چگونه از روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال کمک بگیریم؟
روانشناسی معاملات به آن دسته از عواطف و احساسات روانی اشاره دارد که باعث موفقیت و یا عدم موفقیت در معاملات اوراق بهادار یا ارزهای دیجیتال میشود. همانطور که میدانید در پس هر معامله موفقیتآمیز و سودآور یک تصمیم درست و به موقع وجود دارد اما یک تصمیم چگونه شکل میگیرد؟ البته که دانش و تحقیق از عوامل تأثیرگذار بر یک تصمیم درست هستند اما آنچه در نهایت شکلدهنده تصمیم نهایی است تا حد زیادی به روانشناسی و احساسات و عواطف ارتباط دارد. اما روانشناسی ترید در این میان دقیقاً چیست؟
روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال چیست؟
به طور کلی روانشناسی ترید بیانگر جنبههای مختلفی از شخصیت و رفتارهای یک فرد است که بر اقدامات و تصمیمات معاملاتی او تأثیر میگذارد. روانشناسی ترید ممکن است به اندازه ویژگیهایی مانند دانش، تجربه و مهارت در به وجود آمدن موفقیت در معاملات مهم باشد.
نظم و انضباط و ریسکپذیری دو بخش جداییناپذیر جنبههای روانشناسی معاملات (ترید) هستند. علاوه بر این از ترس و طمع به عنوان دو احساس شناخته شده در ارتباط با روانشناسی ترید یاد میشود، احساسات دیگری مانند امید و حسرت هم در رفتار معاملهگر تأثیرگذارند. همه اینها جنبههای مختلفی از روانشناسی ترید یا معامله هستند که در تریدر به صورت کم یا زیاد وجود دارد و نمیتوان هیچکدام را بد یا خوب و عامل موفقیت یا شکست تلقی کرد. در واقع پیادهسازی درست و به موقع این جنبههاست که موفقیت یک معاملهگر را رقم میزند.
درک روانشناسی ترید
روانشناسی معاملات یا ترید میتواند با چندین احساس و رفتار خاص همراه باشد که اغلب به عنوان کاتالیزور معاملات بازار در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال عامل محرک معاملات احساسی در بازارها بیشتر ناشی از حرص و طمع یا ترس است.
حرص و طمع را میتوان به عنوان تمایل بیاندازهای به ثروت که عقلانیت و قضاوت را کمرنگ میکند، معرفی کرد. طمع بیش از حد در اغلب معاملهگران، آنها را به سمت رفتارهای مختلفی سوق میدهد. این رفتارها میتواند شامل معاملات پرخطری مانند خرید سهام یک شرکت یا فناوری آزمایش نشده باشد آن هم تنها به این دلیل که سهام آن به سرعت در حال افزایش است.
علاوه بر این حرص و طمع میتواند سرمایهگذاران را ترغیب کند که بیش از حد توصیه شده در موقعیت معاملات سودآور باقی بمانند تا سود بیشتری کسب کنند. رد حرص و طمع را میتوانید در فاز نهایی بازارهای گاوی، زمانی که گمانهزنیها و تردیدها به اوج میرسد مشاهده کنید.
در مقابل ترس، باعث میشود که یک معاملهگر، بسیار سریعتر از آنچه باید یک موقعیت را ببندد و از سود آن به خاطر ترس افراطی از ضرر هنگفت چشمپوشی کند. ترس در بازارهای خرسی بیش از هر زمانی به چشم میخورد. این احساس میتواند باعث شود که معاملهگران برای خروج از بازار عجله کرده و غیرمنطقی رفتار کنند. ترس اغلب به وحشت تبدیل شده و به طور کلی فروشهای قابلتوجهی در بازار را رقم میزند که به عنوان فروش که به Panic selling یا فروش وحشتزده مشهور است.
از سویی دیگر پشیمانی احساسی است که ممکن است برای معاملهگر پسازاینکه یک موقعیت اولیه به معامله را از دست داد، رخ بدهد و به خاطر شوک وارد شد، تریدهای سریع و بدون فکر را پیش بگیرد. عدم پایبندی به برنامههای معاملات و بینظمی اغلب منجر به ضررهای سنگینی میشود. پیشنهاد میکنیم مقاله چرا بیشتر تریدرها ضرر میکنند را مطالعه کنید.
تأثیر روانشناسی معاملات بر تحلیل تکنیکال
روانشناسی معاملات اغلب برای تحلیلگران تکنیکال از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است چرا که این تحلیلگران برای پیش برد تصمیمات به تکنیک نمودار سازی تکیه میکنند. نمودار یک سهام میتواند اطلاعات وسیعی در رابطه با حرکت سهام ارائه دهد درحالیکه تحلیل تکنیکال و تکنیکهای نمودار سازی میتوانند در تشخیص روند برای فرصتهای خریدوفروش مفید باشد. اما در نهایت رسیدن به درک درست حرکتهای بازار با شناخت روانشناسی ترید معاملهگران میسر میشود.
موارد متعددی در نمودارهای تکنیکال وجود دارد که معاملهگر باید به آنها توجه کند.همچنین گاهی لازم است به دانش خود در مورد سهام اعتماد کرده و به چگونگی حرکت قیمت و تأثیر عوامل گسترده دیگر بر بازار نیز توجه کند. معاملهگرانی که به تأثیر عوامل خارجی بر قیمت سهام توجه میکنند و با نظم و اعتمادبهنفس در معاملات خود پیش میروند و به عبارتی دیگر به روانشناسی معاملهگری متعادلی دارند، به طور کلی موفقیت و سودآوری بیشتری را تجربه میکنند.
سخن پایانی
همانطور که دیدیم، صفاتی که در روانشناسی ترید مانند طمع و ترس مقابل یکدیگر قرار دارند میتوانند یکدیگر را متعادل کرده و با کنترل کافی به یک تصمیم درست ختم شوند. اما هر کدام از این حسها به تنهایی توان بر باد دادن تمامی سرمایه یک معاملهگر را خواهد داشت. در این میان بهترین کار این است که با کنترل احساسات خود و همچنین در نظر گرفتن احساسات غالب، بهترین تصمیم را بگیرید.
مالی عصبی چیست؟
مالی عصبی(Neuro finance) پس از آن متولد شد که دانشمندان شواهد و مداركی یافتند که نشان دهندة سيستم مغزي مجزا در ارتباط با پردازش هيجانات مختلف بود. بعبارتی توسعه دهندگان مالی عصبی متوجه شدند، هیجانات انسان که اثر مستقیم در تصمیمات مالی او دارد، بر اساس سیستمهای متنوع مغزی-عصبی بوجود میآیند.
فعاليت زياد از حد و يا سركوب هر يك از اين سيستمها ميتواند به خطا در تصميمگيري از جمله تصميمگيري هاي مالي و اقتصادي منجر شده و رفتارهایی دور از منطق و غالباً زیانبار از انسان را موجب گردد. مالی عصبی بدنبال ارتباط بین رفتارهای ناشی از هیجانت با هورمونها و سیستم عصبی مغز است.
