نظام بانکی: نه فقط یک کسبوکار، بلکه قلب نظام اقتصادی
رشد و توسعه نظام بانکی توانست پیشرفتهای بزرگی ایجاد کند. از طرفی ایده اسمیت از همان زمانی که نوشته شده کشش بسیاری به سمت خود به وجود آورد. علت آن بود که نوشتههای او با بسیاری دیگر از ابداعات و پیشرفتهایی که موافق با ایده بازار آزاد بودد، همزمان شد. برخی از این ابداعات عبارتاند از پیشرفتهای فناورانه همچون موتور بخار و پیشرفتهای کشاورزی که غذاهای اضافی تولید کرد. افزایش قدرت در دسترس شما و همچنین محترم شمردن حقوق نیروی کار به علت افزایش یافتن میزان غذای در دسترس، به مردم این فرصت را داد تا کارخانه بسازند و همانطور که همه ما میدانیم کارخانههای تولیدات بسیار زیادی دارند.
نظام بانکی و سرمایه داری به سرمایه وابسته هستند
علاوه بر قدرت و نیروی کار زیاد، یک اقتصاد صنعتی بازار آزاد نیازمند یک عامل دیگر هم هست تا بتواند به خوبی کار کند: سرمایه. این موضوع تنها به معنای یک شیوه جذاب برای پس انداز کردن نیست. بلکه سرمایه پولی است که به امید به دست آوردن بازده مناسبی از آن، قرض داده میشود یا سرمایه گذاری میشود.
ساختن کارخانهها، توسعه راه آهن و استخراج از معادن در مقیاسهای صنعتی، همه و همه به سرمایه بسیار زیادی نیاز دارند. بسیار بیشتر از آنکه یک فرد یا جمعی از دوستان بتوانند آن را فراهم کنند. (مثلاً فکر کنید شما میخواهید فرودگاه شخصیتان را با تعدادی از همکلاسیهای دانشگاهیتان بسازید! احتمالاً موضوع کاملاً روشن شد). همانگونه که ما در جلسه قبلی این درس نیز بیان کردیم، بانک ها میتوانند این حجم سرمایه را ارائه دهند و به همین علت است که نظام بانکی عاملی حیاتی برای نظام بازار آزاد است. مردم در قرنها ۱۸ و ۱۹ میلادی متوجه این موضوع شده بودند.
همزمان با اوجگیری سرمایه داری صنعتی، آنها میدیدند که صنعت مالی همچون اهرمی برای کل سیستم عمل میکند. بانکداری تعهدات سنگین را ممکن ساخت. همچنین به افراد نیز اجازه داد تا بتوانند ریسک کنند، عاملی که برای کسب و کارهای آزاد ضروری است. افراد به یک مورد دیگر نیز پی بردند؛ کسب و کار بانکداری با هر کسب و کار دیگری فرق میکند.
نظام بانکی تنها یک کسب و کار دیگر نیست بلکه قلب نظام اقتصادی است
برای اینکه بفهمید ما چرا میگوییم نظام بانکی قلب یک نظام اقتصادی است، کافی است نظام اقتصادی را به شکل بدن انسان در نظر بگیرید و فکر کنید که نظام بانکی قلب آن است (ما هم مثل شما میدانیم که این یک کلیشه است! اما باور کنید مثال صحیحی است). همانگونه که قلب خون را در بدن انسان به گردش در نظام سرمایهداری به سمت ارزهای میآورد و باقی اعضا و بافتها را زنده نگه میدارد، بانک ها هم پول را در اقتصاد به گردش در میآورند و باقی کسب و کارها را زنده نگه میدارند. درنهایت، کسب و کارها بهاینترتیب همه کارهایشان از پرداخت صورت حساب ها گرفته تا خرید موجودی کالا و گسترش فعالیتهایشان را انجام میدهند.
برای آنکه این استعاره را ادامه بدهیم، فقط تصور کنید که یک انگشت یا یک دست از بدن بریده شود. خیلی هم جالب نیست! اما هنوز میتوانید به زندگی ادامه دهید؛ اما اگر قلب شما از حرکت باز بایستد… . شما قطعاً میمیرید.
این موضوع دقیقاً همان چیزی است که مردم در قرن ۱۹ میلادی نظام سرمایهداری به سمت ارزهای آن را درک کردند. در بازار آزاد، یک کارخانه یا یک کسب و کار بدون آنکه خسارتهای زیادی به بار بیاورند میتوانند ورشکسته شوند؛ اما اگر یک بانک ورشکسته شود، در آن صورت خطر سقوط کل اقتصاد آن کشور وجود خواهد داشت. خیلی زود مشخص شد که نظام بانکی نیازمند مدیریت و توجه ویژهای است.
به همین دلیل نظام بانکی با سرعت بسیار زیادی در همه نقاط دنیا، حتی در کشورهایی که با فقر و فلاکت دسته و پنجه نرم میکنند گسترش یافت.
بانک مرکزی چگونه اداره نظام بانکی را به عهده گرفت؟
مدیریت و توجه به نظام بانکی در قالب مقررات بانکداری نمود پیدا کرد و مهمترین بخش این مقررات توسعه بانک مرکزی بود.
