نکته: پوزیشن ترید یعنی با چقدر سرمایه وارد یک ترید میشوید. به زبان ساده، اگر یک معامله 1000 دلاری باز کردهاید پوزیشن شما 1000 دلار است.
منظور از حد ضرر (stop loss) در معاملات سهام چیست؟
حد ضرر یا استاپ لاس (stop loss) یکی از اصول اساسی در معاملات سهام برای حفظ سرمایه است. استاپ لاس با محدود کردن اندازه ضرر در معاملاتی که با شکست مواجه هستند، می تواند از سرمایه معاملاتی شما محافظت کند. هر معامله ای به سود نمی انجامد، حتی با وجود معاملات سودده، جبران خسارت تعداد کمی از ضرر و زیان های بزرگ کار سختی است.
تریلینگ حد ضرر چیست؟
استاپ لاس مفهوم بسیار مهمی است که سرمایهگذاران حرفهای به خوبی از آن بهره میبرند. افراد ناآگاه نمیتوانند از سودهای خود محافظت کنند و معمولا با از دست دادن بخشی از سرمایه، ناامید میشوند و از بازار بورس خارج میشوند. اما حرفهایها که زیر و بم بازار را خوب میشناسند به کمک حد ضرر سودهای خود را حفظ میکنند و به موفقیت میرسند.
همانطور که میدانیم هدف از تعیین استاپ لاس کاهش زیان و حفظ سود است. زمانی که حد ضرر را در معاملهای تعیین میکنیم، در واقع به این ترتیب مشخص میکنیم که چه زمانی برای خروج از سهم مناسب است.
در روش حد ضرر متحرک، همچنان که سهم به روند حرکتی خود ادامه میدهد، میزان استاپ لاس نیز تغییر خواهد کرد. در واقع جابجا کردن حد ضرر راهکاری است که برای محافظت از سود به دست آمده مورد استفاده قرار میگیرد. این شیوه در حرکات صعودی سهم کاربرد دارد.
اجازه دهید توضیحات را با یک مثال دنبال کنیم. در نظر بگیرید که سهمی را در قیمت ۱۰۰۰ تومان خریداری کردهاید و حد ضرر خود را روی مبلغ ۹۵۰ تومان تعیین کردهاید. فرض کنید سهم تا ۱۵۰۰ تومان رشد میکند. در چنین حالتی مشخص است که شما سود زیادی به دست آوردهاید. اما ناگهان روند سهم تغییر میکند و قیمت کم میشود. به این ترتیب اگر شما همچنان حد ضرر خود را روی مبلغ ۹۵۰ تومان نگه داشته باشید، نه تنها سودهای خود را از دست میدهید، بلکه متضرر نیز خواهید شد. پس مهم است که با حرکت سهم، میزان استاپ لاس را تغییر دهید. به این ترتیب میتوانید از سود بهدستآمده محافظت کنید.
بسیاری از افرادی که از تریلینگ استاپ لاس استفاده میکنند میدانند که نوسان ذات بازار سهام است. آنها با توجه به حرکت سهم و برای حفظ سود خود از این شیوه استفاده میکنند. به طور کلی همزمان با روند صعودی سهم، حد ضرر نیز تغییر میکند و افزایش مییابد. از جمله مزایای این عمل، کاهش ریسک معاملاتی است. در تعیین حد ضرر متحرک میتوانید از اندیکاتورها نیز کمک بگیرید و عملکرد بهتری پوزیشن سایز چیست؟ از خود نشان دهید.
حد ضرر ثابت چیست؟
در بازار بورس حد ضررها یا ثابت هستند یا متحرک. حد ضرر متحرک همان تریلینگ استاپ لاس است که در بخش قبلی به آن اشاره کردیم. اما حد ضرر ثابت همانطور که از نامش مشخص است به حد ضرری اشاره دارد که میزان آن تغییر نمیکند. بر این اساس علاوه بر تعیین درصد به عنوان نقطهی خروج از سهم، میتوان از شیوههای دیگری نیز استفاده کرد.
اما یکی از رایجترین شیوههای تعیین استاپ لاس، تعیین یک عدد ثابت به عنوان نقطهی خروج از سهم است. فرض کنید سهامی را در قیمت ۱۲۰۰ تومان خریداری میکنید. شما میتوانید مبلغ ۱۱۳۰ تومان را به عنوان حد ضرر تعیین کنید. به این صورت فارغ از اینکه سهم تا چه میزان سود میکند، حد ضرر شما روی همان عدد باقی خواهند ماند. عیب این شیوه آن است که موجب از دست رفتن سودهایی میشود که تا کنون کسب کردهاید.
یکی دیگر از روشهای رایج در تعیین استاپ لاس، رسیدن دارایی به قیمت خرید است. افرادی که ریسکپذیر نیستند، حد ضرر خود را طوری تعیین میکنند که در بدترین حالت بدون هیچ سود و ضرری از دارایی خارج شوند. زمانی که قیمت سهم پس از رشد، تا قیمت نقطهی ورود پایین میآید، به اصطلاح به آن نقطهی سربهسر میگویند. به این ترتیب در چنین روشی اگر شما سهمی را به مبلغ ۱۲۰۰ تومان خریداری کرده باشید، فارغ از اینکه چه میزان سود کردهاید، حد ضرر برابر با ۱۲۰۰ تومان خواهد بود. یعنی ممکن است تمام سودهای خود را از دست بدهید اما ضرر و زیانی متحمل نشوید.
استفاده از حد ضرر یا استاپ لاس در هر معامله ای این تضمین را به شما می دهد تا ضرر های شما قابل کنترل باشد. در نهایت این اطمینان را خواهید داشت، حساب معاملاتی تان در یک ریسک بزرگ قرار ندارد. رعایت استاپ لاس از نکات مهم و اساسی برای موفقیت در بورس است.
حد ضرر یک دستور است و در بروکر تنظیم می شود. وقتی ما سهامی را خریداری کردیم، یک استاپ لاس برای آن در نظر میگیریم تا وقتی سهام به قیمت خاصی رسید از طریق استاپ لاس معامله بسته شود.
این دستور برای کاهش ضررهای معامله گران در یک پوزیشن معاملاتی بکار میرود. زمانی که نمی توانید پشت میز کامپیوتر بنشینید و معاملات را نظاره کنید، توصیه می شود حتما از استاپ لاس استفاده کنید. Stop loss ، اهمیت استفاده و نحوه تنظیم آن از مهمترین بحث های آموزش بورس است.
چرا جاگذاری حد ضرر یا استاپ لاس اهمیت زیادی دارد؟
اهمیت حد ضرر در معاملات فارکس و بورس بسیار زیاد است. با یک سوال منطقی رو به رو هستیم. استاپ لاس در بازار سهام و ارز چه معنایی دارد؟ دوباره یاد آوری می کنیم دستور stop loss وقتی قیمت سهام در بروکر به حد معینی رسید، جهت فروش سهام یا ارز فعال می شود. همچنین باعث کاهش ضرر سرمایه گذاران بورس می گردد.
اگر چه بیشتر معامله گران از استاپ لاس در پوزیشن های معاملاتی بلند مدت استفاده می کنند، در پوزیشن های کوتاه مدت هم می توان برای کنترل ضرر از آن استفاده کرد.
