مدیریت ریسک در ابزارهای مالی اسلامی
ابزارهای مالی اسلامی به تازگی بهعنوان یکی از انواع اوراق بهادار مهم در جهت تأمین مالی و سرمایهگذاری اسلامی بهکار برده میشوند ابزارهای مالی اسلامی یکی از اثرگذارترین عوامل در نظام اقتصاد اسلامی است که بهمنزلهی جایگزینی مناسب برای وجوه نقد و انواع سرمایهگذاریها در نظام اقتصادی از آنها یاد میشود امروزه ابزارهای مالی در اقتصاد اسلامی یکی از موفقترین سازوکارها در صنعت مالی قلمداد شده و رشد چشمگیری در نظام مالی جهانی داشته؛ بهگونهای که در چشماندازهای مالی جهان، یکی از اساسیترین ابزارهای توسعهی دانش مالی مطرح میشود مقاله حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی پس از بحث و بررسی در خصوص سازوکارهای اقتصاد اسلامی، ابزارهای مالی اسلامی و توسعه آنها در کشورهای مختلف جهان، به معرفی انواع ریسکهای متوجه اوراق بهادار اسلامی پرداخته و در نهایت توجه خود را به مدیریت ریسک ابزارهای مالی اسلامی معطوف میدارد هدف اصلی این پژوهش، تبیین و معرفی ریسکهای پیشرو در ابزارهای مالی اسلامی است و معرفی مکانیزم مناسب جهت مدیریت ریسک اینگونه اوراق و در نهایت ارتباط تأمین مالی بهینه و رویکرد سرمایهگذاری اسلامی میباشد تحقیق حاضر نشان میدهد ابزارهای مالی اسلامی مانند کلیه داراییهای مالی با انواع ریسکهای بازار و ریسکهای خاص ناشر این اوراق مواجه است؛ بنابراین میتوان از ابزارهای رایج ریسک برای مصونسازی این اوراق استفاده نمود
کلیدواژهها
20.1001.1.23829796.1396.14.41.1.2
عنوان مقاله [English]
Risk management in Islamic financial instruments
نویسندگان [English]
- mostafa ghanad 1
- mahmood lari Dasht 2
Islamic financial instruments have recently been used as one of the most important types of securities for financing and Islamic investing Islamic financial instruments are considered as the most influential factors in the Islamic economic system so that they are referred to as a suitable alternative for cash and types of investments in the economic system Today financial instruments in Islamic economics are considered as one of the most successful mechanisms in the financial industry and have dramatically increased in the global financial system so that they are considered as one of the most بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری fundamental tools for developing financial knowledge in the world financial perspectives The method of this article is descriptive analytic and after discussing the mechanisms of Islamic economics Islamic financial instruments and their development in different countries of the world introduces a variety of risks to Islamic securities and finally focuses its attention on the risk management of Islamic financial instruments The main objective of this paper is to explain and introduce the leading risks of Islamic financial instruments and to introduce the appropriate mechanism for risk management of such securities and finally the relationship between optimal financing and Islamic investment approach The present study shows that Islamic financial instruments like all financial assets face a variety of market risks and the specific risks of the issuer of these securities; therefore common risk instruments can be used to secure these securities
ریسک و بازده
ریسک و بازده، دو مفهوم مخالف هم در دنیای مالی و سرمایه گذاری است. بسیار حیاتی است که یک سرمایه گذار تصمیم بگیرد چقدر توانایی پذیرش ریسک را دارد، به طوری که در عین حال با وجود سرمایه گذاری که انجام داده احساس راحتی کند.
افراد می توانند با انحراف معیار، میزان ریسک را اندازه بگیرند. به خاطر وجود ریسک، احتمال از دست رفتن بخشی از سرمایه گذاری یا کل آن وجود دارد. اما “بازده” از سمت دیگر، سود یا زیانی است که یک سرمایه گذاری به همراه دارد.
ریسک در سرمایه گذاری چیست؟
ابندا برای درک بهتر از مطلب تعریفی از ریسک را ارائه می دهیم؛ ریسک کردن به معنای احتمال محقق نشدن پیش بینی ها است. یا به عبارتی ریسک همان احتمال عدم موفقیت است. یک سرمایه گذار برای سود بیشتر سرمایه گذاری می کند و هر چه سود بیشتری داشته باشد، موفقیت بیشتری هم کسب کرده است. حال اگر احتمال موفقیت او زیاد باشد، پس ریسک زیادی متحمل نشده است. بنابراین ریسک را می توان احتمال عدم موفقیت در نظر گرفت.
مثالی برای ریسک:
ریسک در همه بازارها و سرمایه گذاری ها وجود دارد؛ به طور مثال فرض کنید شما پولی را در صندوق های درآمد ثابت سرمایه گذاری می کنید و هر ماه مبلغ مشخصی را به عنوان سود دریافت می کنید، در این حالت ریسک شما در حد صفر بوده است چراکه پیش بینی شما از سود و بازده مورد نظر در هر ماه محقق خواهد شد.
باید در نظر داشته باشید منظور از سود یا همان بازده در بازار سرمایه پاداش پولی است که در اثر سرمایه گذاری کسب می کنید. حال اگر همان پول را در بورس سرمایه گذاری کنید ممکن است به سود چند برابری دست پیدا کنید و ممکن است حتی اصل پول خود را هم از دست بدهید.
در این حالت شما پذیرفته اید که در قبال رسیدن به سود بیشتر ریسک بالاتری را بپذیرید. دقت کنید زمانی که از سود قطعی صحبت می کنیم، مطمئن هستید که هر ماه این مبلغ را دریافت خواهید کرد ولی در مورد سود حاصل از سرمایه گذاری در بورس اطمینان صددرصد ندارید و ممکن است به سود مورد انتظار خود برسید و یا سود کمتر یا بیشنر را تجربه کنید که این همان ریسک است. (برای کسب اطلاعات بیشتر در باب ریسک می توانید به مقاله ریسک و انواع آن مراجعه بفرماید.)
بازده سرمایه گذاری چیست؟
برای درک بهتر رابطه ریسک و بازده بهتر است مفهوم بازده سرمایه گذاری را بشناسید. بازده پول یا سودی است که سرمایه گذار در اثر سرمایه گذاری به دست می آورد. دقت کنید میان بازده یا سود مورد انتظار شما و سود و بازدهی که در عمل به دست می آورید، تفاوت وجود دارد.
به طور مثال تصور کنید مبلغی را در بورس سرمایه گذاری کرده اید و انتظار دارید در بازه زمانی مشخص به سود مثلا ۲۰% که به آن (سود مورد انتظار) می گوییم، برسید حال اگر در همان بازه مشخص سود به دست آمده یا (سود عملی) ۲۵% باشد، نه تنها انتظارات شما برآورده شده است بلکه به سود بیشتری هم دست پیدا کرده اید.
نکته مهم: تفاوت بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.
ریسک و بازده چه رابطه ای دارند؟
رابطه میان ریسک و بازده رابطه ای مستقیم است. هر چه بازده مورد انتظار شما بالاتر باشد، باید ریسک بالاتری را متحمل شوید. به همین دلیل لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی خود، میزان ریسک پذیری خود را مشخص کنید تا تعادل مناسبی میان ریسک و بازده ایجاد شود.
آیا ریسک ب معنای خطر و ضرر است؟
مهم است به این نکته توجه داشته باشید و جود ریسک بالا، مساوی بازده بالاتر نیست، بنابراین توازن بین ریسک و بازده به این معناست که ریسک بالاتر، صرفا نشان دهنده پتانسیل سود بالاتر است و هیچ تضمینی وجود ندارد. ریسک بالاتر، احتمال ضرر سنگین تر را نیز در پی خواهد داشت.
نسبت بازده به ریسک:
یکی از مهم ترین فاکتورهای شناخت رابطه ریسک و بازده، نسبت بازده به ریسک است. این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار شما به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است. به طوری که هر سرمایه گذاری باید پیش از ورود به بازارهای سرمایه گذاری، این نسبت را محاسبه کند.
مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایه گذاری شما است. به عبارت نسبت بازده به ریسک نشان می دهد که به ازای در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید کرد.
رابطه ریسک و بازده رابطه ریسک و بازده
بر مبنای اصول سرمایه گذاری، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد ۱ است. به این معنی که توان ریسک پذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از ۱ برای این نسبت، قابل قبول نیست.
