تکرار تحلیل گریزی در بورس؟


​ ​ ​

تکرار تحلیل گریزی در بورس؟

رویداد۲۴-معاملات روز گذشته بورس تهران بار دیگر با ناکامی شاخص کل در عبور از کانال ۸۸ هزار واحدی مواجه شد.

در حالی که شاخص سهام در ساعات ابتدایی معاملات، سطح ۸۷ هزار و ۹۲۵ واحدی را لمس کرده بود و فاصله اندکی تا یک کانال‌شکنی جدید دیگر داشت، اما تحت تاثیر افت قیمت سهام گروه فلزات اساسی عقب‌نشینی کرد. در نهایت این نماگر با افت ۱۰۲ واحدی (معادل ۱۲/ ۰ درصد) مواجه شد و در ارتفاع ۸۷ هزار و ۷۹۵ واحدی ایستاد. به نظر می‌رسد تردیدهای سیاسی ناشی از تنش‌های منطقه و همچنین نگرانی‌های برجامی مانع از توجه سهامداران به عوامل اقتصادی مثبت اثر‌گذار بر معاملات سهام شده است. به عبارت دیگر سیطره سایه سیاست، تحلیل زدایی از معاملات بورس را به دنبال داشته است. موضوعی که می‌توان آن را در معاملات این روزهای بازار سهام به وضوح مشاهده کرد.

این روزها سرمایه‌گذاران در حال تجربه معاملات فرساینده‌ای هستند که انگیزه خرید و فعالیت در بازار سهام را به میزان قابل توجهی کاهش داده است. تردید‌های سیاسی ناشی از تنش‌های منطقه‌ای در کنار ابهامات پیرامون برجام در تداوم جو رکود و انتظار فعلی فعالان بازار سهام نقش اساسی داشته است. این فضا در شرایطی شکل گرفته است که روند نرخ ارز و سطوح قیمت‌ها در بازار‌های جهانی همچنان از معاملات بورس حمایت می‌کنند. تداوم نرخ دلار در مسیر صعودی همچنان یک عامل حمایت‌کننده از بخش بزرگی از صنایع فعال در بازارسهام است. سطوح قیمت‌ها در بازارهای جهانی نیز محرک مناسبی برای صعود بیشتر قیمت‌های سهام مربوطه است با این حال نگرانی‌های سیاسی مانع از توجه سهامداران به این عوامل شده است.

بورس تهران پیشتر در سال ۹۲ نیز با غلبه عامل سیاسی بر معاملات سهام مواجه شده بود. پس از یک دوره پرشتاب رشد قیمت‌ها از نیمه دوم دی‌ماه آن سال بحث‌های مربوط به توافق‌های هسته‌‌ای بر بازار سهام سیطره پیدا کرد. البته بخشی از ریزش قیمت‌ها در آن بازه زمانی به اصلاح قیمت بر‌می‌گشت. اما پس از مدتی بحث مربوط به توافقات هسته‌ای هدایت معاملات سهام را در دست گرفت. از آنجا که بحث مربوط به توافق هسته‌ای مساله زمانبری بود، این موضوع حدود دو سال وضعیت سهام کشور را با رخوت سنگینی مواجه کرد (این وضعیت تا زمستان ۹۴ ادامه داشت).

به‌طوری که به جز نوسانات اندک قیمت‌ها در برخی مقاطع آن هم با اخبار مثبت مربوط به هر بار مذاکرات هسته‌ای، در مجموع بازار با یکی از رکودی‌ترین دوران فعالیت خود مواجه بود. از دی ماه ۹۴ مصادف با عملی شدن توافق هسته‌ای (برجام)، تاثیر متغیرهای سیاسی بر بورس تهران نسبتا کمرنگ شد تا جایی که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز به جز یک نوسان مقطعی نتوانستند نقش تعیین‌کننده‌ای در روند بازار سهام ایران ایفا کنند. به جای آن عوامل اقتصادی نقش غالب را در تعیین سمت و سوی قیمت سهام (به خصوص در دوره رونق اخیر) به خود اختصاص دادند. از اواسط مهرماه با موضع‌گیری رسمی ترامپ و ادعای او در مورد عدم پایبندی ایران به برجام بار دیگر نگاه‌ها به عوامل سیاسی در بورس تهران جلب شد.اواخر هفته گذشته نیز تنش‌های سیاسی بین ایران و عربستان بالا گرفت.تا نقش عوامل سیاسی در فضای بورس تهران بار دیگر پررنگ شود.

با معطوف شدن نگاه‌ها به عوامل سیاسی مربوط به تنش‌های ایران و عربستان و به‌طور کلی خاورمیانه و در کنار آن مساله مربوط به برجام و ابهام در تصمیم کنگره در رد یا تایید پایبندی ایران به برجام مانع از مد نظر قرار دادن عوامل اثر‌گذار به خصوص عوامل اقتصادی در معاملات سهام شده است. در این شرایط سهامداران انگیزه‌های داد‌وستد سهام را از دست داده‌اند. شاهد مدعا آنکه ارزش معاملات خرد سهام در معاملات روز گذشته به زحمت به ۹۰ میلیارد تومان می‌رسید. این امر نشان‌دهنده عمق کم بازار و تردید معامله‌گران نسبت به روند آتی بازار سهام است. نمونه این دست بی‌توجهی‌ها به وضعیت بنیادی سهام، دیروز در دو نماد «فملی» و «فولاد» رخ داد.

در این دو شرکت نه تنها اتفاق خاصی که وضعیت سودآوری آن را با تهدید مواجه کند، رخ نداده است بلکه همچنان سطوح مطلوب قیمت‌ها در بازارهای جهانی امکان تعدیل مثبت سودآوری را به این شرکت‌ها می‌دهد. با این همه فعالان تالار شیشه‌ای دیروز تحت تاثیر فشار فروش سنگین معامله‌گران شاهد افت قیمت این نمادها بودند. این نمادها در صدر نمادها با بیشترین تاثیر منفی در محاسبه شاخص کل قرار داشتند. هر‌چند سهامداران به سیگنال‌های مثبت اقتصادی بی توجه هستند اما کارشناسان معتقدند با فروکش کردن تلاطم‌های سیاسی، متغیر‌های بنیادی حمایت‌کننده از بورس می‌توانند شاخص کل را به سوی فتح قله تاریخی حرکت دهد. محرک‌های حرکت شاخص سهام به سوی قله تاریخی می‌تواند گزارش‌های ۹ ماهه شرکت‌های بورسی باشد. جایی که به اعتقاد کارشناسان افزایش نرخ دلار، افزایش قیمت نفت و همچنین سطوح مناسب قیمت فلزات در بازارهای جهانی احتمال تکرار گزارش‌های ۶‌ماهه شرکت‌ها را قوت بخشیده است.

در معاملات روز گذشته سهام زیر‌مجموعه پالایشی با حمایت معامله‌گران عمده با رشد قیمت مواجه شدند. این نمادها بیشترین تاثیر مثبت را در محاسبه شاخص کل داشتند و مانع از افت بیشتر این نماگر شدند. افزایش اخیر قیمت نفت و روند صعودی نرخ ارز مبادله‌ای خوش‌بینی‌ها نسبت به گروه فرآورده‌های نفتی (پالایشی) را افزایش داده است.

