد. در واقع این پیوت‌ها نقاطی هستند که تحلیل‌گران برای تحلیل‌های اصلی خود از آن‌ها استفاده می‌کنند. به طوری‌که ابزارهای تکنیکالی بر اساس پیوت‌های ماژور ترسیم می‌شوند. البته اگر فردی با تحلیل تکنیکال آشنایی نداشته باشد هم با مشاهده‌ی نمودار قیمت، کف و سقف‌هایی که موجب وقوع حرکات قیمتی قوی در جهت مخالف شده‌اند را تشخیص می‌دهد. پیوت‌های ماژور، در اصل همین نقاط بازگشتی هستند. درست برعکس پیوت مینور، ماژور پیوت‌ها از اعتبار بالایی برخوردارند. به همین دلیل است که تحلیل‌گران و معامله‌گران برای ترسیم خطوط روند و الگوهای قیمتی، از این پیوت‌ها استفاده می‌کنند.

شناسایی پیوت ماژور از مینور در تحلیل تکنیکال

شناسایی پیوت ماژور از مینور در تحلیل تکنیکال

شناسایی پیوت ماژور از مینور در تحلیل تکنیکال

اکنون که با مفاهیم اولیه‌ی پیوت‌های مینور و ماژور آشنا شدید، ممکن است این سوال برایتان به وجود آید که چگونه این دو نوع پیوت در تحلیل تکنیکال را از یکدیگر تشخیص دهیم؟ خوشبختانه، تشخیص این پیوت‌ها به صورت چشمی و بر اساس مقایسه‌های ذهنی سطوح بر اساس قدرت حرکات بعدی امکان‌پذیر می‌باشد. چرا که سطوح پیوتی کاملاً مبتنی بر قیمت هستند. با این همه این نکته را به خاطر داشته باشید که تشخیص این پیوت‌ها قبل از هر چیزی مستلزم داشتن تجربه‌ی کافی در زمینه تحلیل تکنیکال است. بنابراین برای آن‌که معامله‌گران متوسط و مبتدی هم بتوانند این سطوح را تشخیص دهند، یک روش ترکیبی تدوین شده است. این روش شامل دو ابزار فیبوناچی بازگشتی و اندیکاتور مکدی است. در صورتی یک پیوت ماژور خواهیم داشت که سطوح کف یا سقف نمودار از دو ویژگی زیر برخوردار باشند:

۱. روند جدید باید تا ۳۸% موج قبلی را اصلاح کند. اگر کمتر از این مقدار باشد یک مینور پیوت در تحلیل تکنیکال خواهیم داشت. (شما می‌توانید از ابزارهای اصلاحی فیبوناچی برای تشخیص اصلاح ۳۸% کمک بگیرید.)

۲. در زمان تشکیل پیوت ماژور، تغییر فازهای اندیکاتور مک‌دی (macd) اتفاق می‌افتد. به‌منظور شناسایی ماژور پیوت در تحلیل تکنیکال با استفاده از این روش ابتدا یک فاز مثبت یا منفی مک‌دی را در نظر میگیریم. سپس بالاترین یا پایین‌ترین قیمت در آن قسمت را به عنوان پیوت شناسایی می‌کنیم.

با استفاده از روش‌های بالا می‌توانیم یک پیوت ماژور را شناسایی کنیم. برای جلوگیری از تشخیص اشتباه پیوت و بروز خطا در تحلیل نمودارها، حتما باید به‌ صورت همزمان از این دو روش استفاده کرد. در تمام استراتژی‌های معاملاتی اول از همه پیوتها را مشخص کنید و خطوط روند را ترسیم کنید. در کنار این‌ها باید از تحلیل‌های تکنیکال کمک گرفت در غیر اینصورت نباید توقع موفقیت از خودتان داشته باشید.

سخن آخر

در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی انواع پیوت در تحلیل تکنیکال و کاربردهای هر کدام از آن‌ها پرداختیم. با توجه به موارد گفته شده در این مطلب مشخص می‌شود که مهم‌ترین کاربرد پیوت (Pivot) در تحلیل تکنیکال شناسایی تغییر روندها می‌باشد. همین کارکرد پیوت در محاسبات آتی و پیش‌بینی تغییرات قیمت در فواصل زمانی قیمت بسیار ارزشمند است. با شناسایی پیوت‌ها می‌توان به پیش‌بینی قله و دره‌ی بعدی پرداخت الگوی برگشت روند ماژور و تا قبل از رسیدن به نزول، سهام خود را فروخت و یا اندیشه‌ای درازمدت پیاده‌سازی کرد. در آخر باید بگوییم درست است که پیوت‌ها یکی از بهترین ابزارهای تحلیل و معامله‌گری در بازارهای مالی هستند، اما با توجه به نوسانات قیمتی متعدد و شدید، دارای خطاهایی نیز می‌باشند. در این موضوع می‌توانید از دوره آموزش آنلاین تحلیل تکنیکال مقدماتی استفاده نمایید. چراغ به‌عنوان نسل جدیدی از پلتفرم‌های آموزش و استخدام به شما پیشنهاد می‌کند که با استفاده از استراتژی‌های معاملاتی دقیق و روش‌های تحلیلی نوین، این خطاها را پوشش دهید.