که در نتیجه می توان گفت: ورود به چنین معاملاتی صحیح نیست به این علت که نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را قبول کرده اید و چنین عملکردی در بلند مدت، به احتمال قوی به زیان شما تمام خواهد شد.
ریسک و بازده در مدیریت مالی
مفهوم ریسک و بازده یکی از جنبه های مهم در مدیریت مالی و یکی از مسئولیت های اساسی در کسب و کار است به عبارتی، هر چقدر یک کسب و کار در معرض ریسک بیشتری باشد، می توان انتظار بازده مالی بیشتری بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری در آن کسب و کار را هم داشت.
البته باید از این مورد هم غافل نشویم که همیشه احتمالات منفی و استثناهایی که ممکن پیش آید را در نظر داشته باشید چراکه ریسک های غیر منطقی زیادی وجود دارد که متقابلا همراه با پتانسیل بازدهی بالا نیست.
از مهم ترین کاربرد های ریسک:
از کاربردهای نسبت بازده به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایه گذاران هیجانی با ریسک غیر منطقی است؛ تا بدین وسیله مجبور شوند قبل از ورود به معامله، میان ریسک و بازده خود تناسب و رابطه معقولی ایجاد کنند.
نسبت بازده به ریسک بهینه
به عقیده یک مربی مالی با تجربه، پاداش ۲ تا ۳ برابری نسبت به ریسک، مقدار مناسب و قابل قبولی است به طوری که اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی ۱۰ درصد باشد، باید انتظار بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصدی داشته باشید.
چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلندمدت مناسب است. ولی به این معنی بهترین نسبت بازدهی نیست. شرایط بازارهای مالی و میزان ریسکی که حاضرید بپذیرید، می تواند این نسبت را تغییر دهد.
معیارهای مهم ارزیابی موقعیت قبل از ریسک
معیارهای مهم و قابل توجه که باید در زمان ارزیابی موقعیت و قبل از پذیرش ریسک مورد توجه داشته باشد.
سطح ریسک
یکی از تصمیمات بزرگ و حائز اهمیت برای هر سرمایه گذار، انتخاب صحیح سطح ریسک می باشد. میزان تحمل ریسک بر اساس شرایط فعلی سرمایه گذار، اهداف آینده او و سایر فاکتورها مشخص می شود و با مقایسه بازار ها و میزان ریسک و البته توجه به شخصیت خودتان خود برای پذیرش ریسک اقدام کنید. اگر بخواهید از میان چندین بازار و روش سرمایه گذاری را بر اساس سطح ریسک (از پر ریسک به کم ریسک مرتب کنیم) می توان این گونه بیان کرد:
- سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال
- سرمایه گذاری در بازار آتی سکه
- سرمایه گذاری در بازار سهام تهران
- صندوق های سرمایه گذاری (صندوق های بدون سود ثابت)
- اوراق مشارکت شرکت ها
- اوراق مشارکت دولتی
- سپرده گذاری در بانک ها
دسته بندی افراد در مواجه با ریسک؛
- افراد ریسک پذیر
- افراد ریسک گریز
- افراد بیتفاوت به ریسک
شناخت خود و افراد دیگر و یا رقبا بر اساس ویژگی های فردی در مقوله ریسک پذیری می تواند کمک شایانی باشد برای برنامه ریزی بهتر و همچنین عملکرد بهتر در رقابت و این می تواند در روش سرمایه گذاری برای موفقیت بیشتر بسیار تاثیرگذار باشد.
ریسک و پذیرش عواقب آن:
باید بدانید در کنار نکات مثبت ریسک، عواقب احتمالی آن هم وجود دارد که لازم است به آنها را نیز در نظر داشته باشید این امر موجب می شود که از قبل سناریو شکست بررسی و مورد توجه قرار گیرد و خود را برای اثرات منفی و شکست احتمالی آماده کرده و در لیست برنامه ریزی برای مقابله با این احتمال آماده کنید.
پذیرش ریسک کمتر همراه با مثال:
رابطه ریسک و بازده تحت تاثیر روش سرمایه گذاری است که شما انتخاب می کنید. زمانی که شما در دارایی هایی با درآمد ثابت سرمایه گذاری کنید، تقریبا هیچ گونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. در چنین شرایطی بازدهی محدود و مشخصی نیز نصیب شما خواهد شد.
به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپرده های بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولا اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین می شود.
در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایه گذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایه گذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی به دنبال بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایه گذاری این است؛ پذیرش ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی و سود بالاتر.
نگارش: ساناز یوسفی
به منظور کسب اطلاعات بیشتر، مطالعه مقاله ابزار های تحلیل داده را به شما عزیزان پیشنهاد می نماییم.
صندوق سرمایهگذاری
صندوق سرمایهگذاری یا Mutual Fund مجموعهای از سهام، اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار است که فرصت سرمایهگذاری واسطهای را برای شما بوجود میآورد. اینجا جدول مقایسه بهترین صندوق سرمایه گذاری را مشاهده میکنید.
[توضیح پس از جدول رتبه بندی صندوق های سرمایه گذاری را حتما بخوانید]
مقایسه
صندوق سرمایهگذاری چیست؟
قبل از اینکه بدانید بهترین صندوق سرمایه گذاری (بهترین صندوق درآمد ثابت یا سهامی) کدام است و صندوقهای سرمایه گذاری پرسود را با هم مقایسه کنید، باید ابتدا از تعریف آن بدانید؛ صندوق سرمایهگذاری یا Mutual Fund مجموعهای از سهام، اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار است که فرصت سرمایه گذاری واسطهای را برای شما بوجود میآورد.
اغلب افرادی که قصد سرمایهگذاری غیرمستقیم و با حداقل ریسک در بورس را دارند، جامعه هدف صندوقها محسوب میشوند و درواقع صندوقهای سرمایهگذاری که زیر نظر سازمان بورس و برخی بانکها و موسسههای اعتباری فعالیت میکنند، نقش واسطه مالی را برای این افراد ایفا میکنند تا سرمایهگذاری کم ریسکتر و حرفهایتری داشته باشند. در حال حاضر سرمایه گذاری در لیست صندوق های سرمایه گذاری در بازار بورس ایران آنقدر مفصل است که مجموع سرمایههای آن به بیش از ۱۱۵۰۰۰ میلیارد تومان رسیده.
شما برای سرمایهگذاری در صندوقها و بررسی سود صندوق های سرمایه گذاری نیاز به دانش حرفهای بورس نخواهید داشت. علاوه بر این زمان زیادی هم از شما نخواهد گرفت و درگیر کارهای اداری و مالی چندانی نیستید، چرا که بیشتر موارد توسط مدیر و متولی صندوق سرمایه گذاری انجام میشود.
با حداقل مبلغ نیز میتوانید در صندوقها سرمایهگذاری کنید و در کمترین مدت میتوانید واحد سرمایهگذاری خود را نقد کنید.
مقایسه و انواع صندوق های سرمایه گذاری
صندوقهای سرمایهگذاری را بهواسطه نوع سرمایهگذاری و ترکیب داراییها که دارند بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری و اهدافی که دنبال میکنند میتوان دستهبندی کرد. صندوق سرمایهگذاری با درآمد ثابت، صندوق سرمایهگذاری سهامی، صندوق سرمایهگذاری مختلط، صندوق قابل معامله، صندوقهای نیکوکاری، صندوق مبتنی بر طلا، صندوقهای بازارگردان ازجمله آنها هستند که در بین آنها صندوقهای درآمد ثابت، سهامی و مختلط در اولویت سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران هستند.
- صندوق سرمایه گذاری درآمد ثابت
- صندوق سرمایهگذاری در سهام
- صندوق سرمایهگذاری مختلط
- صندوق قابل معامله (ETF)
- صندوقهای نیکوکاری
- صندوقهای تأمین مالی
- صندوقهای اختصاصی بازارگردان
صندوق درآمد ثابت
اگر به دنبال سرمایهگذاری با کمترین ریسک ممکن هستید، صندوقهای با درآمد ثابت بهترین انتخاب برای شماست. بیشترین حجم دارایی این صندوقها (بعضاً تا 90 درصد) در قالب سپردههای بانکی، گواهی سپرده بانکی اوراق مشارکت و سایر اوراق بهادار سرمایهگذاری میشود. ضمن اینکه بخش اندکی از دارایی صندوق نیز در بورس سرمایه میشود. سود غالبا تضمینشده این صندوقها در مقاطع عمدتاً در مقاطع یکماهه و بعضاً در مقاطع سهماهه پرداخت میشود.