در گزارش‌های پیشین به کرات به اثرگذاری این عوامل بر وضعیت سودآوری شرکت‌های پالایشی اشاره شده است. سایت تحلیلی «دنیای بورس» نیز در گزارشی با عنوان «سه بازی ساز سود در ۶ پالایشگاه» تحلیل جامعی از ریسک‌ها و پتانسیل این صنعت ارائه داده است. در این گزارش‌ها بر نرخ‌گذاری دستوری شرکت پالایش و پخش به‌عنوان مانعی در تحلیل و در نظر گرفتن یک رابطه یک به یک بین افزایش قیمت نفت و سود پالایشی‌ها تاکید شده بود. با این حال این احتمال نیز وجود دارد که سهامداران حقوقی از روند نرخ‌گذاری توسط پالایش و پخش تلقی مثبتی داشته‌اند. در نهایت باید دید تداوم افزایش قیمت نفت تحت تاثیر تنش‌های سیاسی در کنار نگرانی‌های ناشی از این موضوع چه شرایطی را پیش پای سهام پالایشی قرار می‌دهد.

همانطور که اشاره شد وضعیت قیمت‌ها در بازارهای جهانی همچنان از سهام شرکت‌های فلزی در بورس تهران حمایت می‌کند با این حال دیروز شناسایی سود در سایه تردید‌های سیاسی موجب ریزش قیمت سهام این شرکت‌ها شد. هر‌چند معاملات هفته گذشته فلزات در بازار‌های جهانی چندان پرقدرت نبود با این حال غالب کارشناسان به سطوح مناسب فعلی قیمت‌ها در حمایت از سودآوری شرکت‌های زیرمجموعه گروه فلزات اساسی تاکید دارند. هفته گذشته در بازارهای جهانی قیمت هر تن مس با افت ۵/ ۱ درصدی مواجه شد و در سطح ۶۷۸۶ دلار قرار گرفت. قیمت روی بدون تغییر خاصی نسبت به هفته ماقبل در همان سطح ۳۲۱۹ دلاری (در هر تن) باقی ماند. قیمت سرب اما با افزایش حدود ۴ درصدی به ۲۵۴۷ دلار در هرتن رسید.

در داد‌و‌ستدهای اولین روز از هفته جاری فعالان تالار شیشه‌ای بیش از ۴۹۷ میلیون برگه سهم، حق‌تقدم و سایر دارایی‌های مالی را دست به دست کردند. ارزش این دادوستدها بیش از ۱۱۷ میلیارد تومان بود. از این میزان حدود ۹۰ میلیارد تومان به معاملات خرد سهام اختصاص داشت. شاخص کل با ثبت افت ۱۲/ ۰ درصدی در سطح ۸۷ هزار و ۷۹۵ واحدی قرار گرفت و بازدهی خود را از ابتدای سال به کمتر از ۷/ ۱۳ درصد محدود کرد. شاخص کل هموزن اما افت ۰۶/ ۰ درصدی را تجربه کرد. این موضوع نشان می‌دهد در معاملات دیروز شاخص سهام تحت تاثیر افت قیمت در نمادهای بزرگ‌تر با افت مواجه شده است.

دیروز گروه‌های خودرو، فلزات اساسی و فرآورده‌های نفتی بیشترین ارزش معاملات صنایع را به خود اختصاص دادند و در صدر برترین گروه‌های بورسی قرار گرفتند. گروه‌های محصولات کاغذی، محصولات فلزی و ماشین‌آلات و تجهیزات نیز بیشترین بازدهی را به سهامداران خود اختصاص دادند. در مقابل گروه‌های استخراج زغال‌سنگ، قند و شکر و خدمات فنی مهندسی با بیشترین ریزش شاخص در انتهای جدول بازدهی گروه‌های بورسی قرار گرفتند. نمادهای فولاد مبارکه، ملی مس و مپنا بیشترین تاثیر منفی را در محاسبه شاخص کل داشتند. در مقابل معاملات مثبت در نمادهای صنایع پتروشیمی خلیج فارس، پالایش نفت بندرعباس، پالایش نفت اصفهان و بانک‌خاورمیانه مانع از افت بیشتر این متغیر شدند.صدرنشینی بازار نیز با بیشترین رشد قیمت متعلق به نمادهای معادن منگنز ایران، توسعه شهری توس‌گستر، کارتن ایران، موتوسازان تراکتورسازی، آبادگران ایران، تراکتورسازی و بانک خاورمیانه بود.

در مقابل نمادهای صنایع شیمیایی سینا، لنت ترمز ایران، رینگ‌سازی مشهد، تکنوتار، کمک فنر ایندامین، پیاذر و قند لرستان با بیشترین کاهش قیمت در انتهای جدول معاملات نشستند. دیروز برای خرید سهام کارتن ایران، تراکتورسازی، اوراق صکوک فولاد کاوه کیش، صکوک مرابحه سایپا، اوراق مشارکت رایان سایپا و اوراق مشارکت شهرداری تهران سنگین‌ترین صف‌های خرید شکل گرفت. در مقابل اوراق مشارکت شهرداری مشهد، اوراق صکوک سایپا، اوراق مشارکت رایان سایپا، اوراق صکوک ساخت توسعه ملی و سهام پارس دارو طولانی‌ترین صف‌های فروش را تجربه کردند. سایپا در معاملات دیروز با جا به جایی ۶۵ میلیون سهم به ارزش بیش از ۷ میلیارد تومان بیشترین حجم و ارزش معاملات را به خود اختصاص داد. معاملات بلوکی در شرکت ایران ترانسفو با معامله بیش از ۱۰ میلیون سهمی به ارزش ۶/ ۵ میلیارد تومان، این نماد را در جایگاه دوم نمادها با بیشترین ارزش معاملات قرار داد.

تکرار غفلت در بورس تهران

دنیای‌اقتصاد : با ثبت رشد ۲/ ۲درصدی شاخص کل در روز چهارشنبه و بازگشت این نماگر به ابرکانال ۲/ ۱میلیون واحدی، بیشترین رشد هفتگی بورس تهران در سال‌جاری رقم خورد تا امید به پایان روند اصلاحی بیش از گذشته تقویت شود. در عبور از این فضای اصلاحی اما خطر بازگشت تحلیل‌گریزی، بازار و سهامداران را تهدید می‌کند. آن هم در شرایطی که بورس همچنان از بیماری کهنه صف‌نشینی به سبب وجود دامنه نوسان رنج می‌برد و در این فضا ممکن است اتفاقات تلخ سال ۹۹ تکرار شود.