دوستان، میدونید چرا اکثر افراد در بورس دچار زیان میشن؟
«چون اکثر افراد بدون آموزش دیدن و فقط با توصیه و پند و اندرز آدمهایی معامله میکنن که خود اون آدمها هم آموزش ندیدن و درگیر زیانهای خودشون هستن»
پس شما این اشتباه رو تکرار نکنین و با آموزش و آگاهی کافی وارد عرصۀ معاملات بشید
هیجانات در مالی عصبی
هیجانات نوعی از اطلاعات هستند که روی قضاوتها و برداشت ما از یک پدیده یا شرایط اثر میگذارند. در عین حال هیجانات انعطافپذیر و قابل تغییرند لذا میتوان با شناخت ابعاد تشکیل دهنده آنها در صدد تغییر و بهبود آنها برآمد و بر این اساس بیگدار به آب نزد.
شناخت بخش هاي مختلف مغز و مسيرهاي انتقال عصبی، تأثير داروهاي مختلف مورد استفاده یک فرد و حالات گوناگون وي بر شيوه تصميمگيری، محل اصلی بحث در مالی عصبی است. در حقيقت مالی عصبی پلی بين دانش مغز و مالی (اقتصاد) است تا به وسيلۀ آن درك بهتری از تصميمات مالی و اقتصادی افراد به دست آيد.
مالی عصبی و سیستمهای نورونی مغز
دو سيستم مهم در مغز وجود دارند که تصمیمات انسان را مدیریت میکنند و مالی عصبی راجع به ارتباط بین این سیستمها و تصمیمات مالی انسانها تحقیق میکند. این دو سیستم عبارتند از:
- سیستم تشویق
- سیستم گریز از زیان یا سیستم مراقبت
سيستم تشويق و واسط دوپامین(Dopamine)
تصميم برای به دست آوردن سود، سيستم تشويق را در مغز فعال میكند. فعالیت این سیستم مغزی توسط یک مادۀ شیمیایی به نام «دوپامین» انجام میگیرد. این ماده در دقت و توجه، آموزش، تحريكات، ارزشگذاری، پاداش و پيگيری نقش مهمی ایفا میکند. افزایش غلظت دوپامین در مغز افراد، احساس خوشی شدیدی را برای آنها به وجود میآورد.
ترشح دوپامین با احساس موفقیت یا انتظار یک موفقیت افزایش مییابد. به همین دلیل پس از موفقیت در یک آزمون یا پس از پایان کار روزانه و یا احساس رضایت از موقعیت شغلی، مغز با ترشح این هورمون ما را تشویق میکند و ما خوشحال می شویم. دانش مالی عصبی تأثیرات ترشح دوپامین را روی احساسات معاملهگران بررسی کرده و راهکارهای مفیدی در زمینه کنترل این احساسات ارائه داده است.
رابطۀ سیستم تشویق و مالی عصبی
آنچه سیستم مغزی را برای محققین حوزۀ مالی عصبی با اهمیت کرده، تاثیر آن در میزان ریسکپذیری سرمایهگذران است. وجود این سیستم و ترشح دوپامین، باعث افزایش افراطی ریسکپذیری در بازارهای مالی میگردد. سرمایهگذار بدلیل خوشبینی بیش از حد در مورد یک سرمایهگذاری، تمام خطرات موجود را نادیده گرفته و بیمهابا وارد یک معامله میشود.
این ورود به خاطر انتظار شدید او به کسب سودی بالا در آن معامله است. آنچه چنین انتظاری را ایجاد نموده محاسبات ذهنی، شایعات یا تأثیرپذیری از گروههای مرجع بوده بطوری که فرد در مورد آن تقریباً هیچ شکی ندارد.
دانشمندان مالی عصبی تقریباً مطمئن هستند که وجود دوپامین دلیل موجهی برای حرص و طمع افراد است. زیرا اساساً پذیرش ریسکهای بیش از اندازه و عجیب با هدف کسب سودهای فراتر از حالت عادی در نتیجۀ عملکرد بیش از حد سیستم پاداش است.
حال اگر پاداش مورد انتظار مغز که کسب سود بالا بوده است، به دست نیاید انتشار دوپامین کاملاً متوقف شده و حتی ممکن است به طور ناگهانی فرد را در معرض افسردگی قرار دهد.
برای تجسم این موقعیت تصور کنید در روز تولد خود از شخصی بسیار نزدیک توقع هدیهای جذاب و خوشحال کننده داشتهاید و این توقع، ذوق و شوق فراوانی را در شما بوجود آورده است. اما آن شخص نه تنها هدیهای برایتان تهیه نکرده بلکه حتی فراموش میکند تولد شما را تبریک بگوید.
چنین مواردی در بازارهای مالی و تصمیمات معاملهگران هم رخ میدهد. همین موضوع حساسیت دانشمندان علوم مالی را در رابطه با مباحث عصبی بالا برده و آنها را مجبور به توسعۀ مالی عصبی نموده است.
از دیگر آثار عملکرد دوپامین و سیستم پاداش مغزی، ایجاد سبدهای سهام غیر متنوع است. فرد بدلیل انتظار رشد عالی در یک سهم خاص، تمام یا بخش اعظم سرمایهاش را به همان سهم اختصاص داده و سرمایۀ خود را در معرض خطرات بزرگی قرار میدهد.
سيستم گريز از زيان و واسط سروتونین(Serotonin)
سیستم مراقبت یا گریز از زیان با ادراک مغز از تهدید یا خطر بالقوه فعال میگردد. احتیاط زیاد، اضطراب و ترس در اثر فعال شدن این سیستم بوده و پیامدهای شناختی مثل بدبینی و نگرانی را بدنبال دارد.
واسط شيميايي در اين سيستم سروتونين و نوراپي نفرين است. فعاليت بیش از حد اين مواد موجب اضطراب مي گردد كه البته به وسيله داروهاي مهاركنندۀ انتخابي سروتونين مهار میشود. فعاليت مزمن و شدید سيستم گريز از زيان(مراقبت) منجر به استرس، تنفر، درد، وحشتزدگی و سوگیری رفتاری دوری از پشیمانی و شخصيتی نروتيسيس (افراد عصبی) میشود كه ريسكگريزی شدید و محافظهکاری مفرط پیامد آنست.
از طرفی کاهش شدید سطح سروتونین مغز از علل اصلی افسردگی است. به طور کلی هورمون «سروتونین» موجب ایجاد تحرک و انرژی در بدن میگردد.
تأثیر سیستم گریز از زیان در بازارهای مالی
طبق تحقیقات انجام شده در حوزۀ مالی عصبی، علت اینکه وقتی سهم وارد منطقه زیان میشود، در سبد سرمایهگذاران حفظ میشود، فعالیت همین سیستم است. در چنین مواقعی افراد، بسیار «ریسکپذیر یا زیان گریز» شده و برای دوری از احساس پشیمانی و حال بد، سهم را نگه میدارند.