برای مدت زمانی طولانی، بانک ها میتوانستند اسکناس های مختص خودشان را منتشر کنند. هر بانک اسکناس خودش را داشت و ارزهای رایجی همچون اسکناس های دلار و ریال وجود داشت که بهراحتی هم قابلتبدیل به نقره و طلا بود؛ اما هنوز مردم آنطور که امروز به اسکناسهای بانکی اعتماد دارند، نداشتند. برای مثال در ایالاتمتحده آمریکا تا سال ۱۸۶۰ بیش از ۱۰٫۰۰۰ اسکناس مختلف وجود داشت. شما چگونه میتوانستید مطمئن باشید که آن بانک کوچک کنار خیابان طلا و نقره کافی برای پشتیبانی از اسکناسی که منتشر میکند، دارد؟
اولین کشوری که با این مشکل روبهرو شد بریتانیای کبیر بود. در سال ۱۸۴۴ دولت بریتانیا قانون منشور بانکداری را تصویب کرد، قانونی که حق نشر اسکناس های بانکی را تنها به بانک انگلیس داده بود. این اسکناس ها باید دارای پشتوانه طلا باشند و این به معنای آن بود که مردم میدانستند که میتوانند به اسکناس های بانک انگلستان اعتماد کنند. این اقدام گامی بسیار مهم جهت آسوده کردن خاطر مردم از هراسهای بانک های کوچک کنار خیابانی بود…
اسکناس های جدید: چیزی بیشتر از پول
پسازآنکه بانک انگلستان حق انحصاری نشر اسکناس را به دست آورد، رفتهرفته مسئولیتهای بیشتری بر عهده گرفت. ازجمله این مسئولیتهای میتوانیم به ثبات قیمت (مانند مبارزه با تورم) و هماهنگسازی عرضه پول با خطمشیهای اقتصادی دولت نام برد. درحالیکه این بانک در گذشته مانند سایر بانک ها یک بانک تجاری بود، بانک انگلستان رفتهرفته به موجودیت دیگری تبدیل شد: یک بانک مرکزی.
یکی دیگر از نقشهای مهم این بانک فعالیت بهعنوان “آخرین وام دهنده” بود. این نقش به معنای آن است یک بانک مرکزی زمانی که هیچکس به یک بانک خصوصی وام نمیدهد، بانک مرکزی این وام را ارائه میکند. درواقع این موضوع اساساً به معنای آن است که بانک مرکزی زمانی که بحران اعتباری به وجود میآید، نقدینگی موردنیاز را فراهم میکند. این قدرت یکی از مهمترین قسمتهای تکامل نظام بانکی بوده است. بهاینترتیب پیش از آنکه بحرانهای اقتصادی، بانک ها را از پای دربیاورند بانک مرکزی میتواند با ارائه نقدینگی بحرانها را متوقف سازد، البته نه همیشه.
سایر کشورها از تجربه بریتانیا استفاده کردند و راه این کشور را دنبال کردند. آنها متوجه شدند که برای مدیریت سیاستهای اقتصادی به یک بانک مرکزی نیاز دارند؛ بنابراین آنها در قرنهای ۱۹ و ۲۰ میلادی شروع به راهاندازی بانک های مرکزی خود کردند. مهمترین بانک مرکزی جهان – فدرال رزرو ایالاتمتحده آمریکا – در سال ۱۹۱۳ تأسیس گردیده است. بانک مرکزی ایران نیز در مرداد سال ۱۳۳۹ (۱۹۶۰ میلادی) تأسیس شد.
(پایان درس دوم دوره آموزشی آشنایی با نظام مالی)
اگر سؤال یا نظری دارید لطفاً در بخش نظرات مطرح کنید. همینطور با اشتراکگذاری این مقاله در شبکههای اجتماعی شما هم در توسعه دانش مالی و سرمایه گذاری شریک شوید.
اغتشاشات اخیر برنامه ریزی نظام سرمایه داری است
خبرگزاری رضوی. همایش پاره های گل( تبیین جایگاه واقعی زن در عصر حاضر) با حضور حجت الاسلام صالح رییس نمایندگی جامعه المصطفی خراسان و جمیله علم الهدی استادیار دانشگاه شهید بهشتی چهارشنبه سیزدهم مهر ماه در سالن شهید قاسم سلیمانی آستان قدس رضوی برگزار شد.
علم الهدی در این نشست به حادثه تروریستی کابل و شهید شدن دانشجویان اشاره کرد و گفت: چرا جهان در مقابل این جنایت سکوت کرده است و رسانه ای نظام سرمایهداری به سمت ارزهای نشده است؟
این استاد دانشگاه ابراز کرد: حوادثی که در خیابان های تهران شاهد هستیم توسط جامعه سرمایه داری برنامه ریزی شده تا زنان را تسلیم خود کند.
وی ابراز کرد: در قرآن آمده است که اگر کسی ربا بخورد دچار روان پریشی می شود و حرکات افراد معترض در خیابان مصداق این افراد هستند، متاسفانه آن ها نه واقعیت را میدهند و نه می خواهند بفهمند.
علم الهدی با خاطرنشان کردن اینکه جوامع متاثر از سرمایه داری که بر منفعت حرکت می کنند، جامعه را به سمت روان پریشی سوق می دهند، افزود: آن ها نماد مد و فشن و بردگی زنان هستند.
این استاد دانشگاه گفت: در فسلفه هر مدلولی دلیلی دارد، اغتشاشگران صحبت از زن به میان می آورند در حالیکه خشونت معنا می کنند و به اسم آزادی دست به سرکوب می زنند.
وی افزود: صحبت از حیات و زندگی می کنند در صورتی که تلقی مرگ دارند و به حیات دیگران نگاه آواتاری دارند.
این استاد دانشگاه ابراز کرد: شعار زن زندگی آزادی می دهند اما تصورشان سرکوب است و این نشات گرفته از نظام سرمایه داری و بازار مصرف سکسی که است قدرتمندترین بازار جهانی است.
