بازار اولیه و بازار ثانویه در بورس چیست؟
بازار اولیه و بازار ثانویه چه بازارهایی هستند؟ چه ويژگی هایی دارند و مزیا و معایب هر یک از آنها چیست؟ بازار اولیه، بازاری است که در آن اوراق بهادار شرکتها برای اولین بار به سرمایه گذاران عرضه و به آنها فروخته می شود و در مقابل، بازار ثانویه بازاری است که دارایی هایی که یک بار در بازار اولیه مورد معامله قرار گرفته اند برای خرید و فروش عرضه می شوند. در این مقاله قصد داریم تا اطلاعات دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد جامع و کاملی در مورد بازار اولیه و ثانویه به شما ارائه داده و شما را کامل با ويژگی های هر یک از آنها آشنا سازیم. آنچه در این مقاله به آن خواهیم پرداخت :
بازار اولیه بورس چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟
تعریف بازار ثانویه در بورس چیست؟
با اهداف و ویژگی های بازار اولیه و بازار ثانویه بیشتر آشنا شوید.
ریسکهای جدی بازار سرمایه را بشناسید.
بازار اولیه بورس چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟
بازار اولیه، بازاری است که در آن انواع سهام، بدهی و اوراق بهادار برای اولین بار در یک فرآیند جمعآوری سرمایه بلندمدت فروخته میشود. این بازار با صدور سهام جدید سروکار دارد؛ بنابراین به آن بازار اولیه صدور سهام نیز گفته میشود. وقتی سهمی برای اولین بار به بازار عرضه میشود، در بازار اولیه به آن رسیدگی میشود.
در بازارهای اولیه، وامگیرندگان اوراق بهادار را برای مدت زمان طولانی معامله میکنند؛ بنابراین بازار اولیه سبب تسهیل شکلگیری سرمایه میشود. سه روش برای افزایش سرمایه در بازار اولیه وجود دارد: عرضه عمومی، حق تقدم سهام و سرمایهگذاری خصوصی. انتشار عمومی یا عرضه عمومی سهم به آن دسته از سهامی گفته میشود که بهتازگی در بازار سرمایه منتشرشده است یا یک شرکت تازه تأسیس قصد صدور سهام خود را برای اولین بار داشته باشد.
حق تقدم سهام به آن حقی گفته میشود که به سهامدار فعلی شرکت تعلق دارد و به این ترتیب سهامداران فعلی در خرید سهام جدید منتشر شده با قیمت مناسب اولویت بیشتری دارند. سهام جدید معمولاً به تناسب بین سهامداران فعلی تقسیم میشود. سرمایهگذاری خصوصی به روشی برای فروش و توزیع خصوصی سهام به هر موسسه، نهاد یا گروهی از افراد به طور اختصاصی گفته میشود. از اصلیترین ویژگیهای بازار اولیه این است که این بازار با مسائل مربوط به صدور سهام جدید سر و کار دارد. این بازار جای مشخصی ندارد و روشهای مختلفی برای افزایش سرمایه شناور در این بازار به کار برده میشود.
تعریف بازار ثانویه در بورس چیست؟
بازار ثانویه، بازاری برای خرید اوراق بهادار دست دوم است؛ به عبارت دیگر اوراق بهاداری که از بازار اولیه عبور کردهاند، دیگر در بازار ثانویه معامله میشوند. فروش ثانویه اوراق بهادار به این معنی است که اوراق برای اولین بار در بازار اولیه دادوستد شده است. سهام و اوراقی که در بازار اولیه معامله شدهاند، مجدداً در بازار ثانویه مورد معامله قرار میگیرند.
در حالت کلی، بازار ثانویه بازاری مداوم و منظم برای خرید و فروش انواع اوراق بهادار است. با توجه به مکانیسمهای موجود قیمتگذاری، قیمت هر سهم مشخص میشود و در بازار ثانویه به طور منظم داد و ستد میشود. این بازار شامل کلیه شرکت های بورسی است که توسط دولت به رسمیت شناخته شده است. اصلیترین هدف بازار ثانویه ایجاد نقدینگی در بازار و جامعه است.
نقدینگی به معنای تبدیل دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد اوراق بهادار به پول نقد است، در واقع هر زمانی که نیاز به پول نقد داشتید میتوانید در بازار ثانویه اوراق خود را بفروشید و هر زمانی که پول مازادی داشتید میتوانید این پول را در بازار بورس سرمایه گذاری و اوراق بهادار را خریداری کنید. روندهای خاصی برای خرید اوراق بهادار در زمان رکود بازار وجود دارد، بهاینترتیب در زمان صعود بازار میتوان سهام را فروخت و سود بیشتری کسب کرد؛ بنابراین تعادل ایجاد شده در بازار ثانویه منجر به ایجاد نقدینگی خوبی در بازار میشود.
با اهداف و ویژگی های بازار اولیه و بازار ثانویه بیشتر آشنا شوید.
در صورتی که سرمایه گذار اوراق بهادار را در گذشته خریداری کرده باشد و اکنون قصد فروش آن را داشته باشد، میتواند از طریق بازار ثانویه و به واسطه کارگزاران بورس اقدام به فروش آن کند. خرید و فروش در بازار بورس اغلب از طریق سامانههای معاملاتی آنلاین انجام می شود. پنل های معاملاتی جهت افزایش رفاه سرمایه گذاران نسبت به گذشته تغییرات قابل توجهی پیدا کرده است. کارگزار بورس نهاد یا موسسهای است که رابط بین سرمایه گذار و بازار بورس است.
در واقع فرآیند ثبت نام ، عضویت و خرید و فروش سهام در بازار بورس بر عهده کارگزار است. در حقیقت کارگزار بورس کار خرید و فروش سهام و اوراق بهادار را به نمایندگی از طرف مشتریان انجام می دهد. معمولاً کارگزاران بورس اشخاص حقوقی با تجربه و آشنا به مسائل مالی هستند. در انتخاب کارگزاری باید دقت کافی به خرج داد تا با یک انتخاب آگاهانه و مناسب از دردسرهای احتمالی به دور ماند. زمانی که شما قصد ورود به بازار بورس را دارید، یکی از مراحلِ اولیه ورود به بورس، انتخاب کارگزاری است. در واقع نقطه ورود به بازار سرمایه از طریق خرید و فروش سهام در کارگزاری میسر است.
از جمله اصلیترین ویژگیهای بازار ثانویه میتوان گفت که بازار ثانویه باعث ایجاد نقدینگی در بازار و جامعه میشود. جایگاه بازار ثانویه پس از بازار اولیه است. این بازار جایگاه مشخص و ویژهای دارد. سرمایهگذاران جدید و تازهوارد به بازار بورس انگیزه زیادی برای سرمایهگذاری در بازارهای ثانویه دارند. برخلاف بازارهای اولیه که مکان مشخصی ندارد، معاملات بازار ثانویه در مکان خاصی به نام بورس اوراق بهادار انجام میشود که زمینهساز بسیاری از سرمایهگذاریهای جدید در اقتصاد است.
ریسکهای جدی بازار سرمایه را بشناسید.
جنبه بعدی مربوط به بازار سرمایه، شناخت ریسکهای بازار سرمایه است. قبل از سرمایهگذاری در دنیای بورس بهتر است انواع ریسکهای موجود در این بازار را کامل بشناسید. سرمایه گذاری و دید بلند مدت در بازار بورس همواره نسبت به کوتاه مدت دارای ریسک کمتر و سود بیشتری است. قبل از اقدام به هر گونه خرید و فروش در بازار بورس باید ملاحظاتی را مد نظر قرار دهید. قیمت سهام بر خلاف سپردههای بانکی یا اوراق قرضه دولتی نوسانات گستردهای دارد، سپردههای بانکی و اوراق دولتی معمولاً عاری از هر گونه ریسک سرمایهگذاری هستند. فرضیههای کارآمد بازار نشان میدهد که عوامل مؤثری در تغییر قیمت سهام در بورس نقش دارند. بنا به مطالعات انجام شده نشان داده شده است که روندهای خاص و منظمی در قیمتگذاری سهام در بورس در دورههای مختلف اقتصادی وزمانی تکرار می شود.
این بدان معناست که رکود و رونق بازار بر روی قیمت سهام تأثیر دارد. تحقیقات نشان میدهد که حتی عوامل روانشناختی نیز بر قیمت گذاری سهام در بازار بورس تأثیرگذار است. برخی اوقات با منتشر شدن اخبار ضد و نقیض قیمت سهام در بازار افزایش یا کاهش مییابد. این نوسانات ناشی از تأثیر روانی آن خبر است. نوع دیگر ریسک معمولاً در بازار اوراق بهادار روی میدهد. ریسک بازار اوراق بهادار ناشی از تغییرات نرخ بهره است.