تکرار غفلت در بورس تهران

بیست روز کاری است که بازار سهام روندی متعادل به خود گرفته و در این مدت حدود ۱۱ درصد به ارتفاع شاخص کل افزوده شده است. در این راستا در آخرین روز کاری این هفته نیز شاخص کل با ثبت رشد ۲/ ۲ درصدی که بیشترین میزان افزایش این نماگر از ۸ خرداد بود، پس از ۳۷ روز کاری به ابرکانال ۲/ ۱ میلیون واحد بازگشت. به این ترتیب در مجموع هفته شاهد ارتفاع‌گیری ۷/ ۵درصدی شاخص کل و مثبت شدن نماگر هم‌وزن به میزان ۷/ ۱درصد پس از ۱۱ هفته منفی بودیم و حقیقی‌ها نیز مجدد به زمین خرید سهام بازگشتند. با نگاهی به این آمار به نظر می‌رسد روزهای رکودی بازار سهام به پایان رسیده است. رکودی که البته ۱۰ ماه به درازا کشید و در این مدت با وجود اصلاح ۴۷ درصدی دماسنج تالار شیشه‌ای پرتفوهایی بودند که زیان ۸۰ درصدی را نیز به خود دیدند. در عبور از این فضای اصلاحی اما خطری تکراری بازار و سهامداران به ویژه تازه‌واردها را تهدید می‌کند. خطری که همواره در بازگشت از رکود مشاهده می‌شود و شاهد بازگشت موج تازه‌ای از گروه‌های ضدتحلیلی هستیم. این گروه‌ها عموما برای کسب منافع بیشتر، در لباس کارشناس به سم‌پاشی اذهان پرداخته و با ارائه تحلیل‌های نادرست یا انتشار شایعات بی‌اساس سعی در جلب مخاطبان بیشتر دارند. برخی نیز سود کردن در بورس را محصول شانس یا داشتن اطلاعات رانتی معرفی می‌کنند و در توجیه ناکامی خود نیز به جای پذیرش مسوولیت اشتباه خود در سرمایه‌گذاری، یا به دنبال مقصر بیرونی می‌گردند یا با بدشانس دانستن خود به نوعی از پذیرش مسوولیت شانه خالی می‌کنند. اما تنها این ضدتحلیل‌ها نیستند که سبب ایجاد ابرنوسان معاملاتی چه در مسیر صعود و چه نزول می‌شوند. بیماری کهنه بورس تهران دامنه نوسانی است که سهامدار را به صف‌نشینی و گریز از تحلیل دعوت می‌کند و اگر درمانی برای این بیماری پیدا نشود، خطر تکرار ابرنوسان‌های رخ داده در یک سال و نیم گذشته دور از ذهن نیست و باید هر چه زودتر و قبل از آنکه دیر شود، فکری عاجل برای آن شود.

رویش کارشناس‌نماها

همین سال گذشته بود که در بحبوحه رشد هر روزه قیمت‌ها، هر روز شاهد رویش قارچ‌گونه کانال و درگاه مجازی تازه‌ای بودیم که خود را کارشناس خبره بازار سهام معرفی می‌کردند و بنا به مصلحت پرتفوی خود سیگنال‌هایی برای خرید و فروش به بازار مخابره می‌کردند. در واقع همین تولید پرتیراژ کارشناس و تبدیل شدن آنها به جریان‌های ضدکارشناسی بود که یکی از عوامل داغ‌تر شدن تب حضور در بورس و در نهایت اصلاح ناگزیر قیمت‌ها شد. اما چگونه این شبه‌کارشناسان متولد می‌شوند؟ واقعیت این است که در دوره‌های صعودی به ویژه رونقی که از اواخر سال ۹۸ آغاز شد و تا نیمه مرداد ۹۹ ادامه داشت، شاهد رشد دسته‌جمعی شرکت‌های بورسی بودیم. به عبارتی در دوره‌های این‌چنینی هر نوع تحلیلی سودده می‌شود تا گردانندگان این کانال‌ها به سوپر کارشناس تبدیل شوند. با فروکش هیجان و تغییر مسیر قیمت‌ها نیز در ادامه همان آدرس‌های غلط گذشته خود، بر طبل عدم تحلیل‌پذیری بورس و نیاز به رانت برای موفقیت می‌کوبند. تاوان چنین فضایی را اما نه فقط دنبال‌کنندگان کانال‌های مزبور بلکه کل بازار و فعالان آن پس می‌دهند. تاوان شکل‌گیری چنین فضایی، بی‌اعتمادی عمومی به بازار سهام، کم‌عمق ماندن معاملات و همزمان تشویق سیاستگذار به مداخله می‌شود که بازار سهام کشورمان همواره با آن درگیر است.

پوپولیسم سیاستگذاری

همان‌طور که اشاره شد ظهور قارچ‌گونه کانال‌هایی که تنها به دنبال ارائه سیگنال‌های خطا و بدون تحلیل به سرمایه‌گذاران هستند، سبب می‌شود تا همزمان با ورود به دوره‌های اصلاحی، سیاستگذار بورسی وادار به مداخله در روند بازار و حمایت از سهامدارانی شود که در دوره‌های حبابی، ورود کرده و به همین سبب با ضررهای هنگفتی مواجه شده‌اند. در این شرایط است که «دام پوپولیسم» پهن می‌شود. در ۱۰ ماهی که بازار سهام گرفتار روندی اصلاحی شد، این نوع دیدگاه به وضوح دیده شد. راهکارهای زودبازدهی که یا به سیاستگذار پیشنهاد می‌شد یا از جلسات خصوصی آنها به بازار مخابره می‌شد. راهکارهایی که گرچه در برخی موارد مرهمی در کوتاه‌مدت بود، اما در بلندمدت فقط اوضاع را وخیم‌تر کرد. در همان اوایل ریزش‌ها بود که هر کسی به زعم خود با متهم کردن سهامداران حقوقی، آنها را مسبب منفی شدن قیمت سهام معرفی می‌کردند. کار به جایی رسید که سیاستگذار نیز تنها برای خواباندن اعتراضات برای مدتی اجازه فروش را از این دسته از بازیگران بورسی سلب کرد و حتی در برهه‌ای آنها را وادار کرد تا با وجود علم به حبابی بودن قیمت‌ها اما برای جمع کردن صف‌های فروش در نقش خریدار ظاهر شوند؛ به طوری که در ۱۰ ماه رکودی بورس تهران سرمایه‌ای بالغ بر حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از سوی سهامداران عمده صرف جمع‌آوری سهام از حقیقی‌ها شده است. روندی که البته کمکی به تغییر مسیر بازار نکرد و عقب‌نشینی قیمت‌ها تا جایی پیش‌ رفت که باید. در مقابل آن بخش از سرمایه‌گذاران که تصمیم گرفتند به شکل منطقی و اصولی سهامدار شوند، با تحت فشار قرار گرفتن صندوق‌های سرمایه‌گذاری برای خرید و فروش دستوری، متضرر شدند. سهامدارانی که به جای حضور مستقیم و بدون واسطه در تالار شیشه‌ای، صندوق‌های سرمایه‌گذاری را انتخاب کردند و سهامدار غیرمستقیم این بازار پرریسک شدند. شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم اکثر کارشناسان بازار سهام بر این اعتقادند که انتظار حمایت دولت برای حفظ پول‌های مردم خواسته‌ای است که با هیچ منطقی قابل توجیه نیست. درخواست‌هایی که برای جلوگیری از زیان تازه‌واردها به بهانه حفظ اعتمادسازی در بورس مطرح می‌شود و جدیدتر نیز از واژه «مال‌باخته» برای این گروه استفاده می‌شود. چنین خواسته‌ای نه‌تنها با ذات بازار سرمایه به‌عنوان نماد یک اقتصاد خصوصی که باید دور از هرگونه مداخله باشد تناقض دارد، بلکه تجربه‌های پیشین نیز اثرگذار بودن این نوع اقدامات را نفی می‌کند. سال ۹۳ در دوره وزارت دکتر طیب‌نیا، چنین دستوری داده شد تا چند بانک پنج هزار میلیارد تومان برای حمایت به بورس وارد کنند که پس از چند روز مجددا موج سنگین‌تری از فروش را در بورس تهران ایجاد کرد. سال ۹۷ نیز در زمان اصلاح قیمت‌ها که پس از صعودی یکپارچه رقم خورده بود، سیاستگذار اقدامات مشابهی را انجام داد اما باز نتوانست مانع از اصلاح بازار شود و تنها منابعی بودند که برای هدفی واهی و غیرقابل دسترسی اتلاف می‌شدند.