مشتریانی که به هر دلیل در کوتاهترین زمان ممکن (حداقل یک ماه) نیاز به دریافت سرمایه خود باشند، بهراحتی میتوانند با ابطال واحدهای خود، سرمایهشان را بهصورت نقدی دریافت کنند.
صندوق سهامی
با توجه به اینکه حداکثر داراییهای این صندوق (حداقل 70 درصد) بهصورت سهام در بورس سرمایهگذاری میشود، امکان تضمین حداقل سود برای مشتریان وجود ندارد و به همین دلیل ریسک سرمایهگذاری در آن بالاست. این صندوق بیشتر مدنظر آن دسته از سرمایهگذارانی است که اهل ریسک هستند و تمایل دارند باواسطه قرار دادن صندوق سرمایهگذاری و استفاده از تجربیات کارشناسان و مدیران صندوق در بورس فعالیت داشته باشند.
اگرچه ریسک صندوق های سرمایه گذاری بورسی نسبت به صندوق درآمد ثابت بیشتر است و تضمین حداقل سود وجود ندارد اما این شانس برای سرمایهگذاران وجود دارد که بازدهی و سود بیشتری را نصیب خودشان کنند.
صندوق سرمایهگذاری مختلط
اگر برای سرمایهگذاری حد وسطی از ریسکپذیری را دارید، صندوق مختلط بهترین انتخاب برای شما خواهد بود. در این صندوق، حداقل 40 درصد از میزان داراییها بهصورت سپرده بانکی و اوراق مشارکت و مابقی داراییها در بورس سرمایهگذاری میشود. با توجه به سرمایهگذاری بخشی از داراییها در بورس، سود تضمینشده در این صندوق وجود ندارد اما احتمال سوددهی بیشتر نسبت به صندوق درآمد ثابت وجود دارد.
چطور در صندوقهای سرمایهگذاری واحد بخریم؟
برای سرمایهگذاری در بهترین صندوق های سرمایهگذاری باید به تعداد حداقل سرمایهگذاری که در هرکدام از صندوقها متفاوت است، واحد (Unit) سرمایهگذاری توسط متقاضی خریداری شود که قیمت آن در زمان پذیرهنویسی حدود 100 هزار تومان و پس از آن برابر با ارزش روز واحدهای سرمایهگذاری است.
برای انجام امور احراز هویت شما باید همراه با مدارک شناسایی خود به دفاتر کارگزاری یا شعب منتخب صندوق مراجعه و بعد از انجام پر کردن فرمهای لازم، بهصورت اینترنتی تعداد واحد لازم را با توجه به میزان مبلغی که برای سرمایهگذاری در نظر گرفتهاید، خریداری کنید. نکته مهم اینکه قیمت صدور (خرید) واحدهای سرمایهگذاری شما بر اساس NAV اولین روز کاری پس از ارائه درخواستتان محاسبه میشود و مبلغ واریزی شما علیالحساب است.
چطور صدور (خرید) بهتری انجام دهیم؟
قطعاً برای افرادی که تمایل به سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری دارند این سؤال پیشآمده که چطور میتوانند، بهترین انتخاب را در بین صندوقهای سرمایهگذاری (بهترین صندوق درآمد ثابت یا بهترین صندوق سهامی یا بهترین صندوق مختلط) داشته باشند؟
بدون شک بررسی عملکرد هفتگی، ماهانه، سهماهه و سالانه صندوقها میتواند کمک بزرگی برای مقایسه صندوقها باشد. بررسی روند نوسانات صندوقها از طریق نمودارهای NAV که در سایت اکثر صندوقها قابلدسترسی است و همچنین مقایسه میزان ترکیب دارایی صندوقها میتواند نقشه راه خوبی برای یک انتخاب خوب و کمریسکتر باشد.
همین جدول مقایسه صندوق سرمایه گذاری که در بالا میبینید یکی از روشهای مناسب بررسی و انتخاب بهترین صندوق سرمایه گذاری است.
منظور از ضامن نقد شوندگی چیست؟
اینکه هر زمان شما برای نقد شدن واحدهای خریداریشده اراده کنید و در کمترین زمان ممکن پول خود را از صندوق خارج کنید، یکی از مزیتهای مهم صندوقهای سرمایهگذاری محسوب میشود. درواقع هنگام فروش واحدهای سرمایهگذاری خود، شما در جایگاه فروشنده و ضامن نقد شوندگی صندوق در جایگاه خریدار قرار میگیرد و در زمان تعیینشده در قرارداد (24 تا 72 ساعت کاری) سرمایه شما تبدیل به پول نقد میشود.
ضمن اینکه در برخی صندوقها پرداخت حداقل سود تضمینشده نیز، دارای ضمانت است. در حال حاضر در خصوص اینکه بانکها میتوانند ضامن نقد شوندگی صندوقهای سرمایهگذاری باشند یا خیر، قوانین و مقررات اجرایی یکسانی وجود ندارد و درحالیکه بسیاری از صندوقها اعلام میکنند که امکان ضمانت از سوی بانکها وجود ندارد، برخی صندوقها همچنان ضامن نقد شوندگی خودشان را بانکهای عامل مربوطه اعلام میکنند.
ارزش خالص داراییها (NAV) چیست؟
مبلغی که برای خریدوفروش (صدور و ابطال) هر واحد صندوق لازم است اصطلاحاً NAV صندوق گفته میشود که همان ارزش خالص داراییهای صندوق است.
NAV یا همان ارزش کل داراییهای یک صندوق پس از کسر بدهیهای آن بر تعداد واحدهای صندوق تقسیم میشود. یعنی اگر بدهیهای صندوق را از کل داراییهای آن کم کنیم و عدد حاصل را بر تعداد واحدهای منتشرشده آن صندوق تقسیم کنیم، عددی که به دست میآید تعیینکننده قیمت هر واحد (unit) صندوق است.
ارزش خالص داراییهای صندوق سرمایهگذاری در پایان هرروز محاسبه و از تقسیم مابهالتفاوت داراییها و بدهیها بر تعداد واحدهای منتشره، ارزش هر واحد سرمایهگذاری مشخص میشود که بر اساس این قیمت شخص میتواند اوراق جدید خریداری و یا اوراق قبلی خود را ابطال کند.
هزینه ابطال چیست؟
دارنده واحد (unit) هر زمان که بخواهد میتواند برای ابطال واحدها و نقد کردن سرمایه خود اقدام کند. هزینه ابطال، نحوه پرداخت و بازه زمانی تعیینشده برای پرداخت سرمایه شما بر مبنای اساسنامه و امیدنامه صندوق خواهد بود. در برخی صندوقها ابطال واحدها هیچ هزینهای برای مشتری ندارد اما برخی صندوقها هزینهای بابت ابطال واحدها از مشتریان دریافت میکنند که مبلغ ثابت آن 2000 تومان بابت هر گواهی بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری سرمایهگذاری است.
ضمن اینکه هزینه متغیر ابطال نیز بر اساس زمانبندی ابطال (فاصله صدور و ابطال و مدتزمان سرمایهگذاری) تحت عنوان تعجیل در خروج در امید نامه صندوقها تعیین و دریافت میشود. هزینه ابطال متغیر سرمایهگذارانی که مدت سرمایهگذاری آنها کمتر از 90 روز است بین 1 تا 5 درصد نسبت به قیمت ابطال دریافت خواهد شد.
زمان ابطال واحد | هزینه ابطال متغیر |
کمتر از 7 روز از صدور | 5 درصد قیمت ابطال |
بین 7 تا 15 روز بعد از صدور | 4 درصد قیمت ابطال |
بین 15 تا 30 روز بعد از صدور | 3 درصد قیمت ابطال |
بین 30 تا 60 روز بعد از صدور | 2 درصد قیمت ابطال |
بین 60 تا 90 روز بعد از صدور | 1 درصد قیمت ابطال |
قیمت ابطال واحد سرمایهگذاری چطور تعیین میشود؟
اگر شما تصمیم به ابطال واحدهای سرمایهگذاری خودی در صندوق سرمایهگذاری را گرفته باشید، قیمت واحدهای شما بر مبنای قیمت ابطال روز بعد از ارائه درخواست ابطال، محاسبه میشود. بهطور مثال اگر شما روز شنبه درخواست ابطال واحدهای سرمایهگذاری خود را به صندوق اعلام کنید، قیمت واحدهای شما برای ابطال به قیمت روز یکشنبه واحد محاسبه خواهد شد.