دستور حد ضرر از احساسات تاثیر گذار روی تصمیم گیری های معاملات جلوگیری می کند. این ویژگی مخصوصا زمانی مفید است که کاربر قادر به تماشای پوزیشن نیست. استاپ لاس در فارکس به خاطر دلایل زیادی مهم است. یک دلیل ساده وجود دارد- هیچ کس نمی تواند آینده بازار فارکس و بورس را پیش بینی کند و فرقی ندارد یک پوزیشن چقدر قدرتمند باشد، یا چقدر اطلاعات در مورد یک روند خاص وجود داشته باشد.
قیمت های آتی برای بازار ناشناخته است و هر معامله ای یک ریسک می باشد. معامله گران بازار فارکس ممکن است بیش از نصف زمان با معامله جفت ارز های رایج به سود برسند. اما ممکن است به خاطر ضعیف بودن مدیریت سرمایه، معامله گران سود های خود را هم از دست بدهند. مدیریت نادرست پول و سرمایه می تواند عواقب ناخوشایندی را در پی داشته باشد.
برای جلوگیری از این وضعیت، باید نحوه محاسبه و تنظیم استاپ لاس را بلد باشید.
حد ضرر، استرس معامله گری را کاهش می دهد. هر روز یک چالش جدیدی است و تقریبا هر چیزی مانند سیاست جهانی، رویداد های بزرگ اقتصادی و شایعات مربوط به بانک مرکزی می تواند روند بازار را در یک چشم به هم زدن تغییر دهد. این بدان معناست: هر یک از ما ممکن است پوزیشنی خلاف جهت روند بازار داشته باشیم.
قرار گرفتن در جهت خلاف بازار امری اجتناب ناپذیر است اما ما می توانیم چنین وضعیتی را کنترل کنیم. شما می توانید به سرعت ضرر خود را کاهش دهید یا هم به امید تغییر روند بازار منتظر بمانید. نقطه حد ضرر در واقع نقطه ابطال ایده معاملاتی شماست. وقتی قیمت ها به این نقطه رسیدند، باید سیگنال خروج از معامله صادر شود.
حد ضرر از زیان های احتمالی جلوگیری می کند
نحوه تنظیم حد ضرر یا استاپ لاس بر اساس درصد
تنظیم حد ضرر بر اساس درصد، ابتدایی ترین نوع استاپ لاس است. در این روش درصدی از حساب معامله گر برای تنظیم stop loss استفاده می شود. برای مثال “۲ درصد از کل حساب ” مقداری است که یک فرد می تواند در معاملات خود ریسک کند. درصد ریسک، از معامله گری به معامله گر دیگر ممکن است تغییر کند.
بیشتر معامله گرهای تهاجمی تا ۱۰ درصد از حساب خود را ریسک می کنند. در حالیکه افراد با روحیه غیر تهاجمی، کمتر از ۱ درصد در هر یک از معاملات خود ریسک می کنند. هنگامی درصد ریسک مشخص شد، معامله گر با استفاده از پوزیشن سایز محاسبه میکند استاپ لاس در چه فاصله ای از نقطه ورود به معامله باید قرار گیرد. به یاد داشته باشید شما باید استاپ لاس را بر اساس وضعیت بازار یا قوانین سیستم معاملاتی خود تنظیم کنید نه بر اساس مقدار پولی که می خواهید از دست دهید.
برای مثال اگر پوزیشن سایز چیست؟ پوزیشن سایز چیست؟ شما یک حساب ۱۰۰۰۰ دلاری در فارکس داشته باشید و بخواهید تنها ۲% در هر معامله ریسک کنید، در نتیجه چه مقدار ریسک خواهید کرد؟ ۲ درصد ۱۰۰۰۰ دلار می شود ۲۰۰ دلار.
۲۰۰ دلار چند پیپ است؟ فرض کنید میخواهیم ۱۰۰۰۰۰واحد از یورو/ین را معامله کنیم. در این حالت هر پیپ تقریبا برابر با ۱۰ دلار است. در نتیجه بزرگترین حد ضرر می تواند تنها ۲۰ پیپ باشد. ( ۲۰۰ دلار تقسیم بر ۱۰ دلار کردیم نتیجه ۲۰ پیپ شد.)
حد ضرر به اندازه ۲۰ پیپ بالاتر از نقطه فروش تنظیم شده است.
تنظیم حد ضرر یا استاپ لاس بر اساس چارت
حد ضرر را می توان بر اساس حمایت ها و مقاومت های چارت تنظیم کرد. تعیین استاپ لاس از روی چارت یک روش معقول و منطقی است. در واقع ما می توانیم استاپ لاس های خود را بر اساس آنچه بازار به ما نشان می دهد، پایه ریزی کنیم.
یکی از مواردی که در بازار مشاهده می شود این است که قیمت ها سطوح خاصی را نمی توانند بشکنند. استاپ لاس را در بیرون از سطوح مقاومت ها و حمایت ها می توانید تنظیم کنید. به تصویر زیر توجه کنید:
قیمت بالاتر از خط روند شکسته می شود و ما بالای خط روند خرید می کنیم، اما حد ضرر را کجا قرار دهیم؟
وقتی در نمودار قیمت ها خط روند نزولی را شکستند و موقعیت خوبی برای خرید به وجود آمد. در نتیجه حتما شما تمایل به معامله خواهید داشت. اما قبل از معامله باید بدانید: ۱- حد ضرر را در کجا قرار دهید؟ ۲- ایده معاملاتی شما در چه شرایطی نقض می شود؟
محل تنظیم حد ضرر: زیر خط روند قرمز و زیر سطح حمایت قوی
در این حالت بهتر است حد ضرر های خود را زیر خط روند و در سطوح پشتیبانی قرار دهید. اما اگر بازار دوباره به سمت پایین برگردد، بدین معنی است فروشندگان کنترل بازار را در دست دارند. در نتیجه ایده معاملاتی شما باطل شده و باید از معامله خارج شوید و ضرر را قبول کنید.
سوالات متداول حد ضرر
اندیکاتورهای حد ضرر کداماند؟
برای تعیین حد ضرر میتوان از ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به نحوی کاملا موثر بهره برد. در این میان چند اندیکاتور از بقیهی موارد کارآمدتر هستند. یکی از این اندیکاتورها که در تعیین استاپ لاس عملکرد خوبی دارد، Parabolic SAR نام دارد. افزون بر این مورد میتوان از سایر اندیکاتورها از جمله ATR (میانگین محدودهی واقعی)، MA (میانگین متحرک)، پین بار و اندیکاتور باند بولینگر نیز کمک گرفت. باز هم لازم است بر این نکته تاکید شود که اندیکاتورها را نمیتوان به تنهایی ملاک عملکرد قرار داد و بر اساس آنها تصمیم گرفت.