پیش‌ به سوی ابرنوسانی دیگر؟

یکی از اتفاقات مهمی که در سال ۹۹ رخ داد و آغاز ریزشی ۱۰ ماهه شد، رشد عجیب و غیرقابل توجیه شاخص کل بورس پس از اضافه‌پرش قیمت سهام در پنج ماه نخست سال بود. جایی که تشکیل هر روزه‌ صف‌های خرید طولانی سبب شد تا در این مدت کوتاه نماگر اصلی تالار شیشه‌ای رشدی ۳۰۰ درصدی را ثبت کند. قیمت‌ها حبابی شد و با تلنگری شاهد تخلیه این حباب بزرگ شده بودیم. اما عامل اصلی این ابرنوسان صعودی و بعدها ریزش فرسایشی و زجرآور چیزی نبود جز محدودیتی تحت عنوان «دامنه نوسان». محدودیتی که با افزودن بر هیجان معامله‌گران در روزهای صعودی، سبب شد تا سرمایه‌گذاران صفوف شکل گرفته در سمت خرید را در نظر گرفته و بدون توجه به بنیاد شرکت‌ها در سطوح بالای قیمتی وارد بازار شوند و در دوره نزولی نه از عهده نقد کردن سهام موجود در پرتفوی خود برآیند و نه منفذی برای تخلیه سریع‌تر این حباب باز شود. در دوره کنونی نیز به نظر می‌رسد در صورتی که فکری به حال این محدودیت خودساخته و نزدیک کردن بازار سهام به استانداردهای جهانی نشود، بار دیگر تجربه تلخ دو سال گذشته برای سهامداران و سیاستگذار تکرار خواهد شد.

فروش سهام براساس تحلیل بنیادی

فروش سهام براساس تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی یکی از مهم ترین مفاهیم در بازار سرمایه است و بسیاری از فعالان از این مفهوم برای معاملات خود استفاده می کنند و آن ها را اصطلاحا با نام تحلیلگر بنیادی می شناسند و همواره با مفاهیمی همچون حاشیه سود، هزینه تولید، نرخ های فروش و. سروکار دارند. در طرف مقابل، بسیاری از سرمایه گذاران از تحلیل تکنیکال برای تعیین نقاط ورود و خروج خود استفاده می کنند و بسیاری از افراد معتقدند که فقط از طریق تحلیل تکنیکال می توان نقاط خرید و فروش را مشخص کرد. اما آیا این موضوع صحیح است؟ در این مقاله قصد داریم این باور را به چالش بکشیم و فروش سهام براساس تحلیل بنیادی را به شما معرفی کنیم.

فروش سهام براساس تحلیل بنیادی به چه صورت است؟

فروش سهام براساس تحلیل بنیادی به چه معناست

فروش سهام براساس تحلیل بنیادی به اینصورت است که ارزندگی سهام شرکت مذکور مورد بررسی قرار می گیرد. در تحلیل بنیادی با استفاده از مواردی همچون حاشیه سود، طرح های توسعه شرکت، نرخ های فروش، هزینه های تولید و. سهام شرکت ها را ارزش گذاری می کنند و بهترین قیمت ها را برای خرید و فروش اعلام می کنند. توجه داشته باشید که در تحلیل بنیادی، ارزندگی سهم ها سنجیده می شود و تحلیلگران حرفه ای پس از اینکه از وضعیت بنیادی و ارزندگی سهام شرکت مدنظر خود مطمئن شدند، با استفاده از تحلیل تکنیکال بهترین نقطه ورود یا خروج را بدست می آورند. در طرف مقابل، برخی از پارامترها نیز سیگنال های فروش سهام براساس تحلیل بنیادی را به سرمایه گذاران می دهند که در ادامه به معرفی برخی از آن ها می پردازیم.

فروش سهام براساس P/E

یکی از مهمترین فاکتورها در فروش سهام براساس تحلیل بنیادی، استفاده از مفهوم P/E است. تحلیلگران بنیادی پس از بررسی وضعیت سودآوری شرکت و پردازش دقیق صورت های مالی آن، یک عدد را تحت عنوان سود هر سهم در نظر می گیرند و وقتی که قیمت سهام را بر آن تقسیم کنند، P/E بدست می آید. به عنوان مثال، نسبت P/E که بازار به سهام شرکت ها می دهد را اگر 6 واحد در نظر بگیریم، سهم هایی که P/E آن ها در محدوده 3 یا 4 واحد است، برای خرید مناسب می باشند و پس از رشد قیمتی و رسیدن P/E آن ها به اعداد 6 یا 7 واحد، زمان فروش سهام فرا رسیده است و افرادی که ریسک گریز هستند، می توانند سهام در اختیار خود را بفروشند.

بنابراین اگر نسبت P/E را برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی در نظر بگیریم، بایستی سودآوری شرکت را زیر نظر بگیریم و وقتی قیمت سهام از محدوده تعیین شده عبور کرد، بلافاصله سهام را بفروشیم.

نسبت P/NAV برای فروش سهام

استفاده از خالص ارزش دارایی برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی

برای ارزش گذاری شرکت های سرمایه گذاری، صندوق های سرمایه گذاری و. که عملکرد آن ها بستگی به دارایی در اختیار آن ها دارد، از پارامتر P/NAV استفاده می شود و تجربه ها نشان داده است که اگر این نسبت زیر 30 درصد باشد، فعالان بازار علاقه مند به خرید آن می شوند و اگر این نسبت به بالای 70 درصد افزایش پیدا کند، آن را می فروشند. بنابراین برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی، می توان از این نسبت استفاده کرد.

نکته: توجه داشته باشید که عبارت «NAV» به معنای ارزش خالص دارایی است و برای شرکت های سرمایه گذاری، صندوق های سرمایه گذاری و. کاربرد دارد.

قیمت های جهانی

بازار سرمایه ایران به دلیل فعالیت شرکت های معدنی، پتروشیمی، تولید کننده فولاد و. به عنوان یک بازار کامودیتی محور شناخته می شود و نرخ های فروش بسیاری از این شرکت ها به قیمت های جهانی وابسته است و نوسانات قیمت کامودیتی ها در بازارهای جهانی، به شدت می تواند بر روی حاشیه سود آن ها تاثیر بگذارد و از این موارد می توان برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی استفاده کرد. به عنوان مثال، وقتی که قیمت جهانی متانول کاهش می یابد، سودآوری پتروشیمی زاگرس که به عنوان یک تولید کننده متانول در بازار سرمایه شناخته می شود، تحت تاثیر قرار گرفته و حاشیه سود را کاهش می دهد و سرمایه گذاران حرفه ای وقتی که روند رو به کاهش قیمت جهانی متانول را می بینند، بهتر است سهام در اختیار خود را بفروشند تا دچار ضرر نشوند.