بین نرخ بهره و قیمت اوراق بهادار رابطه معکوس وجود دارد. بدان معنی که اگر نرخ بهره افزایش یابد، قیمت اوراق قرضه کاهش مییابد و با کاهش نرخ بهره، قیمت اوراق افزایش خواهد داشت. قیمت اوراق بهادار نسبت به سیاستهای پولی و تغییرات اقتصادی کشور حساس است.
دارایی بدون ریسک؛ وقتی ریسک سرمایهگذاری تقریبا صفر است
همه سرمایهگذاریها با درصدی ریسک همراه هستند. اما این یعنی در دنیای سرمایهگذاری جایی برای افراد ریسکگریز یا کسانی که کمتر ریسکپذیر هستند، وجود ندارد؟ هر شیوهای را که برای سرمایهگذاری انتخاب کنید، به هر حال باید ریسکهای مربوط به آن را هم بپذیرید. هر سرمایهگذار باید از ریسکهای بازاری که به آن ورود میکند، مطلع باشد و به آنها توجه کند. اما برخی از داراییها وجود دارند که به آنها دارایی بدون ریسک گفته میشود. چرا که در مقایسه با دیگر داراییها ریسک کمتری دارند. اما این داراییها شامل چه مواردی هستند؟ در ادامه پس از مرور مفهوم ریسک در اقتصاد، به معرفی دارایی بدون ریسک و انواع آن میپردازیم.
ریسک چیست و انواع آن کداماند؟
این احتمال وجود دارد که بسیاری از افراد، در نگاه اول ریسک را مساوی با خطر بدانند. اما اگر بخواهیم دقیقتر به این مسئله نگاه کنیم، ریسک به معنای عدم اطمینان است. به همین دلیل شرایط ریسکی ممکن است مثبت یا منفی باشند. منظور این است که این احتمال وجود دارد که در شرایط ریسکی قرار بگیریم، اما به سودآوری نیز برسیم. ریسک سرمایهگذاری و به طور کلی ریسکهای مالی را به معنای احتمال زیان در سرمایهگذاری نیز معنا میکنند. حال که قصد داریم در خصوص دارایی بدون ریسک صحبت کنیم، بهتر است ابتدا با انواع ریسک آشنا شویم.
بیشتر بخوانید
در یک دستهبندی کلی میتوان ریسکها را به دو دسته ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تقسیم کرد.
ریسک سیستماتیک (Systematic Risk)
این ریسک غیرقابل حذف است و نمیتوان از آن اجتناب کرد. به طور کلی تحولات بازار و اقتصاد در یک جامعه منجر به بروز چنین ریسکی میشود. پس این ریسک کلی است و به یک شرکت خاص محدود نمیشود. از آنجا که حرکت کلی بازار موجب ایجاد این ریسک میشود، باید گفت ریسکهای سیستماتیک بر تمام بخشهای یک کشور اثر میگذارند.
ریسک غیرسیستماتیک (Unsystematic Risk)
این ریسک برخلاف ریسک قبلی قابل حذف است و به یک شرکت خاص مربوط است. یعنی چنین ریسکی ممکن است در نوع محصول، ساختار سرمایه، سهامداران و … اتفاق بیفتد. اما از منظری دیگر میتوان ریسکها را به چند دسته دیگر نیز تقسیم کرد دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد که در ادامه به شکلی مختصر به آن اشاره خواهیم کرد.
ریسک تورم
احتمالا از نام این ریسک متوجه شدهاید که مبنای آن چیست. چنین ریسکی به قدرت خرید مردم و همچنین نرخ تورم در هر کشور مربوط است. ریسک تورم این قدرت را دارد که بر کل بازار تاثیر بگذارد.
ریسک اعتباری (ریسک نکول)
زمانی که صحبت از ریسک اعتباری در سرمایهگذاری است، در واقع منظور عدم بازپرداخت اصل سرمایه یا سود است. سرمایهگذاران همیشه با این دغدغه مواجهاند که مبادا اصل پولشان را از دست بدهند. چنین ریسکی در اوراق مشارکت دولتی بسیار کمرنگ است. اما در اوراق بهادار بازار بورس، ریسک اعتباری زیاد است. چرا که بیشتر انواع دارایی بدون ریسک مانند اوراق بهادار، از جانب دولت و نهادی معتبر موجود در کشور، تضمین میشوند. از این رو ریسک نکول در این داراییها به چشم نمیخورد.
ریسک نقدشوندگی
امکان فروش اوراق بهادار در بازار ثانویه یک مسئله مهم است. ریسک نقدشوندگی دست روی همین مسئله میگذارد. این ریسک در اوراق خارج از بورس بسیار بیشتر به چشم میخورد. اما به طور کلی اوراق مشارکت از ریسک نقدشوندگی کمی برخوردارند. چرا که نقدشوندگی آنها به میزان مطلوبی بالاست.
بیشتر بخوانید
ریسک نرخ بهره
گاهی پیش میآید که نرخ سود دستخوش تغییرات زیادی میشود. در این شرایط شاهد ریسک نرخ بهره هستیم. این ریسک بیش از هر چیز بر اوراق مشارکت و همچنین سپردههای بانکی اثر میگذارد.
ریسک نرخ ارز
ریسک نرخ ارز به تغییرات و نوسانهای زیاد نرخ ارز مربوط است. چنین ریسکی اثر خود را بر شرکتهای صادراتی و وارداتی به خوبی نشان میدهد.
ریسک بازار
زمانی که بازده به دلیل نوسان های کلی بازار دستخوش تغییر میشود، پای ریسک بازار در میان است. معمولا چنین ریسکی در بازار سهام، آتی سکه و سایر بازارهایی مشاهده میشود که نوسان بالایی دارند.
ریسک سیاسی
یکی دیگر از انواع ریسک مالی و سرمایهگذاری، ریسک سیاسی است که به سیاستهای یک کشور مربوط است. چنین ریسکی اثر فراوانی بر سرمایهگذاریهای خارجی دارد.
منظور از دارایی بدون ریسک چیست؟
حال که با انواع ریسک در سرمایهگذاری آشنا شدیم، زمان آن رسیده است که به بیان مفهوم دارایی بدون ریسک بپردازیم. Risk-Free Asset به آن دسته از اوراق بهادار اطلاق میشود که بازدهی آنها مشخص است و ریسک سرمایهگذاری در آنها بسیار بسیار کم است. نباید چنین معنایی برداشت شود که به هیچوجه ریسکی در این داراییها وجود ندارد. بلکه میزان ریسک به حدی پایین است که در قیاس با سایر داراییها میتوان آن را بدون ریسک نامید. فراموش نکنید که هیچ دارایی بدون ریسکی وجود ندارد. چرا که همانگونه که پیشتر اشاره شد، تمام سرمایهگذاریها و داراییها به نوعی ریسک دارند. اما مقادیر ریسک است که متفاوت خواهد بود.
پس دارایی بدون ریسک به داراییهایی گفته میشود که ریسک آنها چنان کم است که قابل چشمپوشی است. به علاوه اگر این داراییها را با اوراق بهادار دیگر مقایسه کنیم، متوجه میشویم که ریسک بسیار کمی دارند. دلیل این امر آن است که این داراییها از جانب دولت و بانک مرکزی و سایر نهادها منتشر یا پیشتیبانی میشوند و نظارت معتبری نیز بر روی آنها وجود دارد. به دلیل همین پشتیبانی و نظارت، احتمال ورشکستگی نهادهای منتشرکننده این داراییها بسیار ضعیف است.
مثلا ریسک نکول که دغدغه سرمایهگذاران زیادی است در چنین داراییهایی به چشم نمیخورد. همین امر موجب میشود که بازدهی دارایی بدون ریسک در قیاس با بازدهی سایر اوراق بهادار کمتر باشد. میتوان دریافت که نوسانهای قیمتی در چنین داراییهایی چندان موثر نخواهد بود.
در تعریفی دیگر میتوان یک دارایی بدون ریسک را دستهای از اوراق دانست که بازده آتی آنها مشخص است. یکی از مهمترین اهدافی که موجب ایجاد چنین اوراقی شد، اجرای سیاستهای پولی دولت و همچنین بازپرداخت بدهیهایی است که پیمانکاران از دولت طلب دارند.
درجه اطمینان دارایی بدون ریسک
از آنجا که در دارایی بدون ریسک، میزان ریسک کم است، بازدهی آن را به عنوان یک مبنا برای تعیین نرخ بهره رسمی در اقتصاد مورد استفاده قرار میدهند. به دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد بیان دیگر به دلیل آنکه ریسک سرمایهگذاری در چنین داراییهایی بسیار اندک و ناچیز است، این سرمایهگذاریها درجه اطمینان بالایی دارند. به همین دلیل است که بازده نرخ دارایی بدون ریسک، بسیار نزدیک به نرخ بهره جاری است. با اینهمه اوراق بدون ریسک حفاظتی در برابر تورم ندارند. درست است که روند سرمایهگذاری مجدد در آنها بسیار قابل پیشبینی است اما در شرایط تورمی این داراییها هم دارای ریسک هستند.