چرا پایبندی به استاپ لاس مهم است؟
عمل کردن بر اساس استراتژیهای از پیش تعیینشده، نشاندهندهی بلوغ فکری و عملی معاملهگران است. اگر نتوانیم در نقطهای که از قبل مشخص کردیم از سهم خارج شویم، این امر به آن معناست که نتوانستهایم احساساتمان را کنترل کنیم. سرمایهگذار موفق کسی است که با چشمی باز به بازار سرمایه نگاه کند و از احساسات و واکنشهای هیجانی پرهیز کند. اگر حد ضرر را مشخص کنیم ولی به آن عمل نکنیم عملا استراتژیهای معاملاتی خود را زیر پا گذاشتهایم. در چنین شرایطی نباید توقع موفقیت از خود داشته باشیم.
چه عواملی باعث میشود به حد ضرر عمل نکنیم؟
دو عامل ترس و طمع همیشه مانع از انجام تصمیمهای منطقی میشوند. بر این اساس بسیاری از مواقع معاملهگران با رسیدن به نقطهی استاپ لاس به این دلیل که ممکن است سهم مجددا قیمتهای بالایی را لمس کند، از آن خارج نمیشوند. به این ترتیب آنقدر در سهم میمانند که دیگر راه برگشتی نماند. در حالیکه پوزیشن سایز چیست؟ اگر در نقطهی صحیح از سهم خارج شده بودند، میتوانستند در سهم دیگری سرمایهگذاری کنند و سود خوبی از آن به دست بیاورند.
معایب حد ضرر متحرک چیست؟
با توجه به مواردی که در تریلینگ استاپ لاس بیان شد شاید گمان کنید که این شیوهی تعیین حد ضرر هیچ معایبی ندارد و سراسر حسن است. اما حقیقت آن است که در زمانی که بازار در وضعیت اصلاح موقت به سر میبرد، ممکن است حد ضرر برای برخی از افراد فعال شود و به این ترتیب این افراد سهام خود را بفروشند. غافل از آنکه این اصلاح به زودی تمام میشود و سهم مجددا روند رو به رشد خود را از سر خواهد گرفت.
عوامل موثر در تعیین استاپ لاس کداماند؟
یکی از مهمترین مسائل در این خصوص، دیدگاه سرمایهگذار است که آیا به صورت بلندمدت است یا کوتاهمدت. افزون بر این نکته، مواردی مانند خطوط روند و حمایت و مقاومت سهم و همچنین الگوهای نموداری نیز حائزاهمیت هستند. به طور کلی شرایط بازار میتواند به میزان زیادی بر تعیین حد ضرر تاثیر بگذارد. با استفاده از شیوههای آنالیز سهام مانند تحلیل تکنیکال میتوانید روند قیمتی را پیشبینی کنید و بر اساس آن نقطهای را به عنوان استاپ لاس تعیین کنید. سپس بسته به میزان سود خود بهتر است این نقطه را با در نظر گرفتن روند سهام، جابجا کنید تا از سود خود نیز حفاظت کنید.
چگونه اندازه پوزیشن (مناسب) را در ترید محاسبه کنیم
در ترید ارز دیجیتال یا سایر بازارهای مالی، اهمیتی ندارد که چقدر پول در حسابتان است و پورتفوی شما چقدر بزرگ است؛ بهرحال لازم است که مسئله مدیریت ریسک را جدی بگیرید و از آن غافل نشوید.
اگر این کار را نکنید، ممکن است تمام سرمایه خود را یکباره از دست بدهید. همانطور که هفتاد سال عبادت در یک شب به باد میرود، امکان متحمل شدن ضررهای بزرگ یا حتی مارجین کال شدن یا لیکوئید شدن در چند دقیقه هم وجود دارد.
یک قانون و اصل اساسی در ترید و سرمایهگذاری این است که باید بتوانید تصمیمات احساسی را کنار بگذارید و موقع تصمیمگیری، فرمان را به عقل و منطق خود بسپارید.
چون ما در ترید دچار ریسک مالی هستیم، احساسات در بسیاری از مواقع موفق به کنترل ما میشوند و باید بتوانیم جلوی این اتفاق را بگیریم. به همین دلیل است که به یک سری از قوانین نیازمندیم تا در هر شرایطی آنها را رعایت کنیم و به این صورت بتوانیم از تصمیمهای احساسی دوری کنیم و منطق را در تصمیمات مربوط به ترید و سرمایهگذاری تقویت کنیم.
بیایید نام این دسته قوانین را سیستم معاملاتی بگذاریم. این سیستم قرار است به شما در مدیریت ریسک معاملاتتان کمک کند و در عین حال شما را از گرفتن تصمیمات غیرضروری باز دارد. وقتی که زمانش برسد، با این راه چاره، دچار تصمیمات عجولانه که بلافاصله باعث پشیمانیتان میشوند، نخواهید شد.
وقتی به راهاندازی یک سیستم معاملاتی فکر میکنید، لازم است که چند چیز را در نظر بگیرید. افق سرمایهگذاری خود را چگونه میبینید؟ تحمل ریسک شما چقدر است؟ چه میزان سرمایه را حاضرید در معرض ریسک قرار دهید؟ میتوان یک لیست بلندوبالا از این عوامل را در نظر گرفت؛ اما در این مقاله قرار است روی اندازهگیری پوزیشن معاملاتی در هر ترید تمرکز کنیم.
برای این کار، ابتدا باید اندازه حساب معاملاتی را مشخص کنیم و تعیین کنیم که چقدر از حساب را حاضریم در هر معامله ریسک کنیم.
چگونه اندازه حساب معاملاتی را مشخص کنیم
شاید این مرحله به نظرتان بدیهی و حتی مسخره به نظر برسد اما از اهمیت همین مرحله هم نباید غافل شوید.
مخصوصاً اگر تازهکار هستید، این کار کمکتان میکند تا قسمتهای مشخصی از پوزیشن سایز چیست؟ پورتفوی خود را به استراتژیهای مختلف اختصاص دهید. از این طریق، میتوانید بفهمید که هر استراتژی چقدر بازده به شما میدهد و به دردتان خورده است و همچنین، احتمال ریسک بیشازحد را پایین میآورد.
مثلاً فرض کنید که شما حسابی به آینده بیتکوین امیدوارید؛ بنابراین یک پوزیشن بلندمدت باز کردهاید و آن را در کیف پول سختافزاری زیر بالش خود قایم کردهاید تا وقتش برسد. در چنین حالتی احتمالاً موافق باشید که بهتر است پوزیشن سایز چیست؟ این مبلغ را جزو سرمایه ترید خود حساب نکنید.
پس برای این مرحله، تنها کافی است که ببینید چقدر سرمایه برای اختصاص دادن به یک استراتژی ترید خاص در دسترستان است. توجه کنید که آن چیزی که زیر بالش قایم میکنید را جزو سرمایه در دسترس برای ترید حساب نکنید!
نحوه تشخیص ریسک حساب
در مرحله دوم، باید ریسک حساب را مشخص کنید. در این مرحله باید تصمیم بگیرید که در یک معامله، چند درصد از سرمایه در دسترستان را حاضرید ریسک کنید.
قانون 2 درصد
در دنیای مالی سنتی، قانونی به اسم قانون 2 درصد برای سرمایهگذاری وجود دارد. طبق این قانون، نباید بیشتر از 2 درصد حسابتان را در یک ترید، ریسک کنید. بیایید اول این قانون را طوری تغییر دهیم که با دنیای پرنوسان رمزارزها جور در بیاید، بعد به این برمیگردیم که حرف حساب این قانون دقیقاً چیست.