نرخ دلار

نرخ دلار از عوامل موثر بر فروش سهام براساس تحلیل بنیادی

یکی دیگر از پارامترهایی که برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی در نظر گرفته می شود، نرخ دلار است. در واقع، نوسانات نرخ ارز به شدت اثرات روانی بر روی معاملات بازار سرمایه دارد؛ چراکه در بلندمدت سودآوری شرکت های فعال در بورس و فرابورس را تحت تاثیر قرار می دهد. به همین دلیل، بسیاری از فعالان این بازار، کاهش قیمت دلار را به معنای پایین آمدن حاشیه سود شرکت های بازار می دانند و پس از افت قیمت دلار، بالافاصله سهام در اختیار خود را می فروشند.

اقتصاد کلان

تحلیل بنیادی شرکت های فعال در بازار سرمایه بدون در نظر گرفتن پارامترهای اقتصاد کلان امکان پذیر نخواهد بود؛ در واقع، مفاهیمی همچون سودسازی شرکت ها، عملکرد واحدهای تولیدی و. به عنوان زیرمجموعه ای از اقتصاد کلان شناخته می شوند و فروش سهام براساس تحلیل بنیادی نیز از این موضوع مستثنی نخواهد بود. پارامترهایی مانند میزان تورم در جامعه، نرخ بهره بین بانکی، انتظارات تورمی، نرخ بیکاری و. از جمله عواملی است که سرمایه گذاران می توانند برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی در نظر بگیرند.

به عنوان مثال، وقتی که انتظارات تورمی به عنوان یکی از پارامترهای اقتصاد کلان، تکرار تحلیل گریزی در بورس؟ عدد بالایی را نشان می دهد، فروش دارایی های مانند سهام و. نمی تواند گزینه مناسبی باشد و در این مواقع، افراد سعی می کنند دارایی های در اختیار خود را حفظ کنند.

سود عملیاتی شرکت را در نظر بگیرید

در نظر گرفتن سود عملیاتی شرکت برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی

اصلی ترین عامل برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی، بررسی روند سودسازی شرکت است و خود این سود بدست آمده را می توان به 2 دسته سود عملیاتی و سود غیرعملیاتی تقسیم کرد. در واقع، اگر سود شرکت عملیاتی و تکرارپذیر باشد، می توان سهام آن را نگهداری دارد و حتی در مجمع عمومی سالیانه نیز سهام را در اختیار داشت. در طرف مقابل، اگر سود بدست آمده غیرعملیاتی باشد، تکرارپذیر نخواهد و یک سرمایه گذار حرفه ای متوجه این نوع سود می شود و سهام خود را می فروشد.

به عنوان مثال، یک شرکت سرمایه گذاری به دلیل صعود چشمگیر بازار سرمایه در سال های 1398 و 1399 سودهای بسیار خوب شناسایی کرده است و نسبت P/E فعلی آن به 2 واحد رسیده است و افرادی که از این موضوع خبر ندارند، با دیدن این نسبت P/E جذاب، اقدام به خرید می کنند، در حالیکه ممکن است این سود در سال های آینده تکرار نشود. بنابراین، سرمایه گذار حرفه ای که از این موضوع با خبر است، اقدام به فروش سهام می کند.

چشم انداز سودآوری و طرح های توسعه

یکی دیگر از مواردی که برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی در نظر می گیرند، چشم انداز سودآوری و طرح های توسعه است. در واقع، بسیاری از شرکت ها بخشی از سود بدست آمده خود را برای انجام طرح های توسعه خرج می کنند و این موضوع باعث افزایش توان تولید و بالا رفتن حاشیه سود آن ها می شود و افرادی که سهامدار این شرکت ها هستند، ترجیح می دهند که سهام در اختیار خود را تا زمان بهره برداری از طرح های توسعه نگه دارند. در طرف مقابل، بسیاری از افراد هستند که سهام شرکت های بدون طرح توسعه را می فروشند و از آن خارج می شوند.

اخبار موثر بر وضعیت بنیادی شرکت ها

تاثیر اخبار برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی

برخی از اخبار منتشر شده در فضای بازارهای مالی، می تواند بر روی روند سودسازی شرکت ها اثر بگذارد و به دلیل جو روانی حاکم بر بازار ممکن است اثرات بسیار چشمگیری بر روی روند کوتاه مدت سهام داشته باشد. به عنوان مثال، تحلیلگران پیش بینی کرده اند که نرخ تسعیر ارز برای بانک ها به ازای هر دلار 26 هزار تومان خواهد بود؛ اما بانک مرکزی این نرخ را 20 هزار تومان در نظر می گیرد و همین موضوع باعث اشتباهات در برآورد و تحلیل وضعیت بنیادی سهم های فعال در گروه بانک می شود و احتمالا چند روزی معاملات این گروه را با نوسان منفی همراه می کند. بنابراین، از اخبار و شایعات موثر بر وضعیت شرکت ها می توان برای فروش سهام براساس تحلیل بنیادی استفاده کرد.

جمع بندی

استراتژی های مختلفی در بازار سرمایه وجود دارد و هرکدام از آن ها اگر به درستی اعمال شود، می تواند نتایج خوبی را به همراه داشته باشد. یکی از سوالاتی که همواره برای سرمایه گذاران پیش می آید، این است که زمان فروش سهام در اختیار خود را چگونه باید تشخیص دهند؟ بسیاری از فعالان بازار سرمایه از تحلیل تکنیکال برای شناسایی نقاط فروش سهام در اختیار خود استفاده می کنند، اما باید خاطر نشان کنیم که از تحلیل بنیادی نیز می توان برای فروش سهام شرکت های مختلف استفاده کرد و از جمله مواردی که به هنگام فروش سهام براساس تحلیل بنیادی باید از آن ها استفاده کرد، می توان به مواردی همچون فروش سهام براساس P/E، نسبت P/NAV، عوامل موثر در بررسی اقتصاد کلان، قیمت دلار، قیمت های جهانی، بررسی سود عملیاتی شرکت، چشم انداز سودآوری، طرح های توسعه و. اشاره کرد.

تعقیب و گریز بورس و نرخ تورم+نمودار

تحلیل «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد که شاخص کنونی بازار سرمایه با آخرین روزهای آذرماه سال ۹۸ یعنی زمانی که شاخص در محدوده ۳۵۴ هزار واحدی قرار داشت، برابری می‌کند.