انواع دارایی بدون ریسک
معمولا اوراق بهادار دولتی که نرخ بهره آنها تضمینشده است به عنوان دارایی بدون ریسک به شمار میروند. همچنین اوراق بدهی و مشارکت نیز در دسته چنین داراییهایی قرار میگیرند. اوراق بدهی خود به دو نوع بورسی و غیر بورسی تقسیم میشوند. در این میان اوراق غیربورسی را میتوان از نهادهای معتبری که ناشر آنها را اعلام میکند خریداری کرد. اما اوراق بدهی بورسی، از طریق سامانههای معاملاتی و کارگزاریها، مانند سهام عادی قابل خریداری هستند. چند نوع اوراق مشارکت در بازار بورس ایران دادوستد میشوند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
اوراق خزانه اسلامی
این اسناد از جمله اوراق بهاداری به شمار میرود دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد که دولت برای تسویه بدهیهای خود واگذار میکند. اوراق خزانه با قیمت اسمی و سررسید تعیینشده قابل خریداری هستند. این اوراق از جمله انواع دارایی بدون ریسک به شمار میروند و سررسید آنها کمتر از یک سال است. در بازار فرابورس میتوانید این اوراق را با نماد اخزا مشاهده کنید.
افرادی که این اوراق را در اختیار دارند، از طریق مابهالتفاوت قیمت خرید و ارزش اسمی دارایی در هنگام سررسید، به سود میرسند. توجه کنید که امکان پرداخت سود میاندورهای در این اوراق وجود ندارد.
بیشتر بخوانید
اوراق مشارکت دولتی
اگر به دنبال کاهش ریسک سرمایهگذاری هستید اوراق مشارکت دولتی از جمله گزینههای بسیار مطلوب به شمار میرود. این اوراق به منظور تامین مالی انواع پروژههای دولتی منتشر میشوند. همچنین زمانی که دولت به بخش خصوص بدهکار باشد، اقدام به انتشار این اوراق میکند. افرادی که این اوراق را خریداری میکنند، در سود پروژهها شریک خواهند بود. خریداران در مقاطع مشخص زمانی سود مشارکت خود را دریافت میکنند. هنگامی که موعد سررسید فرا میرسد، آنها اصل پول خود را دریافت میکنند.
بیشتر بخوانید
اوراق صکوک
اما یکی دیگر از انواع دارایی بدون ریسک اوراق صکوک نام دارد. میدانید که اساس اوراق قرضه، قرض با بهره است. به همین دلیل است که این اوراق از منظر اسلام ربا هستند و حرام محسوب میشوند. از این رو در کشورهای اسلامی نمیتوان به منظور تامین منابع مالی از این اوراق استفاده کرد. در همین راستا ابزارهای مالی اسلامی (صکوک) جایگزین این اوراق شدهاند. اوراق صکوک اوراقی با ارزش مالی یکساناند که در بازارهای سرمایه کشورهای اسلامی قابل معامله هستند.
اساس این اوراق، یکی از قراردادهای مورد تایید اسلامی است. دارندگان اوراق صکوک به صورت مشاع، مالک یک دارایی یا مجموعهای از آنها هستند. اوراق صکوک خود به دستههای دیگری تقسیم میشود که میتوان در این میان به اوراق قرضالحسنه، اوراق مرابحه، اوراق اجاره، اوراق سلف و … اشاره کرد.
جمعبندی
همانگونه که در ابتدا بیان کردیم، ریسک سرمایهگذاری همیشه وجود دارد و نمیتوان یک دارایی را یافت که ریسک در آن صفر باشد. تنها کاری که میتوان کرد، سرمایهگذاری روی داراییهایی است که ریسک آنها کمتر از سایر داراییهاست. افراد معمولا یا ریسکپذیر هستند یا ریسکگریز. آنها که ریسکپذیرند، بازدهی بالاتری را با پذیرش ریسک بیشتر انتظار دارند. دسته دیگه افراد ریسکگریز هستند که بازده کمتری را توقع دارند ولی ریسک سرمایهگذاری آنها نیز کمتر است.
این افراد معمولا سراغ دارایی بدون ریسک میروند. منظور از بدون ریسک داراییهایی است که ریسک در آنها نزدیک به صفر است. البته افرادی که ریسکپذیر هستند هم میتوانند به منظور مدیریت و کنترل ریسک و همچنین تنوعبخشی به سبد سهام خود، بخشی از پرتفوی خود را به این داراییها اختصاص دهند. از جمله انواع دارایی بدون ریسک در ایران میتوان به اوراق خزانه اسلامی، اوراق مشارکت دولتی و اوراق صکوک اشاره کرد.
قواعد تعیین حدضررهای خروج ( STOP LOSS) چیست؟✔
یکراه مهم برای کنترل ریسک معاملاتی تعیین حدضررهای خروجی است. حدضرر خروجی ابزاری کاربردی برای مدیریترسیک است و طراحی استراتژی مناسب برای آن یک هنر است. از سوی دیگر، نباید حدضررها را به گونهای نزدیک تعیین کنید که باعث شود مدام از بازار خارج شوید و نباید آنها را به اندازهای آزاد بگذارید که اصلاً معاملاتتان در سود قفل نشود.
راهش این است که رویکردی را در پیش بگیرید که تعادلی میان این دو هدف است و بر پایه حرکت بازار باشد.
استراتژی تعیین حدضررتان باید بهگونهای باشد که مجال تنفس به معاملهتان بدهد تا معاملهتان در بالا و پایین شدنهای عادی و طبیعی بازار، دوام بیاورد و بسته نشود.
دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد
فهرستی از ریسکهایی که باید با آنها زندگی کنید:
ارزش و اهمیت تعیین حدضرر پیش از ورود به بازار این است که بدون اینکه دستخوش هیجانات شوید، میتوانید بهترین خروج ممکن را برای انواع ریسکهایی که معرفی میکنیم، تعیین کنید. ورود به معامله، پیش از فکرکردن به اینکه کی میخواهید از بازار خارج شوید، بازی با دمشیر است. در ادامه فهرستی از ریسکها آمده است که حدضرر خروج می تواند در حفاظت شما در برابر آنها به شما کمک کند.
۱ـ ریسک معامله:
ریسک محاسبه شدهای که در هر معامله میپذیرید و با تغییر حجم معاملهتان تنظیم میشود. این تنها ریسکی است که میتوانید کنترل کنید. یک قاعده خوب و درست این است که در هر معامله، روی بیش از ۲ درصد سرمایه حسابتان ریسک نکنید.
۲ـ ریسک بازار:
ریسک ذاتی بودن درون بازار، ریسک بازار نام دارد و هیچگونه کنترلی روی اینگونه ریسک نداریم. این ریسک دربردارنده بیشترین ریسک دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد ممکن در بازار است.
ریسک بازار ممکن است باعث شود که ریسک معاملهای را که بهدقت محاسبه کردهاید بیش از میزان پیشبینیتان شود. ریسک بازار میتواند بسیار بیشتر از ریسک معامله باشد. به این دلیل بهتر است که هیچگاه با بیش از ۱۰ درصد کل سرمایهتان معامله نکنید. اینگونه ریسک شامل حوادث فاجعهبار جهانی و سقوط بازارهاست که باعث فلج کامل در بازار میشوند. همچنین، وقایعی که باعث ایجاد شکاف در نرخ در جهت خلاف معاملهتان میشوند نیز ریسک بازار هستند.
۳ـ ریسک وجه تضمین:
ریسک اینکه ضررتان بیش از پول موجود در حساب معاملاتیتان شود. چون که از لورج استفاده میکنید. اگر بازار خلاف جهتتان حرکت کند، به کارگزارتان بدهکار خواهید شد.
۴ـ ریسک نقدشوندگی:
اگر هنگامی که میخواهید بفروشید، خریداری نباشد، آنگاه با مشکل ریسک نقدشوندگی روبرو هستید. علاوه بر این مشکل، اینگونه ریسک میتواند گاهی بسیار هزینه به بار بیاورد، مثلا هنگامی که نرخ مستقیم دارد به سمت صفر میرود و نمی توانید از معامله خارج شوید. ریسک نقدشوندگی میتواند در پی یک واقعه پدید آورنده ریسک بازار ایجاد شده، یا شدت پذیرد.
۵ـ ریسک شبانه:
برای کسانی که روزانه معامله میکنند، ریسک شبانه نگرانی بزرگی است، از این بابت که اتفاقی که در طول شب رخ میدهد، یعنی هنگامی که بازار بسته است، میتواند بهصورت ناگهانی بر ارزش معاملهشان تأثیر بگذارد. این احتمال وجود دارد که با آغاز روز کاری شکاف نرخ رخ دهد و نرخ بازشدن بسیار از نرخ بسته شدن روز گذشته فاصله داشته باشد.