استراتژی قانون 2 درصد با سرمایهگذاریهایی سازگار است که در آنها، تنها وارد تعداد محدودی پوزیشن بلندمدت شوید. همچنین، این قانون بیشتر برای ابزارها و بازارهایی طراحی شده است که در مقایسه با کریپتوکارنسی، دارای نوسان کمتری هستند. اگر تریدر فعال و پرمعاملهای هستید و از آن مهمتر، اگر تازهکار هستید، بسیار به نفعتان است که بیش از اینها احتیاط کنید. پس بیاید این قانون را به قانون 1 درصد تغییر دهیم.
این قانون تعیین کرده است که حق ندارید بیش از 1 درصد حسابتان را در یک معامله ریسک کنید. این قانون هرگز به این معنی نیست که فقط باید با 1 درصد سرمایه در دسترستان وارد معاملات شوید؛ بلکه معنیاش این است که اگر وارد معامله اشتباهی شدید و قیمت به حد ضرر یا Stoploss شما رسید، تنها 1 درصد از حسابتان را از دست خواهید داد.
نحوه تشخیص ریسک ترید
تا اینجای کار، معلوم شد که اندازه حساب و ریسک حسابمان چقدر است. حالا ببینیم که چطور باید اندازه پوزیشن را برای هر ترید مشخص کنیم. برای این کار، باید بدانیم که در کدام نقطه قرار است بفهمیم که وارد معامله اشتباهی شدهایم.
اول باید تکلیفمان را با این مسئله روشن کنیم که مهم نیست استراتژی ما چه باشد؛ بهرحال در ترید و سرمایهگذاری، ضرر قسمتی از بازی است. در واقع باید مطمئن باشید که بهرحال ضرر خواهید کرد. در نهایت، تحلیل و ترید شما در دنیایی احتمالات است و همیشه احتمال این وجود دارد که شما خطا کرده باشید.
بهترین تریدرها هم خطا دارند و ضرر میکند.
حتی بعضی از تریدرها هستند که تعداد تشخیصهای اشتباهشان، بیشتر از تشخیصهای درست است ولی باز هم سودده هستند! چنین چیزی تنها با مدیریت ریسک صحیح ممکن است. باید یک استراتژی ترید داشته باشید و به آن وفادار بمانید.
بنابراین باید در هر ترید، حتماً نقطهای را در نظر داشته باشیم که در آنجا مشخص میشود ایده و تشخیص ما غلط بوده است. این نقطهای است که در آن متوجه میشویم اشتباه کردهایم و باید هر چه زودتر از آن معامله خارج شویم تا جلوی ضررهای بیشتر را بگیریم. به زبان سادهتر و کاربردیتر، باید حد ضرر تعین کنیم و مهم است که دستور stoploss خود را در کدام نقطه قرار میدهیم.
این که چطور این نقطه را تعیین کنید، کاملاً بستگی به ستاپ و استراتژی معاملاتی خاص خود شما دارد. حد ضرر ممکن است بر اساس پارامترهای تحلیل تکنیکال مانند نواحی حمایت و مقاومت باشد. همچنین میتوانید آن را بر اساس اندیکاتورها مشخص کنید. نحوه تعیین این نقطه میتواند بر اساس یک شکست در ساختار بازار باشد یا بر پایه یک چیز کاملاً متفاوت دیگر مشخص شود.
چگونه اندازه پوزیشن یک ترید را محاسبه کنیم
خب، حالا هر چیزی که برای محاسبه اندازه پوزیشن نیاز است را در اختیار داریم. بیایید فرض کنیم که یک حساب 5000 دلاری داریم و در هر ترید، نباید بیشتر از 1 درصد حساب را ریسک کنیم. پس در یک معامله نباید بیشتر از 50 دلار ببازیم.
نکته: پوزیشن ترید یعنی با چقدر سرمایه وارد یک ترید میشوید. به زبان ساده، اگر یک معامله 1000 دلاری باز کردهاید پوزیشن شما 1000 دلار است.
فرض کنید روز و شب تحلیل کردیم و فهمیدیم که در این ترید، فاصله 5 درصدی از نقطه ورودمان، حد ضرر است. یعنی از نقطهای که وارد معامله میشویم، اگر قیمت به اندازه 5 درصد در خلاف جهت تحلیل ما حرکت کند، باید از معامله خارج شویم و 50 دلار ناقابل را از دست بدهیم. به بیان دیگر، 5 درصد از پوزیشن ما، برابر با 1 درصد از حسابمان است.
اندازه حساب: 5000 دلار
ریسک حساب: 1 درصد
حد ضرر: 5 درصد
حالا اندازه پوزیشن را طبق این فرمول محاسبه میکنیم:
اندازه پوزیشن = مقدار حساب معاملاتی * ریسک حساب معاملاتی / نقطه ابطال ترید
مثال: اندازه پوزیشن = 5000 * 0.01 / 0.05
$1000 = $5000 * 0.01 / 0.05
اندازه پوزیشن برای این معامله برابر با 1000 دلار است.
با اجرای این استراتژی و خروج در نقطه تعیینشده به عنوان حد ضرر، میتوانید از ضررهای خیلی بزرگ احتمالی، پیشگیری کنید. برای این که محاسبهتان دقیقتر شود، لازم است که در استفاده از آن، کارمزدهای پرداختی را هم به حساب بیاورید. همچنین باید به میزان خطای احتمالی هم فکر کنید؛ مخصوصاً اگر در یک بازار یا روی یک ارز با نقدشوندگی یا liquidity کم ترید میکنید.
برای این که نشان دهیم چطور باید این کار را کرد، بیاید حد ضرر را به 10 درصد افزایش دهیم و بقیه چیزها را ثابت نگه داریم.
اندازه پوزیشن = $5000 * 0.01 / 0.1
$500 = $5000 * 0.01 / 0.1
حالا، حد ضرر ما از نقطه ورود، دوبرابر شده است؛ بنابراین اگر بخواهیم به همان میزان از موجودی حسابمان را ریسک کنیم، اندازه پوزیشنی که میتوانیم باز کنیم، نصف میشود و به 500 دلار میرسد.
سخن آخر
محاسبه اندازه پوزیشن نباید بیپایه و با یک استراتژی فرضی انجام شود. برای محاسبه اندازه پوزیشن یعنی پولی که وارد یک معامله میکنیم، باید پیش از ورود به یک معامله، ریسک حساب و حد ضرر را تعیین کنیم.
یک نکته حیاتی دیگر این ماجرا، نحوه اجرای آن است. باید توجه داشته باشید که وقتی اندازه پوزیشن و حد ضرر را مشخص کردید، دیگر به هیچ عنوان حق ندارید در طول ترید به آن دست بزنید و تغییرش دهید.
بهترین راه فراگیری اصول مدیریت ریسک، آموزش و تمرین است. در این مسیر با بورسینس همراه باشید.