تعقیب و گریز بورس و نرخ تورم+نمودار

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیای‌اقتصاد، یکی از روش‌ها برای فهم دقیق از بازدهی بورس، تعدیل شاخص کل با شاخص قیمت مصرف‌کننده است که تورم به‌وسیله آن محاسبه می‌شود. با این شیوه، آماری حاصل می‌شود که می‌تواند تغییرات واقعی نماگر بازار سرمایه را نشان دهد. تحلیل «دنیای اقتصاد» از این آمار نشان می‌دهد که شاخص کنونی بازار سرمایه با آخرین روزهای آذرماه سال ۹۸ یعنی زمانی که شاخص در محدوده ۳۵۴ هزار واحدی قرار داشت، برابری می‌کند. از سوی‌ دیگر بازده واقعی بازار نه تنها در سال جاری منفی بوده، بلکه حتی به سبب روند صعودی تورم بازده سال ۱۴۰۰ نیز منفی بوده است. این در حالی است که بازده سال ۹۹ بدون تعدیل ۷۷/ ۷۶ درصد و با تعدیل تورم تنها ۲۷/ ۱۸ درصد بوده است. این سری زمانی مؤید آن است که حباب ایجاد شده در پایان سال ۹۸ و نیمه اول سال ۹۹، به‌طور کامل تخلیه شده است. به نظر می‌رسد عملکرد بازار سهام نه فقط در شرایط کنونی بلکه در سال‌های گذشته نیز تحت تاثیر سیاست‌گذاری‌های نابجا و دخالت‌های بی‌مورد در کنار بلاتکلیفی در حوزه سیاست خارجی آسیب دیده است.

4

​ ​ ​

بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» نشان می‌دهد که شاخص‌کل بورس در شرایط کنونی اگرچه با قرارگرفتن در ابرکانال یک‌میلیون و 300‌هزار واحدی فاصله زیادی با سال‌های 97 و 98 دارد اما اگر داده‌های تاریخی را بر مبنای تورم تعدیل کنیم به این نتیجه خواهیم رسید ‌که شاخص در محدوده فعلی در سطحی مشابه آذر‌ماه سال‌98 یعنی سطح 353‌هزار واحد قرار گرفته است. بر این اساس می‌توان گفت که بی‌اعتمادی شدید به بازار سرمایه در کنار رفت و برگشت مذاکرات برجامی کار را به‌جایی رسانده که در دوران افول بازار سهام دیگر نه کسی توانسته خود را با سرمایه‌گذاری در بازار از گزند تورم نجات دهد و حتی با حضور بلندمدت در این بازار بازدهی واقعی برای خود به‌دست آورد.

بستر تورم‌خیز بازارها

تورم را می‌توان یکی از نام‌آشناترین مشکلات اقتصاد ایران دانست. بررسی‌ها نشان می‌دهد که کشور چه در آن زمانی‌که وجود تورم‌های دو رقمی در جهان امری غیر‌معمول نبود و چه حالا که دیگر جزئی معمول در اقتصاد بسیاری از کشورها نیست با تورم‌های بالا دست‌به‌گریبان بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اگرچه تا چند سال‌قبل نرخ تورم 20‌درصدی به رقمی عادی و میانگینی قابل‌انتظار برای اقتصاد ایران تبدیل شده بود با این حال این احتمال وجود دارد که به سبب افزایش این نرخ در سال‌های قبل، تورم کشور به سبب برخی مشکلات ساختاری در محدوده بالاتری از قبل قرار گیرد. در حال‌حاضر گفته‌های بسیاری از کارشناسان اقتصادی حکایت از این واقعیت تلخ دارد که نهاد دولت در ایران برخلاف اغلب کشورهای جهان به کاهش هزینه‌های خود توجهی ندارد و برای بستن بودجه نه‌تنها نمی‌تواند از بسیاری از هزینه‌های خود بکاهد، بلکه ناگزیر است تقریبا همه‌ساله بر مقدار اسمی و حتی حقیقی آن بیفزاید. همین امر سبب می‌شود تا در شرایطی که استقراض مستقیم از بانک مرکزی امری خلاف‌قانون است، دولت‌ها سعی کنند تا با روش‌های غیر‌مستقیم برای مثال قرض‌گرفتن از بانک‌های تجاری دست در جیب بانک مرکزی کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در طول سال‌های اخیر روند ادامه‌دار افزایش نقدینگی در ایران تا جایی ادامه داشته که تنها ظرف مدت چند سال ‌این رقم از محدوده ‌هزار‌هزار ‌میلیارد‌تومان به 5250‌هزار‌ میلیارد‌تومان رسیده است. آخرین‌بار در بهمن‌ماه سال‌94 سطح نقدینگی کشور زیر محدوده 1000‌هزار‌ میلیارد‌تومان بوده است.

در چنین شرایطی طبیعتا وقتی برای مدتی طولانی سایه تورم و مخصوصا انتظارت تورمی بر سر اقتصاد یک کشور باشد، مردم با ولع بیشتری پول خرج خواهند کرد. این به آن معنا خواهد بود که در چنین جامعه‌ای چون سرعت بی‌ارزش شدن پول بالا است، سرعت گردش پول نیز به‌طور معمول در مقادیری متناسب با روند صعودی انتظارات تورمی بیشتر می‌شود. وقتی امیدی به آینده نداشته باشید طبیعتا سعی خواهید کرد مصرف فردا را همین امروز انجام دهید. اما یک مشکل در این میان وجود دارد. مردم در شرایطی پول خود را تماما هزینه می‌کنند که دست‌کم امیدی به آینده نیز داشته باشند. هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد در شرایطی که ارزش دارایی هر روز در یک اقتصاد رو به کاهش است با دست خالی به استقبال فردا برود. دقیقا به همین دلیل است که در شرایط افزایش تورم به‌خصوص در کشورهایی که شیب رشد قیمت‌ها در آنها بالا است، به‌جز کالاهای مصرفی دارایی‌ها نیز با سرعت قابل‌توجهی رو به افزایش می‌گذارند. از جمله این دارایی‌ها می‌تواند به ملک، طلا، ارز و سهام اشاره کرد. اقتصاد ایران در حالی سال‌های تورمی اخیر را سپری کرده که از این وضعیت مستثنا نبوده و تنها در فاصله بین سال‌های 96 تا اکنون در دارایی‌هایی نظیر دلار، رشد قیمت از کانال 3‌هزار‌تومان تا 33‌هزار‌تومان را شاهد بوده است. طبیعتا قیمت سایر دارایی‌ها نیز در این مدت متناسب با همین میزان تغییر کرده است. حال این سوال مطرح می‌شود که رابطه مذکور تا همیشه پابرجاست؟