اینگونه شکاف میتواند روی ارزش حسابتان تأثیری منفی بگذارد.
۶ـ ریسک پویایی:
در بازاری که بالا و پایینهای ناگهانی زیاد باشد، ممکن است حدضررتان مرتب خورده شود و کاهش سرمایه سنگینی را تجربه کنید. ریسک پویایی هنگامی رخ میدهد که حدضررهای خروجتان با بازار سازگار نیستند و نمیگذارند معاملهتان با توجه به جزرومد کنونی نرخ، مجال تنفس داشته باشد.
هفت حدضرر پایهای
این مباحث که حدضررها را کجا باید گذاشت به سیستم معاملاتی مربوط میشود. نقاط خروج باید با نقاط ورود هماهنگ باشند و این هم یک مهارت معاملاتی است که باتجربه پیشرفت میکنند. انتخاب حدضرر واقعاً جدای از مدیریت سرمایه است. اما چنان با هم در ارتباط اند که مهم است بهعنوان بخشی از بحثمان نگاهی کلی به حدضررهای مختلف بیاندازیم.
چند نوع حد ضرر داریم که میتوانید آنها را در سیستم معاملاتی خود جای دهید. هفت نمونهای که در زیر آمدهاند، آنهایی هستند که ارزشمندترند.
۱ـ حدضرر اولیه(نخست):
نخستین حدضرری که در آغاز معامله تعیین میکنید، این نوع حدضرر پیش از ورود به بازار تعیین میشود. حدضرر اولیه برای تعیین حجم معامله نیز به کار میرود. این بیشترین ضرری است که در معامله کنونی خود میپذیرید.
۲ـ حد ضرر دنبال شونده:
با پیشرفت بازار، جلو میرود. این حد ضرر این توانایی را میدهد که همزمان با حرکت بازار طبق پیشبینی شما، معاملهتان را در سود قفل کند.
۳ـ حد ضرر مقاومتی:
این یک نمونه حدضرر دنبال شونده است که در روندها کاربرد دارد. این حدضرر درست زیر روند اصلاحی بازگشتی در یک روند تعیین میشود.
۴ـ حدضرر سهمیلهای:
در یک روند هرگاه که به نظر بیاید بازار در حال از دست دادن جنبش است و پیشبینی بازگشت کنید، این حدضرر به کار میرود.
۵ـ حدضرر تکمیلهای:
هنگامی که نرخ وارد محدوده هدف سود شما وارد شده، این حد ضرر را به کار ببرید. همچنین وقتی که بازار هیجانی در یک جهت حرکت میکند و میخواهید که در سود قفل شوید نیز میتوانید آنرا به کار ببرید. معمولا، آنرا هنگامی استفاده کنید که سه تا پنج میله نرخ با قدرت زیادی در جهت پیشبینی تان حرکت کرده باشد.
۶- حدضرر خط روندی:
در یک روند افزایشی خطروند را باید زیر کفهای نرخ رسم کرد و در روند کاهشی بالای سقفهای نرخ، هنگامیکه اینگونه ضررها را تعیین کنید، وقتیکه نرخ در جهت خلاف خط بسته شد، معاملهتان بسته میشود.
۷ـ حدضرر بر پایه خط کانال بازگشتی:
در این نمونه حدضرر با توجه به کانال بازگشتی حدضررها را تعیین میکنید. کانال بازگشتی بسیار به خط روند شبیه است. اما کانالی بسیار دقیق را میان سقفها و کفهای نرخ تشکیل میدهد و معمولا پهنای روند را نشان میدهد. در روند افزایشی حدضرر خارج از کف کانال تعیین میشوند و در روند کاهشی خارج از سقف کانال. برای اینکه حدضرر خورده شود نرخ باید خارج از کانال بسته شود.
دیگر حالتهای ممکن برای تعیین حدضرر نیز معمولاً گرفته شده از همین هفتگونهاند. برای تعیین حدضرر، شما که معاملهگرید باید داوری کنید. این داوری به تجربه شما بستگی دارد و اینکه چگونه معاملهگری هستید. حدضررها را باید بر پایه رویکرد روانی و سطح راحتی خود تعیین کنید.
نکات مهم در قواعد تعیین حدضرر
اگر بازار خیلی زیاد به حدضررتان برخورد میکند، یا خیلی سریع از روندها خارج میشوید احتمالاً اینگونه است که با ترس معامله میکنید. تلاش کنید و خود را از ترس رها نمایید و حد ضررها در نقاط منطقی بازار بگذارید.
حد ضررها را به نسبت حرکت نرخ بازار تعیین کنید و یک نقطه بدون فکر و غیرمنطقی را انتخاب نکنید. بسیاری از معاملهگرها به اشتباه بهگونهای حدضرر را انتخاب میکنند که در صورت خوردهشدن حدضررشان همیشه مقدار دلاری که ضرر میکنند یکسان باشد. کسانی که این کار را میکنند کاملاً نقاط حمایت و مقاومت معناداری را که ضررها باید در آن نقاط باشد نادیده میگیرند.
میتوانید حدضرر نخستتان را سه درصد دورتر از خط حمایت بگذارید.
نخست باید محدوده حمایت را مشخص کنید و آنگاه حد ضررتان را ۳ درصد دورتر از آن حمایت بگذارید.
رویکرد دیگری که میتوانید امتحان کنید این است که حدضررتان را یک واحد دورتر سطح حمایت بگذارید. برای نمونه، در یک روند افزایشی، حد ضررتان را یک واحد پایینتر سطح حمایت بگذارید و برعکس، در یک روند کاهشی، حدضررتان را یک واحد بالاتر از حمایت بگذارید.
قواعد تعیین حدضرر خروج
نگذاشتن حدضرر
اگر اصلاً حدضرر نگذارید، راه شکست را در پیش گرفتهاید. برای نمونه، وقتی که سهام معامله میکنید، اگر حدضرر نگذارید و ضررتان را تا لحظهای نگه دارید که از لحاظ روانی فکر کنید نمیتوانید از معامله خارج شوید چون که ضرر خیلی بزرگ است، در چنین مواقعی سرنوشت خودتان را به آن سهام پیوند زدهاید. امّا ممکن است سهامی هم نباشد که بخواهید روی آن سرمایهگذاری کنید.
برخی سهام تنها برای معامله کوتاهمدت مناسباند، چون تنها از جنبش آنها سود میبریم ممکن است به هیچوجه به مدت طولانی معامله در این سهام را باز نگه نداریم و روی آن سرمایهگذاری نکنیم. اگر میبینید که آرزو میکنید یک معامله عوض شده و خوب شود، درست معامله نمیکنید. برپایه دلایلی که با آنها وارد معامله شدهاید و محل حدضررتان، همواره باید در یک ثانیه بدانید که در معامله خواهید ماند یا از آن خارج خواهید شد.
حد ضرر روانی
در برخی بازارها، بهتر است که هنگام باز کردن معامله، حدضررتان را در بازار تعیین نکنید. برخی بازارسازها حد ضررتان را میبینند و اگر به اندازه کافی معاملهگرهای دیگری هم باشند که حدضرر مشابهی داشته باشند. ممکن است بازارسازها تلاش کنند و حدضررتان را بزنند. آنگاه آنها پول به دست میآورند و نه شما.
در چنین بازارهایی، میتوانید در ذهن خود حدضرر را تعیین کنید و به محض اینکه بازار به آن نرخ رسید خارج شوید. اطمینان حاصل کنید که از دید روانی به اندازه کافی سفت و سخت هستید و انضباط لازم را برای خروج در زمانی که باید، دارید. اگر اینگونه نیستید هنگام باز کردن معامله حدضرر را وارد کنید.
حدضرر متحرک
هیچگاه بر پایه هیجان حدضررتان را جابهجا نکنید، مخصوصاً حدضرر اولیهتان. هنگامی که حدضررهای دنبالشونده جدید تعیین شدند، میتوانید حدضررتان را جابهجا کنید تا در سود قفل شوید. اگر هم به حجم معامله سوددهتان میافزایید، حدضررتان باید به گونهای تنظیم شود که ریسکتان نسبت به حجم معامله جدید، ثابت بماند.
هنگامی که در پی افزایش حجم معامله، حدضررتان را تنظیم میکنید، همیشه حدضررتان را به معامله کنونیتان نزدیک کنید تا ریسک را نسبت به حجم معامله بیشتری که گذاشتهاید ثابت نگهدارید. افزایش در حجم معامله معمولاً در پی افزودن به حجم یک معامله سودده انجام میپذیرد. هنگامی که این کار را انجام دادید، هیچگاه حدضررتان را به عقب برنگردانید، چرا که حجم معامله بیشترتان مستلزم حدضرری نزدیکتر است تا بدینگونه کنترل لازم را بر روی ریسک داشته باشید.