آموزش تحلیل تکنیکال – قسمت چهارم: خطوط روند و فرصت‌های معاملاتی

یکی دیگر از مهمترین و کاربردین ترین ابزارهای یک تحلیل‌گر تکنیکال خطوط روند است. چرا که موقعیت‌های معاملاتی کم ریسک و پر بازده را در اختیار معامله گر قرار می‌دهد.

رسم صحیح یک خط روند :

هر گاه دو پیوت ماژور کف (در مورد پیوت‌ها در قسمت دوم توضیح داده شده است) را به هم متصل کنیم و امتداد دهیم یک خط روند صعودی ترسیم کرده ایم . و برعکس هرگاه دو پیوت ماژور سقف را بهم متصل کنیم و امتداد دهیم یک خط روند نزولی رسم کرده ایم. بهتر است این دو پیوت فاصله زیادی از هم نداشته باشند.

شکل زیر شمای خط روند نزولی نمودار رمز ارز اتریوم را در بازه ماه می ۲۰۱۸ تا اکتبر ۲۰۱۸ نشان می‌دهد.

و شکل زیر نیز خط روند صعودی نمودار طلا-دلار را در بازه ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ نشان می‌دهد.

فرصت‌های معاملاتی در جهت روند:

معمولا در میان راه روندها، قیمت به استراحت پرداخته و بعد از کسب انرژی مجدداً به حرکت خود ادامه می‌دهد؛ که این استراحت بصورت یک سری الگو که به الگوهای ادامه دهنده مشهور هستند ظاهر می‌گردد و فرصت‌های معاملاتی کم ریسکی را برای یک معامله گر باهوش فراهم می سازد. در ادامه به معرفی و بررسی این الگوها خواهیم پرداخت.

الگوهای ادامه دهنده :

۱.مثلث‌ها :

معمولا در بازار ۴ نوع مثلث اتفاق می‌افتد.

۱.۱.مثلث متقارن:

این الگو هم در میانه روندهای صعودی و هم در میانه روندهای نزولی قابل شکل گیری است. در این نوع مثلث قیمت کف‌های بالاتر و سقفهای پایین تر دو خط همگرا (مثلث) ایجاد می‌کند. لازم به ذکر است برای رسم هر نوع مثلث به حداقل ۵ تماس (سه تماس در یک ضلع و دو تماس در ضلع دیگر) نیاز است. هدف قیمت پس از خروج از مثلث را به دو شیوه می توان تعیین نمود که قیمت به هر کدام سریعتر برسد هدف نهایی خواهد بود. یک هدف مثلث می تواند به اندازه پهنای اولیه مثلث از محل خروج باشد که آن را با فلش نقطه چین نشان داده ایم. همچنین چنانچه خطی موازی ضلع پایینی مثلث از نقطه ١ ترسیم کنیم (خط نقطه چین) ، محل برخورد قیمت به این خط چین می تواند به عنوان هدف دیگر قیمت به شمار بیاد.

۲.۱. مثلث افزایشی:

این الگو معمولا در میانه راه یک روند صعودی شکل می‌گیرد. چنانچه قیمت در داخل مثلث سقفهای یکسان ولی کفهای بالاتر ایجاد کند، در واقع یک مثلث افزایشی شکل گرفته‌است. در شکل زیر شمای یک مثلث افزایشی نشان داده شده‌است. هدف اولیه این الگو را می توان به میزان ارتفاع این مثلث در نظر گرفت.

۳.۱. مثلث کاهشی:

این الگو معمولا در میانه راه یک روند نزولی شکل می‌گیرد. چنانچه قیمت در داخل دو خط همگرا (مثلث) کف‌های مساوی اما سقف‌های پایین‌تر ایجاد کند یک مثلث کاهشی شکل گرفته‌است. هدف اولیه این الگو را می‌توان به میزان ارتفاع این مثلث در نظر گرفت.

۴.۱. مثلث پهن شونده:

این الگو که به ندرت در بازار اتفاق می‌افتد هم در میانه روند های نزولی و هم میانه روند های صعودی قابلیت تشکیل دارد و شکل آن به صورت نمودار زیر است. معمولا با خروج قیمت از این منطقه قیمت در جهت روند قبلی به حرکت ادامه خواهد داد.

۲. مستطیل‌ها:

هر گاه قیمت در میان روند بین دوخط موازی افقی متوقف شود و شروع به نوسان کند یک الگوی مستطیل شکل گرفته است. با خروج قیمت از محدوده تراکمی در جهت روند قبلی می‌توان وارد معامله شد. هدف الگو برابر است با مقدار ارتفاع مستطیل بعد از شکست.