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
مفاهیم پایه برای معامله کردن طلا در بازارهای مالی
راه های زیادی برای معامله کردن طلا وجود دارد که خرید طلای فیزیکی قدیمی ترین آن است. اما بازارهای مالی با گسترش روز افزونشان بدلیل افزایش سرعت مبادلات و رشد تکنولوژی، امکانات جدیدی را برای معامله کردن فلزات گرانبها از جمله طلا ارائه می دهند. ابزار مالی CFD بر روی طلا که با نماد XAUUSD معرفی می شود، رایج ترین روش کسب سود از تغییرات قیمت طلا در بازار فارکس است. در این مقاله با مفاهیم اصلی مورد نیاز برای معامله کردن طلا آشنا می شوید.
واحد معاملاتی طلا در فارکس
می دانیم که ابزارهای معاملاتی در بازارهای مالی بر اساس واحد لات داد و ستد می شوند. هر لات استاندارد در جفت ارزها برابر 100 هزار واحد از ارز پایه می باشد. برای معاملات CFD طلا، حجم واحد لات قدری متفاوت است. واحد معاملاتی طلا در بازارهای جهانی اونس است و هر لات استاندارد طلا معادل 100 اونس طلا محسوب می گردد. بعبارت دیگر یک اونس طلا معادل 0.01 لات استاندارد می باشد که کمترین واحد قابل معامله در کارگزاری آلپاری است.
واحد پیپ در نرخ طلا
پیپ واحد اندازه گیری تغییر نرخ در فارکس است. اگر در پنجره نمای بازار یا فضای نموداری در نرم افزار متاتریدر نگاهی به قیمت CFD طلا برای هر اونس بیاندازید می بینید که نرخ تا دو رقم اعشار محاسبه می شود و دومین رقم اعشاری نشانگر پیپ یا واحد تغییر نرخ طلا است. واحد پیپ در طلا بصورت 0.01 نشان داده می شود.
ارزش هر پیپ طلا
هر پیپ (کوچکترین واحد تغییر در قیمت) در هر اونس، معادل 1 سنت (0.01 دلار) است. یعنی اگر معامله گری یک اونس طلا (0.01 لات استاندارد) را در نرخ 1800 دلار بخرد و قیمت، 1 دلار (یا 100 سنت) افزایش یابد او هم یک دلار یا معادل 100 پیپ سود کرده است.
100 اونس (معادل 1 لات استاندارد طلا) * 0.01 (واحد پیپ) = 1 دلار
1 اونس طلا (معادل 0.01 لات استاندارد طلا) * 0.01 (واحد پیپ) = 0.01 دلار یا 1 سنت
محاسبه ارزش پولی پیپ در معاملات طلا
فرض کنید معامله گری یک پوزیشن خرید طلا با حجم 0.25 لات در قیمت 1802.40 دلار باز کرده است. حجم معامله بر حسب اونس برابر خواهد بود با:
حجم معامله بر حسب اونس = حجم لات * 100
حجم معامله بر حسب اونس = 0.25 * 100 = 25 اونس طلا
ارزش هر پیپ در این معامله بر اساس فرمول زیر محاسبه می شود:
حجم معامله بر حسب اونس * 0.01 (واحد پیپ) = ارزش پولی هر پیپ پوزیشن بر حسب دلار امریکا
25 (حجم معامله) * 0.01 (واحد پیپ طلا) = 0.25 دلار یا 25 سنت
محاسبه سود و زیان معاملات طلا
حال اگر معامله گر در قیمت 1802.95 پوزیشن خود را ببندد، در اینصورت میزان سود او 55 پیپ خواهد بود:
میزان سود (زیان) معامله بر حسب پیپ = قیمت در زمان بستن پوزیشن – قیمت در زمان باز کردن پوزیشن
میزان سود بر حسب پیپ = 1802.95 – 1802.40 = 0.55 ( که آن را 55 پیپ می خوانیم.)
در اینصورت، میزان سود معامله گر با توجه به حجم 0.25 لات در این معامله بر حسب دلار معادل 13 دلار و 75 سنت خواهد شد که از فرمول زیر محاسبه می شود:
حجم معامله بر حسب لات * تغییر بر حسب پیپ = سود (زیان) پوزیشن بسته شده بر حسب دلار
0.25 * 55 = 13.75 دلار امریکا
حجم معامله بر حسب اونس * تغییر در قیمت یک اونس = سود (زیان) پوزیشن بسته شده بر حسب دلار
25 اونس * 0.55 دلار = 13.75 دلار
جزییات ابزار معاملاتی طلا را می توانید در وبسایت آلپاری قسمت معاملات آنلاین > مشخصات ابزارهای معاملاتی > قسمت فلزات > نماد XAUUSD ببینید.
نمایش تغییرات قیمت طلا در پلتفرم متاتریدر
دقت داشته باشید که در متاتریدر 4 و 5 نماد طلا با AXUUDS نمایش داده می شود و قیمت آن بر اساس ارزش یک اونس و تا دو رقم بعد از ممیز اندازه گیری می گردد. بر این اساس کوچک ترین واحد تغییر قیمت یا یک پیپ بر حسب تغییر یک سنت است. دقت کنید که در متاتریدر بر خلاف جفت ارزها، تغییرات قیمت طلا تنها بر حسب سنت نشان داده می شود.
نحوه شمارش پیپ در انس طلا یا XAUUSD
انس جهانی طلا، یکی از سودآورترین دارایی ها در بازار فارکس میباشد. در بازار فارکس شما بدون داشتن طلای فیزیکی، میتوانید آن را خرید و فروش کنید. اینکار با استفاده از قرارداد مابه التفاوت(CFD) انجام میشود. برای معامله این دارایی میباست از نحوه شمارش پیپ در انس طلا اطلاع داشته باشید.
برای اینکه بتوانید یک دارایی را معامله کنید در ابتدا باید بدانید که ارزش دلاری ریسک-بازدهی شما چه میزان است. در غیر اینصورت نمیتوانید مدیریت سرمایه صحیحی داشته باشید و حتی با وجود وین ریت بالا، در بلندمدت ضرر خواهید کرد.
نوسانات روزانه انس طلا به چه صورت است؟
طی دهه گذشته، بطور متوسط انس طلا روزانه در حدود ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ پیپ نوسان میکند. انس طلا براحتی میتواند از ۵۰ تا ۴۰۰ پیپ در چند دقیقه نوسان کند چون برگشت های قوی در انس طلا رایج است.
به همین دلیل انس طلا بسیار پرنوسان است و تریدرها باید در محاسبه ریسک و اندازه پوزیشن معاملاتی دقت کنند. بنابراین برای اینکه بتواند مدیریت سرمایه را رعایت کنید، باید حجم معاملاتی را درست انتخاب کنید. برای انتخاب حجم معاملاتی باید بتواند پیپ را بشمارید و بتوانید ارزش دلاری آن را بر اساس لات بدست بیاورید.
در این مقاله نحوه شمارش پیپ در انس طلا و ارزش دلاری آن را بررسی خواهیم کرد.
همانطور که اطلاع دارید، پیپ همان تغییرات قیمت یک دارایی در قالب اعشار میباشد. پیپ یعنی کوچکترین تغییرات قیمت در یک دارایی. ارزش پیپ از یک دارایی با دارایی دیگر تفاوت دارد. اگر در معامله با جفت ارزهای فارکس تجربه داشته باشید، ممکن است در معامله با انس طلا دچار مشکل شوید.