بسیاری از معاملهگرها پیرامون تعیین حدضرر برپایه بازههای زمانی مختلف سؤال میکنند. این روشی پیشرفته است. بهعنوان یک قاعده کلی، همیشه حدضررتان را بر پایه همان بازه زمانی تعیین کنید که با توجه به آن وارد معامله شدهاید. به عبارتی دیگر اگر با توجه به نمودار روزانه ورود به معاملهتان را تعیین میکنید، با همان نمودار روزانه هم حدضرر اولیهتان را مشخص کنید.
این قاعده استثناهایی دارد، اما تنها پس از بهدست آوردن تجربه کافی به این کار دست بزنید. نخست تلاش کنید با کار روی یک بازه زمانی به سودآوری برسید، پس از آن اگر خواستید به بازههای زمانی چندگانه بپردازید.
قواعد تعیین حدضرر خروج
قواعد نگهداشتن معامله در ساعات تعطیلی (طی شب):
هنگامیکه معاملهگرهای روزانه معاملهای را طی شب باز میگذارند، ریسکی را دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد متحمل میشوند. از آنجا که همواره این احتمال وجود دارد که طی آن ساعات اتفاقات پیشبینی ناپذیری رخدهد. اتفاقات ناخواسته میتوانند باعث شوند که بازار با شکاف باز شود و بهگونه بدی بر حساب شما تاثیر بگذارد.
برای نمونه، اگر روی نمودار ۱۵ دقیقهای معامله میکنید، حدضرر و حجم معاملهتان همان بازه ۱۵ دقیقهای خواهد بود. امّا تصور کنید که پنج دقیقه به پایان ساعت کاری مانده و معاملهتان نیز سودده است و بر پایه نمودار ۱۵ دقیقهای در صورت باز نگه داشتن معامله احتمال سود بیشتر نیز وجود دارد.
هنگامی که چنین اتفاقی میافتد، ۵ قاعده را در نظر بگیرید:
۱. معامله باید در آن زمان در سود باشد.
۲. نمودار ۱۵ دقیقهای باید نشان دهد که روندی قوی وجود دارد.
٣. برپایه نمودار روزانه، باید حدضرری جدید تعیین کنید.
۴. از حجم معاملهتان بکاهید تا بر پایه حدضرر جدید که روی نمودار روزانه تعیین میشود ریسکتان بیش از ۲ درصد حسابتان نشود.
۵. روز بعد که بازار باز شد، حتما لحظه باز شدن بازار، معاملهتان را بررسی کنید.
بدینگونه ریسکهای باز نگه داشتن معامله را در نظر گرفتهاید. این کار ریسکتان را از بین نمیبرد، اما آن را کاهش خواهد داد.
مشکل حدضررهایی که خوب انتخاب نمیشوند.
اینکه این نظم و انضباط را داشته باشید که حد ضرری را تعیین کنید و به آن پایبند بمانید، بهتر از آن است که اصلاً حد ضرری نداشته باشید؛ حتی اگر آنرا خیلی خوب انتخاب نکنید. البته، هرچه راهبرد تعیین حد ضررتان بهتر باشد، سودآوری بیشتری خواهید داشت. پس از دیدگاه اقتصادی، بهینهسازی رویکردتان بسیار ضروری است.
رایجترین بدی که انتخاب نامناسب حدضررها به همراه دارد این است که هنگام حرکتهای اصلاحی، بازار به حدضررتان برخورد کرده و سپس در جهت اولیه که در آن معامله داشتید بازگشته و به سرعت به حرکت خود ادامه میدهد. اینکه پشت سرهم بازار به حدضررتان برخورد کند، باعث میشود که با افزودن به نرخ کمیسیون سرمایهتان به باد رود.
به یاد داشته باشید که هیچ راهبرد کاملی برای تعیین حدضرر وجود ندارد و راهی نیز برای زمانسنجی کاملاً دقیق بازار وجود ندارد. هدفتان باید این باشد که کاری کنید که احتمال موفقیتتان بیشتر شود. هنگامی که تجربهتان بیشتر شد درسهایی را که از کار در بازار یاد میگیرید به استراتژی خود خواهید افزود. تجربهای که به دست میآورید، کلید افزایش سودآوری شماست. اما به یاد داشته باشید که همواره حدضررتان را پیش از ورود به معامله تعیین کنید.
بازار به فضایی برای تنفس نیاز دارد، همچنین حدضرری که انتخاب میکنید.
بازار همچون موجودی زنده است که نیاز به تنفس دارد. کم پیش میآید که برای مدت طولانی کاملاً در یک جهت به حرکت خود ادامه دهد. بلکه، در یک جهت حرکت میکند، اصلاح انجام میدهد، دوباره به حرکت خود در روند اصلی ادامه میدهد، اصلاحی دیگر انجام میدهد، و به همین ترتیب حرکت میکند. دم و باز دم میکند، بالا و پایین میشود و شما هم باید این آزادی را به بازار بدهید. حتی در بازارهای جانبی هم بالا و پایین وجود دارد، مثل جزر و مد. بازار مثل طبیعت است، شما هم باید یاد بگیرید که خود را با جزر و مدش هماهنگ کنید.
به این دلیل است که گذاشتن حدضرر در سطوح عمده حمایت نرخ، اهمیت بالایی دارد. معمولاً سطوح حمایت عمده، نشاندهنده واقعیتهایی مهم در بازار هستند که با حجم معامله کافی رخ میدهند و تعیین کننده سطح حدضرر هستند.
حال با پذیرش این واقعیت که بازار پشت سرهم بالا و پایین میشود، چگونه میتوان احتمال خروج مکرر را به خاطر برخورد بازار با حدضررمان و از دستدادن روندی که بالا و پین شدن نرمالی دارد، کاهش داد؟
پاسخ به این پرسش را میتوان در حرکت و جنب و جوش کنونی بازار یافت که با توجه به نرخ حجم و پویایی میتوان آن را به دست آورد. باید اطمینان حاصل کنید که سیستم و رویکردتان این عوامل را به شیوه قابل توجهی در نظر میگیرد به گونهای که حد ضررهایتان فضای کافی را برای تنفس به بازار بدهند.
حدضرر برای این است که شما را از ریسک در امان بدارد، و در عین حال باید آزادی لازم را برای تنفس به بازار بدهد.
کاربرد جنب و جوش کنونی بازار در تعیین حدضرر
به عنوان نکته پایانی پیرامون حدضرر، باید یادآور شوم که استراتژیای که برای تعیین حدضررتان برمیگزینید به گونهای باشد که یک مقدار دلاری دلبخواهی را برای انتخاب حدضرر ملاک قرار ندهید. برای نمونه نگویید که «هنگامی که این معامله ۲۰۰ دلار خلاف جهت معاملهام رفت، خارج میشوم،» یا «حدضررمان را به گونهای میگذاریم که بیش از یک یا دو واحد روی این معامله از دست ندهیم.» اگر یک نقطه خروج تصادفی انتخاب کنید که مستقل از اطلاعات اساسیای باشد که بازار در دسترستان میگذارد، در واقع حرف بازار را نادیده گرفتهاید. اگر بدانید که چگونه باید به حرفهای بازار گوش دهید، خودش به شما میگوید که حدضررتان را کجا قرار دهید.
نخست، بر پایه جنبش کنونی بازار، نقطه مناسب را برای حدضرر مشخص کنید. سپس حجم معاملهتان را به گونهای انتخاب کنید که بتوانید مقدار دلاری را که ممکن است ضرر کنید. تعیین کنید؛ نه برعکس آن.
چگونه دادوستد در بازارهای مالی را فرا گیریم؟
چگونه دادوستد در بازارهای مالی را فرا گیریم؟ رشته های گوناگونی در بازارهای مالی برای بررسی و سرمایه گذاری وجود دارد. عوامل مختلفی از جمله ریسک پذیری افراد، اهداف، سلیقه و علاقه، ریسک و بازدهی و . می تواند در گزینش بازار جهت سرمایه گذاری و دادوستد نقش ایفا کند. چنانچه بپذیریم که دانش اساس و پایه تجارت و دادوستد در بازارهای مالی را تشکیل می دهد، باید این نکته را نیز بپذیریم که برنامه ریزی و روش یادگیری با اهمیت است. در زیر فرایند یادگیری در بازارهای مالی.
چگونه دادوستد در بازارهای مالی را فرا گیریم؟
رشته های گوناگونی در بازارهای مالی برای بررسی و سرمایه گذاری وجود دارد. عوامل مختلفی از جمله ریسک پذیری افراد، اهداف، سلیقه و علاقه، ریسک و بازدهی و . می تواند در گزینش بازار جهت سرمایه گذاری و دادوستد نقش ایفا کند.