از طرفی محققان کانادایی و اتریشی دریافتهاند، مادۀ شیمیایی که باعث کاهش هورمون سروتونین در بدن می گردد، در ماه های تاریک سال فعالتر می شود و همین مسأله نشان دهنده این مطلب است که چرا بعضی افراد در زمستان کمتر سرحال و خوشحال بوده و از انرژی کمتری برخوردارند و یا در روزهایی که خورشید می درخشد، شاداب ترند.
همه این حالات روحی و عصبی خود را در تصمیمات مالی افراد نشان خواهند داد. ما با مقایسۀ حجم معاملات در نیمۀ اول سال و نیمۀ دوم سال متوجه تأثیرات آشکار هورمونها در شرایط بازار خواهیم شد. مالی عصبی به کمک همۀ سرمایهگذاران و معاملهگرانی آمده که به دنبال علت رفتارهای هیجانی و نادرست خود هستند. انسانها با شناخت سیستم مغزی-عصبی خود قادرند احساسات و هیجانات خود را کنترل کرده و تصمیمات منطقیتری اتخاذ نمایند.
هورمون تستوسترون
دکتر جیمز کوتز استاد دانشکده اقتصاد کمبریج اثر این هورمون جنسی مردانه را روی معاملهگرها بررسی کرده است. ایشان در اواخر دهه 90 (زمانی که قیمت شرکت های اینترنتی به شدت افت کرد) در بورس نیویورک کار می کرد. یکی از مطالبی که از آن روزها می گوید، هیجان شدید در معاملهگرهای جوان و ثبات هیجانی در معاملهگرهای مسن و خانمها بود.
در اواخر سال 2007 جیمز کوتز برای ادامۀ بررسیهای خود در حوزۀ مالی عصبی، به یکی از تالارهای بورس لندن رفت و از تعدادی داوطلب هر روز پیش از شروع کار و پس از تعطیلی بازار نمونه خون تهیه کرد. با مقایسه میزان هورمون تستوسترون در خون این معاملهگرها با میزان سود و زیان هر معاملهگر به نتیجه جالبی رسید. او متوجه شد که هرگاه میزان هورمون تستوسترون خون یک معاملهگر بالاتر از متوسط خود باشد، سود این معاملهگر بیشتر است.
اما این همه ماجرا نبود. میزان این هورمون یک نقطه ماکزیمم دارد و زیاد شدن بیش از اندازه این هورمون باعث بروز رفتارهایی میشود که در نهایت کسب بازدهی را کاهش خواهد داد. بهرهبرداری که میتوان از این یافتۀ مهم نمود اینست که هر فرد باید علائم ظاهری هورمون تستوسترون را در خود پیدا کرده و مراقب آن باشد. مهم ترین این علائم عبارتند از:
اعتماد به نفس بیش از اندازه، خطر کردن و پذیرش ریسکهای غیر معمول، تند مزاجی، گاهی افسردگی و گوشهگیری.
هر معاملهگر باید در طول زندگی خود مسیری مشخص برای خودشناسی داشته باشد و با کمک این خوشناسی علائم ترشح هورمون تستوسترون را دنبال کند. او میتواند با آزمون و خطا، نقطه ماکزیمم این هورمون را در خود بیابد و سپس زمانی که میزان این هورمون از حد ماکزیموم گذشت، مراقبت بیشتری از تصمیمات و رفتارهای خود بعمل آورد.
لازم به ذکر است که هورمون تستوسترون در ژنوم همه انسانها وجود دارد اما میزان آن در زنان و افراد مسنتر کمتر میشود.
روی دکمۀ زرد کلیک کنید و وارد دوره ویژۀ چارتخوانی شوید
هورمون کورتیزول
کورتیزول هورمونی است که باعث میشود در شرایط بحرانی در مقابل خطر واکنش سریع نشان دهیم. کورتیزول همان هورمونی است که بعد از استرس در بدن آزاد می شود. در بازارهای بیثبات مالی، ترشح هورمون کورتیزول که نوعی هورمون کنترل فشار عصبی است بالاتر میرود.
محققین حوزۀ مالی عصبی ، کورتیزول خون معاملهگرها را در روزهای حساس که اخبار مهمی میآمد اندازهگیری کردند و مشاهده نمودند که میزان آن نسبت به روزهای عادی بالاتر بود. آنها دریافتند که وقتی سطح کورتیزول در بدن معاملهگران بازار بالاتر میرود، بینظمی آنها در انجام معامله و بالتبع در نتایج معاملات افزایش پیدا میکند.
بر اساس این یافتۀ دانشمندان مالی عصبی بهتر است بعد از دورۀ استرس، که طبیعتاً سطح کورتیزول در خون ما افزایش قابل توجهی پیدا کرده، مدتی معامله را کنار بگذاریم. زیرا کورتیزول باعث میشود انسان نتواند به درستی و با تمرکز روی جوانب مختلف، تصمیم بگیرد. در چنین شرایطی بدن ما برای رسیدن به سطح متعادل خود نیازمند آرامش و استراحت است. این وقفهای که در معاملات ایجاد میشود سطح کورتیزول را به حالت عادی برگردانده و تمرکز و کنترل فرد را بالاتر میبرد.
طی مطالعاتی که در دانشگاه آلیکانتۀ اسپانیا و کالج لندن انجام گرفت، معلوم شد سطح بالای دو هورمون تستوسترون و کورتیزول در بدن باعث میشود سرمایهگذاران به طرف سهام یا انواع داراییهای پرریسک متمایل شوند. این پدیده در معاملهگران و سرمایهگذاران مرد شدت بیشتری خواهد داشت. چنین رفتارهای هیجانی منجر به ایجاد حباب قیمتی و سایر رفتارهای هیجانی در بازارهای مالی میگردد.
مالی عصبی از ترکیب رشتههای روانپزشکی، اقتصاد مالی و عصبشناسی بوجود آمد و توانست رفتارهای افراد و فعالان بازارهای مالی را ریشهیابی کند. مالی عصبی، علت اصلی میزان بالای ریسکپذیری و ریسکگریزی را برای ما روشن نمود. با کمک یافتههای علم نوروفاینانس یا مالی عصبی، رفتار افراد و سازمانها از حالت دور از انتظار خارج گشت.
مالی عصبی توانست اثبات کنندۀ یافتههای «مالی رفتاری» بوده و از آن دفاع نماید.
شاید روزی برسد که معاملهگران دستگاهی را در اختیار داشته باشند که با اسکن قشرهای مغز یا اندازهگیری سطح هورمونها در خون، بتواند اخطارهای لازم را در مورد شرایط بدنشان ارائه دهد. این اتفاق قطعاً انقلابی در حوزۀ سرمایهگذاری در بازارهای مالی بوجود خواهد آورد و دنیای معاملهگری را دگرگون خواهد کرد. از آنجا که هر تخیلی روزی به حقیقت میپیوندد، این اتفاق نیز دور از دسترس نیست.