این امر بدین دلیل است که قیمت انس طلا بصورت دو عدد اعشار است و ارزش پیپ در انس طلا با ارزش آن در جفت ارزهای فارکس تفاوت دارد. اینحالت بدین دلیل است که در انس طلا، یک پیپ برابر است با ۰.۰۱(یک سنت)؛ اما یک پیپ در جفت ارزهای فارکس برابر است با ۰.۰۰۰۱(یک صدم سنت) میباشد.
اگر در متاتریدر و با استفاده از لات معامله کنید، براحتی میتوان تعداد پیپ در انس طلا را شمرد. برای مثال اگر انس طلا از قیمت ۱۸۰۰.۰۰ به قیمت ۱۸۰۱.۰۰ برسد، آنگاه ۱۰۰ پیپ افزایش قیمت داشتیم. اگر این تفاوت قیمت با ۱ لات معاملاتی معامله شود، آنگاه ۱۰۰ دلار سود میکنیم. پس ۱ پیپ در انس طلا با ۱ لات معاملاتی برابر است با ۱ دلار.
بنابراین وقتی میگوییم انس طلا ۱ پیپ افزایش قیمت پیدا کرد، این یعنی انس طلا ۱ سنت افزایش پیدا کرد مثلا از ۱۸۰۰.۰۰ رسیده است به ۱۸۰۰.۰۱.
نحوه شمارش پیپ در انس طلا بدین صورت است که یک پیپ با لات میکرو، برابر است با ۰.۰۱$ یا ۱ سنت؛ و یک پیپ با ۱ لات برابر است با ۱ دلار.
در انس طلا یک پیپ برابر است با ۱ سنت(۰.۰۱$). این یعنی هر وقت انس طلا یک پیپ نوسان میکند، شما ۱ سنت سود یا ضرر خواهید کرد. برای اینکه ۱ دلار سود کنید، انس طلا باید چند پیپ تغییر کند؟ ۱۰۰ پیپ؛ یعنی:
پس در انس طلا، ۱۰۰ پیپ برابر است با ۱ دلار.
نحوه محاسبه ارزش دلاری پیپ در هر لات در انس طلا:
برای محاسبه ارزش دلاری پیپ در انس طلا میتوانیم از فرمول زیر استفاده کنیم:
ارزش دلاری پیپ= اندازه قرارداد * اندازه لات * تعداد پیپ
اندازه قرارداد در طلا =۱۰۰ انس
اندازه لات استاندارد=۱
اندازه لات مینی=۰.۱
اندازه لات میکرو=۰.۰۱
پس با استفاده از اطلاعات بالا ارزش دلاری پیپ در هر لات انس طلا بصورت زیر میباشد:
ارزش هر پیپ در لات استاندارد برابر است با ۱ دلار(۱۰۰*۱*۰.۰۱=$۱)
ارزش هر پیپ در لات مینی برابر است با ۱۰ سنت(۱۰۰*۰.۱*۰.۰۱=@۰.۱)
ارزش هر پیپ در لات میکرو برابر است با ۱ سنت(۱۰۰*۰.۰۱*۰.۰۱=$۰.۰۱)
مثال:
اگر قیمت انس طلا از ۱۵۳۵.۰۰ به ۱۵۳۵.۰۵ برسد یعنی ۵ پیپ افزایش قیمت داشتیم. اگر این ۵ پیپ را با لات استاندارد(۱) معامله کنیم، آنگاه ۵ دلار سود میکنیم. اگر این ۵ پیپ را با لات مینی(۰.۱۰) معامله کنیم، آنگاه ۵۰ سنت سود میکنیم و اگر این ۵ پیپ را با لات میکرو(۰.۰۱) معامله کنیم، آنگاه ۵ سنت سود میکنیم.
بنابراین تا اینجا متوجه شدیم که ارزش دلاری هر پیپ به چه صورت است. حال براحتی میتوانیم مدیریت سرمایه را اجرا کنیم.
مهمترین سوال در مدیریت سرمایه این است که اگر بخواهیم در یک معامله فقط ۲ درصد از کل حساب را وارد ریسک کنیم، آنگاه چه حجمی باید بزنیم. برای مثال اگر ۱۰۰۰ دلار داشته باشیم و بخواهیم ۲ درصد یا ۲۰ دلار از آن را در یکی از معاملات انس طلا وارد ریسک کنیم، آنگاه باید چه حجمی بزنیم؟
برای جواب دادن به این سوال باید ابتدا مشخص کنیم که حد ضرر در کجا قرار دارد.
فرض کنیم انس طلا را در قیمت ۱۸۵۰ خریداری کرده ایم. حد ضرر در قیمت ۱۸۴۰ قرار دارد. یعنی حد ضرر ما چند پیپ هست؟ حد ضرر ما ۱۰۰۰ پیپ میباشد. حال باید چه حجمی بزنیم که ارزش دلاری کل این هزار پیپ برابر شود با ۲۰ دلار؟
برای جواب دادن به این سوال، ابتدا ۲۰ را تقسیم بر ۱۰۰۰ میکنیم(۲۰/۱۰۰۰=۰.۰۲). با اینکار متوجه میشویم که در این ۱۰۰۰ پیپ، هر پیپ باید ۲ سنت ارزش داشته باشد تا ارزش دلاری کل این ۱۰۰۰ پیپ برابر شود با ۲۰ دلار.
حال برای اینکه هر پیپ ۲ سنت ارزش داشته باشد، باید چه حجمی بزنیم؟ باید ۲ پوزیشن سایز چیست؟ لات میکرو(۰.۰۲) بزنیم. بنابراین در این معامله ما ۱۰۰۰ پیپ ریسک میکنیم و میخواهیم در این ۱۰۰۰ پیپ فقط ۲۰ دلار از دست بدهیم. برای اینکار باید این معامله را با حجم ۰.۰۲ یا ۲ لات میکرو باز کنیم.
اگر حجم بالاتر بزنیم، ریسک ما افزایش پیدا میکند و بیشتر از ۲ درصد سرمایه میشود.
در این مقاله ابتدا پیپ را تعریف کردیم و گفتیم که پیپ و ارزش دلاری آن در انس طلا با سایر دارایی های فارکس تفاوت دارد. سپس بررسی کردیم که برای اجرای مدیریت ریسک باید ارزش دلاری پیپ را بدانیم و یک مثال از مدیریت سرمایه در انس طلا را بررسی کردیم.
استراتژی معاملاتی ست اند فورگت (Set & Forget)
در آموختههای قبلی دیدیم که چگونه، معاملات روزانه در فارکس انجام بدیم، در این هفته می خوایم به این بپردازیم که شما چگونه معاملات ست اند فورگت در فارکس، پوزیشن سایز چیست؟ سهام، کامودیتیها و شاخصهای جهانی انجام بدین.
وقتی که در مورد «معاملات ست اند فورگت» صحبت می کنم، تعریف پایهای که مدنظرم هستش اینه که شما یه پوزیشن با نقاط ورود، استاپ لاس و حد سود از پیش تعیین شده، می گیرید، و وقتی که پوزیشنتون باز شد، شما بدون مدیریت معامله ولش می کنید.