علم الهدی گفت: چهره ای که نظام سرمایه داری از زن نشان می دهد همراه با عطوفت و مهربانی و جلوه اقتدار و استقلال نیست.
این استاد دانشگاه به حوادث اخیر کشور اشاره و اظهار کرد: این حرکات الگوی زن ایرانی نیست؛ بلکه نشانه هیجان و وسوسه شدید است.
وی با اشاره به اینکه شیطان انسان ها را به فقر و فحشا دعوت می کند، افزود: جوامع مارکسیستی و سرمایه داری به فحشا یک نگاه مشترک دارند و زن را به بردگی می کشانند و زمانی که زن ها تسلیم شدند آن ها را زنده به گور می کنند.
علم الهدی ابراز کرد: متاسفانه رسانه های بیگانه عقل زنان و مردان را مورد هجوم قرار داده و مفهوم زیبایی را تغیر دادند و پاکی را ضد ارزش و نجاست را ارزش نشان می دهد.
این استاد دانشگاه در پایان یاداور شد: گام دوم انقلاب در حال تحقق است و زنان پیشرو انقلاب هستند و آنها بسیار مصمم و بدون ترس و شتاب زدگی باید با ظرفیت کامل حرکت کنند.
نظام سرمایهداری عامل اصلی بروز بحران غذا در جهان است
تهران- ایرنا- بحران غذایی جهان اگرچه با جنگ اوکراین تشدید شده است، اما ریشه اصلی این بحران را باید در نظام سرمایهداری و فرهنگ حاکم بر آن جستجو کرد.
به گزارش ایرنا به نقل از پایگاه خبری اوپن دموکراسی، کاهش برداشت محصول، افت بهرهوری خاک و افزایش فقر غذایی گریبان بیشتر کشاورزان خرده پا در سراسر جهان را گرفته است. قیمت گندم از آغاز سال جاری میلادی بیش از ۵۹ درصد افزایش یافته است.
آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل ماه گذشته هشدار داد تعداد افرادی که در شرایط قحطی زندگی میکنند از سال ۲۰۱۶ به این سو افزایش ۵۰۰ درصدی داشته و ۲۷۰ میلیون نفر هم اکنون در شرایط ناامنی شدید نظام سرمایهداری به سمت ارزهای غذایی به سر میبرند. آمارهای سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نیز نشان میدهد هر شب ۸۲۸ میلیون نفر در جهان گرسنه میخوابند، این رقم نسبت به سال ۲۰۲۰ بالغ بر ۴۶ میلیون نفر افزایش یافته است.
بالاترین درجه دمای هوا در ۱۲۲ سال گذشته
حمله روسیه به اوکراین این بحران را تشدید کرده است. روسیه و اوکراین ۳۰ درصد صادرات گندم دنیا را تامین میکنند. اما تغییرات آب و هوایی و نظام سرمایهداری مقصران اصلی بحران غذایی جهان هستند که با آن مواجه شدهایم.
پیشبینیها نشان میدهد تا سال ۲۰۳۰ تولید محصولات کشاورزی جهان در اثر تغییرات آب و هوایی به میزان یکپنجم کاهش خواهد نظام سرمایهداری به سمت ارزهای یافت. در کشور آفریقایی زامبیا به دلیل خشکسالی و جاری شدن سیل برداشت ذرت طی سال زراعی جاری یکچهارم کاهش خواهد یافت.
هند و پاکستان بالاترین درجه دمای هوا طی ۱۲۲ سال گذشته را در ماههای مارس و آوریل تجربه کردند. دولت هند بعد از آن که نتوانست گندم کافی برای برنامههای امنیت غذایی خود خریداری کند صادرات این محصول را ممنوع کرد. این اقدام مشکل کمبود گندم در بازار جهانی را تشدید کرده و قیمتها را بالا برده است.
اما تغییرات آب و هوایی و بحران غذایی خود به خود به وجود نیامدهاند. این دو، محصول و نتیجه نظام سرمایهداری جهانی هستند. نظامی که برای سود شرکتی در برابر منافع مردم و سیاره زمین اولویت قائل است.
شرکتی شدن کشاورزی
فرآیند شرکتی شدن کشاورزی در جریان انقلاب سبز در هند طی اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز شد. این تحول که در جریان همکاری بین هند و آمریکا شکل گرفت بر دو پایه استفاده از کودهای شیمیایی و کشت گسترده زمینها قرار داشت. بذرهای پربازده و کودهایی که تولید محصول را افزایش قابلتوجهی میدادند تولید شدند. استفاده از آفتکشها گسترش زیادی پیدا کرد. آب زیادی از زیرزمین استخراج و سفرههای زیرزمینی تخلیه شد.
این حرکت به سمت کشاورزی گسترده و تجمیع سودهای کلان در دست تعدادی معدود، باعث شد کشاورزان خرده پا بیش از پیش به کودهای شیمایی گران وابسته شوند و این کار، آنها را زیر بار بدهیهای کلان برد. در هند گفته میشود که طی سال ۲۰۲۰ بیش از ۱۰ هزار کشاورز خرده پا به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهیهای کلان خود دست به خودکشی زدهاند.
شرایط نابرابر و غیرعادلانه حاکم بر سیستم بانکی جهان که نظام سرمایهداری به سمت ارزهای توسط نهادهای مالی بینالمللی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تعریف میشود نیز عامل بروز این وضع بودهاند.