اما تا آن روز باید چه کرد؟ در حال حاضر ما مشغول سرمایهگذاری در یکی از بازارهای مالی مثل بورس، طلا، فارکس و رمز ارز، املاک و مستغلات، کالا و … هستیم و همین امروز به روشی نیازمندیم که بتواند تا حد بالایی جلوی خطاها و هیجانات زیانبار را بگیرد. روشی که هر لحظه با بازار پیش بیاید و واقعیت موجود در بازار را منعکس کند.
زمانی که مبنای تحلیل ما، نمودارهایی باشد که رفتار تمام فعالان بازار را به نمایش میگذارد، میتوانیم با آموزش صحیح آن تحلیل و مدیریت دقیق واکنشهای خود به نتیجۀ دلخواه برسیم. مدیریت واکنشها توسط ابزارهایی که در حوزۀ تحلیل چارتها(تحلیل تکنیکال) وجود دارد قابل دستیابی خواهد بود.
در دوره ویژۀ چارتخوانی که آموزههای آن نتیجۀ سالها فعالیت و تجربۀ مدرس دوره در بازارهای داخلی و بینالمللی است، نه تنها ابزارهای اصلی و قدرتمند تکنیکال آموزش داده شده بلکه در فصل 3 آن چلکلیستی طراحی و ارائه شده که استفاده از آن جلوی هر گونه معاملات هیجانی را خواهد گرفت.
بعبارتی در این دوره علاوه بر یادگیری ابزارهای همیشه معتبر تحلیلی و شیوۀ اصولی بهرهگیری از آنها، یاد میگیریم که چگونه تمام یافتههای خود را در کنار یکدیگر قرار دهیم تا به بیشترین سود و کمترین زیان ممکن دست پیدا کنیم.
نقش و اهمیت حبابها در بازارهای مالی
در سالهای اخیر ظهور و افول روندهای جدید در داخل و خارج ایران حکایت از این واقعیت دارد که نوسان قیمت داراییها نقش مهمی در پیشبینی و حتی تحلیل پسین رویدادهای اقتصادی دارد، اما مساله مهم این است که دلایل مبتنی بر اقتصاد رفتاری در تحلیل این وضعیت از اهمیت قابلتوجهی برخوردار است، اگرچه کاهشهای بسیار بزرگ و سالانه بازار سهام معمولا با بازده مثبت و بازگشت دوباره بازار دنبال میشود، اما این مساله برای افتهای کوچک بازار سهام صادق نیست و این چالشی بزرگ برای تئوری بازگشت به میانگین ایجاد میکند.
به گزارش خبرگزاری ریسک نیوز، بهنظر نمیرسد که این الگو ناشی از اصطکاکهای نهادی، بحرانهای مالی، شوکهای کلان اقتصادی، درگیریهای سیاسی یا مسائل مربوط به بقا باشد بلکه بر مبنای نظریههای رفتاری ذهن بازیگران بر اساس تفسیری که از حبابها در نتیجه نگرانی بیش از حد یا شور و شوق بیش از اندازه از بازار میسازد، در تبیین این الگو توضیحدهندهتر است.
مقدمهای بر حباب منفی در بازارها
بازارهای سهام در طول دهههای اخیر ناملایمات گوناگونی را تجربه کردهاند. بررسیها نشان میدهد که بازارهای مذکور در سراسر جهان؛ از آمریکا گرفته تا اروپا به دلایل مختلفی هر چند وقت یکبار با نوسان مواجه میشوند که هریک از این نوسانها میتواند به نوبه خود و بنا به شرایط موجود مثبت یا منفی باشد، با اینحال نمیتوان به صرف وجود نوسان در این بازارها یا سایر بازارهای مالی نظیر بورسهای کالایی را را ناشی از وجود حباب دانست. در طول این مدت عوامل متعدد سیاسی و اقتصادی توانسته شکلدهنده سقوطهای مهمی باشد، با اینحال اگرچه سقوطهای بازار سهام بسیار اندک است، اما بهنظر میرسد که دائما سرمایهگذاران را نگران میکند.
گوتزمن، کیم و شیلر (2017) با تجزیه و تحلیل نظرسنجیهای سرمایهگذاران در بازه زمانی 1989 تا 2016 دریافتند که میانگین سرمایهگذاران منفرد، در پاسخ به یک نظرسنجی، تخمین میزنند که سقوط فاجعهبار بازار سهام احتمال وقوع 20درصدی را در 6ماه آینده دارد. یافتههای آنها نشاندهنده سطح بالایی از ترس در مورد عواقب سقوط بازار است.
در این مقاله، بررسی میکنیم که آیا چنین ترسهایی موجه هستند یا خیر. ما از دادههای بیش از 100 بازار سهام جهانی در طول سه قرن برای بررسی پویایی بازار پس از سقوطهای بزرگ استفاده میکنیم.
مجموعه بزرگی از بازارها و زمان گستردهای که دادهها فراهم میکند، به ما امکان میدهد تا هنگام تمرکز بر یک بازار خاص یا دوره زمانی محدودتر، تعداد بیشتری از رویدادهای مرتبط را نسبت به آنچه ممکن است، شناسایی کنیم. ما سقوط را به طرق مختلف بهعنوان کاهش سریع و غیرعادی بزرگ در شاخص ملی بورس تعریف میکنیم. ما 1032رویداد را شناسایی میکنیم که برای آنها یک بازار بیش از 50درصد در یک دوره 12ماهه کاهش یافته است. مشروط به این رویدادها و کنترل طیف وسیعی از عوامل دیگر، متوجه میشویم که بازارها در سالبعد از سقوط تمایل به بازگشت دارند. ما به این الگوی سقوط و برگشت بهعنوان «حباب منفی» اشاره میکنیم. جالب اینجاست که این الگو فقط برای رویدادهای بزرگ در این زمینه صادق است.
این مساله چالشی را برای تکنیکهای پیشبینیهای استاندارد در بازارهای مالی ایجاد میکند و نشان میدهد که چیزی پیچیدهتر از بازگشت به میانگین در کار است.
ما برخی از توضیحات پیشنهادی اقتصاد کلان، بینشهای نهادی و انتخاب نمونه را برای این الگو درنظر میگیریم. توضیحات اقتصاد کلان شامل تغییر نوسان، ریسک تورم و ریسک فاجعه، بهعنوان محرکهای بالقوه کاهش موقت قیمت داراییها هستند. توضیحات سازمانی و نهادی شامل شکنندگی بخش مالی و محدودیت در آربیتراژ است.
با بررسی طیفی از نظریهها ما متوجه نقش احساسات در بازارهای مالی شدیم که حبابهای منفی بهخوبی توسط عوامل کلان اقتصادی یا نهادی توضیح داده نمیشوند. نظریه سوگیری انتخاب نمونه نیز بهنظر نمیرسد که توضیحدهنده باشد. روش دیگر، نظریههای رفتاری هستند که با یافتهها سازگارند.