و این یعنی شما اجازه می دین که معامله پیش بره و به حد سود و یا حد ضررتون برخورد کنه، از این رو اسمش «ست اند فورگت» هستش.این استراتژی می تونه در هر تایم فریمی انجام بشه، یعنی می تونه در چارت هفتگی، روزانه یا چهار ساعته انجام بشه و یا حتی در تایم فریمهای میان روزی، مانند یک ساعته و یا کمتر، یعنی شما حتی می تونید در طول روز هم معامله ست اند فورگت انجام بدینف به این صورت که قیمت به حد ضرر یا حد سودتون می رسه پوزیشن سایز چیست؟ و یا اینکه هیچ کدوم از اینا اتفاق نمیوفته و سشن اون روز تموم میشه.
نکتهی مهم در این استراتژی اینه که وقتی پوزیشن تون باز هستش هیچ مدیریت معاملهای رو انجام نمیدین، حالا بریم به چند موضوع و نکتهی کلیدی پیرامون معاملات ست اند فورگت بپردازیم:
کوتاه اگه جواب بدم، بله.
و این استراتژیه که شما باید به احتمال زیاد ازش استفاده کنید اگر که در طول روز فقط یک یا دو ساعت وقت برای معامله در بازار فارکس یا هر بازار دیگری دارید.
نقطه مقابل استراتژی معاملاتی ست اند فورگت اینه که به صورت فعال معاملاتتون رو مدیریت کنید، اما به هرحال من توصیه نمی کنم این کار رو انجام بدین اگه هر یک از موارد زیر رو نداشته باشین:
- مهارتهای عملی کافی برای خوانش رفتار حرکتی قیمت و در نتیجه مدیریت کردن معامله و یافتن نقطه خروج بهینه
- خط مبنا و سابقه سوددهی که نشوندهنده این باشه که میتونید معاملاتتون رو مدیریت کنید
- وقت کافی برای اینکه بتونید به صورت مستمر پوزیشنتون رو زیر نظر بگیرید
- شرایط، قوانین و الگوهای از پیش تعیین شدهای که به شما کمک کنه تا در شرایط درست از پوزیشنتون خروج کنید.
بنابراین اگر هیچ یک از موارد گفته شده در بالا رو ندارید، باید با استراتژی ست اند فورگت معامله کنید، و همچنین اگه تازه معاملهگری رو شروع کردید بهتون توصیه می کنم که با استراتژی ست اند فورگت معامله کنید تا یه خط مبنا بسازید، بهتون نشون میده که می تونید معاملات و نقاط ورود خوبی رو پیدا کنید و همچنین سطوح حد ضرر و حد سود مناسبی رو تعیین کنید.
حالا که مشخص کردیم چه کسی باید با استراتژی معاملاتی ست اند فورگت کار کنه، بریم به قوانین پیشنهادی، نکات و استراتژیهای من بپردازیم.
3 نکته مهم و حیاتی در استراتژی ست اند فورگت (Set & Forget)
یک روتین قبل از معامله داشته باشید
معامله گری برای ایجاد سوددهی به یه ذهنیت و فعالیت ذهنی بسیار خاصی نیاز داره، خیلی به ندرت ذهنیت شما، شما رو کاملا به سمت داشتن معاملات درست هدایت میکنه، به همین دلیل من بهتون توصیه می کنم که یه روتین برای قبل از معاملات داشته باشین، که به موجب آن قبل از شروع معامله و یا حتی قبل از اینکه پشت رایانه خودتون بنشینید، ذهنتون رو پاک کنید، مطمئن بشید که در شرایط ریلکس و آرامی قرار دارید و قبل از اینکه هر گونه تصمیم معاملاتی بگیرید تمرکز کافی دارید.
تنها چیزی که نیاز دارید حدود 5 تا 10 دقیقه آمادگی ذهنیه تا خود را در وضعیتی واضح برای معامله قرار دهید.
هنگامی که از نظر ذهنی به آرامش رسیدید و آماده معامله شدید، پلتفرم معاملاتی خودتون رو باز کنید و تجزیه و تحلیل پیش از معامله رو آغاز کنید.برای تجزیه و تحلیل قبل از معامله، شما همچنین می خواهید که روالی ساختار یافته و ثابت داشته باشید باشد، منظورم اینه که:
- شما به طور ایدهآل در زمانهای ثابت و مشابه در هر روز معامله می کنید
- شما هر روز فقط به مجموعه ای ثابت از ابزارها نگاه می کنید که بخشی از برنامه معاملاتی شما هستند
- شما با تجزیه و تحلیل از بالا به پایین شروع می کنید، به این معنی که با تایم فریم های بالاتر شروع می کنید و به سمت تایم فریمهای پایین حرکت می کنید (اگه که در حال انجام تحلیل چندین تایم فریم هستید)
- ابتدا با تجزیه و تحلیل رفتار حرکتی قیمت یا اگر معامله گر سبک ایچیموکو هستید، با مفاهیم ایچیموکو بازار رو تجزیه و تحلیل کنید.
هنگامی که موارد فوق رو تکمیل کردید، زمان آن هستش که انتخاب کنید کدوم معاملات با معیارهای شما مطابقت دارن و سپس نقاط ورود، سطوح حد ضرر و حد سود خود را تعیین کنید.
همیشه باید با حداقل نسبت ریسک به ریوارد 1:1 معامله کنید، دلیل این موضوع هم در مقالات بعدی بررسی میشه، اما در مورد تعیین ریسک به ریوارد توصیه نمیکنم همیشه یه عدد ثابت رو لحاظ کنید، اما همیشه کف این مقدار رو 1:1 در نظر بگیرید.
تارگتها همیشه باید بر اساس مفاهیم رفتار حرکتی قیمت ( یا ایچیموکو) تنظیم بشن، اگه شما یه استراتژی معاملاتی خاص دارید که بهتون یه تارگت خاصی رو میده، بسیار خب انجامش بدید، اما باید همیشه یه سطح حد سودی رو هدف قرار بدین که در بلند مدت عملکرد سوددهی رو داشته باشید.
تا زمانی که مبنا و دیتای کافی برای اینکه تشخیص بدید سطح حد سود بهینه شما کجاست، نداشته باشید، داشتن یه حد سود ثابت (ریسک به ریوارد ثابت) در هر معامله رو به هیچ وجه توصیه نمی کنم، زیرا ممکنه بر اساس این عدد ثابت در چندین معامله زودتر از موقع مناسب خروج کنید.
اگه شما در معاملهگری تازه کار هستین، من تارگتهای حدودی بین 1.25R تا 2R رو بهتون پیشنهاد میدم.
اینجا R منظور همون ریسک به ریوارد هستش، اگه شما 100 پیپ ریسک کنید، تارگت 1.25R یعنی که حد سود شما 125 پیپ هستش؛ و همچنین در خصوص سایز پوزیشنتون، من بیشتر از یک درصد رو توصیه نمی کنم و اگه شما تازه کار هستین، بهتره که بیشتر محتاط باشید و 0.5 درصد در هر معامله ریسک کنید؛ چون ممکنه اشتباهات بیشتری داشته باشید پس باید بافر و حاشیه امن بیشتری رو لحاظ کنیم.