منشاء سود صندوق سرمایهگذاری کجاست؟
با خرید واحدهای سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری مختلف سودها مختلفی به سرمایه شما تعلق میگیرد. سود حاصل از محل افزایش ارزش خالص داراییها ((NAV، دریافت سود تقسیمی سالانه صندوق و دریافت سود سرمایهای حاصل از خریدوفروش اوراق بهادار توسط صندوق با توجه به مندرجات امیدنامه و اساسنامه آنها در مقاطع تعیینشده پرداخت خواهد شد. بسیاری از صندوقها نیز این شرایط را برای مشتریان خود به وجود آوردهاند تا بهجای دریافت سود نقدی و با تبدیل سود به واحدهای جدید، میزان سرمایه خود را افزایش دهند.
امیدنامه صندوق سرمایهگذاری چیست؟
بامطالعه امیدنامه صندوق، میتوانید در جریان سیاست کاری و برنامهریزی صورت گرفته برای آینده پول سرمایهگذاری شده شما در صندوقهای سرمایه قرار بگیرید. در امید نامه صندوقهای سرمایهگذاری میتوانید اطلاعاتی چون: انواع کارمزدها (مدیریت، فروش، ابطال) واحدها و سهام، مهمترین ریسکهایی که سرمایهگذاران در طی سرمایهگذاری در این صندوق با آن روبهرو خواهند شد، اسامی مدیران و میزان سرمایهگذاری حقوق و دستمزد آنها، ضامنین، نحوه پرداخت سود و… پیدا کنید.
بهترین صندوق سرمایه گذاری کدام است؟
دقت کنید که صندوقها انواع مختلفی دارند و صندوقی مناسب است که بانک اصل پول را تضمین کرده باشد. صندوقها ممکن است حداقلی از سود را تضمین کرده باشند. اگر تضمین حداقل سود برای صندوق وجود نداشته باشد در شرایط خاص که بازدهی صندوق کاهش پیدا کند سود شما هم میتواند کم شود و بانک و صندوق سرمایهگذاری تعهدی در این مورد ندارند.
صندوقها معمولاً پیشبینی سودی دارند که همان عددی است که معمولاً در بانک به شما اعلام میشود. اما سود قطعی صندوق میتواند با این عدد تفاوت داشته باشد.
میانگین بازدهی صندوق
اطلاع خیلی مفیدی که پیش از سرمایهگذاری در هر صندوق، میانگین بازدهی صندوق در طول چند ماه گذشته است. دو صندوق دو بانک مختلف ممکن است پیشبینی سود یکسانی داشته باشند اما با تحقیق در مورد عملکرد چند ماه گذشتهٔ آنها میتوانید ببینید که در کدامیک سود بیشتری میتوانید کسب کنید. اطلاعات بهروز مربوط به میانگین سود صندوقهای سرمایهگذاری بانکها و دیگر آمار مربوط به آنها را میتوانید در بخش صندوق سرمایهگذاری رده مشاهده کنید.
هزینه و مدت ابطال
اگر میخواهید در صندوق سرمایهگذاری بانکی پول بگذارید حتماً در مورد مدتزمان و هزینه ابطال اطلاعات کافی کسب کنید. برخی صندوقها برای ابطال سرمایهگذاری ممکن است هزینهای در نظر بگیرند. این هزینه ممکن است رقمی ثابت به ازای هر واحد سرمایهگذاری 100 هزارتومانی باشد و یا ممکن است که پول شما برای مدتی مثلاً یک ماه در حسابی مسدود شود. مطمئن شوید که حالت برداشت بدون جریمه و هزینه ابطال به چه صورت است. در مورد مدت ابطال و اینکه دقیقاً چند روز بعد پول در حسابتان است هم اطمینان حاصل کنید. دقت کنید که تعداد روزی که به شما اعلام میشود روز کاری است و روزهای تعطیل و آخر هفتهها را در نظر نگیرید.
دوره بازپرداخت سود
دوره بازپرداخت سود هم از دیگر مواردی است که باید به آن توجه کنید. درحالیکه بیشتر صندوقها بهصورت ماهانه سود پرداخت میکنند ممکن است صندوقی سودش را هر سه ماه پرداخت کند. بهعلاوه ممکن است بتوانید بین دورههای مختلف پرداخت سود هم انتخابی داشته باشید. طبیعی است که صورت وجود چنین شرایطی با انتخاب دورههای طولانیتر، سود بیشتری برای شما در نظر گرفته میشود.
روز پرداخت سود هم لزوماً اول ماه نیست. بنابراین اگر این موضوع برای شما اهمیت دارد در این مورد هم حتماً سؤال کنید.
مدیریت ریسک چیست؟ | انواع ریسکها در کسب و کار و راهحلهای مدیریت کردن ریسک
همانطور که کسبوکارها رشد میکنند، احتمال قرارگرفتن آنها در معرض خطرات بالقوه افزایش مییابد، خطراتی که رویدادنشان بیزینسها را با چالشی جدی روبهرو میکند. طیف متنوعی از خطرات مالی، ریسکهای عملیاتی، ریسکهای قانونی یا خطرات ایمنی همیشه در کمین کسبوکارها قرار دارد، برای مقابله با این موقعیتهای استرسزا، مدیران تجاری و ذینفعان، برنامه مدیریت ریسک را برای اجرا و پیشبرد تصمیمگیری کلی خود اجرا میکنند. مدیریت ریسک نوعی از مدیریت است که برای شناسایی انواع ریسک، ازجمله ریسک بازار، ریسک ایمنی، ریسک فناوری اطلاعات و تعهدات قانونی استفاده میشود. اجرای استراتژیهای مدیریتی برای ایجاد فرهنگ کاهش ریسک یکی دیگر از پیامدهای این نوع از مدیریت است. در سالهای اخیر و با وجود کووید 19، اصولا اجرای مدیریت ریسک حتی تعریف مدیریت را تحت تاثیر قرار داده است، در ادامه وجوه مختلف این مفهوم را با یکدیگر بررسی خواهیم کرد.
ریسک چیست؟
ریسکْ بیانگر عدماطمینان از آینده است و موضوع آن در تجارتْ عدماطمینان از حصول سود یا نتیجه مورد انتظار است. این موقعیت نشاندهنده احتمالاتی است که سرمایهگذار باید برای تحققبخشیدن به سود مورد انتظارش از سرمایهگذاری در نظر بگیرد. ریسک انواع مختلفی دارد و از موقعیتهای مختلفی سرچشمه میگیرد. از انواع ریسک میتوانیم به ریسک نقدینگی، ریسک حاکمیتی، ریسک بیمه و ریسک تجاری اشاره کنیم که البته در این نوشته عطف توجه ما به ریسک در حوزه کسبوکار خواهد بود.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک فرآیند شناسایی، ارزیابی و کنترل تهدیدات احتمالی سرمایه و درآمد سازمان است. این خطرات از منابع مختلفی ازجمله عدم قطعیتهای مالی، بدهیهای قانونی، مسائل فناوری، خطاهای مدیریت استراتژیک، حوادث و بلایای طبیعی ناشی میشوند. یک برنامه مدیریت ریسک موفق به سازمان کمک میکند تا طیف کاملی از ریسکهایی که احتمالاً با آنها مواجه میشود را در نظر بگیرد. مدیریت ریسک همچنین رابطه بین ریسکها و تأثیرات آنها بر اهداف استراتژیک سازمان را بررسی میکند. وجود رویکرد کلنگر در این نوع از مدیریت، بهدلیل تأکید آن بر پیشبینی و درک ریسک در سراسر سازمان، گاهی بهعنوان مدیریت ریسک سازمانی توصیف میشود.
مدیریت ریسک سازمانی (ERM)، علاوهبر تمرکز بر تهدیدات داخلی و خارجی، روی اهمیت مدیریت ریسک مثبت نیز تأکید دارد. منظور از ریسک مثبت، فرصتهایی هستند که میتوانند ارزش کسبوکار را افزایش دهند و در صورت عدماستفاده از این فرصتها سازمان آسیب میبیند. در نظر داشته باشید که هدف از برنامه مدیریت ریسک، حذف ریسک نیست؛ بلکه هدف آن حفظ و افزودن ارزش شرکت با گرفتن تصمیمات ریسکپذیر اما هوشمندانه است. درواقع، ما ریسکها را مدیریت میکنیم تا بدانیم کدام ریسکها ارزش پذیرش دارند و میتوانند ما را به هدفمان نزدیک کنند و از کدام ریسکها باید دوری کنیم.