آنها شامل وحشت یا سایر شوکهای موقتی به احساسات و حبابها هستند (ارزشگذاری بیش از حد موقت و غیرمنطقی که منجر به سقوط میشود). فهم نقش این احساسات درحالیکه امیدوارکننده است اما آزمایش آنها با دشواری همراه است.
ادبیات طولانی پیرامون پیشبینی بازده بازار سهام در افق بلند وجود دارد که بیشتر آنها یک رابطه خطی بین مجموعهای از متغیرهای اقتصاد کلان و بازده آتی را مدلسازی میکنند، اگرچه محدودیتهای این رویکرد مورد مطالعه و بحث قرار گرفتهاند، اجماع بر این است که ترکیبی از بازدههای گذشته، نسبتهای مالی و نرخهای تنزیل، قدرت پیشبینی دارند.
این مجموعه وسیع بهدنبال شناسایی برخی مدلها یا قوانین سازگار است که بر رفتار بازار تحت طیف کاملی از شرایط حاکم است. رویکرد ما در این گزارش از این جهت متفاوت است که ما روی رویدادهای شدید تمرکز میکنیم تا مجموعهای جامع از نتایج را مستند کنیم.
سپس شرایط مختلفی را بررسی میکنیم که ممکن است بر نتایج تاثیر بگذارد و آنها را با نظریههای پیشنهادی مقایسه میکنیم. مستندسازی نتایج تاریخی ممکن است راهنمای کاملی برای پیشبینی پیامدهای آتی سقوط بازار سهام نباشد، اما بهتر از تکیه بر تجربه شخصی یا حکایتهای انتخابی در مورد سقوطهای قبلی بازار است، بنابراین هدف ساده ما گزارش دفعات سقوط بازار و توزیع بازدههای بعدی است.
هدف دوم ما ارزیابی برخی از نظریههای ارائهشده برای توضیح پویایی بازارها پس از سقوط است. مویر (2017) یک شکل V در قیمت داراییها را بهطور خاص با بحرانهای مالی در 140سالگذشته و 14 بازار مستند میکند.
البته این الگو با عوامل اساسیتری مانند شوکهای مصرف یا سایر رویدادهای مهم اقتصاد کلان مرتبط نیست. در عوض، کاهش قیمت دارایی ممکن است منعکسکننده ناراحتی ناشی از نهادهای مالی باشد. نشان داده شده است که محدودیتهای مالی باعث افزایش فروش سهام و کاهش در قیمت داراییها میشود که پس از آن دوباره با افزایش مجدد همراه میشود. کوال و استافورد(2007) این الگو را برای سهام نگهداریشده توسط صندوقهای سرمایهگذاری مشترک که جریان خروجی بزرگی را تجربه میکنند، مستند میکنند.
بهطور خلاصه، هم عرضه و هم تقاضای دارایی تحتتاثیر پریشانی و نگرانی نهادی قرار دارند. نخست، ما آزمایش میکنیم که آیا سقوطهای بازار مرتبط با بحرانهای مالی احتمال بازگشت دارند یا خیر. دوم، ما بازده بازار را پس از سقوطهای نامرتبط جهانی مقایسه میکنیم.
با فرض اینکه سقوطهایی که در سطح جهانی رخ میدهند بیشتر با محدودیتهای آربیتراژ مرتبط هستند، فرضیه محدودیت مالی پیشبینی میکند که پس از سقوطهای نامرتبط احتمال بازگشت مجدد کمتر خواهد بود. ما حتی در این دورهها شواهدی برای حبابهای منفی پیدا میکنیم.
بهطور کلی، توضیحات اقتصاد کلان، پویایی قیمت دارایی را به تغییرات در بازده موردانتظار و نرخ تنزیل ناشی از متغیرهای اساسی نسبت میدهند.
متغیرهای توضیحی پیشنهادی بسیار زیاد هستند اما معمولا شامل نسبتهای ارزشگذاری، شاخصهای نرخ تنزیل، معیارهای فعالیت اقتصادی و بلایای نادر تحققیافته یا پیشبینیشده هستند.
برکمن، جاکوبسن و لی یک الگوی V شکل در بازده سهام حول درگیریهای سیاسی پیدا کردند؛ کاهش بازده در طول یک بحران و افزایش بازده پس از حل آن. ارو و اورسو نشان میدهند که سقوطهای بازار سهام که با بزرگی اوج به پایین تعریف میشوند، با رکود اقتصادی مرتبط هستند.
نتایج ما پیامدهایی برای سیاست سرمایهگذاری دارد. سرمایهگذاران بهدنبال عملکرد بازار هستند. سقوط در قیمت داراییها ممکن است باعث کاهش سرمایهگذاری در بازارهای سهام شود. سقوط ممکن است بر انتظارات و نگرشها در مورد بازده بازار آتی تاثیر بگذارد. گوتزمن، کیم و شیلر (2017) دریافتند که افزایش احتمال سقوط در نظر سرمایهگذاران با کاهش جریان وجوه به صندوقهای مشترک سهام مرتبط است، در نتیجه نشاندادن آنچه تاریخ باید در مورد مسیر واقعی بازارها پس از سقوط به ما بگوید، ارزشمند است.
توضیحات بالقوه
در این بخش، فرضیههایی را ارزیابی میکنیم که ممکن است نتایج بخش قبل را توضیح دهند.
بر اساس مفروضات خاص، توضیحات سازمانی، بسته به اینکه یک سقوط در بازارها گسترده باشد و نه یک رویداد انفرادی، تفاوتها را در بازگشت بازار پیشبینی میکند. سقوطی که همزمان با کاهش بازارهای سهام در سراسر جهان است، به احتمال زیاد با ناراحتی موسسات مالی و سرمایهگذاران همراه است زیرا ارزش وثیقه بهطور گسترده کاهش مییابد. این بدان معناست که زمانیکه یک سقوط با کاهش متوسط بازار جهانی همزمان شود، احتمال بازگشت بازار باید بیشتر باشد.
تضادهای سیاسی ممکن است با رویدادهای مهم اقتصاد کلان و رکود بازار سهام همزمان باشد. بهطور قابلتوجهی، برکمن، جاکوبسن و لی (2011) مستند میکنند که بازده بازار عموما در آغاز و در طول درگیریهای سیاسی منفی است. در سالهایی که درگیریهای سیاسی پایان مییابد، بازده بازار عموما مثبت است، اگرچه از نظر آماری بهطور معنیداری اینطور نیست.
بهطور خلاصه با استفاده از تحلیل آماری، ما عملکرد بازارهای سهام جهانی را پس از سقوط با بزرگیهای مختلف مستند میکنیم. نکته جالبتوجه این است که آیا بازگشت پس از یک سقوط بزرگ – یک «حباب منفی» محتمل است یا خیر.