چنانچه بپذیریم که دانش اساس و پایه تجارت و دادوستد در بازارهای مالی را تشکیل می دهد، باید این نکته را نیز بپذیریم که برنامه ریزی و روش یادگیری با اهمیت است. در زیر فرایند یادگیری در بازارهای مالی به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است. نمودار فرایند آموزش در بازارهای مالی
۱) مفاهیم سرمایه گذاری:
هدف از ارائه این بخش آشنایی با مفاهیم سرمایه گذاری است. در اینجا به این موضوع اساسی پرداخته می شود که هدف از سرمایه گذاری در بازارهای مالی چیست و چه دیدگاههایی نسبت به آن وجود دارد. همچنین به این بحث پرداخته می شود که چه تفاوتی بین سرمایه گذاری در بخش حقیقی و بخش مالی اقتصاد وجود دارد. در مجموع اهداف، دیدگاهها، رویکردهای گوناگون و مفاهیم سرمایه گذاری به طور آشکار روشن می گردد.
۲) مبانی و مفاهیم بازار:
رشته های گوناگونی در بازارهای مالی برای بررسی و سرمایه گذاری وجود دارد. عوامل مختلفی از جمله ریسک پذیری افراد، اهداف، سلیقه و علاقه، ریسک و بازدهی و . می تواند در گزینش بازار جهت سرمایه گذاری و دادوستد نقش ایفا کند. پس از گزینش بازار، باید پایه ها، مفاهیم و مبانی آن مورد بررسی قرار گیرد، تا بدین ترتیب تصویر روشنی از آنچه سرمایه گذار می خواهد انجام دهد، بدست آید. اساس و بنیاد، چگونگی پدید آمدن بازار و تاریخچه، ساختار، ریسک و بازده، بازیگران بازار، عوامل سازنده بازار، نقش بازار در اقتصاد، چگونگی پیوند اجزاء بازار، ابزارهای دادوستد و دیگر مسائل موضوعات کلیدی در این بخش هستند. همچنین عوامل و پارامترهای گوناگون و موثر بر قیمتها در بازار باید مورد بررسی کامل قرار گیرد.
پس از شناخت مخاطرات و ریسکهای بازار، باید مفهوم ریسک و بازده روشن شود. دیدگاه افرد نسبت به ریسک و نحوه ریسک پذیری به صورت کوتاه بررسی می گردد، اما موضوع مهم در این بحث شناخت مفاهیم ریسک و بازده و ریسک سرمایه گذاری است. محاسبه ریسک و بازده و نیز ارزیابی آن مدنظر قرار می گیرد.
۴) تفسیر و تحلیل بازار:
متغیرهای بسیاری بر عرضه و تقاضای بازار اثر می گذارند. برای پی بردن به چگونگی تغییر قیمتها و تجزیه و تحلیل روابط موجود سرمایه گذار باید با تحلیل و تفسیر بازار مورد نظر آشنایی پیدا کند. سرمایه گذار در یک فرایند و کاوش با بکارگیری اطلاعات در دسترس و داده ها تلاش دارد که روابط را تشریح کرده و نتایجی را بدست آورد. دو روش رایج برای تجزیه و تحلیل و تفسیر بازارهای مالی وجود دارد:
الف) یکی بهره گیری از نمودار قیمتها
ب) و دیگری بکارگیری بنیادهای اقتصادی
۴-۱) تفسیر نموداری (تکنیکی):
در این روش تحلیلی سرمایه گذار تنها بر پایه نمودار قیمتها و پیشینه تاریخی تلاش دارد که تغییرات نرخها و قیمتها را تفسیر نماید. اساس تحلیل تکنیکی بر تفسیر قیمتها و حجم مبادلات استوار است و ابزارهای ریاضی و هندسی در روش تحلیل کاربرد فراوان دارد.
۴-۲) تفسیر بنیادی:
این رویکرد به تحلیل بنیادهای اقتصادی توجه دارد و در آن تلاش می شود که اساس و بنیاد حرکت نرخها و قیمتها مورد بررسی قرار گیرد. تفسیر بنیادی بر این باور است که عرضه و تقاضا تحت تاثیر بنیادهای اقتصادی قرار دارد و با تحلیل آن چشم اندازهای آینده قیمت بدست می آید.
۴-۳) روانشناسی بازار:
این بخش در کنار تحلیل و تفسیر بازار قرار می گیرد و به معامله گر کمک می کند که بتواند رفتار بازار را بهتر تجزیه و تحلیل کند. روانشناسی بازار به این بحث می پردازد که انسانها در دادوستدها چگونه می اندیشند و حرکت قیمتها بر اساس رفتار آنها چگونه قابل تفسیر است. خواندن روانشناسی بازار دیدگاه سرمایه گذار نسبت به دادوستد را گسترده تر می سازد.
۵) نظام تجاری و دادوستد:
هر فعالیت تجاری پس از ارزیابی ریسک و بازده طرح نیاز به تدوین نقشه تجاری و برنامه ریزی دارد. در این بخش سرمایه گذار باید نمای روشنی از آینده و چشم اندازهای کسب و کار داشته باشد و بر اساس آن چگونگی اداره سرمایه را ترسیم نماید. بخشها و اجزایی که نظام تجاری و دادوستد را به یکدیگر پیوند می زنند تا بدان وسیله سرمایه گذار در چارچوب آن فعالیت نماید مورد بررسی قرار می گیرند.
۵-۱) مدیریت دارایی:
یکی از اجزاء نظام تجاری و دادوستدی نحوه اداره دارایی و سرمایه است که میزان دارایی را با ریسکهای کسب و کار متناسب و متعادل می سازد. تعادل بین سرمایه و ریسكهای بازار بخشی از مهارت سرمایه گذار در جهت مدیریت سرمایه گذار را دربرمی گیرد. مدیریت دارایی فرایند تحلیل میزان حجم دادوستد با توجه به ریسک و عامل بالقوه سود می باشد.
کنترل و مدیریت ریسکهای کسب و کار بخش مهمی از کامیابی و موفقیت در تجارت به شمار می آید. هرچند ریسکها می توانند مهار و مدیریت شوند، اما آنها هرگز به طور کامل نمی توانند از میدان بازی زدوده و حذف شوند.
۶) اصول و قوانین دادوستد:
در هر تجارتی پایه ها و اصولی وجود دارد که یادگیری آنها از دیدگاه کلان به سرمایه گذار یاری می رساند.
۷) روانشناسی فردی و بهداشت روانی:
این بخش به تصمیم گیریهای سرمایه گذار و رفتار وی در مدیریت سرمایه گذاری می پردازد. کنترل احساسات و رفتار سرمایه گذار در مواجه با تجارت مورد بررسی قرار می گیرد.
۸) آشنایی با روش نگارش تفسیر بازار:
اصول و روش ثبت و نگارش تحلیل موضوعی است که در اینجا بررسی می گردد.
۹) بکارگیری راهبردهای دادوستد:
خط مشی و سیاست تجاری در این بخش مورد بحث قرار می گیرد. راهبردها و خط مشیهای بسیاری برای دادوستد در بازارهای مالی وجود دارد. سرمایه گذار باید با مخاطرات و مزایای هر راهبرد آشنا شود و با توجه به نظام تجاری و دادوستدی خود تصمیم بگیرد که چه راهبرد (هایی) را برای خود برگزیند.
۱۰) کارآموزی و آزمون راهبردها:
پس از شناخت کامل تحلیل و تفسیر بازار و آشنایی با راهبردهای آن نیاز است که در دنیای آزمایشی سرمایه گذار فرایند تجاری و دادوستد خود را آزمون نماید. شبیه سازی الگوی تجاری در یک دوره زمانی مهترین بخش فرایند آموزش و یادگیری را تشکیل می دهد.
۱۱) پژوهش در بازار:
اکنون سرمایه گذار می تواند در ادامه یادگیری، تجربیات و اندوخته های علمی خود را در قالب مشخص به نگارش درآورد. پژوهشهای آماری در زمینه های گوناگون می تواند در دستور کار قرار گیرد.
"اطلاعات به طور نسبی کم ارزش می نمایند، مگر آنکه باتجربه و کارآزمودگی آمیخته شوند. کلارنس دی، ۱۹۲۰
منبع:مؤسسه آموزش و پژوهش های اقتصادی
ارسال توسط کاربر محترم سایت : omidayandh
بازار سهام خارجی چیست؛ آموزش کامل سرمایه گذاری در استاک مارکت
بازار سهام یکی از قدیمی ترین مارکت های دنیا است که تاریخچه آن به اواسط قرن 1500 میلادی بر می گردد. تمام افرادی که در بازارهای مالی فعالیت می کنند، نسبت به تنوع دارایی های مختلف درون بازارهای مالی آگاهی دارند.
بازارهای مالی به دسته ها و گروههای مختلفی مثل بازار سهام، بازار اوراق قرضه، بازار فارکس، بازار مشتقات و بازار ارزهای دیجیتال و غیره تقسیم بندی شده اند.