۳. پرچم‌ها:

در مورد الگوهای ادامه دهنده گفته شد که قیمت برای ادامه روند در میان راه متوقف شده و به استراحت می‌پردازد که این استراحت بصورت الگوهای مثلث یا مستطیل ظاهر می‌شود اما گاهی اوقات این استراحت شامل اصلاح قیمتی در درون الگو نمی‌شود و فقط قیمت در بعد زمان اصلاح می کند به عبارتی قیمت درجا میزند که این الگوها بصورت پرچم‌ها در نمودار ظاهر می شوند. در واقع پرچم ها استراحت قیمت در بعد زمان هستند و معمولا بعد از یک حرکت بسیار تند و سریع در بازار اتفاق می‌افتند.

۱.۳. چهارگوش:

این نوع از پرچم‌ها بصورت یک مستطیل با شیب ملایم خلاف جهت روند قبلی شکل می‌گیرد .(روند قبلی در اینجا یک حرکت سریع قیمتی می باشد). هدف قیمتی پرچم بعد از خروج از ناحیه مستطیل شکل به اندازه دسته پرچم می باشد که با فلش مشکی رنگ نمایش داده شده‌است.

۲.۳. کنج‌ها:

نوع دیگری از اصلاحات در بازار اتفاق می‌افتد که هم به لحاظ قیمت و هم به لحاظ زمان از مثلث ها بزرگتر هستند اما از نظر ظاهری بسیار شبیه مثلث متقارن می‌باشند چرا که در درون دو خط همگرا تشکیل می‌شوند. این الگو به الگوی کنج مشهور می‌باشد. این الگو هم در ادامه روند نزولی و هم در ادامه روند صعودی شکل می‌گیرد. معمولا اگر الگو در ادامه روند صعودی شکل بگیرد سر کنج به سمت پایین می‌باشد و اگر در ادامه روند نزولی باشد سر کنج به سمت بالا خواهد بود. بعد از شکسته شدن کنج، قیمت در راستای روند قبل از کنج به حرکت خود ادامه می‌دهد.

۴. سروشانه:

در واقع شهرت الگوی سروشانه بعنوان یک الگوی خاتمه دهنده روند و برگشتی مطرح است اما برخی اوقات بعنوان الگوی ادامه دهنده (معمولا در تایم فریم‌های ماهانه و بیشتر) نیز مطرح است با این تفاوت که نحوه شکل گیری آن بعنوان یک الگوی ادامه دهنده متفاوت است. الگو با شکستن خط گردن کامل می‌شود. هدف این الگو را میتوان به میزان فاصله سر تا خط گردن بعد از شسکت قرار داد.

جمع بندی الگوهای ادامه دهنده:

  • این الگوها در میان یک روند اتفاق می افتند.
  • تشکیل این الگوهای فرصتهای معاملاتی کم ریسکی را در جهت روند برای معامله گر فراهم می کنند.
  • هنگام خروج و شکست الگو حجم معاملات افزایش چشمگیری پیدا می کند.
  • هدف الگوی مثلث و مستطیل برابر با ارتفاع این الگوها می باشد.
  • هدف الگوی پرچم برابر با میزان دسته (حرکت ماقبل )آن می باشد.
  • هدف الگوی سروشانه برابر یا ارتفاع سر تا خط گردن است.
  • به ندرت قیمت خلاف جهت روند از الگو های ادامه دهنده خارج می شود.
  • خروج قیمت خلاف جهت روند در مثلث متقارن نسبت به بقیه الگوها مرسوم تر است.

الگوهای برگشتی:

بدیهی است روندهایی که در بازار شکل می‌گیرند تا ابد ادامه نخواهد داشت و در یک محدوده قیمتی تغییر مسیر خواهند داد، اما قبل از این که قیمت بخواهد تغییر روند بدهد یعنی روند صعودی به روند نزولی و روند نزولی به روند صعودی تبدیل شود اشکال و الگوهای خاصی در چارت و نمودار قیمت شکل می‌گیرد که بعنوان اخطار برگشت به حساب می آیند. این الگوها را الگوهای برگشتی می‌گویند.
همواره انتظار میرود روندها با یکی از این الگوها به کار خود خاتمه دهند. در ادامه به معرفی و بررسی این الگوها می‌پردازیم.

۱.سروشانه:

بهترین مهمترین و مشهورترین الگوی برگشتی الگوی سروشانه است. در انتهای روندها گاهی شکلی بصورت زیر ظاهر می‌شود که ماژور C بالاتر از ماژور A و E قرار می‌گیرد (معمولا E و A در یک راستا قرار دارند). به این فرم شکل گرفتن قیمت؛ “الگوی سروشانه سقف” گفته می‌شود. الگو زمانی تکمیل می‌شود که خط گردن شکسته شود. چنانچه برعکس این الگو در یک روند نزولی شکل بگیرد الگوی سروشانه معکوس یا سر و شانه کف نامیده می‌شود و نشانه ای از اتمام روند نزولی است.