با استفاده از نمونه بزرگی از 101شاخص بازار سهام جهانی که بیش از چهار قرن طول میکشد و اکثر بازارهای سهام شناسایی شده جهان را دربر میگیرد، چندین چیز را مییابیم. اولا، سقوطهای بازار با بزرگی زیاد نادر هستند، اما بهرغم نادربودن، آنها بهطور بالقوه جالب هستند.
کاهش ارزش دارایی به نصف برای سرمایهگذاران ترسناک است، سیستم مالی را مختل میکند و ممکن است نشاندهنده تغییر عمده در انتظارات بازار در مورد بازده و ریسکهای آتی باشد. حتی ممکن است یک خطر بالقوه برای بازار باشد. سرمایهگذاران بهدرستی نگران سقوطهای بزرگ هستند، اگرچه آنها معمولا احتمال یک سقوط را بیش از حد برآورد میکنند.
انواع تحلیل فارکس و بهترین روش تحلیل در فارکس چیست؟
بازار فارکس (FOREX) از بازارهای بزرگ سرمایهگذاری در جهان است که بصورت غیر متمرکز کار میکند و تاجران زیادی در آن فعالیت میکنند. معاملات بزرگی در این بازار صورت میگیرد و کار اصلی این بازار تعیین نرخ تبدیل ارز برای تمامی ارزها است.
گستردگی بازارهای مالی در جهان امروز به گونهای است که میتوان مصادیق گوناگونی برای آن قائل شد. این بازارها در صورتی که به طور اصولی مورد استفاده قرار بگیرند، از پتانسیل زیادی برای کسب درآمد برخوردارند. یکی از این بازارها، فارکس است که پس از شکلگیری بازار بورس جهانی فعالیت خود را به طرز گستردهای آغاز کرد.
بازار فارکس (FOREX) از بازارهای بزرگ سرمایهگذاری در جهان است که بصورت غیر متمرکز کار میکند و تاجران زیادی در آن فعالیت میکنند. معاملات بزرگی در این بازار صورت میگیرد و کار اصلی این بازار تعیین نرخ تبدیل ارز برای تمامی ارزها است.
کاربران این بازار معمولا بانکها و موسسات مالی، تجار، شرکتهای چند ملیتی، شرکتهای صادرات و واردات، اشخاص حقیقی و … هستند که در آن به داد و ستد ارزهای مختلف میپردازند.
داد و ستد در این بازار به این گونه است که یک ارزی به ارز دیگر تبدیل میشود. حجم بالایی از این تبادلها هزینههای سرمایهگذاری و سفر اشخاص حقیقی یا حقوقی در کشورهای مختلف و یا خرید و فروش کالا یا خدمات شرکتها است. لازم به ذکر است بیشتر این تبادلات با هدف کسب سود از اختلاف قیمت خرید و فروش ارز موردنظر صورت میگیرد.
بازار فارکس به طور میانگین ۵ تریلیون دلار گردش مالی روزانه دارد که این رقم نشانگر پشتوانهی خوبی است که این بازار دارد.
اگر اطلاعات اندکی در زمینه بازار فارکس داشته باشید احتمالا میدانید که در این بازار داراییهای مختلفی از جمله کالا، اوراق قرضه، ارز کشورهای مختلف، ارزهای دیجیتال و … معامله میشوند. هر چند این داراییها را میتوانید در یک بروکر فارکس معامله کنید اما تمام اینها لزوما ریشه اصلی در بازار فارکس نیستند.
بازار فارکس در حقیقت به معنای تبادل ارز خارجی (Foreign exchange) است. به این معنا که در این بازار میتوان ارزهای مختلف را با استفاده از نرخ تبدیل که توسط بازار ارائه میشود به میزان یکسانی با یکدیگر معامله کرد. مثلا فرض کنید برای تبدیل کردن یورو به دلار که به صورت EUR/USD نشان داده میشود، نرخ تبدیل ۱.۳ است. این یعنی شما با دادن یک یورو، ۱/۳ دلار دریافت میکنید.
در واقع کار اصلی بازار فارکس سنجش ارزها و احتساب نرخ برابری آنهاست که معاملهگران را قادر میسازد تمام ارزهای مختلف را با یکدیگر معامله کنند. علاوه بر ارزها مواردی دیگری را نیز میتوان در یک کارگزاری معامله کرد. مانند شاخصهای بزرگ بورس دنیا مثل نزدک، داوجونز و معاملاتی روی کالاهایی چون نفت و گاز و فلزاتی چون طلا و مس و …
از آنجایی که در دنیا ارزی وجود ندارد که در مدت کمی از بین برود پس میتوانیم نتیجه بگیریم که بازار فارکس بازاری امن است.
جفت ارز در بازار فارکس
مطمئنا در هنگام تحقیق در مورد بازار فارکس، اصطلاح جفت ارز به گوشتان خورده است. جفتارزها در بازار فارکس به معنی دو ارزی هستند که شما قصد دارید با معاملهکردن آنها، یکی را به دیگری تبدیل کنید. به عبارت بهتر شما در معامله جفتارزها یکی از آنها را فروخته و معادل آن ارز دیگری را خریداری میکنید. برای فهم بهتر به مثال زیر توجه کنید:
تصور کنید با توجه به اخباری که شنیدهاید و تحلیلهایی که دارید به این نتیجه میرسید که دلار آمریکا قرار است در مقابل پوند بریتانیا قدرتمندتر شود. در این زمان شما جفت ارز پوند به دلار یعنی نماد GBP/USD را میفروشید. با این کار شما ارز اول یعنی پوند را فروخته و معادل آن، دلار را که قرار است روند صعودی داشته باشد خریداری میکنید. در بازار فارکس شما در واقع یک ارز را با ارزی دیگر مقایسه میکنید.
نکته مهم که باید بدانید این است که ارز اول، ارز پایه و ارز دوم ارز متقابل نامیده میشود. در معاملات فارکس، ارز پایه دارای مبنای یک است. یعنی ۱ پوند معادل n مقدار دلار است.
انواع جفت ارزها در بازار فارکس
در بازار فارکس جفتارزهای زیادی وجود دارد که افراد میتوانند آنها را معامله کنند. برخی از این جفتارزها بر خلاف برخی دیگر بسیار شناخته شده هستند و معاملهگران زیادی روی آنها سرمایهگذاری میکنند. به عنوان مثال جفت ارز یورو دلار (EUR/USD) شهرت زیادی دارد و بر عکس جفت ارز روبل یوآن (RUB/CNY) کمتر شنیده شده است. نکته مهمی که وجود دارد این است که جفتارزها به طور کلی به دو دسته جفتارزهای اصلی و فرعی تقسیم میشوند که هر کدام از آنها موارد زیادی را در بر میگیرند. در ادامه به توضیح کوتاهی درباره هر کدام از آنها خواهیم پرداخت:
جفتارزهای اصلی
در دنیای فارکس بیشترین حجم معاملات مربوط به جفتارزهای اصلی است. همانگونه که میدانید دلار آمریکا قویترین ارز موجود در جهان است و قابلیت نقدشوندگی بسیار بالایی دارد. این امر سبب شده تا در بازار فارکس، جفتارزهایی که در یک طرف آن دلار آمریکا قرار دارد به عنوان جفتارز اصلی شناخته شود. این موضوع دلار آمریکا را تبدیل به پایهی بازارهای مالی در جهان کرده است. به عبارتی برابری هر ارزی از ارزهای معتبر و مهم جهان با ارز دلار، در دسته جفتارزهای اصلی قابل معامله در فارکس قرار میگیرد.