برنامههای اصلاحات ساختاری که توسط بانک جهانی در جریان بحران بدهیهای آمریکای لاتین و آفریقا بعد از بحران نفتی ۱۹۷۹ بر کشورهای این منطقه تحمیل شد کشورهای فقیرتر را وادار کرد بخشهای عمومی را به بخش خصوصی واگذار کنند و از برنامههای رفاه عمومی بکاهند.
به این کشورها گفته شد برای پرداخت بدهیهای خود باید تولید محصولات بومی را کنار بگذارند و محصولاتی را تولید کنند که بازار جهانی به آن نیاز دارد. در نتیجه، جوامع محلی و کشاورزان خرده پا به دلیل کاهش دسترسی به مواد غذایی و اثرات منفی اکولوژیک، آسیبپذیری بیشتری در برابر ناامنی غذایی پیدا کردند.
یکسوم غذای تولیدی در جهان هدر میرود
نظام سرمایهداری از یک جهت دیگر نیز به تشدید گرسنگی در جهان کمک کرده است و آن حیف و میل غذاست. به دلیل حاکم بودن فرهنگ سرمایهداری، دورریز غذا در کشورهای توسعهیافته و بهویژه در آمریکا امری شایع است. در واقع حیفومیل غذا در آمریکا یکی از عوامل تهدیدکننده امنیت غذایی جهان است.
بر اساس آمار فائو یکسوم غذای تولیدی در جهان دور ریخته میشود یا به هدر میرود. این رقم معادل غذای موردنیاز ۱.۳ میلیارد نفر است. کشورهای توسعه یافته هر ساله به اندازه کل تولیدات کشاورزی آفریقای زیرصحرا غذا دور میریزند. در آمریکا هر ساله ۶۰ میلیون تن غذا معادل ۱۶۰ میلیارد دلار به هدر میرود. این رقم میتواند شکم ۱۰۰ میلیون نفر در جهان را سیر کند. سرانه هدررفت غذا در رستورانهای آمریکا ۶۴ کیلوگرم در سال است که این رقم ۲.۵ برابر متوسط کشورهای با درآمد بالاست.
با وجود هدررفت گسترده غذا در آمریکا دولت این کشور هیچ تلاشی را برای اصلاح این وضعیت انجام نمیدهد. بهعلاوه قوانین و سیاستگذاریها در این کشور نیز اولویتی برای کاهش هدررفت غذا قائل نیستند. وزارت کشاورزی آمریکا متعهد شده است تا سال ۲۰۳۰ میزان هدررفت غذا در این کشور را به میزان ۵۰ درصد کاهش دهد اما آمارهای موجود نشان میدهد این تعهد بیشتر نمادین بوده است تا عملی.
دولت آمریکا بهعنوان نماینده نظام سرمایهداری درجهان طی تاریخ ۲۴۵ساله خود تنها ۲۰ سال را در جنگ نبوده و در بقیه سالها با به راهانداختن جنگهای کوچک و بزرگ، آشوب و ناامنی را برای مناطق مختلف جهان به ارمغان آورده و کشاورزی را در این مناطق مختل کرده است. وقتی پای منافع در میان باشد، دولت آمریکا به منافع سرمایهداران و صاحبان شرکتهای بزرگ بیش از امنیت غذایی و بهداشت مردم خودش اهمیت میدهد تا چه برسد به امنیت غذایی مردم جهان.
کدام سرمایه؟ کدام سرمایهداری؟
ایمان صمدینیا، پژوهشگر اقتصادی : سرمایهداری یا کاپیتالیسم زاده انقلاب صنعتی است و محصول سیر فکری اروپاییانی است که در یک برهه خاص سیاسی اجتماعی و فرهنگی با ظهور پروتستانیسم و مخالفت شدید با اصول متحجر کلیسایی قرون وسطی، عقبعقب رفتند و از طرف دیگر بوم افتادند. در ایدئولوژی سرمایهداری، سرمایه عبارت است از ثروتی که برای نظام سرمایهداری به سمت ارزهای تولید ثروت بیشتر مصرف میشود. اقتصاد سرمایهداری عملا بین قرنهای ۱۶ و ۱۹ میلادی در انگلیس بهتدریج رسمیت یافت. اگرچه شواهدی از دیرباز نشان میدهد برخی ویژگیهای این نظام در دوران گذشته دور نیز وجود داشته است. شکلهای ابتدایی سرمایهداری تجاری (merchant capitalism) در اواخر قرون وسطی شکوفا شد. سرمایهداری از پایان دوره فئودالیسم در دنیای غرب نظام غالب بوده است.
هویت سرمایهداری
لیبرالیسم اقتصادی مهمترین اصل فکری و فلسفی نظام سرمایهداری است. در تعریف کلی، لیبرالیسم بهمعنی اعتقاد به ارزش آزادی فردی است که از دو اصل اصالت فرد و آزادی فردی تشکیل میشود. در این نظام، افراد آزاد هستند روشی را جهت بهرهبرداری از منابع موجود انتخاب کنند؛ چون هرکس بهتر از دیگران قادر به قضاوت درباره منافع خویش است. همچنین محور اصلی هر اجتماع خود فرد است و فرد و منافع او بر اجتماع تقدم دارد.
تولید ثروت چه از طریق کسب و تجارت و چه به وسیله صنعت یا تاسیس کارخانه و امثال آن جز با نظام سرمایهداری به سمت ارزهای به کار انداختن سرمایه قبلی امکانپذیر نیست. در این ایدئولوژی، هرکسی حق دارد از هر راهی که بخواهد تولید ثروت کند و از هر نوع ابزار در دسترس برای وصول به مقصود استفاده کند. بازاری که کاپیتالیسم برای خودش طراحی کرده است و در آن فعالیت میکند، با دیگر بازارهای مکتبهای اقتصادی فرق دارد. مشخصه شاخص بازار کاپیتالیسم، تولید کالا برای کسب سود اقتصادی به هر قیمتی است. در بازار کاپیتالیسم، سود اولویت اول است و نیازهای انسانی، در درجههای بعدی اهمیت قرار دارد.