چرا مدیریت ریسک اهمیت دارد؟
Graph Business Financial Investment Risk Word
اگر رویدادی پیشبینینشده سازمان شما را غافلگیر کند، تأثیر آن در حالت خوشبینانه میتواند جزئی باشد و شما متحمل هزینه زیادی نشوید. اما همیشه حوادث مهربانانه روی نمیدهند و گاهی نتایج فاجعهباری رقم میزنند، حوادثی که عواقبی جدی برای سازمان در بردارند. تأثیرات غیرقابل جبرانی مانند هزینه مالی قابلتوجه و یا حتی بستهشدن کسبوکار از پیامدهای عدم مدیریت ریسک در سازمان است. یکی از دلایل تأکید زیاد بر مدیریت ریسک دوری از چنین موقعیتهایی است. هر کسبوکاری که دارای سرمایه است، این سرمایه چه نیروی انسانی باشد و چه سرمایه مالی، باید برای شناسایی و کاهش ریسک برنامه داشته باشد. چراکه هرلحظه ممکن است، این داراییها را در اثر سرقت، بلایای طبیعی یا دعوی قضایی از دست بدهد.
انواع ریسکهایی که کسب و کار شما با آن مواجه است
دستههای اصلی ریسک که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از 1. ریسک استراتژیک؛ برای مثال وقتی یک رقیب وارد بازار میشود، 2. ریسک انطباق؛ برای مثال معرفی قوانین جدید بهداشت و ایمنی و انطباق بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری با آن، 3. ریسک مالی؛ بهعنوانمثال عدم پرداخت توسط مشتری یا افزایش نرخ بهره در وام تجاری، 4. ریسک عملیاتی؛ برای مثال خرابی یا سرقت تجهیزات کلیدی. این دستهبندیها سفتوسخت نیستند و برخی از بخشهای کسبوکار شما ممکن است نوع ریسکشان در بیش از یک دسته قرار گیرد. برای مثال، خطرات مرتبط با حفاظت از دادهها، میتواند هنگام بررسی عملیات یا مطابقت کسبوکار شما با شرایط جدید، پیش بیاید.
سایر ریسکها عبارتند از 1. ریسکهای زیستمحیطی؛ از جمله بلایای طبیعی، 2. مدیریت ریسک کارکنان؛ مانند حفظ تعداد کارکنان، ایمنی کارمندان و کارگران، 3. بیثباتی سیاسی و اقتصادی در هر بازاری که کالای خود را به آن صادر میکنید، 4. ریسکهای بهداشتی و ایمنی.
ریسک استراتژیک
ریسکهای استراتژیک آن دسته از ریسکهای مرتبط با فعالیت در یک صنعت خاص هستند. این ریسکها مواردی مثل تغییرات در بین مشتریان یا تقاضا، تغییرات صنعت و یا تغییرات در بخش تحقیق و توسعه را پوشش میدهند. برای مثال احتمال خرید یک شرکت خارجی توسط یکی از رقبای داخلی خود را در نظر بگیرید. این ممکن است به شرکت رقیب شما یک بازوی توزیع قدرتمند در یک کشور خارجی بدهد. شما بهمنظور پیشبینی این موقعیت باید از خودتان بپرسید: 1. آیا هیچ شرکت خارجیای وجود دارد که توانایی این کار را داشته باشد؟ 2. آیا رقبای خارجیای وجود دارند که بتوان آنها را تصاحب کرد؟ 3. آیا اصولا رقیب شما با ایجاد بازوی توزیعکننده در خارج از کشور، قیمتها در داخل کشور را کاهش میدهد یا بیشتر در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری میکند؟ در جایی که احتمال قوی وجود دارد که این اتفاق بیفتد، باید نوعی پاسخ را آماده کنید.
ریسک انطباق
ریسکهای انطباق آنهایی هستند که مرتبط هستند با نیاز به انطباق با قوانین و مقررات جدید. برای مثال با ظهور قانون استخدام یا بهداشت و ایمنی، شما ممکن است این مورد را در نظر داشته باشید که آیا این قانون میتواند به هزینههای شما اضافه کند؟ آیا این قانون تغییراتی را در شیوه مدیریت ریسک شما ایجاد میکند یا نه؟ یا برای مثال، نگرانی در مورد افزایش چاقی ممکن است مقررات سختتر برچسبگذاری مواد غذایی را به همراه داشته باشد که میتواند هزینهها را بالا ببرد یا جذابیت انواع خاصی از مواد غذایی را کاهش دهد.
ریسکهای مالی
ریسکهای مالی با ساختار مالی کسبوکار شما، معاملاتی که کسبوکار شما انجام میدهد و سیستمهای مالی که در حال حاضر دارید، مرتبط است. شناسایی ریسک مالی شامل بررسی عملیات مالی روزانه شما، بهویژه جریان نقدی است. اگر کسبوکار شما بیش از حد به یک مشتری وابسته است و آنها قادر به پرداخت پول شما نیستند، این میتواند پیامدهای جدی برای دوام کسبوکار شما داشته باشد.
ریسکهای عملیاتی
ریسکهای عملیاتی با رویههای عملیاتی و اداری کسبوکار شما مرتبط است. این شامل بررسی استخدام، زنجیره تأمین، کنترلهای حسابداری، سیستمهای فناوری اطلاعات، آئیننامه و ترکیب هیئت مدیره میشود. شما باید این عملیات را به نوبه خود بررسی کنید، خطرات را اولویتبندی کنید و برای وقوع چنین ریسکی پیشبینیهای مشخصی را در نظر بگیرید.
همچنین ریسک فناوری اطلاعات و حفاظت از دادهها برای تجارت اهمیت فزایندهای دارد. اگر هکرها به سیستمهای IT شما نفوذ کنند، میتوانند دادههای ارزشمند و حتی پول را از حساب بانکی شما سرقت کنند که در بهترین حالت شرمآور است و در بدترین حالت میتواند شما را از تجارت خارج کند. یک سیستم فناوری اطلاعات ایمن که از رمزگذاری استفاده میکند، از اطلاعات تجاری و مشتریان شما محافظت میکند.
اصول مدیریت ریسک چیست؟
بااینکه هر تیم متخصص در مدیریت ریسک، از روش خاص خود برای ارزیابی ریسک و واکنش به بحرانهای احتمالی استفاده میکند، بااینحال، در نظر گرفتن پنج اصل اساسی زیر بهعنوان اصول مدیریت ریسک برای مجهزشدن سازمان در برابر هر نوع ریسکی ضروری است. پنج اصلی که با توجه به تعریف سازمان، تمام جنبههای مختلف مدیریت را در نظر میگیرند و برای موانع احتمالی، برنامهریزی درازمدت را آسان و عملی میکنند.
خطرات احتمالی را شناسایی کنید
در اولین مرحله باید به این فکر کنید، که چه چیزی ممکن است در ادامه کار آسیبزا باشد؟ خطراتی که ممکن است از مسائل فنی مربوط به ساختمان شرکت ایجاد شوند مانند خطر آتشسوزی، خطرات عملیاتی که از گردش مالی و یا ورشکستشدن تأمینکننده اصلی ناشی میشوند، خطرات مالی مانند رکود اقتصادی کشورها و درنهایت ریسکهای استراتژیک که میتواند به برند شرکت آسیب بزنند.
توانایی شناسایی انواع ریسک در فرآیند مدیریت ریسک یک اصل حیاتی است. شما میتوانید برای شناسایی این دسته از خطرات، از تجربه و سابقه داخلی شرکت استفاده کنید و یا از متخصصان صنعت و تحقیقات خارجی مشاوره بگیرید. همچنین میتوانید از طریق مصاحبه یا طوفان فکری گروهی، بخشی از این موارد را پیشبینی کنید. نکته بسیار مهم این است که به یاد داشته باشید، محیط ریسک محیطی ایستا نیست و همیشه در حال تغییر است؛ بنابراین این مرحله باید بهطور منظم مورد بازبینی قرار بگیرد.
احتمال وقوع و تأثیر خطر را تجزیهوتحلیل کنید
احتمال وقوع یک خطر چقدر است و در صورت اتفاق افتادن، چه تأثیری میگذارد؟ بسیاری از سازمانها از نقشه حرارتی یا همان هیتمپ برای اندازهگیری خطرات خود در این مقیاس استفاده میکنند. نقشه ریسک یک ابزار بصری است که مشخص میکند کدام خطرات مکرر و سهمگینتر هستند و درنتیجه به بیشترین منابع نیاز دارند. هیتمپ، همچنین به شما کمک میکند تا تشخیص دهید که کدام خطر احتمال بسیار کمی دارد و کدام خطرات با وقوعشان تأثیر مخرب وسیعی نخواهند داشت. دانستن این احتمالات به شما نشان میدهد که باید زمان و پول خود را کجا خرج کنید و منابع شرکت را چگونه اولویتبندی کنید.