ما همیشه توصیه می کنیم درصد ثابتی از سرمایه خودتون رو در هر معامله ریسک کنید.
چه ابزارهایی رو معامله می کنید؟
مهمترین قوانین سرانگشتی برای انتخاب ابزارهای مورد معامله 3 نکته زیر هستش:
- ابزارهای معاملاتی بیشتری را که نتونید به راحتی مدیریت، دنبال و تحلیل کنید، معامله نکنید.
- هر ابزار معاملاتی رو که انتخاب می کنید، تا سه ماه حداقل باهاش کار کنید تا یه مبنایی از اون داشته باشید.
- به طور ایده آل در همان دسته دارایی بمونید تا زمانی که با آن دسته دارایی ثبات و سودآوری داشته باشید.
اگه شما به دنبال معامله کردن در بازار فارکس هستید و با استراتژی ست اند فورگت (Set & Forget) معامله میکنید، من توصیه میکنم حداقل 4 تا 5 جفت ارز رو مدنظر قرار بدید، که 3 تای اونا از جفت ارزهای اصلی، یک جفت ارز فرعی و یک جفت ارز غیر معمول هم داشته باشید، همچنین مطمئن شوید که فقط جفت ارز هایی رو که بیشترین ارتباط با منطقه و زمان شما دارند، معامله کنید.
بنابراین اگه در کشورهای بریتانیا، اروپا و آمریکای شمالی هستین جفت ارزهای دلار و اروپایی بهترن، برای کشورهای آسیا، استرالیا و یا نیوزیلند حداقل دو جفت ارز از این منطقه ها مثل (JPY,AUD,NZD,CNY,SGD,KRW) و حداقل یک جفت ارز از دلار رو معامله کنید.
اگه میخواید با استفاده از استراتژی ست اند فورگت روی سهام معامله کنید، من توصیه میکنم یک یا دو شاخص و حداقل 2 تا 4 سهام نوسانی از منطقه خودتون رو معامله کنید، و همچنین میتونید یک یا دو ETF رو هم در نظر داشته باشید.
اگه میخواید با استفاده از استراتژی ست اند فورگت روی کامودیتیها معامله کنید، من توصیه میکنم حداقل یه محصول انرژی یا منابع طبیعی مانند نفت برنت یا گاز طبیعی، یک تا دو فلز گرانبها مانند طلا یا نقره، و یک تا دو فلز صنعتی مانند مس و آلومینیوم و یا یک تا دو محصول کشاورزی مانند ( ذرت، شکر، گندم و …) رو معامله کنید.
حالا که شما روتینهای قبل از معامله، سایز پوزیشن و انتخاب ابزار معاملاتی رو انجام دادین، مورد بعدی که باید تنظیم کنید تایم فریمهایی هستش که باهاش معامله میکنید.
با چه تایمفریم هایی کار می کنید؟
- برای ست اند فورگتهایی که در معاملات روزانه انجام میدین( به این معنی که باز و بسته شدن پوزیشنتون در یه روز و یا در یه سشن باشه)، توصیه میکنم برای بررسی تایم فریمهای بالاتر تون از تایمفریمهای 4 ساعته و 1 ساعته استفاده کنید، سپس روی نمودار 15 دقیقه، نمودار 5 دقیقه یا نمودار 3 دقیقه معامله کنید.
- برای ست اند فورگتهایی که در معاملات سویینگ انجام میدین( به این معنی که شما معاملات تون رو برای روزها، هفتهها و شاید ماهها نگه میدارین)
توصیه میکنم برای مشخص کردن رفتار حرکتی قیمت در تایمفریمهای بالاتر از تایم فریم روزانه استفاده کنید، سپس تصمیمات معاملاتی خودتون رو بر روی نمودار روزانه، 4 ساعته و یا 1 ساعته بگیرید.
- تایم فریمی رو انتخاب کنید که برای ستاپ معاملاتی شما واضح ترین به نظر بیاد
- تایم فریمی رو انتخاب کنید که با سایز پوزیشن و مدت زمان نگهداری پوزیشنتون همخونی داشته باشه
از نظر اینکه کدوم تایم فریم بر اساس تارگت و زمان نگهداری پوزیشن شما بهترینه، اول باید تارگت خودتون رو مشخص کنید.
یه قانون ساده اینه که یه اندیکاتور ATR روی نمودار روزانه تنظیم کنید تا ببینید میانگین محدوده قیمتی روزانه برای ابزار معاملاتی شما چقدر هستش، اگه تارگت شما خارج از ATR فعلی هستش، احتمالا چند روز برای رسیدن قیمت به تارگت تون نیاز دارید و باید با بازه زمانی بالاتری کار کنید، اگه تارگت شما در ATR روزانه باشه باید با تایم فریم پایین تر کار کنید.
استراتژی های معاملات ست اند فورگت
چه شما در فارکس یا چه سهام، کامودیتی و یا شاخصهای جهانی به دنبال معاملات ست اند فورگت باشین، یه ستاپ و استراتژی دائما قدرتمند، ستاپ بریک اوت،پولبک هستش.
این یه استراتژی خیلی سادهست که شما در اون به دنبال معامله با روند هستید و منتظر هستید تا بازار یه سطح حمایتی یا مقاومتی کلیدی ( مقاومت برای روند صعودی و حمایت برای روندهای نزولی) رو بشکونه، هنگامیکه بازار سطح کلیدی خودش رو شکست، سپس منتظر پوزیشن سایز چیست؟ پولبک به سطح حمایت و یا مقاومت قبلی میمونیم تا در جهت روند معامله کنیم.
ستاپ بریک اوت-پولبک یه استراتژی کلاسیک و مفیده که وقتی اون رو با رفتار حرکتی قیمت معامله کنید میتونه یه ستاپ معاملاتی بسیار سودآوری باشه، بنابراین قطعاً باید روش تمرین کنید و به تسلط دست یابید.
سخن پایانی
یکی از مشکلات بزرگی که اکثر معامله گران با اون دست و پنجه نرم می کنن، عدم تسلط بر مفاهیم مدیریت ریسک و سرمایه به صورت کاربردی در معاملاتشونه؛ و متاسفانه در ایران کتاب یا دوره آموزشی حرفه ای و کاربردی برای این موضوع تابحال وجود نداشته است چرا که یک چالش بزرگه و آموزش آن تجربه بسیار بالایی را می طلبد.
از این رو آکادمی دال ترید تصمیم برآن گرفت که برای پوشش این کمبود جدی میان معامله گران ایرانی، دوره آموزشی مدیریت ریسک و سرمایه و احساسات کریس کاپری، عصب شناس و معامله گر مطرح بازارهای مالی رو با ترجمه و زیرنویس تخصصی ارائه کند.
این دوره آموزشی بدون شک یکی از باکیفیت ترین دوره های دنیا در این معقوله مهم است و هم اکنون با تلاش مداوم تیم تخصصی مترجمین آکادمی دال ترید امکان شرکت در این دوره با ارزش برای شما فراهم شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه ثبت نام، سرفصل های دوره، رزومه ی مدرس و … به اینجا مراجعه کنید.
دیدگاه شما