اصل بنیادی سرمایهداری بهشکلی که امروزه در همه کشورهای دارنده نظامهای پیشرفته تولید انبوه جاری است، همین است: بنگاههای بزرگ که این روزها آماج حملات متعصبانه بهاصطلاح چپگرایان قرار دارند، تولیدکننده کالاهایی هستند که تقریبا همهاش صرف رفع حوایج تودههای مردم میشود. بنگاههایی که کارشان فقط تولید کالاهای تجملی برای ثروتمندان باشد، هرگز نخواهند توانست رشد کنند و بزرگ شوند. امروزه مصرفکنندگان کالاهایی که در کارخانههای بزرگ تولید میشود عمدتا همان کسانی هستند که در این کارخانهها کار میکنند. تفاوت اساسی میان اصول تولید سرمایهداری و اصول تولید در دوران فئودالی همین است.
موافقان و مخالفان نظام سرمایهداری
باور بسیاری از نظریهپردازانی که غالبا اهل کشورهای دارای نظام سرمایهداری هستند، این است که این نظام توانایی زیادی در رشد اقتصادی از مسیر شاخصهایی چون تولید ناخالص داخلی، سطح رفاه زندگی و بهکارگیری ظرفیتها دارد، درحالی که در نقطه مقابل، منتقدان و مخالفان این نظام انتقاد میکنند بزرگترین ایراد این نظام انحصارگرایی است که خود به خود درنتیجه ترکیب تجارت آزاد و داراییهای خصوصی ایجاد میشود و از نظر آنان توزیع ناکارآمد و ناعادلانه پول و قدرت، گرایش به انحصارطلبی در بازار، امپریالیسم و شکلهای مختلف استثمار فرهنگی و اقتصادی، ازخودبیگانگی فرهنگی، نابرابری، بیکاری و بیثباتی اقتصادی ازجمله نتایج این نظام است.
در قانون سرمایهداری انحصاری، عملا مفهوم بازار آزاد که توسط نظریهپردازان اولیه قانون سرمایهداری همچون آدام اسمیت موردحمایت واقع میشد، مفهوم ابتدایی خود را از دست داد و رقابت که مفهوم کلیدی اقتصاد بازار و قانون عرضه و تقاضا بود به رقابت بین شرکتهای انحصاری و کارتلها تنزل یافت.
درواقع، اقتصاد سرمایهداری، چه به صورت متمرکز مثل آنچه در نظام شوروی سابق دیدیم و چه بهصورت غیرمتمرکز که در نظام اقتصادی ایالاتمتحده آمریکا شاهد هستیم، خیلی با آرمانهای مسئولیت اجتماعی شرکتها یا سی اس آر(CSR: COPRPORATE SOCIAL RESPONSBILITY) همراه و همگام نیست؛ چراکه اصالت برای او در درجه اول، سود بنگاه است. اگرچه برای حفظ پرستیژ و برندینگ، شاهد انتشار گزارشهای سالانه غولهای اقتصادی جهان در حوزه مسئولیت اجتماعی (ANNUAL CSR REPORT) هستیم، اما درواقع، ماهیت نظام سرمایهداری و امپریالیستی با اخلاق و محیطزیست و آرمانهای توسعه پایدار تناسبی ندارد.
سیاه یا سفید؟
در دو قرن گذشته، سرمایهداری موضوع اصلی بسیاری از فلاسفه، اقتصاددانان، علما، سیاستمداران و دانشمندان بوده است. برخی سرمایهداری را آنچنان بالا بردهاند که چون فوکویاما آن را پایان تاریخ میدانستند و برخی نیز چون کارل مارکس، مکتبی کاملا متضاد را درمقابل سرمایهداری علم کردند. اما سرمایهداری، همان سکهای است که هرکسی یک روی آن را دیده و از ظن خویش یار یا دشمن وی شده است.
تهاجم به سرمایهداری- خاصه درمورد نرخهای بالای دستمزد- با این فرض غلط آغاز میشود که دستمزدها را کسانی میپردازند که با کارگران کارخانهها فرق دارند. امروزه برای اقتصاددانان و پژوهندگان نظریههای اقتصادی، تفکیککردن کارگر و مصرفکننده، کاری بدیهی شده است؛ اما واقعیت این است که هر مصرفکنندهای باید پولی را که خرج میکند، بهطریقی بهدست آورد و طیف بزرگی از مصرفکنندگان، کارمندان و کارگران بنگاههایی هستند که محصولاتی برای مصرف خود آنان تولید میکنند. در نظام سرمایهداری، تعیین دستمزدها در اختیار اعضای طبقهای غیر از طبقه همان افرادی نیست که دستمزد میگیرند. این شرکت فیلمسازی هالیوود نیست که دستمزد ستارگان سینما را میپردازد؛ دستمزد این ستارگان را مردمی میپردازند که بلیت میخرند و به سینما میروند.