راهحلهای جایگزین را بررسی کنید
راههای بالقوه مقابله با خطرات چه هستند و کدام راهها بهترین تعادل را بین مقرونبهصرفهبودن و مؤثربودن خواهند داشت؟ سازمانها معمولاً گزینههایی برای پذیرش، اجتناب، کنترل یا انتقال ریسک دارند. پذیرش ریسک یعنی قبول اینکه بعضی خطرات در مسیر تجارت اجتنابناپذیر هستند و انجام یک فعالیت بهخصوص با تمام خطرات احتمالی آن، مزایای زیادی برای شرکت دارد و اجتناب از آن ضرر زیادی به بار خواهد آورد. اجتناب از خطر، یعنی سازمان از انجام یک سری از فعالیتها کاملاً دوری میکند. کنترل ریسک یعنی انجام اقداماتی پیشگیرانه برای کاهش احتمال وقوع خطر و مدیریت تأثیرات آن، انتقال ریسک یعنی واگذاری مسئولیت هرگونه پیامد منفی به اشخاص و سازمانهایی دیگر، بهطور مثال بیمه.
پاسخگویی به خطرات
با شناسایی، تجزیهوتحلیل و اولویتبندی ریسکها، شرکت باید راهحلهای مدیریت ریسک را برای کاهش مشکلات شناساییشده اجرا کند. برای این کار باید از بین همه راهحلهای بالقوه و معقول فهرستشده، راهحلی که بیشترین احتمال دستیابی به نتایج دلخواه را دارد، انتخاب کنید. همچنین باید یک فرآیند رسمی برای پیادهسازی راهحل، بهطور منطقی و مداوم در سراسر سازمان تنظیم کنید و کارکنان را در هر مرحله از راه تشویق کنید.
پیگیری مداوم نتایج
مدیریت ریسک یک فرآیند است، نه پروژهای که بتوان آن را تمام کرد و سپس به فراموشی سپرد. سازمان، محیط و خطرات آن دائماً در حال تغییر هستند، بنابراین این فرایند باید بهطور مداوم مورد بازبینی قرار گیرد. مؤثربودن مدیریت را بررسی کنید و در نظر بگیرید که آیا به بهروزرسانی نیاز دارند و یا خیر. گاهی اوقات، اگر استراتژی اجراشده مؤثر نباشد، تیم مدیریت باید یک فرایند جدید را از نو پیاده کند. اگر سازمانی بهتدریج فرآیند مدیریت ریسک خود را رسمی کند و فرهنگ ریسک را توسعه دهد، در مواجهه با تغییرات انعطافپذیرتر و سازگارتر میشود. این همچنین به معنای تصمیمگیری آگاهانهتر بر اساس تصویر کاملی از محیط عملیاتی سازمان و رسیدن به نتایج بهتر در درازمدت است.
محدودیتها و استانداردهای مدیریت ریسک
استانداردهای مدیریت ریسک، مجموعه خاصی از فرآیندهای استراتژیک را تعیین میکنند که با اهداف یک سازمان شروع میشود و قصد دارند انواع ریسک را شناسایی و بهترین راه برای کاهش خطرات تعیین کنند. این استانداردها اغلب توسط آژانسهایی طراحی میشوند که با سازمانها برای ارتقا اهداف مشترک همکاری میکنند، تا درنهایت به یک فرایند تضمینشده و باکیفیت در مدیریت ریسک میرسند. استاندارد ایزو 31000 در مدیریت ریسک یک استاندارد بینالمللی است که اصول و رهنمودهایی را برای مدیریت مؤثر ریسک ارائه میکند.
درواقع این ایزو یک رویکرد کلی برای مدیریت ریسک ترسیم میکند که میتواند برای انواع ریسکها اعمال شود و توسط هر نوع سازمانی مورداستفاده قرار گیرد. هدف این استاندارد اعمال مدیریت ریسک یکنواخت در بین سازمانهای مختلف نیست. طراحی و اجرای طرحها و چارچوبهای مدیریت ریسک باید بتواند نیازهای متفاوت یک سازمان بهخصوص را پاسخگو باشد. چراکه اهداف، زمینه، ساختار، عملیات، فرآیندها، عملکردها، پروژهها، محصولات، خدمات، یا داراییها و شیوههای خاص هر سازمانی با هم متفاوت است.
بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری
آخرین مقالات
ریسکها و پاداشهای سرمایهگذاری در استارتآپ
مقدمه
دنیای امروز نسبت به یک قرن پیش، جای بسیار راحتتری برای زندگی است. با پیشرفت فناوری و عرضه انواع نوآوریهای مهیج، دیگر لازم نیست برای خرید از سوپرمارکت از خانه خارج شویم و یا برای سوار شدن به تاکسی، سر خیابان منتظر بایستیم. کافی است گوشی خود را برداریم و از اپلیکیشنهای آنلاین برای رفع نیاز خود استفاده کنیم. اما همه این پیشرفتهای فناورانه چگونه میسر شده است؟ آیا تمامی استارتآپهای مشهور و موفق، به همین سادگی توانستهاند به یک محصول تجاریسازی شده و نهایی برسند؟ پول هنگفت لازم برای توسعه فناوری از کجا میآید؟ با وجود نرخ شکست تقریباً 90 درصدی استارتآپها، چگونه هنوز هم میتوان سرمایهگذارهای جسور و خطرپذیری یافت که حاضر به تأمین مالی یک ایده نوآورانه باشند؟
اینها پرسشهایی است که ما را به یک مفهوم کلیدی کسبوکار رهنمون میسازد: «سرمایهگذاری»؛ چیزی که اساس و بنیان موفقیت استارتآپها بر آن بنا نهاده شده و از همین رو، در نوشتار حاضر سعی خواهد شد تا مزایای سرمایهگذاری در استارتآپها و در کنار آن، ریسکهای ناشی از این سرمایهگذاری به تفصیل بررسی گردد.
سرمایهگذاری در استارتآپها
در چند دهه گذشته، استارتآپها موفق به تغییر و تحول چشمگیر در صنایع قدیمی شدهاند. بسیاری از مشکلات بزرگ این صنایع، تنها با کلیک بر روی یک دکمه حل شده و درآمد حاصل از محصولات و خدمات آنها به شدت افزایش یافته است. در این میان، سرمایهگذاران خوششانسی که ریسک کرده و پول قابلتوجهی را برای راهاندازی شرکتی آیندهدار صرف نمودهاند، به سودی چندین برابری دست یافتهاند.
یک استارتآپ به شکل سنتی یک شرکت خصوصی تازه تأسیس (بین 5 تا 10 سال قدمت) است که پتانسیل لازم برای افزایش مقیاس بسیار سریع را دارد. اغلب استارتآپها، کار خود را با یک ایده نوآورانه و حجم عملیات بسیار کوچک آغاز نموده و سپس در طی فرایند توسعه ایده و بسط کسبوکار خود، به دنبال بودجه بیشتر از سوی سرمایهگذاران خطرپذیر و سرمایهگذاران فرشته هستند تا بتوانند تولید به مقیاس محصول نهایی و عرضه آن به بازار را کلید بزنند.
منظور از سرمایهگذاری در استارتآپ چیست؟ در اصل، سرمایهگذاران استارتآپی بخشی از شرکت تازه تأسیس را با سرمایه خود خریداری میکنند. آنها سرمایه را در عوض سهام دریافتی ارائه نموده و با کمک به موفقیت کسبوکار، در پی سودآوری بالقوه در آینده نزدیک میمانند.
شریک شدن سرمایهگذاران در استارتآپ، مزایای فراوانی به همراه دارد. این کار، شبیه به این است که همگی در یک کشتی نشسته و رسیدن به ساحل موفقیت یا برای همه و یا برای هیچکس تعریف میشود. بدیهی است که در چنین شرایطی، همه هم و غم سرمایهگذاران و صاحبان کسبوکار نوپا، موفقیت در تجاریسازی ایده و کاملاً همراستا با یکدیگر خواهد بود. در این حالت، اگر شرکت به سود رسید، سرمایهگذاران هم سودی متناسب با مقدار سهام خود دریافت میکنند و اگر که استارتآپ با شکست مواجه شود، سرمایهگذاران هم پول و سرمایه خود را از دست دادهاند.