در الگوی سر و شانه بعد از شکسته شدن خط گردن، هدف به اندازه فاصله سر تا خط گردن از محل شکسته شدن می‌باشد.

۲. سقف دو قلو:

هنگامی که قیمت در انتهای یک روند صعودی از ساختن سقف جدید ناکام میماند در واقع یک شرط روند صعودی (تشکیل سقف بالاتر) زیر سوال رفته و نشان از عدم تمایل و قدرت بازار برای صعود بیشتر قیمت دارد و هنگامی که آخرین سطح حمایتی شکسته می‌شود تمایل و قدرت بازار برای فروش را نمایان می‌کند که میتواند یک فرصت معامله فروش و یا بستن معامله خرید باشد. هدف این الگو برابر است با فاصله دو خط موازی.

۳. کف دوقلو:

این الگو دقیقا برعکس الگوی سقف دوقلو است در انتهای یک روند نزولی شکل می‌گیرد و با شکست آخرین سطح مقاومتی تکمیل می‌شود.

۴. سقف و کف سه قلو:

چنانچه قیمت بجای دو تماس در سطوح حمایت در روند نزولی و سطوح مقاومت در روند صعودی، سه تماس داشته باشد الگو کف یا سقف سه قلو نامیده می‌شود.

نکته: تفاوت الگوی سقف سه قلو که باعث برگشت سهم می‌شود و الگوی مستطیل که باعث ادامه روند می‌شود در دفعات برخورد با شطوح حمایتی و مقاومتی می‌باشد.

مفهوم شکست خط روند:

تاکنون مفاهیم سطوح حمایت و مقاومت و خط روند را مطرح کردیم و گفته شده یکی از بهترین فرصتهای معاملاتی در بازار در محدوده این سطوح ایجاد می شود .اما گاهی شکست این سطوح نیز فرصتهای معاملاتی مناسبی را برای معامله گران فراهم میکند .برای اینکه بتوانیم با شکست این سطوح وارد معامله شویم ابتدا باید با شکست استاندار آشنا شویم تا نویزهای بازار مارا دچار اشتباه نکند.

شرایط یک شکست استاندارد :

  1. قیمت باید به سطح موردنظر حمله ور شود.
  2. بهتر است موج شکست از موج ماقبل خود تندتر باشد.
  3. موج شکست باید شارپ و تیز باشد.
  4. شکست یک سطح باید باحجم معاملات بالا صورت بگیرد.
  5. بهتر است فاصله دو ماژور متوالی آخر از هم کم باشد.
  6. سطوح باید با long bar یا یک کندل قدرتمند شکسته شود.
  7. قیمت باید پشت سطح موردنظر بسته شود و خود را تثبیت کند.
  8. معمولا بعد از شکست هر سطح قیمت یک بار دیگر آن سطح مورد آزمایش قرار می‌گیرد که به آن پول-بک یا RETEST می‌گویند.
  9. بهتر است قیمت با یک محرک سطح مورد نظر را بشکند .این محرک میتواند یک الگو قیمتی مانند الگوهای برگشتی باشد و یا یک الگوی اندیکاتوری مانند واگرایی با اندیکاتور باشد.
  10. کلیه الگوهای که تا کنون مطرح شده هنگام شکست سطوح برای تکمیل الگوها بهتر است شرایط بالا را داشته باشند.

با شکست خط روند میتوان وارد معامله در جهت عکس روند جاری بازار شد. این شکست باید بایکی از شرایط زیر همراه باشد.

  1. عدم تشکیل سقف جدید در روند صعودی
  2. عدم تشکیل کف جدید در روند نزولی
  3. شکست همراه با واگرایی با اندیکاتورها (در بخش‌های بعدی به تفصیل توضیح داده خواهند شد)

در این قسمت با الگوهای خط روند ادامه دهنده و تغییر مسیر دهنده آشنا شدیم و شرایط شکسته شدن خط روند هم توضیح دادیم، بعنوان یک تمرین و برای یادگیری عمیق تر توصیه میکنم نمودار سهام‌ها ، ارزهای دیجیتال، کامودیتی‌ها و … رو بررسی کنید و شروع کنید به پیدا کردن خطوط روند نمودارها و استخراج الگوها.