واقعیت این است که نفرت از سرمایهداری را تودههای مردم و کارگران آغاز نکردند، بلکه آغازکنندگان این نفرت، اشراف زمیندار و نجبای انگلستان و اروپا بودند. آنان، سرمایهداری را مسبب وضعی میدانستند که برایشان خوشایند نبود: در آغاز قرن نوزدهم، دستمزدهای بالایی که صنعتگران به کارگران خود میپرداختند، زمینداران را وادار کرد که آنها هم به کارگران کشاورزی دستمزدهایی بالاتر و مشابه کارگران صنعتی بپردازند. اشراف زمیندار، تهاجم به سرمایهداری را با انتقاد از بالا رفتن سطح زندگی تودههای کارگر آغاز کردند.
بزرگترین دروغ تاریخ، این داستان قدیمی و تکراری است که کارخانهها، زنان و کودکانی را به کار میگرفتند که پیش از آن زندگیهایی رضایتبخش داشتند. مادرانی که برای کار به کارخانهها رفتند، چیزی برای پختوپز نداشتند؛ آنها از خانه و آشپزخانه خود راهی کارخانهها نشدند، بلکه بدان جهت به کارخانهها رفتند که آشپزخانهای نداشتند و اگر آشپزخانه داشتند، چیزی نداشتند که در آن بپزند. کودکان هم از آغوش گرم و نرم خانوادهها به کارخانهها نرفتند. کودکانی که به کارخانهها میرفتند گرسنه و درحال مرگ بودند. همه حرفهایی که درباره «دهشت وصفناپذیر» سرمایهداری اولیه زده شده است، با همین یک مورد آمار، باطل میشود: در نظام سرمایهداری به سمت ارزهای همان سالهایی که سرمایهداری انگلستان پدید آمد، دقیقا در عصری که انقلاب صنعتی خوانده میشود، یعنی سالهای ۱۷۶۰ تا ۱۸۳۰ و دقیقا در همان سالها، جمعیت انگلستان دوبرابر شد و معنای این ارقام این است که صدهاهزار کودکی که در دورههای قبل از سرمایهداری میمردند، در این دوران زنده ماندند و بالیدند و مردان و زنان شدند.
اما از سوی دیگر این انتقاد نیز به سرمایه وارد است که این نظام بهنوعی مرگ اخلاق است. در سرمایهداری، هر چیزی برای سودآوری بیشتر بنگاه، طراحی، تولید، عرضه و بازاریابی شده و بهفروش میرسد و لزوما اهمیتی ندارد که این کالا و خدمات تا چه اندازه، پاسخگوی نیازهای حال و آینده جامعه هدف است. تلاش برای به دست آوردن پول، حرص و طمع، علاقه به پولدارشدن، ساختار اجتماعی را از بین برده و درنتیجه باعث تخریب اخلاقی شده است. نظم موجود در آزادی رقابت سرمایهداری در اکثر مواقع با استثمار به پایان میرسد. مهمترین موضوع برای سرمایهداری قبل از هرچیز، افزایش سرمایه با سرعت زیاد است. این کار، سبب انباشت سرمایه میشود. کوتاه سخن اینکه از قرن 19 افزایش سرمایه، راه را برای تباهی بشر باز کرده است. به عبارت دیگر، سرمایهداری با دور شدن از هویت منبعث از اخلاق پروتستانی به یک نگرش ماتریالیستی تغییر کرده است و تمام ارزشهای معنوی و احساسات اخلاقی بلندمرتبه محو شده است.
در نظام سرمایهداری، با در نظر گرفتن اینکه در این سیستم بهطور وسیعی به منافع شخصی توجه میشود، نابرابری اجتماعی تشدید شده و حرکت رو به جلوی جامعه به دلیل ازهمپاشیدن سرمایه اجتماعی با مشکل مواجه میشود. اساس نظام سرمایهداری بیتوجهی به گروه بزرگی از جامعه است. در نظام سرمایهداری، افراد به صورت انفجاری پولدار میشوند و درمقابل طبقهای هم محروم میشود. مهمتر از همه اینکه در سرمایهداری، ارزش نهایی به افراد واگذار میشود. این وضع را برای مشکلات اجتماعی هموار میکند. برخلاف اروپا که نظام سرمایهداری، نتایج مطلوبی به بار آورده است؛ در خارج از اروپا، گسترش سرمایهداری باعث به وجود آمدن مشکلات عدیدهای همانند بههمریختگی وضع اجتماعی، طبیعت و مشکلات محیطزیست شده است.
اسلام چه میگوید؟
اسلام کار و فعالیت اقتصادی را دارای ارزش و عبادت دانسته و بیکاری را بهشدت نکوهش کرده است. هنگامی که حضرت رسول(ص) به کسی علاقهمند میشد، میپرسید آیا شغلی دارد؟ اگر میگفتند نه، میفرمود: از چشمم افتاد. (مستدرکالوسایل، ج 13، ص 3)، تنبلی در کار، بهشدت در اسلام مذمت شده است. کار علاوهبر کسب درآمد سبب عزت رشد عقلانی و سلامت جسمی و نشاط روحی میشود. انسان باید کاری را که عهدهدار آن میشود، در آن تخصص لازم را داشته باشد و کارش را به بهترین نحو انجام دهد. قرآن کریم آبادکردن زمین را ماموریت انسانها میداند. (هود، 61) نمونه بارز نیز امیرالمومنین(ع) بود که خود اقدام به حفر چاهها، ایجاد نخلستانها، و کارگری برای مردم میکردند.