یک نکته دیگر پیرامون تفاوتهای سرمایهگذاری استارتآپی با دیگر انواع سرمایهگذاری، قابلیت نقد شدن سرمایه است. شما میتوانید پول خود را در بازار سهام، خرید انواع اوراق بهادار، زمین و مستغلات و یا مشارکت در یک ایده مهیج و نوآورانه صرف کنید. خرید سهام یک شرکت بزرگ حاضر در بازار بورس، خرید یک تجهیز فناورانه یا حتی یک قطعه زمین، یک تفاوت عمده با سرمایهگذاری در یک استارتآپ دارد و آن هم قابلیت نقد شدن آنی سرمایهگذاری شما است. سهام یک شرکت استارتآپی، به این سادگی قابلیت نقد شدن نداشته و حتی در صورت موفقیت نهایی استارتآپی، شاید نیاز به 2 یا 3 سال صبر (در مواردی بیش از 5 سال) برای دستیابی به اصل سرمایه و سود حاصل از آن باشد. به عبارت دیگر، اگر در پی سود کوتاهمدت هستید، دور سرمایهگذاری در استارتآپها را خط بکشید. سرمایهگذاری استارتآپی نیاز به صبر، دقت در انتخاب ایده و تیم مناسب و کمی شانس برای موفقیت دارد و تازه پس از آن، مسیر پر پیچوخم تجاریسازی پیش روی شما و تیم استارتآپی است. اگر همه شرایط خوب پیش برود، آن موقع است که پول و شهرت به سوی شما سرازیر میشود.
گفتنی است، هنگامی سرمایهگذاران استارتآپ میتوانند به سود برسند که بخشی یا کل سهام خود از مالکیت شرکت را طی یک رویداد مالی، مانند تملک استارتآپ از سوی یک شرکت بزرگ و یا عرضه سهام اولیه بفروشند. یک مثال رایج برای عرضه اولیه، اولین فروش سهام توسط شرکتهای خصوصی به عموم مردم است که میتواند سهام یک استارتآپ را به یکباره چندین برابر نماید. در خلال این اقدام، قیمت هر سهم افزایش چشمگیری پیدا میکند و طبیعتاً دارایی سرمایهگذاران هم افزایش مییابد. آنها میتوانند سهام خود را نقد کرده و یا به مشارکت و توسعه کسبوکار ادامه دهند.
سرمایهگذاری بر روی سهام استارتآپ، بسیار پرخطر است؛ زیرا بسیاری از استارتآپها نمیتوانند پول سرمایهگذاران را بازگردانند و سهام استارتآپ، پیش از عرضه اولیه شرکت، قابلیت فروش نخواهد داشت. البته برخی از استارتآپها به سرمایهگذاران اجازه میدهند تا پیش از عرضه اولیه، سهام شرکت را به فروش برسانند که به آن فروش سهام ثانویه گفته میشود. با این حال، بسیاری از استارتآپها، سرمایهگذارانی که میخواهند این کار را انجام داده و قبل از عرضه خصوصی اولیه سهام خود را بفروشند، ملزم میکنند تا ابتدا آن را به خود استارتآپ یا سرمایهگذاران اولیه پیشنهاد دهند. این فرآیند، «پیشنهاد خرید سهام» نامیده میشود.
اجازه دهید یک مثال واقعی از فروش سهام بزنیم؛ در سال 2014 میلادی، یکی از کارکنان اولیه شرکت «اوبر »، خریداری برای سهام خود به قیمت 200 دلار به ازای هر سهم یافت. شرکت از تأیید این انتقال خودداری نمود. در این حالت، وی دو گزینه پیش روی خود داشت: 1) سهام خود را به قیمت 135 دلار برای هر سهم به «اوبر» واگذار کند (همان قیمتی که قبلاً به شرکت پرداخت کرده بود) و 2) سهام خود را نگه دارد. وی دومین گزینه را انتخاب کرد و از فروش سهام خود منصرف شد.
شرکتهایی مانند «اوبر»، از حق محدودیت بر فروش سهام ثانویه استفاده میکنند. برنامه بازخرید سهام، به این شرکتها کمک میکند تا سهام واگذار شده به سرمایهگذاران و کارکنان اولیه را با قیمتی پایین جمعآوری نموده و سپس با سودی بالا به سرمایهگذاران سطوح بعدی بفروشند. این استراتژی، همانند یک برنامه ضد تقلیل ارزش شرکت عمل میکند که تهدید فروش سهام را به فرصتی برای افزایش ارزش آن مبدل میسازد.
سرمایهگذاری در استارتآپ در برابر سرمایهگذاری در بازار عمومی
همانطور که اشاره شد، سرمایهگذاری در یک استارتآپ، با سرمایهگذاری در بازار عمومی کاملاً متفاوت است. مهمترین این تفاوتها به شرح زیر است:
1- بازههای زمانی: سرمایهگذاران در بازار عمومی، بهطور نظری سود را در عرض چند روز یا چند هفته مشاهده میکنند. این در حالی است که عموماً 7 تا 10 سال طول میکشد تا یک رویداد نقدینگی عمده برای استارتآپها صورت بگیرد، اگرچه رویدادهای نقدینگی کوچکتر زودتر اتفاق میافتند.
2- فروش سهام: سرمایهگذاران در بازار عمومی میتوانند در هر زمانی که تمایل دارند، سهام خود را به فروش برسانند. فروش سهام استارتآپ پیش از عرضه خصوصی اولیه دشوارتر است؛ زیرا سهامها اغلب با الزاماتی مانند حق رد اولیه و محدودیتهای دیگر برای فروش ثانویه همراه هستند. البته این به جز محدودیت اصلی عدم وجود فرد مناسب برای خرید سهام است!
3- عواید: عرضه خصوصی اولیه در سالهای ابتدایی کمتر انجام میگیرد و شرکتهای فناور تا زمانی که به ارزش زیادی دست پیدا کنند، عرضه خصوصی اولیه خود را به تعویق میاندازند. این استراتژی، شاید با خواستههای سرمایهگذاران مبنی بر دستیابی به سود در کوتاهترین زمان ممکن همخوانی نداشته باشد.
ریسک بالا، پاداش بالا: جذابیت سرمایهگذاری در استارتآپ
سرمایهگذاری در استارتآپ، با اخبار خوب و بد زیادی همراه است. اجازه دهید که اول به سراغ اخبار بد برویم: «90 درصد استارتآپها با شکست مواجه میشوند». علاوه بر این، بسیاری از استارتآپها حتی اگر شکست نخورند، تنها پولی که در ابتدا در اختیار آنها قرار دادهاید را برمیگردانند و عملاً شما در نقطه نخست ایستادهاید: «نه سودی و نه ضرری».
و اما خبرهای خوب: «سرمایهگذاری در یک استارتآپ بسیار موفق، کل سرمایههای شکستخورده شما را جبران میکند و حتی سود قابلتوجهی هم برایتان باقی میماند». در کنار این، یک روند تغییر در طی چند دهه اخیر رخ داده است که سرمایهگذاران را امیدوارتر میکند. در دهههای 80 و 90 میلادی، بیشتر ارزشآفرینی برای سرمایهگذاران رخ میداد که در بازار عمومی سرمایه خود را انباشته میکردند. آنها سهام غولهای فناوری مانند آمازون و مایکروسافت را پس از عرضه اولیه سهام خریداری نموده و با توسعه این شرکتها، سود چشمگیری به دست میآوردند. با این حال، در حاضر شرایط کمی متفاوت شده و ارزشآفرینی استارتآپها، بیشتر به سرمایهگذاران آنها در سطوح اولیه فعالیتهای شرکت تعلق می گیرد (پیش از عرضه عمومی سهام). به عبارت دیگر، در صورتی که بخواهید منتظر باشید که یک استارتآپ عرضه سهام اولیه داشته باشد و سپس در آن سرمایهگذاری کنید، ممکن است 95 درصد از سود بالقوه را از دست بدهید. سود اصلی به کسانی میرسد که پیش از عرضه سهام دست به کار شده و ریسک این سرمایهگذاری را به جان میخرند. شاید به همین دلیل است که استارتآپها به شکل فزایندهای عرضه اولیه سهام را به تأخیر میاندازند و یا حتی بهطور نامحدود، خصوصی باقی میمانند.