بورس؛ ارتباطی که نقض شد

بررسی‌ها نشان می‌دهد که در ظاهر این ارتباط میان تورم با بازار سهام نقض شده است. بورسی‌ها در شرایطی سال‌جاری را آغاز کردند که انتظار داشتند تا برای گذر روزهای بحرانی سال‌های 99 تا 1400 این سال، سال‌خوبی باشد. در ابتدای سال‌جاری بررسی‌ها نشان می‌داد که با توجه به انتظارات بالای تورمی و افت قابل‌توجهی که ارزش سهام در سال‌های قبل داشته است، واگرایی رخ‌داده میان تورم و شاخص‌های سهام خاتمه خواهد یافت، با این‌حال این آرزو جامه واقعیت نپوشید و تا به اینجای سال‌ بازار یادشده به سطوح موردانتظار سهامداران دست‌نیافت. بررسی‌ها نشان می‌دهد که عوامل متعددی سبب‌شده تا بازار یادشده نتواند به مسیر صعودی ایجاد شده در ابتدای سال ‌ادامه دهد. از جمله این موارد می‌توان به تداوم ریسک‌های بالای سیستماتیک اشاره کرد که سایه نامبارک آن همواره بر اقتصاد کشور سایه افکنده است. از سویی دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد که در طول این مدت آنچه که توانسته ضربه‌ای مهلک‌تر از ریسک‌های یادشده بر اقتصاد کشور بزند، نااطمینانی بوده که نسبت به سازوکار خود بازار سرمایه وجود دارد. داده‌های «دنیای‌اقتصاد» حکایت از این واقعیت دارد که بورس تهران اگرچه در طول مدت سال‌های 97 تا میانه 99 بازدهی مثبت را به ثبت رسانده اما در شرایط پس از آن تحت‌تاثیر اتخاذ سیاست‌های خلق‌الساعه، ناامن‌شدن محیط سرمایه‌گذاری در داخل بازار سهام و محیط کلان راه را برای خروج پیوسته از این بازار هموار کرد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که خروج پول از بورس در سال‌های گذشته به شکلی بی‌وقفه ادامه داشته است، با این‌حال شاید با وجود رشد قابل‌توجه شاخص در سال‌99 کمتر کسی بتواند باور کند که به‌طور واقعی شاخص‌کل از دستاورد آن سال‌نیز پایین‌تر رفته است. بررسی‌های «دنیای‌اقتصاد» از این واقعیت حکایت دارد که در صورت درآمدن تورم از دل شاخص و واقعی‌کردن آن نماگر یادشده در جایی پایین‌تر از سطح یک‌میلیون و 317‌هزار واحدی فعلی باشد، با این‌حال یافته‌های «دنیای‌اقتصاد» حکایت از این واقعیت دارد که شاخص بورس برآمده از کسر تورم در آذرماه سال‌98 ایستاده است. در آن زمان شاخص‌کل در سطح 353‌هزار واحد قرار داشته است. این به آن معنا است که با توجه به دوره مدت بررسی که آخرین روز آن 31 شهریور سال‌جاری است و شاخص در محدوده یک‌میلیون و 355‌هزار واحدی قرار داشته در عمل اگر مبنای بازدهی را دماسنج اصلی بازار در نظر بگیریم هیچ دستاورد مثبتی برای بورس از آذرماه 98 تاکنون باقی نمانده است. به‌عبارت ساده بورس تهران نه‌تنها از تورم سال‌جاری جا مانده است بلکه به‌رغم بازده مثبت در سال‌99 حتی چیزی از بازه نجومی آن سال ‌باقی نمانده تا سرمایه‌گذاران به آن دلخوش کنند.

پیامدهای بورس معطل

بر این اساس می‌توان اینطور در نظر گرفت که اگرچه بورس در بلندمدت از لحاظ اسمی بازده مطلوبی کسب کرده است اما در واقعیت و با گذر از آمارهای اسمی نتوانسته بازده واقعی نصیب بورسی‌ها کند. این رابطه دقیقا برای شاخص هموزن نیز شاخص است. بر حسب اتفاق این نماگر نیز در طول تکرار تحلیل گریزی در بورس؟ مدت بررسی که از فروردین‌ماه 97 تا شهریور سال‌جاری را شامل می‌شود عقبگردی جدی داشته و بر اساس داده‌های واقعی در محدوده آذرماه سال‌98 قرار گرفته است. بر این اساس می‌توان گفت که بورسی‌ها اگرچه در وضعیت کنونی راه چندانی برای بازگشت به رونق نداشته‌اند اما در مقایسه با بازارهای دیگر نیز شاهد ثبت عملکردی عجیب در بازارهای رقیب نبوده‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد که هم قیمت ارز و هم سکه (که البته به‌جز عوامل داخلی از قیمت جهانی اونس نیز اثر می‌پذیرد) در طول سال‌های مورد بررسی به وضعیت بورس بی‌شباهت نبوده است؛ در واقع تورم در طول این مدت کاری با جامعه ایران کرده که همه به اشتباه فرض را بر کسب بازدهی و‌ میلیونی‌شدن شاخص گذاشته‌اند؛ این در حالی است که شاخص تعدیل‌شده با تورم دنیای‌اقتصاد حکایت از قرارگرفتن این نماگر در سطح 737‌هزار واحدی دارد. از این نظرگاه شاخص دو‌میلیون و 100‌هزار واحدی بورس که در میانه معاملات روز 19 مردادماه سال‌جاری به این نقطه رسیده با کسر تورم حتی به سطح یک‌میلیون واحد نیز نرسیده بود.

تکرار تحلیل گریزی در بورس؟

کارشناس بازارسرمایه با تحلیلی از اثر عوامل فرهنگی و اجتماعی و روانی بر رفتار سرمایه‌گذاران و چند تجربه ، چهار پیشنهاد برای عدم تکرار رفتار گله‌ای سهامداران به سازمان بورس داد.

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، ظاهر محمدی با انتشار مطلبی با عنوان " دام‌های مالی رفتاری و رویکرد رفتار گله‌ای سهامداران " در دنیای اقتصاد اعلام کرد: بر‌خلاف الگوی مشخص و رایج در نظریه نوین مالی که بیان می‌کند تصمیم‌گیرندگان دارای رفتار کاملا عقلایی بوده و در پی حداکثرسازی منفعت هستند، مطالعات رفتاری نشان می‌دهد تصمیم‌گیری انسانی ، فرآیندی کاملا عقلایی و با توجه به تمامی اطلاعات نیست. بلکه تصمیم‌گیرنده میان‌برهای ذهنی را در این فرآیند به کار می‌گیرد که ممکن است به تصمیماتی غیر بهینه نیز منجر شود. بررسی این عوامل که روند عقلایی را بر هم می‌زند از اهداف علم مالیه رفتاری است.

دو عامل مورد توجه سهامداران حقیقی

به دیگر سخن، مالیه رفتاری را می‌توان ادغام اقتصاد کلاسیک و علوم روان‌شناسی و تصمیم‌گیری دانست. به طور کلی، سرمایه‌گذاران حقیقی در زمان تصمیم‌گیری به دو عامل مهم ریسک و بازده توجه دارند. برخلاف سرمایه‌گذاران عمده که ابزارها و امکانات گسترده‌ای را برای ایجاد تناسب بین این دو متغیر در اختیار دارند.

سرمایه‌گذاران انفرادی غالبا فاقد این ابزارها هستند. به علاوه بالا بودن میزان نوسانات اقتصادی و سیاسی، بی‌ثباتی قوانین و مقررات و‌. به افزایش ریسک تصمیم‌گیری در بورس اوراق بهادار منجر می‌شود. مجموعه این عوامل باعث می‌شود بازار سرمایه با ریسک ثانویه ناشی از فردگرایی و پیش‌بینی ناپذیر بودن رفتار سرمایه‌گذاران حقیقی مواجه شود.