هر معامله گری بسته به اینکه در کدام مارکت علاقه و مهارت دارد و یا اینکه چه مقدار حاضر به ریسک کردن است، یکی از موارد بالا را انتخاب می کند. در یکی دیگر از سری مقالات بخش فارکس وبسایت دنیای ترید، در خدمت شما هستیم تا این بار بازار سهام خارج را برای شما توضیح دهیم.
نکاتی که در این مقاله ارزشمند با هم مرور خواهیم کرد، به شرح زیر می باشد:
تاریخچه بازار سهام، بازار سهام خارجی چیست، انواع سهام ها، چرا باید سهام های خارجی را ترید کنیم، روشهای سرمایه گذاری در بورس خارجی، چطور می شود از طریق سهام ثروتمند شد، نحوه محاسبه سود سهام، برخی اصطلاحات متداول بازار سهام، نحوه تحلیل سهام های خارجی، روش های انتخاب سهام ارزشمند، روش صحیح مدیریت ریسک در بازار سهام و نتیجه گیری.
تاریخچه بازار سهام
گفته می شود واژهٔ بورس از نام خانوادگی شخصی به نام واندر بورس وام گرفته شده که در اوایل قرن پانزدهم میلادی در شهر بروژ بلژیک میزیسته و صرافان شهر در مقابل خانهٔ او گرد هم میآمدند و به دادوستد کالا، پول و اوراق بهادار میپرداختند. این نام بعدها به کلیهٔ اماکنی اطلاق شد که محل دادوستد پول، کالا و اسناد مالی و تجاری بودهاند.
سال ۱۴۶۰ میلادی اولین مرکز بورس اوراق بهادار جهان، در شهر Antwerp بلژیک تأسیس شد. اما رسمیت بورس اوراق بهادار با انتشار سهام کمپانی هند شرقی هلند در سال ۱۶۰۲ میلادی در بورس آمستردام شکل گرفت. البته کمپانی هند شرقی هلند اولین شرکت سهامی بهشمار نمیآید، بلکه اولین شرکت سهامی در سال ۱۵۵۳ میلادی با نام مسکوی در روسیه ایجاد شد.
بازار سهام خارجی چیست؟
بازار سهام خارجی اشاره به مارکتی عمومی دارد که در آن امکان خرید و فروش و ترید سهام شرکت های خارجی هم به صورت فرابورس و هم فیزیکی، وجود دارد. در فرهنگ غرب به خصوص ایالات متحده امریکا به بازار سهام یا استاک مارکت، Equity مارکت هم گفته می شود.
در حقیقت با خریدن سهام ها شما بخشی از مالکیت آن کمپانی را به دست می آورید و بازار سهام به نوعی خرید و فروش مالکیت اینگونه دارایی های قابل سرمایه گذاری نیز می باشد. البته اگر ساکن ایران هستید این نوع خرید و فروش سهام برای شما کمی مشکل است و بهتر است با باز کردن یک حساب نزد یک بروکر رگوله و معتبر، از اختلاف قیمت خرید و فروش سهام ها که اصطلاحا به آن CFD گفته می شود کسب سود کنید.
بازار سهام نقش بسیار مهم و حیاتی در چرخه اقتصاد کشورهای آگاه و مترقی دارد. دلیل این مسئله هم این است که با خرید سهام، سرمایه بسیار خوبی وارد شرکت ها می شود و به آنها امکان بزرگتر شدن در چرخه رقابتی دنیای امروز را می دهد.
انواع سهام ها
بسته به اینکه سهام ها را از چه زاویه ای نگاه کنید، آنها به دسته های متفاوتی تقسیم می شوند. اگر از لحاظ بخش یا Sector به آنها نگاه کنید، شامل سهام های بخش انرژی، صنایع بزرگ، مراقبت های بهداشتی، مالی، IT و غیره می شوند.
اگر با دید وسعت سرمایه و بزرگی کمپانی به سهام ها نگاه کنید، شامل سهام های بسیار بزرگ یا مگا، سهام های بزرگ، متوسط، کوچک و خیلی کوچک می شوند. ولی در کل گفته می شود سهام ها در واقع به دو دسته سهام های عادی یا Common shares و سهام های ممتاز یا Preferred shares تقسیم بندی می شوند.
به طور عمومی وقتی صحبت از سهام ها می شود، بیشتر منظور سهام های عادی است. اگر دنبال تفاوت این دو نوع سهام هستید، باید به شما بگوییم که بیشتر تفاوت آنها در حق رای سهامداران و سود سهام ها در مجامع مالی آنها می باشد.
دلایل زیادی می تواند وجود داشته باشد که چرا اشخاص وارد بازار سهام نیویورک، توکیو یا لندن می شوند. بسته به تیپ شخصیتی هر فردی، دلایل متنوعی برای ترید سهام ها وجود دارد. به عنوان مثال برخی افراد بازار ملک را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند. برخی دیگر بازار ارزهای بین المللی فارکس، بعضی بازار اوراق قرضه، برخی بازار کامودیتی و غیره.
به عنوان مثال افرادی که تمایل به بازگشت سود کمتر و ریسک کمتری دارند، بازار اوراق قرضه را انتخاب می کنند. برخی دیگر اما به دنبال ریسک های بیشتر برای سودهای بزرگتر هستند، آنها بازار سهام های خارجی را انتخاب می کنند.
برخی افراد بازنشسته تمایل دارند سرمایه شان را در بازار سهام گذاشته و کسب سود کنند. از آنجا که در کشورهای متمدن، نرخ های سود بانکی به طور متوسط پایین تر از 3% هستند، مردم تشویق به سرمایه گذاری در بازارهایی مثل سهام می شوند.
برخی دیگر برای سبقت گرفتن از تورم، وارد بازار سهام می شوند. مثلا اگر تورم کشوری 3% باشد، سرمایه گذاران با ورود به بازار سهام می دانند که در شرایط عادی اقتصادی، قادر خواهند بود حداقل 10% از مارکت سهام سود به دست بیاورند. در کل افراد برای شکست تورم، رشد سرمایه و داشتن یک درآمد دوم، وارد بازار سهام می شوند.
بهترین کار قبل از ورود به بازار سهام این است که از خودتان این سوال هوشمند را بپرسید: دلیل اینکه می خواهم وارد بازار سهام بشوم، چیست؟
روشهای سرمایه گذاری در بورس خارجی
درست مثل سرمایه گذاری در بازار فارکس که شما به یک بروکر فارکس نیاز دارید، در اینجا هم به همین شکل شما باید یک بروکر مورد اعتماد و رگوله سهام پیدا کنید.
برای اطلاعات بیشتر درباره بروکر، مطالعه این مقاله پیشنهاد می شود: بروکر چیست؟
سپس بعد از پیدا کردن یک بروکر رگوله، شما باید یک حساب نزد بروکرتان باز کنید. در حقیقت بدون داشتن یک بروکر، شما نمی توانید سهام ها را ترید کنید. سپس شروع به تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و روانشناسی بازار کنید و تمام نکاتی را که در بازار فارکس و برای ترید یک دارایی انجام می دهید، انجام دهید.
حد ضرر و حد سودتان را مشخص کنید و ریسکتان را به بهترین شکل مدیریت کنید.
چطور می شود از طریق خرید سهام های خارجی ثروتمند شد؟
پاسخ این سوال در زمره پاسخهای به اصطلاح چند میلیون دلاری است. اینکه چطور می شود از طریق خرید و فروش سهام های خارجی ثروتمند شد، به فاکتورهایی مختلفی بستگی دارد. اول از همه شما باید دانش و آگاهی مورد نیاز برای ورود به این عرصه را داشته باشید. روشهای تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و رواشناسی بازار را فرا بگیرید.
اگر می توانید یک مربی آگاه که خودش سهام ها را ترید می کنید را استخدام کنید. سپس به توصیه مربی تان، یک حساب دمو باز کنید و آموخته های تان را در عمل بسنجید. کتابهای معامله گران موفق بازار سهام مثل وارن بافت را مطالعه کنید و به رهنمودهای آنان به دقت گوش فرا دهید.
درست است که خرید و فروش سهام همراه با ریسک است ولی اگر بالا و پایین های این مارکت را بیاموزید، سودهای بسیار عالی در انتظار شما است. یکی از نکاتی که توسط بزرگان مارکت سهام برای ثروتمند شدن در این بازار توصیه می شود، پیدا کردن سهام خوب، خریدن و سپس نگه داشتن این سهام برای بازه زمانی طولانی است.
نحوه محاسبه سود سهام های خارجی
نحوه محاسبه سود سهام های خارجی بسیار ساده و آسان است. فرض کنید کل سرمایه شما 20.000 دلار است. شما قصد دارید 5000 دلار از سرمایه تان را برای خرید سهام یک شرکت تکنولوژی محور سرمایه گزاری کنید.