خصوصی باقی ماندن بیشتر، مزایای مشخصی برای استارتآپها در پی دارد:
1- استارتآپها میتوانند از سرمایهگذاران بازار عمومی پرهیز کنند، سرمایهگذارانی که خواستها و انتظاراتشان با بنیانگذاران نوآور استارتآپ کاملاً متفاوت بوده و شاید به دلیل نگاه کوتاهمدت و سودمحور، صاحبان اولیه کسبوکار را از دور خارج سازند.
2- استارتآپها میتوانند از پرداخت هزینههای مرتبط با آشکارسازی اطلاعات ضروری برای بازار عمومی معاف شوند.
3- استارتآپها میتوانند از فشار برای عرضه سود پرهیز نموده و سرمایه بیشتری برای بهبود شرکت و توسعه ایدههای جدید اختصاص دهند. چیزی که موفقیت طولانیمدت استارتآپ را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
تجربه نشان داده استارتآپهایی که تصمیم گرفتهاند خصوصی باقی بمانند، اغلب استراتژی توسعه فناوری و نوآوری را با تمرکز بیشتری ادامه داده و برای سرمایهگذاران سطوح اولیه خود، ثروت قابلتوجهی را ایجاد میکنند. یک مثال خوب برای این موضوع، شرکت مشهور و موفق «اپل» و مقایسه روند عرضه سهام آن با «توییتر» بهعنوان یک نمونه به نسبت جدیدتر است. در سال 1976 میلادی، «استیو جابز» و «استیو وزنیاک»، ارزشمندترین داراییهای خود (اتوبوس « VW » جابز و ماشینحساب پیشرفته وزنیاک) را مجموعاً 1750 دلار فروختند تا کسبوکاری را راهاندازی نمایند که امروز به ارزشمندترین شرکت جهان بدل شده است. آن 1750 دلار، همراه با یک سرمایهگذاری 250 هزار دلاری از سوی مایک مارکولا «مایک مارکولا» (کارمند سوم اپل) و بعدها سرمایهگذاری توسط « Sequoia capital »، موجب فعالیتهای چهار ساله بعدی اپل شد؛ تا زمانی که در سال 1980 میلادی و طی عرضه سهام اولیه، ارزشی بالغ بر 1.8 میلیارد دلار یافت. جالب اینجا است که «جابز»، «وزنیاک» و «مارکولا»، در مجموع 463 میلیون دلار در این عرضه سهام به دست آورند. اپل در طی سالهای پس از عرضه اولیه سهام، ارزشی بالغ بر 600 میلیارد دلار یافته است که با احتساب ارزش 1.8 میلیارد دلاری آن در سال 1980، سودی معادل 595 میلیارد دلار برای سرمایهگذاران بازار عمومی به همراه داشته است. مبلغی بسیار بیشتر از 436 میلیون دلاری که تیم مؤسس اولیه اپل کسب کردند.
اپل یک نمونه بارز از استارتآپهایی است که در آن زمان تمایل داشت تا به سرعت به مرحله عرضه سهام رسیده و عملاً سهام خود را با ارزشی بسیار پایینتر از چیزی که چند سال بعد داشتند، به سرمایهگذاران عمومی عرضه نمودند. در مقابل این استراتژی، میتوان توییتر را مثال زد، استارتآپی که بخش عمده سود آن به سرمایهگذاران خصوصی و اولیه رسید. در سال 2007 میلادی، مؤسسان اولیه توییتر به نامهای «ایوان ویلیامز» و «جک دورسی»، به دنبال سرمایهگذارانی برای شبکه اجتماعی خود بودند. ایوان دوست صمیمی خود، «دیک کاستولو » را دعوت نمود تا بین 25000 تا 100000 دلار سرمایهگذاری کند. وی پیشنهاد 25000 دلاری را پذیرفت و یکی از سهامداران اولیه توییتر شد. «کاستولو» در سال 2010 میلادی، بهعنوان مدیرعامل توییتر انتخاب شد و سهام «پرنده آبی کوچک» را با ارزش 26 میلیارد دلار عرضه نمود. سرمایهگذاران اولیه توییتر میلیونها دلار سود کردند؛ بهطوری که سهام «کاستولو» در حدود 300 میلیون دلار ارزش یافته بود.
جالب اینکه اندک زمانی پس از عرضه اولیه، قیمت سهام توییتر افت کرد و در نهایت در عرض چند سال، ارزش شرکت به 12.5 میلیارد دلار کاهش یافت. سرمایهگذارانی که سهام توییتر را در زمان بررسی انواع ریسکهای سرمایه گذاری عرضه اولیه سهام خریده بودند، عملاً با یک کاهش 50 درصدی در ارزش سرمایه خود مواجه شدند.
در سالهای اخیر، این یک روند رایج برای استارتآپهای مشهور مبتنی بر فناوری (مانند « Yelp » و «لینکدین») بوده است. این شرکتهای مشابه با توییتر، در زمان خصوصی بودن به شدت رشد نموده و پس از عرضه اولیه سهام، با افتی محسوس مواجه شدهاند. البته یک مثال منحصربهفرد هم وجود دارد که ارزشافزوده را بهطور همزمان برای سرمایهگذاران خصوصی اولیه و سرمایهگذاران عمومی پس از عرضه سهام در پی داشته است. تقریباً همه مردم با فیسبوک بهعنوان یک شبکه اجتماعی کارآمد و تأثیرگذار آشنا هستند. همگام با روند فعلی تأخیر در عرضه سهام اولیه، این شرکت هم تا زمانی که ارزش آن به بیش از 100 میلیارد دلار رسید، صبر کرد و سپس عرضه اولیه سهام را آغاز نمود. سرمایهگذاران خصوصی اولیه، مانند ««پیتر ثیل » که 500 هزار دلار در مرحله کشت ایده (سال 2004 میلادی) سرمایهگذاری نموده بود، بخش عمدهای از سود را از آن خود کردند. وی هشت سال بعد و در زمان عرضه سهام، بیش از 1 میلیارد دلار به جیب زد. با این حال، سرمایهگذاران بازار عمومی نیز اوضاع بدی نداشتند. در صورتی که در اولین روزهای عرضه سهام فیسبوک بر روی آن سرمایهگذاری کرده بودید، سهام شما تقریباً 3.5 برابر ارزش اولیه خود شده بود.
در قلب هر راهبرد سرمایهگذاری در استارتآپ، یک ضرر بالقوه بزرگ وجود دارد. این مسئله برای بسیاری از سرمایهگذاران دشوار است؛ چرا که مردم از پول از دست دادن متنفر هستند. در واقع، اقتصاددانان رفتاری را دریافتهاند که احساس بد از دست دادن پول، برای مردم نسبت به احساس خوب سودآوری، بسیار بیشتر است.
« Founders Fund » در گزارش سال 2005 میلادی، توزیع سود سرمایه را به خوبی نشان داده است. سرمایهگذاران باتجربه و خطرپذیر، استراتژی تنوع را برای افزایش احتمال موفقیت در سرمایهگذاریهای خود بکار میگیرند. این استراتژی، مصداق این ضربالمثل قدیمی است: «همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار نده».
گفتنی است، یک سبد سرمایه متنوع، عموماً شامل سرمایهگذاریهایی پر ریسک و با نرخ بازگشت سرمایه بسیار بالا (مانند سرمایهگذاری در استارتآپ)، سرمایهگذاریهای کم سود و کم خطر (مانند سهام عمومی) و سرمایههای باثباتتر (مانند اوراق قرضه دولتی) است که البته در هر کدام از این طبقه داراییها، سرمایهگذاران بر روی طیف متنوعی از فرصتها سرمایهگذاری میکنند.
جف کلاویر « Jeff Clavier »، سرمایهگذار فرشته و بنیانگذار « SoftTech VC » ، یک مثال خوب از تنوعبخشی در سبد سرمایه شخصی و شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر خود محسوب میشود. جف شخصاً بر روی 20 استارتآپ سرمایهگذاری کرد و گفته میشود که به صورت خاص، بیش از 6 میلیون دلار بر روی شرکتی که به آن باور داشت سرمایهگذاری نمود. وی همچنین در حدود 160 استارتآپ را از طریق «سافتتک» تحت حمایت قرار داد. سرمایهگذاری در استارتآپهای متعدد، شانس موفقیت جف در یک استارتآپ برتر را افزایش داده است.
در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که در اغلب موارد، سرمایهگذاران انگیزههای متعددی برای سرمایهگذاری در یک استارتآپ دارند که میتواند چیزی به جز سودآوری صرف باشد. از این منظر، پاداشهای سرمایهگذاری در استارتآپ را میتوان چنین فهرست نمود:
دیدگاه شما