برخلاف تصور که بعضی فکر میکنند اسلام بهطور کلی با سرمایهداری و سرمایه مخالف است، این طرز فکر نادرست است. اسلام، به ضروریات زندگی و حیاتی بودن اموال و نگهداری صحیح از آن برای توسعه ظرفیتهای فردی و اجتماعی تاکید دارد. قرآن، اموال را عامل قوام و امداد الهی میداند و معتقد است اموال و سرمایه را نباید دست افراد نادان و سفیه سپرد. امام صادق(ع) هم در حدیثی میفرماید که از اموال مراقبت کنید که مایه پایداری دین است. امام علی(ع) هم میفرماید در مال راکد، رشدی وجود ندارد و تاکید بر استفاده صحیح از اموال است.
اسلام، جامعه را براساس روحیه تعاون و همکاری پایهگذاری کرده است. هر عضوی از جامعه با دیگری در ارتباط است و در جامعهای که زندگی میکند به سایرین کمک و یاری میرساند و همگی با یکدیگر برادرند. عدالت از آموزههای فراگیر اسلام است. به فرموده شهید مطهری: «در قرآن از توحید گرفته تا معاد و از نبوت گرفته تا امامت و زعامت و از آرمانهای فردی گرفته تا هدفهای اجتماعی، همه بر محور عدل استوار شده است.»
اسلام، بسیاری از احکام اقتصادی خود را براساس ارزشهایی مبتنیبر همکاری برپا کرده که اگر آن ارزشها نبود قوانین اقتصادی در اجرا و عمل با مشکل روبهرو میشدند. ازجمله آنها میتوان به مساقات، مزارعه، مضاربه و شرکت اشاره کرد که مبتنیبر همکاری و مشارکت دوجانبه است. مشارکت سرمایه و کار و سود و زیان حاصل از آن نیز متوجه هردو طرف خواهد بود.
قرآن کریم نهتنها کسب ثروت را جایز میداند بلکه به این کار تشویق نیز میکند. اما با مرور آیات قرآن درمییابیم که انباشت ثروت و ثروتاندوزی مورد مذمت قرار گرفته یا امری بیهوده به شمار رفته است. درحالی که در اندیشه لیبرال سرمایه، معیار و محور برای هر کار و هر چیز، مال است و حتی پستها و مسئولیتهای اجتماعی با این معیار داده یا گرفته میشود، تعالیطلبی سرمایهداران بدان جا میرسد که دینشان و خدایشان را اموالشان میدانند. (بقره، 247)
اسلام در عین اعتقاد به آزادی فعالیتهای اقتصادی، بر این است که به ثروتمند اجازه داده نشود حتی از طریق ضوابط معلوم قدرت انحصاری اعمال کند. «نباید حاضر به غایب چیزی بفروشد.»، «به استقبال کاروانهای تجاری نروید.» و «قوی نزد شما پیش من ضعیف است تا وقتی که حق را از او بگیرم.» اینها برخی از سفارشهای اخلاقی اسلام در حوزه اقتصاد است. اگر توصیههای اخلاقی اسلامی در زمینه اقتصاد رعایت شود، شکوفایی و رشد مطلوب اقتصادی همراه با شکوفایی ارزشهای انسانی ارمغان آن خواهد بود.
بازار آری، کاپیتالیسم نه. آنارشیسم فردگرا در برابر مدیران، نابرابریها، قدرت شرکتها و فقر ساختاری، ترجمه شده توسط مهرداد مولایی. نشر دنیای اقتصاد. سال ۱۳۹۶
پرسشهایی از مارکس. نوشته تری ایگنون. ترجمه توسط رحمان بوذری و صالح نجفی. نشر هرمس. سال ۱۳۹۵
حقایقی درباره سرمایهداری، روزنامه دنیای اقتصاد
خادم علیزاده، امیر، حبیب الهی، محمدهادی؛ ارزیابی هدف حداکثرسازی سود در نظام مالی متعارف از منظر قرآن، فصلنامه تحقیقات مالی اسلامی، 1396
نظام سرمایهداری به سمت ارزهای
اقتصادسبز آنلاین: بحران غذایی جهان اگرچه با جنگ اوکراین تشدید شده است، اما ریشه اصلی این بحران را باید در نظام سرمایهداری و فرهنگ حاکم بر آن جستجو کرد.
اقتصادسبز آنلاین: بحران غذایی جهان اگرچه با جنگ اوکراین تشدید شده است، اما ریشه اصلی این بحران را باید در نظام سرمایهداری و فرهنگ حاکم بر آن جستجو کرد.
به نقل از پایگاه خبری اوپن دموکراسی، کاهش برداشت محصول، افت بهرهوری خاک و افزایش فقر غذایی گریبان بیشتر کشاورزان خرده پا در سراسر جهان را گرفته است. قیمت گندم از آغاز سال جاری میلادی بیش از 59 درصد افزایش یافته است.
آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل ماه گذشته هشدار داد تعداد افرادی که در شرایط قحطی زندگی میکنند از سال 2016 به این سو افزایش 500 درصدی داشته و 270 میلیون نفر هم اکنون در شرایط ناامنی شدید غذایی به سر میبرند. آمارهای سازمان جهانی خواروبار و کشاورزی ملل متحد (فائو) نیز نشان میدهد هر شب 828 میلیون نفر در جهان گرسنه میخوابند، این رقم نسبت به سال 2020 بالغ بر 46 میلیون نفر افزایش یافته است.
بالاترین درجه دمای هوا در 122 سال گذشته
حمله روسیه به اوکراین این بحران را تشدید کرده است. روسیه و اوکراین 30 درصد صادرات گندم دنیا را تامین میکنند. اما تغییرات آب و هوایی و نظام سرمایهداری مقصران اصلی بحران غذایی جهان هستند که با آن مواجه شدهایم.