مکدی و پیوت‌های ماژور

یکی از مهم‌ترین مباحثی که از همان نخستین بخش‌های دوره مقدماتی مرتبا با آن مواجه بودیم، بحث قله‌ها الگوی برگشت روند ماژور و دره‌های ماژور بود. اینکه کدامیک از قله‌ها و دره‌های نمودار، جزو نقاط اصلی مسیر به حساب می‌آیند و کدامیک مینور و فاقد اهمیت‌ هستند. اینکه الگوهای تکنیکال باید بر روی کدامیک از قله‌ها و دره‌ها ترسیم بشوند، و کدامیک از قله‌ها و دره‌ها باید مورد چشم‌پوشی قرار بگیرند. اینکه کدامیک از قله‌ها و دره‌ها نشانگر روند اصلی بازار هستند و کدامیک صرفا حرکات اصلاحی و زودگذر را نشان می‌دهند. اینها سوالاتی بودند که مرتبا مجبور به پاسخگویی به آنها بودیم. در بخش مقدماتی برای تشخیص بهتر قله‌ها و دره‌های اصلی نمودار از اندیکاتوری به نام زیگزاگ استفاده کردیم که در آن زمان، نیازهای ما را به عنوان یک تحلیلگر نوآموز تا حد زیادی برطرف می‌نمود. اما هم اکنون نیاز به تعریف به مراتب دقیق‌تری برای امواج و ریزموج‌های اصلی یک نمودار داریم.

پیوت‌های ماژور، به زبان ساده، نقاطی را نشان می‌دهند که جهت روند در آنجا دچار چرخش جدی شده باشد. چرخش جدی یعنی قیمت حداقل به اندازه یک سوم از مسیر رفت خود را مجددا بازگشت نماید. سایر نقاطی که چنین تاثیر مهمی بر بازار نداشته‌اند همگی مینور و کم اهمیت بوده و نقش ریزموج‌های فرعی را دارند. یک تحلیلگر مجرب به مرور زمان فرا می‌گیرد که حتی بدون استفاده از روش و ابزار خاصی، صرفا با اتکا به تجربه چشمی، نقاط اصلی بر روی یک چارت را به خوبی تشخیص داده و آنها را از پیوت‌های فرعی و کم اهمیت تفکیک نماید. اما فعلا نیاز به تعریف دقیق‌تری و مدون‌تری برای پیوت‌های ماژور داریم.

تعریف پیوت ماژور:

پیوت ماژور می‌تواند هر دو مفهوم قله و دره را شامل بشود، و بطور کلی به معنی Reversal Point یا نقطه بازگشت روند است. در یک پیوت ماژور شاهد تغییر جهت روند و بازگشت بخش بزرگی از مسیر قبلی هستیم که دلیل آن می‌تواند انتشار یک خبر، وقوع یک رخداد سیاسی یا اقتصادی، یا برخورد قیمت با یک سطح حمایت و مقاومت باشد.

به تمام قله‌ها و دره‌های اصلی بر روی نمودار، که بازار در آنجا دچار تغییر جهت جدی شده باشد، اصطلاحا پیوت ماژور می‌گوییم. در پیوت ماژور، قیمت باید بخش بزرگی از مسیر قبلی خود را مجددا بازگشت نماید.

روش تشخیص پیوت‌های ماژور:

سه نکته زیر را برای تشخیص بهتر پیوت‌های ماژور به خاطر داشته باشید:

  • در یک پیوت ماژور، قیمت باید حداقل 38% از مسیر قبلی خود را مجددا بازگشت نماید.
  • به لحاظ زمانی نیز مسیر بازگشت باید حداقل به اندازه 38% از مدت زمان موج رفت، طول بکشد.
  • بین هر دو پیوت ماژور متوالی، علامت جبری مکدی باید حداقل یک‌بار تغییر فاز بدهد.

با استفاده از سه نکته فوق می‌توانید بسیاری از قله‌ها و دره‌های مینور و فرعی را به سادگی حذف نموده و کنار بگذارید و صرفا پیوت‌های ماژور را به عنوان مسیر اصلی قیمت باقی نگه دارید. فرض کنید بازار مطابق تصویر فوق، ابتدا از A به B رفته و سپس تا C بازگشت کرده باشد. در این صورت برای اینکه قله B یک سقف ماژور باشد باید لااقل دو شرط از شروط فوق بطور همزمان برقرار باشند. به عنوان مثال تصویر زیر، مسیر رفت و برگشت قیمت را از A تا B و سپس از B تا C نمایش می‌دهد. مسیر AB موج رفت و مسیر BC موج برگشت را نشان می‌دهد.

همانطور که در تصویر ملاحظه می‌کنید میزان ریتریس قیمت در موج BC برابربا 38% بوده است. یعنی بازار 38% از سودی را که قبلا به مردم رسانده، مجددا از آنها پس گرفته است! دقت کنید که شیب پاره خط BC هیچ تاثیری در میزان ریتریس قیمت ندارد و صرفا ارتفاع عمودی موج‌های BC و AB است که میزان بازگشت قیمت را مشخص می‌کند. برای اینکه سقفB یک پیوت ماژور باشد باید ارتفاع عمودی موج BC حداقل به اندازه 38% از ارتفاع موج AB باشد. این کمترین مقدار مجاز برای ماژور بودن سقف B است و اندازه BC می‌تواند هر مقدار بیشتر از این را نیز داشته باشد.