اثر عوامل فرهنگی و اجتماعی و روانی بر رفتار سرمایه‌گذاران و چند تجربه

بنابراین باید به دنبال پاسخ به این سوال بود که آیا عوامل فرهنگی و اجتماعی و روانی بر رفتار سرمایه‌گذاران موثر است؟ ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی خاص سرمایه‌گذاران و همچنین عدم آگاهی و شناخت آنها نسبت به دام‌های مالی-رفتاری و بازار سرمایه و سازوکارها موجب شده بازارسرمایه ایران از پویایی کافی برخوردار نباشد و سرمایه‌گذاران به علت عدم شناخت این عوامل در اتخاذ تصمیمات سرمایه‌گذاری ، دچار اشتباه شده و همین امر، زمینه خروج آنها را از بازار سرمایه فراهم می‌آورد که می‌تواند عواقب خطرناک اقتصادی و فرهنگی داشته باشد.

از طرفی اختلافات فرهنگی و اجتماعی موجود بین سرمایه‌گذاران که می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد موجب بروز رفتار‌های خاصی در تکرار تحلیل گریزی در بورس؟ این بازار شده که آگاهی از این رفتارها چه در جایگاه سرمایه‌گذار و چه در جایگاه نهاد نظارتی و اجرایی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

علاوه بر این پژوهش‌های مختلفی در رابطه با اثرات فرهنگی و اجتماعی و روانی بر رفتار سرمایه‌گذاران در بورس های دنیا انجام شده که خلاصه‌ای از آن به شرح ذیل عنوان می‌شود.

اپتین تاثیر اطلاعات اجتماعی بر رفتار سرمایه‌گذار حقیقی را بررسی کرد. یافته‌های تحقیق وی بیانگر آن است که گزارش‌های مالی سالانه شرکت‌ها تاثیر چندانی بر تصمیم‌های سرمایه‌گذاران ندارند. اطلاعات اجتماعی بر رفتار سرمایه‌گذار حقیقی نسبت به گزارش‌های مالی سالانه شرکت‌ها تاثیر بیشتری دارد.

کیم و نوفسینگر در پژوهشی با عنوان مالی رفتاری در آسیا به شناسایی رفتار سرمایه‌گذاران پرداختند. نتایج پژوهش نشان داد آسیا به دلیل سطوح مختلف سرمایه‌داری، مکان جالبی برای مطالعه مالی رفتاری است. سرمایه‌گذاران فردی در آسیا اغلب قمار باز‌ (بورس باز) انحصاری دیده می‌شوند. آسیایی‌ها بیشتر از فرهنگ‌های غربی از اریب‌های شناختی رنج می‌برند و تمایل دارند رفتارهای‌ مبتنی بر یک الگوی مشخص جمع‌گرایی اجتماعی باشند.

همچنین در زمینه عوامل روانی تاثیر‌گذار بر تصمیم سهامداران‌ (که ریشه در مسائل فرهنگی فرد و جامعه و سازمان دارد) تحقیقات مختلفی انجام شده است. برخی این موضوع را تحت عناوینی مثل اثر توصیه دوستان تکرار تحلیل گریزی در بورس؟ و اثر ویژگی‌های شخصی برشمرده‌اند.

کیمئو و همکاران در مقاله‌ای با عنوان عوامل رفتاری موثر بر تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری در بین سرمایه‌گذاران حقیقی در بورس اوراق بهادار "نایروبی"به بیان چهار دسته عوامل اثرگذار پرداخته‌اند. عامل اکتشافی اولین عامل مورد اشاره است که از سه جنبه اعتماد، تورش‌های موجود در بازار و اطمینان بیش از حد بررسی شده است. دومین، عوامل مورد انتظار سرمایه‌گذاران حقیقی است که عبارت‌اند از زیان گریزی، جلوگیری از پشیمانی و محاسبات ذهنی سرمایه‌گذار.

عامل سوم حرکت‌های توده‌وار در فضای بورس اوراق بهادار است که ناشی از اطلاعات بازار و حجم معاملات است. این مطالعه در وهله آخر به عامل عقلانیت به منزله عاملی کلیدی توجه کرده و آن را متاثر از تغییرات قیمتی و ترجیحات مشتریان معرفی کرده است. این چهار عامل در نهایت ساختار رفتاری تصمیم‌گیری سهامداران حقیقی برای سرمایه‌گذاری را تشکیل می‌دهند که در عملیات خرید و فروش سهم، انتخاب سهم، مدت زمان نگهداری و میزان و حجم سهم تبلور می‌یابد.

فلاح شمس و همکاران پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر کانون کنترل بر خطاهای ادراکی در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاران در بورس تهران" انجام دادند و تاثیر عوامل روان‌شناختی و عوامل رفتاری‌(روانی) را بر تصمیم‌گیری‌های عقلایی و غیر‌عقلایی سرمایه‌گذاران در بورس بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که عوامل رفتاری و روان‌شناختی بر خطاهای ادراکی سرمایه‌گذاران تاثیر‌گذار است.

قلی‌پور‌ در تحقیقی با عنوان تبیین ارتباط بین انواع شخصیت با خطاهای ادراکی سرمایه‌گذاران در بورس تهران انجام داد و در انجام این پژوهش خطاهای ادراکی مطرح شده رابطه معنی‌داری با شخصیت سرمایه‌گذاران دارد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که بین برون‌گرایی و گشودگی با خطای پس‌بینی و بیش‌اطمینانی، بین روان رنجوری با خطای تصادفی، تشدید تعهد و دسترسی رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین بین سازگاری و وظیفه‌شناسی با خطای تصادفی و بین گشودگی با خطای دسترسی رابطه معکوس وجود دارد.

تحقیق دیگری اذعان می‌دارد در شرایطی که اعتماد سرمایه‌گذاران به اطلاعات اعلامی متزلزل باشد، نوعی رفتار جمعی شکل می‌گیرد که به دلیل علایق مشترک سرمایه‌گذاران خرد یا تقلید از یکدیگر حاصل می‌شود.

پیشنهاد‌ به متولیان اجرایی:

۱- توسعه فرهنگ سهامداری به کمک رسانه‌های جمعی

۲- برخورد با ایجاد‌کنندگان جو روانی کاذب و اخلالگران: در عرصه اقتصادی در دنیای امروز که دامنه انتشار هر خبری از طریق شبکه‌های مجازی در چند دقیقه کل کشورها را در بر می‌گیرد به محض ایجاد جو روانی موج ساز در کشور‌(چه در عرصه اجتماعی و چه در عرصه‌های مرتبط دیگر) سریع، پیشنهاد می‌شود از طریق کارشناسان متخصص، اقدام به شفاف‌سازی و بیان علنی و فراگیر حقایق شود. در همین زمینه پیشنهاد می‌شود کمیته حقوقی و قضایی خاص برای پیگیری ایجاد‌کنندگان جو روانی کاذب و اخلالگران در عرصه اقتصادی تشکیل و نتیجه اقدامات آنها به اطلاع عموم رسانده شود.

۳- راه‌اندازی کانون‌های مشاوره، طراحی مکانیزم‌های اطلاع‌رسانی سالم و بدون ملاحظه خاص، کمک به تولید و خلق دانش تخصصی و.

۴- سخت‌تر کردن شرایط صدور کد سهامداری و هدایت سهامداران غیر‌متخصص به سمت صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سبدگردان‌ها .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.