پیشبینیها نشان میدهد تا سال 2030 تولید محصولات کشاورزی جهان در اثر تغییرات آب و هوایی به میزان یکپنجم کاهش خواهد یافت. در کشور آفریقایی زامبیا به دلیل خشکسالی و جاری شدن سیل برداشت ذرت طی سال زراعی جاری یکچهارم کاهش خواهد یافت.
هند و پاکستان بالاترین درجه دمای هوا طی 122 سال گذشته را در ماههای مارس و آوریل تجربه کردند. دولت هند بعد از آن که نتوانست گندم کافی برای برنامههای امنیت غذایی خود خریداری کند صادرات این محصول را ممنوع کرد. این اقدام مشکل کمبود گندم در بازار جهانی را تشدید کرده و قیمتها را بالا برده است.
اما تغییرات آب و هوایی و بحران غذایی خود به خود به وجود نیامدهاند. این دو، محصول و نتیجه نظام سرمایهداری جهانی هستند. نظامی که برای سود شرکتی در برابر منافع مردم و سیاره زمین اولویت قائل است.
شرکتی شدن کشاورزی
فرآیند شرکتی شدن کشاورزی در جریان انقلاب سبز در هند طی اواخر دهه 1960 آغاز شد. این تحول که در جریان همکاری بین هند و آمریکا شکل گرفت بر دو پایه استفاده از کودهای شیمیایی و کشت گسترده زمینها قرار داشت. بذرهای پربازده و کودهایی که تولید محصول را افزایش قابلتوجهی میدادند تولید شدند. استفاده از آفتکشها گسترش زیادی پیدا کرد. آب زیادی از زیرزمین استخراج و سفرههای زیرزمینی تخلیه شد.
این حرکت به سمت کشاورزی گسترده و تجمیع سودهای کلان در دست تعدادی معدود، باعث شد کشاورزان خرده پا بیش از پیش به کودهای شیمایی گران وابسته شوند و این کار، آنها را زیر بار بدهیهای کلان برد. در هند گفته میشود که طی سال 2020 بیش از 10 هزار کشاورز خرده پا به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهیهای کلان خود دست به خودکشی زدهاند.
شرایط نابرابر و غیرعادلانه حاکم بر سیستم بانکی جهان که توسط نهادهای مالی بینالمللی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تعریف میشود نیز عامل بروز این وضع بودهاند.
برنامههای اصلاحات ساختاری که توسط بانک جهانی در جریان بحران بدهیهای آمریکای لاتین و آفریقا بعد از بحران نفتی 1979 بر کشورهای این منطقه تحمیل شد کشورهای فقیرتر را وادار کرد بخشهای عمومی را به بخش خصوصی واگذار کنند و از برنامههای رفاه عمومی بکاهند.
به این کشورها گفته شد برای پرداخت بدهیهای خود باید تولید محصولات بومی را کنار بگذارند و محصولاتی را تولید کنند که بازار جهانی به آن نیاز دارد. در نتیجه، جوامع محلی و کشاورزان خرده پا به دلیل کاهش دسترسی به مواد غذایی و اثرات منفی اکولوژیک، آسیبپذیری بیشتری در برابر ناامنی غذایی پیدا کردند.
یکسوم غذای تولیدی در جهان هدر میرود
نظام سرمایهداری از یک جهت دیگر نیز به تشدید گرسنگی در جهان کمک کرده است و آن حیف و میل غذاست. به دلیل حاکم بودن فرهنگ سرمایهداری، دورریز غذا در کشورهای توسعهیافته و بهویژه در آمریکا امری شایع است. در واقع حیفومیل غذا در آمریکا یکی از عوامل تهدیدکننده امنیت غذایی جهان است.
بر اساس آمار فائو یکسوم غذای تولیدی در جهان دور ریخته میشود یا به هدر میرود. این رقم معادل غذای موردنیاز 1.3 میلیارد نفر است. کشورهای توسعه یافته هر ساله به اندازه کل تولیدات کشاورزی آفریقای زیرصحرا غذا دور میریزند. در آمریکا هر ساله 60 میلیون تن غذا معادل 160 میلیارد دلار به هدر میرود. این رقم میتواند شکم 100 میلیون نفر در جهان را سیر کند. سرانه هدررفت غذا در رستورانهای آمریکا 64 کیلوگرم در سال است که این رقم 2.5 برابر متوسط کشورهای با درآمد بالاست.
با وجود هدررفت گسترده غذا در آمریکا دولت این کشور هیچ تلاشی را برای اصلاح این وضعیت انجام نمیدهد. بهعلاوه قوانین و سیاستگذاریها در این کشور نیز اولویتی برای کاهش هدررفت غذا قائل نیستند. وزارت کشاورزی آمریکا متعهد شده است تا سال 2030 میزان هدررفت غذا در این کشور را به میزان 50 درصد کاهش دهد اما آمارهای موجود نشان میدهد این تعهد بیشتر نمادین بوده است تا عملی.
دولت آمریکا بهعنوان نماینده نظام سرمایهداری درجهان طی تاریخ 245ساله خود تنها 20 سال را در جنگ نبوده و در بقیه سالها با به راهانداختن جنگهای کوچک و بزرگ، آشوب و ناامنی را برای مناطق مختلف جهان به ارمغان آورده و کشاورزی را در این مناطق مختل کرده است. وقتی پای منافع در میان باشد، دولت آمریکا به منافع سرمایهداران و صاحبان شرکتهای بزرگ بیش از امنیت غذایی و بهداشت مردم خودش اهمیت میدهد تا چه برسد به امنیت غذایی مردم جهان. / تسنیم
دیدگاه شما