برای اندازه‌گیری دقیق میزان بازگشت قیمت می‌توانید از ابزاری موسوم به فیبوناچی ریتریسمنت[54] استفاده کنید. این ابزار درواقع یک خط‌کش عمودی است که برای اندازه‌گیری تغییرات قیمت مورد استفاده قرار می‌گیرد. کافیست دو سر ابزار فیبوناچی را بر روی دو انتهای موج AB بگذارید و میزان بازگشت موجBC را به سادگی، برحسب درصدی از اندازه موجAB محاسبه و بیان نمایید. ابزار فیبوناچی یکی از رایج‌ترین ابزارهای تکنیکال برای اندازه‌گیری نسبت‌های بین امواج متوالی است که در تمامی نرم‌افزارهای تحلیلی می‌توانید به راحتی به آن دسترسی داشته باشید. در این کتاب نیز در فصل بعدی، مفصلا به نحوه کار با این ابزار خواهیم پرداخت.

به لحاظ زمانی نیز موج BC باید فرصت کافی برای اصلاح و استراحت داشته باشد. تعداد کندل‌های موج BC باید حداقل به اندازه 38% از کندل‌های موج AB باشند تا بازار فرصت لازم را در اختیار فروشندگان جهت خروج از بازار و تخلیه کامل فشار عرضه، قرار دهد. این بار نیز می‌توانید برای اندازه‌گیری موج‌های AB و BC به لحاظ افقی از ابزار دیگری بنام فیبوناچی زمانی[55] استفاده کنید.

بنابراین یک سقف یا کف ماژور برای تشکیل، نیاز به گذشت مدت زمان کافی دارد و این تایم بستگی به مدت زمانی دارد که موج قبلی سپری کرده است. هرچه مدت زمان موج رفت بیشتر باشد، موج برگشت نیز به مدت زمان بیشتری برای اصلاح و استراحت نیاز خواهد داشت. یک روند صعودی بفرض سه ماهه، حداقل به یکماه اصلاح و استراحت نیاز دارد تا فرصت کافی را به کلیه معامله‌گران قبلی بدهد تا درصورت تمایل بتوانند نسبت به خروج از بازار تصمیم‌گیری نمایند و شرایط بازار مجددا برای صعود جدید مهیا بشود. اگر مدت زمان بازگشت کمتر از این مقدار باشد نشان می‌دهد صرفا با یک اصلاح موقت و زودگذر مواجه بوده‌ایم که احتمالا ناشی از انتشار یک خبر یا شایعه ناگهانی بوده است.

به عنوان مثال در تصویر زیر، موج BC نتوانسته ظرف زمانی لازم را پر کند و در مدت زمان بسیار کمتر از 38% از موجAB به نقطه پایان خود رسیده است. اما در عوض موج BC بلحاظ ارتفاع عمودی، موفق به اصلاح 38 درصدی قیمت شده است(در تصویر نشان داده نشده) لذا باتوجه به اینکه سقف B حداقل دو شرط از شروط اصلی را برآورده ساخته است (تغییر علامت جبری مکدی بعلاوه اصلاح 38درصدی قیمت) پس می‌توان سقف B را به عنوان یک پیوت ماژور درنظر گرفت.

تشخیص دقیق پیوت‌های ماژور ازین جهت حاثز اهمیت است که در کلیه مباحث تحلیل تکنیکال، از پترن‌های کلاسیک گرفته تا فیبوناچی و هارمونیک و الیوت و غیره، همواره نیاز به تشخیص دقیق پیوت‌های ماژور و امواج اصلی داریم. به عنوان مثال پترن‌های کلاسیک مانند الگوهای سر و شانه و مثلث و پرچم و غیره همگی باید حتما بر روی پیوت‌های ماژور رسم بشوند. حتی الگوهای پیچیده‌تر نیز مانند الگوهای هارمونیک صرفا بر روی پیوت‌های ماژور قابل تعریف هستند. بزودی در این کتاب می‌خوانید که هنگام استفاده از ابزار فیبوناچی باید دو انتهای ابزار را بر روی دو پیوت ماژور و متوالی قرار بدهید. و بالاخره در نظریه امواج الیوت نیز برای تشخیص ساختار الیوتی بازار لازم است امواج اصلی و ریزموج‌ها را برمبنای پیوت‌های ماژور و مینور از یکدیگر تفکیک نماییم. بنابراین ملاحظه می‌کنید که تشخیص دقیق و بدون خطای پیوت‌های ماژور چقدر در انجام یک تحلیل بی‌نقص موثر خواهد بود.

برمبنای تمام نکاتی که تا اینجا گفته شد، سعی می‌کنیم روش زیر را به عنوان یک راهنمای گام به گام جهت تشخیص سریع و آسان پیوت‌های ماژور ارایه کنیم. این روش مسلما بهترین روشی است که در کل این کتاب، جهت تشخیص صحیح پیوت‌های ماژور بیان می‌گردد.