در ادامه فهرستی از چند جفتارز اصلی بیان شده است:
- EUR/ USD یورو به دلار آمریکا
- NZD/USD دلار نیوزلند به دلار آمریکا
- AUD/USD دلار استرالیا به دلار آمریکا
- USD/CAD دلار آمریکا به دلار کانادا
- GBP/USD پوند به دلار آٰمریکا
- USD/CHF دلار به فرانک سوئیس
- USD/JPY دلار آمریکا به ین ژاپن
جفتارزهای فرعی
این جفتارزها از برابری و تقابل ارزهای مهم دنیا حاصل میشوند اما تفاوتشان با دسته قبلی این است که در یک سمت آن دلار آمریکا قرار ندارد. به این جفتارزها کراس نیز گفته میشود. در ادامه تعدادی از آنها را نام خواهیم برد:
EUR/GBP مهمترین جفت ارز کراس میباشد که در دنیای اقتصاد نقش مهمی دارد.
آموزش فارکس
همانطور که میدانید برای ورود به هر زمینهای لازم است که در آن مورد اطلاعات کافی را به دست آورده و پس از تصمیم قطعی، اقدامات موثر را جهت دریافت آموزشهای لازم انجام دهیم. بازار فارکس نیز از این قاعده مستثنی نیست و با توجه به اینکه این بازار یکی از بازارهای مالی است و با سرمایه و دارایی افراد سروکار دارد اهمیت این مسئله دو چندان میشود.
به عنوان اولین قدم برای شروع فعالیت در بازار فارکس افراد باید به آموزش و یادگیری اصولی در این زمینه بپردازند. عدم تسلط به مبانی بازار فارکس و نداشتن اطلاعات و دانش لازم در این زمینه گاهی معاملهگر را مستلزم تحمل ضررهای غیر قابل جبرانی میکند.
آموزش در زمینه بازار فارکس شامل موضوعات مختلفی میشود اما یکی از نقش احساسات در بازارهای مالی مهمترین و اصلیترین عناوینی که هر معاملهگر باید حتما آن را بشناسد مقوله تحلیل فارکس است.
تحلیل بازار فارکس
نه تنها در بازار فارکس بلکه در تمام بازارهای مالی تحلیلها شامل سه نوع هستند:
تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال فارکس، معاملهگر به نمودارها و نوسانات قیمت در بازار توجه میکند تا به وسیله آن بتواند قیمت آینده را پیشبینی کند. نقاط حساس قیمتی، روندهای بازار و الگوهای قیمتی ایجاد شده در نمودار از مواردی هستند که فعالان در بازار فارکس برای تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار میدهند.
در نتیجه این تحلیل معامله گران قادرند در خصوص آیندهی ارز و قیمت بهتر نتیجهگیری کنند تبعا سود بیشتری نیز به دست میآورند.
تحلیل سنتیمنتال
سنتیمنت (sentiment) در لغت به معنای عواطف و احساسات است. با توجه به این تعبیر میتوانیم تحلیل سنتیمنتال را به معنای تحلیل احساسات و هیجانات و عواطف اکثریت تریدرها در نظر بگیریم. این تحلیل نوعی تحلیل روانشناختی از هیجانات حاکم بر بازار است که معاملهگر را قادر میسازد پوزیشن و موضع سایر تریدرها را بفهمد و در نتیجه پیشبینی بهتری نسبت به روند قیمت داشته باشد.
جالب است بدانید تحلیل سنتیمنتال اصلیترین نوع تحلیل است چون معاملهگران در نهایت با احساسات خود تصمیم به معامله میگیرند.
تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال نبض بازار است. در نقش احساسات در بازارهای مالی نقش احساسات در بازارهای مالی این تحلیل سیاستهای پولی دولتها، نقش تورم بر اقتصاد، میزان عرضه و تقاضا در بازار، تاثیر نرخ بهره در افزایش یا کاهش ارزها و … مورد توجه قرار میگیرد. به عبارت بهتر در این تحلیل شرایط و اوضاع و احوال در بیرون از چارت قیمت مد نظر است.
این تحلیل از اهمیت بالایی برخوردار است به گونهای که به آن تحلیل بنیادی نیز گفته میشود. بسیاری از بزرگان در علم اقتصاد از جمله وارن بافت، یادگیری آن را بسیار ضروری میدانند و معتقدند یادگیری این نوع تحلیل برای تمام معاملهگران باید در اولویت باشد.
هر چند یادگیری تحلیلهای تکنیکال، تحلیل فاندامنتال و تحلیل سنتیمنتال از اهمیت بالایی برخوردار است و باعث پیشرفت سریع افراد میشود اما یادگیری تحلیل، فقط بخشی از مسیری است که یک معاملهگر باید برای حرفهایشدن به آن بپردازد.
بخش مهم دیگری که یک معاملهگر باید به آن توجه کند این است که بتواند از تحلیل خود به درستی استفاده کند و بداند در چه زمانی وارد معامله شده و در چه زمانی از آن خارج شود. اشتباهی که بسیاری از معاملهگران آن را مرتکب میشوند. به عبارت بهتر انجام یک معامله مهمترین بخش هر معامله است!
به عنوان مثال گاهی اوقات در تحلیل طلا فارکس پیشبینی میکنید که قیمت طلا ریزشی خواهد بود اما برای فروش طلا هیچ اقدامی نمیکنیم. یا برعکس زمانی که مناسب نبودن یک ارز در تحلیل برایمان روشن شده است به آن توجهی نکرده و باز هم اقدام به خرید آن میکنیم. همه این موارد نشاندهنده این است که فرد یا تحلیل درستی نداشته و یا به تحلیل خود اعتماد ندارد.
نکته مهم دیگر که در هنگام تحلیل باید به آن توجه کنیم این است که تحلیل امری منطقی است و احساسات در آن نباید دخیل باشند. اشتباهی که بسیاری از معاملهگران آن را مرتکب شده و متحمل ضرر میشوند این است که به احساسات بیشتر از تحلیل خود اعتماد میکنند. احساساتی چون ترس و طمع و … که دلیل اصلی بسیاری از ضررها در بازارهای مالی از جمله فارکس است.