اگر فرض کنید که قیمت هر سهم 10 دلار باشد، شما قادر خواهید بود 500 سهم این شرکت را خریداری کنید. حال فرض کنید بعد از چند ماه، قیمت این سهم به 15 دلار افزایش پیدا می کند. این 5 دلاری که روی سهم شما رفته، سود شما می باشد. خیلی ساده، شما توانستید ظرف چند ماه، 2500 دلار سود کنید.
برخی اصطلاحات متداول بازار سهام
اگر قصد معامله کردن در بازار سهام های خارجی را دارید، باید با اصلاحات آنها آشنا شوید. ما در این قسمت برخی از مهمترین اصطلاحات بازار سهام را به شما یاد خواهیم داد.
Annual Report به معنی گزارش سالانه است.
Averaging Down به معنی میانگین کم کردن است.
Bear Market به معنی بازار نزولی است که با علامت خرس نشان داده می شود.
Bull Market به معنی بازار صعودی است که با علامت گاو نشان داده می دشود.
Broker به معنی کارگزار است.
Dividend به معنی سود سهم است.
Quote به معنی آخرین قیمت سهام است.
Share Market یا Equity Market به معنی بازار سهام است.
Bid Price و Ask Price به معنی قیمت خرید و قیمت فروش سهم است.
Order به معنی سفارش است.
Trading Volume به معنی حجم معامله است.
Market Capitalization به معنی ارزش هر شرکت در بازار سهام است.
Intra-Day Trading به معنی خرید و فروش در همان روز یا خرید و فروش روزانه است.
IPO یا Private Company به شرکت های خصوصی که برای اولین بار وارد بازار سهام می شوند یا همان عرضه اولیه ها گفته می شود.
Blue Chip Stock به سهام های بسیار ارزشمند شرکت های بزرگ و سودده ای گفته می شود که بالای دهه ها است به سهامدارانشان سود پرداخت کرده اند.
Book یا Order Book یک دفترچه سوابق الکترونیکی است که سفارشات خرید و فروشی که مختص آینده است یا اصطلاحا Pending Orders ها را به شما نشان می دهد.
اولین نکته ای که باید خوب به خاطر بسپارید این است که تحلیل سهام های خارجی یک فرآیند است. فرقی نمی کند که شما سرمایه گذاری هستید که فقط به دنبال رشد شرکت می باشد یا در جستجوی ارزش کمپانی است. اولین قدمی که باید بردارید این است که سعی کنید ذهنی کاوش گر پرورش دهید.
مهمترین اقدامی که باید بکنید این است که شما باید یاد بگیرید که چه سمهی را و در چه قیمتی، باید بخرید. معمولا تحلیلگران روی یک صنعت یا یک بخشی خاص، متمرکز می شوند. سپس در آن بخش خاص، آنها روی منتخبی از شرکت ها تمرکز می کنند. بعد، آنها عملکرد شرکت مربوطه را از صورت حساب های مالی اش، ارزیابی می کنند.
در ادامه آنها درباره رقبای آن شرکت و محصولاتش، اینکه مواد اولیه اش را از کجا تهیه می کند و غیره، تحقیق می کنند. همیشه سعی کنید چندین شرکت را در یک صنعت با هم بررسی و مقایسه کنید. برخی از سرمایه گذاران حتی از شرکت مورد نظر دیدن هم می کنند. برخی معامله گران حتی با مدیر شرکت و مقامات آن کمپانی هم گفت و گویی می کنند تا اطلاعات دست اولی کسب کنند.
برخی ها استراتژی بالا به پایین را به کار می گیرند. یعنی اول از صنعت شروع می کنند تا به شرکت سودده برسند. در حالیکه برخی دیگر استراتژی پایین به بالا را می پسندند.
بعضی از سرمایه گذاران از روش تحلیل کسب و کار استفاده می کنند. بدین معنی که روی نقاط قوت و ضعف آن شرکت متمرکز می شوند. بارها پیش آمده که یک شرکت قوی درون یک صنعت ضعیف بوده و بالعکس یک شرکت ضعیف در یک صنعت قوی، ضررده از آب درآمده است.
در کل تحلیل ها یا تکنیکال هستند و یا فاندامنتال. تحلیل فاندامنتال فارکس به شما کمک می کند آگاه شوید که چه سهمی را باید بخرید و تحلیل تکنیکال فارکس به شما کمک می کند که کی آن سهم را باید خریداری کنید. در تحلیل تکنیکال فراموش نکنید که از روش T.A.E استفاده کنید.
معرفی قانون طلایی T.A.E در تحلیل تکنیکال
معنی قانون طلایی T.A.E به صورت کلمه به کلمه؛ T به معنی روند یا Trend است. A به معنی Area of Value می باشد و E هم Entry Trigger شما است. خیلی ساده ابتدا روند را شناسایی کنید و برای ورود به معامله منتظر باشید تا قیمت دارایی یا سهام مورد نظر شما به منطقه ارزشمند یا آن جایی که قیمت به صرفه می باشد برسد، سپس وارد مرحله سوم یعنی ماشه چکانی شوید و سهامتان را خریداری کنید.
روش های انتخاب سهام ارزشمند
برای اینکه بتوانید سهام های ارزشمندی شناسایی و انتخاب کنید، ابتدا باید خودتان را خوب بشناسید. قرن ها پیش در ورودی معبد دلفی یونان باستان نوشته شده بود: خودت را بشناس. اهمیت این نکته در بازارهای مالی به خصوص بازار سهام هم صدق می کند.
چون هدف ما در این مقاله معرفی بازار سهام خارجی و روشهای سرمایه گذاری در آن می باشد، در این قسمت به طور مختصر به روشهای انتخاب سهام ارزشمند می پردازیم.
1- مقدار ریسکی که حاضرید بکنید را بسنجید.
2- روش و متد سرمایه گذاری تان را مشخص کنید.
3- قبل از خرید سهام، درباه شرکت ها و صنایع خاص، خوب تحقیق کنید.
4- از ابزار بسیار خوب و به اصطلاح ذره بین سهام ها برای فیلتر کردن آنها، استفاده کنید.
5- سهام های سودده را از طریق سودهایی که در گذشته داده اند، انتخاب کنید.
6- فراموش نکنید که با سرمایه کم شروع کنید.
روش صحیح مدیریت ریسک در بازار سهام
در بازار سهام یک رابطه بسیار قوی بین مقدار ریسکی که می کنید و بازگشت سودتان وجود دارد. یعنی هرچه بیشتر ریسک کنید، به همان نسبت بیشتر سود خواهید کرد. ولی کار به همین سادگی ها هم نیست و این مقدار ریسک، نیازمند علم و دانش و آگاهی مالی است.
در بازرهای مالی اصطلاح مدیریت ریسک اینگونه بیان می شود: به فرآیند تشخیص ریسک و چیدمان استراتژی در مقابل آن برای کاستن از دنیایی از ریسک در دادوستد وجود دارد مقدار ضررهای تان، مدیریت ریسک گفته می شود.
در این قسمت ما چند روش ساده ولی بسیار کارآمد را به شما معرفی خواهیم کرد:
1- همیشه سعی کنید روند را دنبال کنید. یک اصطلاح بسیار سودمند در بازارهای مالی وجود دارد که می گوید: روند دوست شما است. این اولین گام برای مدیریت ریسک در بازار سهام است.
2- همیشه در بازار سهام گفته می شود که یک سبد از دارایی های متنوع داشته باشید. این بدین معنی است که تمام تخم مرغ های تان را در یک سبد نگذارید.
3- همیشه از دستور حد ضرر در تمام معاملاتتان استفاده کنید. چه بسیارند معامله گرانی که بدون Stop Loss تمام سرمایه شان را به باد داده اند.
4- در راستای حمایت و حراست از سودهایتان، از دستور حد ضرر پله ای استفاده کنید.
5- برای بهینه سازی سطح ریسکتان، همیشه سایز پوزیشن تان را صحیح انتخاب کنید.
6- هرگز با پول قرضی وارد مارکت سهام نشوید این کار استرس شما را بسیار بالا می برد. همیشه توصیه شده، با سرمایه ای ترید کنید که اگر از بین رفت، به شما آسیب جدی وارد نشود.
نتیجه گیری
بازار سهام یکی از مهترین ترکیبات و اجزای لاینفک حیاتی در اقتصاد تمام کشورهای پیشرفته و مترقی است. بازار سهام مناسب افرادی است که به دنبال ثروتمند شدن هستند. اگر شما خودتان را کاملا مجهز به دانش روز مختص بازارهای مالی مخصوصا بازار سهام کنید، می توانید ثروت کلانی به جیب بزنید. ولی این امر، مستلزم یادگیری و آموزش توسط یک مربی خوب که خودش تریدر به نامی هست، می باشد. به علاوه شما نباید قدرت تمرین و تکرار در یک حساب دمو را دست کم بگیرید.
دیدگاه شما