روش گام به گام تشخیص پیوت‌های ماژور:

  1. برای شروع از اندیکاتور مکدی با تنظیمات رایج استفاده می‌کنیم. تایم‌فریم‌ مناسبی را انتخاب کنید که حداقل تعداد کندل لازم را برای تغییر فاز مکدی برروی قله‌ها و دره‌های متوالی شامل باشد. اگر تایم‌فریم‌ مناسبی را انتخاب نکنید، ممکن است مکدی فرصت لازم برای نمایش صحیح پیوت‌های ماژور را نداشته باشد.
  2. به علامت جبری مکدی در نواحی مختلف توجه نموده و آنها را برروی نمودار علامت‌گذاری کنید.
  3. با استفاده از علامت جبری مکدی، نقاطی را که می‌توانند کاندیدهای مناسبی به عنوان قله و دره ماژور باشند، مشخص نمایید:
  • در کل ناحیه‌ای که علامت جبری مکدی مثبت است صرفا یک قله ماژور می‌توانیم داشته باشیم که همان بلندترین قله (به لحاظ قیمت) است.
  • در کل ناحیه‌ای که علامت جبری مکدی منفی است صرفا یک دره ماژور می‌توانیم داشته باشیم که همان پایین‌ترین دره (به لحاظ قیمت) است.

4. برروی مجموعه نقاطی که تا اینجا به عنوان کاندیدهای مناسب برای ماژور بودن بدست آوردیم، شروط ریتریس 38 درصدی زمانی و قیمتی را می‌آزماییم تا مشخص شود که کدامیک قابلیت ماژور بودن را دارند یا خیر. حداقل یکی از این دو شرط باید برقرار باشند:

  • در یک پیوت ماژور باید تغییرات قیمت در موج برگشت حداقل به اندازه 38% از تغییرات قیمت در موج رفت باشد.
  • در یک پیوت ماژور باید مدت زمان موج برگشت حداقل به اندازه 38% از مدت زمان موج رفت باشد.

5. به این ترتیب کلیه پیوت‌های مینور و فرعی حذف می‌گردند و صرفا نقاطی باقی خواهند ماند که منجر به چرخش‌های جدی و موثر شده باشند. این نقاط را به عنوان پیوت‌های ماژور درنظر می‌گیریم.

روش ساده و آسانی است که حتم دارم از انجام آن بسیار لذت خواهید برد. در ادامه سعی می‌کنیم این روش را با ذکر چند مثال واقعی روشن‌تر نماییم. اما قبلا ذکر این نکته لازم است که درخصوص بند چهارم، بسیاری از تحلیلگران معتقدند وجود هر دو شرط فوق، یعنی ریتریس حداقل 38 درصدی هم برای قیمت و هم برای زمان ، به صورت همزمان ضروری بوده و صرفا وجود یکی از این دو شرط کافی نمی‌باشد. در حالی که برخی دیگر از تحلیلگران معتقدند صرفا یکی از این دو شرط نیز به تنهایی برای اطمینان از ماژور بودن کفایت می‌کند. بنده شخصا با نظر گروه دوم موافق‌تر هستم اما با این شرط اضافی که تغییر فاز مکدی نیز حتما رخ داده باشد.

همچنین بسیاری از تحلیلگران معتقدند شرط تغییر فاز مکدی بین دو پیوت متوالی و مجاور بهم، الزامی می‌باشد. در حالی که برخی تحلیلگران نیز سختگیری کمتری داشته و صفر شدن مکدی را بین دو پیوت متوالی، کافی می‌دانند. بازهم نظر شخصی‌ اینجانب به گروه دوم نزدیک‌تر است. بنابراین ممکن است در ادامه این کتاب احیانا با مثال‌هایی مواجه شوید که روش سختگیرانه و غالب برای تعیین پیوت‌های ماژور در مورد آنها رعایت نشده باشد. دلیل این امر صرفا سلیقه شخصی اینجانب بوده که وقوع عملی چرخش موثر در بازار را مهم‌تر از برخی شروط ریاضی و نظری می‌دانم. در ادامه به ذکر چند مثال در خصوص نحوه تعیین پیوت‌های ماژور بر روی نمودارهای واقعی می‌پردازیم.

مثال- در تصویر زیر نمودار زوج ارز یورودلار را در تایم‌فریم‌ روزانه مشاهده می‌کنید. با استفاده از روشی که در بالا عنوان شد، پیوت‌های ماژور را بر روی نمودار مشخص نمایید.

تشخیص نقاط پیووت(pivot)

نقاط پیووت یکی از مباحث مهم در تحلیل تکنیکال است که تشخیص برای تحلیل روند، از اهمیت خاصی برخوردار است، وهمانند دیگر مباحث تحلیل تکنیکال ، معامله گران می بایست آن را به خوبی آموزش ببینند.

ابتدا تعریفی از این نقاط و انواع آن ها را ارائه می کنیم.