داشتن استراتژی نیز از موارد مهمی است که در موفقیت در بازار فارکس تاثیر زیادی دارد. یک معاملهگر باید به خوبی بداند معامله خود را برای چه مدتی میخواهد داشته باشد؟ کوتاهمدت یا بلندمدت؟ همچنین داشتن نظم معاملاتی میتواند به فرد برای داشتن معاملات بهتر کمک شایانی کند.
ربات تحلیل فارکس
امروزه بسیاری از شرکتها با دسترسی به اطلاعات و دادهها و اخبار اقتصادی در سراسر دنیا و همچنین استفاده از تحلیلگران متخصص در زمینه بازارهای مالی توانستهاند سیستمهایی را جهت تحلیل سریع بازار و تصمیمگیری برای خرید و فروش طراحی و اختراع کنند. این سیستمها (Auto Trading System) در حد ثانیه و میکروثانیه اطلاعات را از سراسر دنیا جمعآوری کرده و کار تحلیل بازار را انجام میدهند.
اکثر تریدرهای حرفهای از این ابزارها استفاده میکنند چون میزان خطا در آن بسیار کمتر از زمانی است که معاملات توسط انسان انجام میشود.
به عبارت بهتر رباتهای معاملهگر، تحلیل و بررسیهای لازم را بدون دخالت نیروی انسانی انجام داده و اخبار اقتصادی جهان را مورد تجزیه و بررسی قرار میدهند. همچنین با استفاده از دادهها و سوابق، پیشبینیهای لازم را انجام میدهند.
تنظیمات این رباتها میتواند پیچیده یا ساده باشد. افراد با استفاده از این رباتها قادرند تا حساب خود را به صورت شبانهروزی فعال نگه دارند.
استفاده از این رباتها به تخصص زیادی نیاز ندارد. رباتهای معاملهگر به صورت پولی و رایگان میتواند به حسابهای افراد متصل شود و کار خرید و فروش را برای شخص انجام دهد. در ادامه تعدادی از رباتها را نام خواهیم برد. اما به معنی تایید یا رد آنها نیست.
- ربات GPS فارکس
- ربات 1000 pip climber
- ربات coinrule
- Forex gump
- Centobot
بهترین روش تحلیل فارکس
با توجه به مواردی که گفته شد تصمیمگیری در این مورد که کدام روش بهترین روش برای تحلیل است بصورت قطعی ممکن نیست. هر شخص باید برای انتخاب روش تحلیلی مناسب با شرایط خود و طراحی استراتژی منحصر به فرد خود، تحقیق کرده و بررسیهای لازم را انجام دهد.
قطعا معاملهکنندگان روش تحلیلی و استراتژی منحصر به خود را دارند و این تحلیلها میتواند همگی سودده باشد. اگر شما فردی صبور هستید تحلیل فاندامنتال میتواند گزینه مناسبی برای شما باشد. در صورتی که به رصد نمودارها علاقهمند هستید تحلیل تکنیکال برایتان مناسب است و اگر به شکار نوسانات علاقهمندید تحلیل سنتیمنتال برایتان جذاب خواهد بود.
اما بطور کلی بهتر است به تمام تحلیلها تسلطی نسبی داشته باشید تا دیدی همهجانبه به شرایط بازار پیدا کنید و بتوانید در زمان معامله بهترین تصمیم را برای خود بگیرید.
آخرین وضعیت بازار رمزارزها در جهان
چارلز ادواردز، تحلیلگر ارزهای دیجیتال، خبرهایی را برای گاوهای بیتکوین (BTC) به اشتراک گذاشته است؛ در حال حاضر انباشت بیتکوین (BTC) ممکن است فرصتهای شگفتانگیزی را برای استراتژیهای بلند مدت باز کند.
به گزارش ایسنا به نقل از کریپتو، ادواردز در توییتر نموداری به اشتراک گذاشته است که همبستگی بین پویایی «ارزش انرژی» و نوسانات واقعی قیمت بیتکوین (BTC) را نشان میدهد و بیان میکند در حال حاضر این رمزارز با یک کاهش وحشتناک معامله میشود.
بیتکوین امروز با منفی ۵۴ درصد کاهش نسبت به ارزش انرژی ۴۳ هزار دلاری خود معامله میشود. این سطح از کاهش تنها در دو زمان دیگر طی هفت سال گذشته یعنی سقوط ۱۲ مارس ۲۰۲۰ (۴.۸ هزار دلار) و هفتم فوریه ۲۰۱۹ طی آخرین چرخه بازار نزولی (۳.۳ هزار دلار) رخ داده است.
در مارس ۲۰۲۰، بیتکوین با ۵۰ درصد کاهش در اولین ساعات پس از نابودی پنجشنبه سیاه در ارزهای دیجیتال در دسترس بود. در ۱۲ مارس ۲۰۲۰، قیمت بیت کوین (BTC) به زیر ۳۳۰۰ دلار سقوط کرد و معاملات در بیت مکس و سایر صرافی های بزرگ متوقف شد.
اظهارات مشابهی توسط رائول پال، اقتصاددان برجسته و بنیانگذار ریل ویژن، چند هفته قبل از رسیدن بیتکوین (BTC) به بالاترین حد خود، بیان شد اما بازار نزولی قبلاً محبوبترین مدلهای قیمت بیتکوین (BTC) از جمله رنگین کمان و نسبت انباشت به جریان را به چالش کشیده است.
با این حال، مدل ارزش انرژی بیتکوین هنوز کار میکند. نوسانگر ارزش انرژی بیتکوین همبستگی بین قیمت بیتکوین و معیارهای مصرف انرژی شبکه خود را ردیابی میکند. همچنین، چارلز ادواردز بهعنوان مخترع نشانگر هش ریبون احساسات استخراج کنندگان بیتکوین (BTC) شناخته شده است.
مجموع ارزش بازار جهانی ارزهای دیجیتالی در حال حاضر ۱.۰۵ تریلیون دلار برآورد میشود که این رقم نسبت به روز قبل ۰.۹۸ درصد کمتر شده است. در حال حاضر ۳۸.۶۴ درصد کل بازار ارزهای دیجیتالی در اختیار بیتکوین بوده که در یک روز ۰.۰۱ درصد افزایش داشته است.
حجم کل بازار ارزهای دیجیتال در ۲۴ ساعت گذشته ۶۸.۳۰ میلیارد دلار است که ۴۱.۷۴ درصد کاهش داشته است. حجم کل در امور مالی غیر متمرکز در حال حاضر ۴.۶۶ میلیارد دلار است که ۶.۸۲ درصد از کل حجم ۲۴ ساعته بازار ارزهای دیجیتال است. حجم تمام سکههای پایدار اکنون ۶۱.۹۸ میلیارد دلار است که ۹۰.۷۴ درصد از کل حجم ۲۴ ساعته بازار ارزهای دیجیتال است.
بهروزرسانی قیمت ارزهای دیجیتالی (تا ساعت ۰۸:۰۰ به وقت شرقی)
دیدگاه شما