پیووت ها نقاطی هستند که تغییر جهت قیمت سهم یا چرخش های قیمتی در آن ها شکل می گیرد. در شکل نمودار، همان نقاط قله و دره هستند و به دو دسته عمده تقسیم می شوند.۱- پیووت مینور ۲-پیووت ماژور

پیووت مینور

این نقاط برگشت قیمتی کمی را دارند یعنی موج ایجاد شده تقریبا کمتر از۳۸ درصد از روند قبل را اصلاح می کند. اینها نوسانات کوتاه و بی اعتباری هستند که نوسان گیرها می توانند از آن ها استفاده کنند .معمولا اصلاحاتی کوتاه مدت و مقطعی هستند به همین دلیل نقاط قابل اهمیتی برای تحلیل روند نیستند.

پیووت ماژور

این نقاط، نقاط برگشت بزرگی هستند که جهت روند در آن ها تغییر می کنند و این نقاط بیش از ۳۸ درصد از روند قبل را اصلاح می کنند. توجه تحلیلگران بیشتر به این نقاط است و کانال ها، خط روند ها و خطوط حمایت و مقاومت بر اساس این نقاط شناسایی می شوند.

از چه روش هایی می توان برای شناسایی پیووت ها استفاده کرد؟

روش های زیادی برای شناسایی دقیق نقاط قله و دره در تحلیل تکنیکال تعریف شده است. از جمله اندیکاتور تغییر فاز مک دی، اسیلاتور تی دی و…اما اگر با این روش ها اشنایی ندارید نگران نباشید، هفتاد الی هشتاد درصد از نقاط با چشم و تمرین قابل تشخیص است.

به طور کلی و عام پیووت ها مجموعه سه کندل هم راستا است که خلاف جهت روند قبلی شکل می گیرد و این نکته یکی از راه های ساده یرای تشخیص این نقاط است. حال هرچه تایم فریم را بلندتر الگوی برگشت روند ماژور در نظر گیریم پیووت های مینور بیشتر محو می شوند و پیووت های بزرگی را که به چشم می آید را پیووت ماژور در نظر می گیریم.

برای مثال در این تصویر نقاطی که با دایره مشکی مشخص شدند نقاط ماژور هستند و نقاطی که با فلش آبی مشخص شده اند، نقاط مینور هستند.

کاربرد پیووت ها

همانطور که گفته شد پیووت های مینور اغلب بی اعتبار هستند و در تحلیل تکنیکال به عنوان نقاط مرجع برای تحلیل روند به کار نمی روند اما برای نوسان گیری مفیدند.

پیووت های ماژور برای تعیین کانال ها، خطوط حمایت و مقاومت، موقعیت های خرید و فروش و تعیین محدوده های کم ریسک و پرریسک بسیار کارا هستند.

jafari

نوشته‌های مرتبط

اندیکاتور ZigZag : بهترین مسیر برای یافتن نقاط کلیدی

در واقع اندیکاتور ZigZag یک فیلتر گرافیکی برای ساده نشان دادن یک تصویر بصری از حرکت قیمت است. این اندیکاتور داده های قیمت را تغییر نمی دهد، حداقل محاسبات ریاضی را انجام می دهد و یک ابزار برای تجزیه و تحلیل روند بازار محسوب می شود.

آشنایی با حق تقدم سهام

آشنایی با حق تقدم سهام افرادی که به تازگی وارد عرصه سرمایه گذاری در بورس شده اند، ممکن است با مفهوم سرمایه حق تقدم سهام آشنایی نداشته باشند. اگر به مفاهیم دنیای سرمایه گذاری و بورس علاقه مند هستید با ما همراه باشید تا با این مفهوم به زبان ساده آشنا شوید. قبل از توضیح […]

وارن بافت کیست+مستند زندگی پولدار ترین مرد دنیا

وارن بافت کیست+مستند زندگی پولدار ترین مرد دنیا وارن ادوارد بافت در ۳۰ آگوست سال ۱۹۳۰ از مادری به نام لیلا و پدری به نام هاوارد که کارگزار بورس و نماینده‌ی کنگره بود متولد شد. او که دومین فرزند بزرگ خانواده بود، دو خواهر داشت و در سنین بسیار پایین، استعداد شگفت انگیزی را در […]

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال

الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال بخشی از آموزش های مربوط به تحلیل تکنیکال کلاسیک، مبحث الگوهای نموداری یا الگوهای قیمتی در روند سهام هست. توصیه می شود حتی اگر تمایلی به یادگیری تحلیل گری پیشرفته بازار سرمایه ندارید، اما حداقل به عنوان معامله گر به این الگوها توجه کنید و آن ها را یاد بگیرید […]

معرفی کتاب: راهنمای بازارهای مالی

معرفی کتاب: راهنمای بازارهای مالی چرا این بازارها به وجود می آیند و چگونه عمل می کنند؟ یادگیری و دانش اندوزی پیرامون اقتصاد و عملکرد بازار های مالی پیش از ورود به آغاز معامله گری در هر بازارمالی لازم و اجتناب ناپذیر است. بنابراین الزام، به معرفی کتاب راهنمای بازار های مالی اثر مارک لوینسون […]



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.