آیا باید از فروش و صادرات نفت خام و گاز طبیعی خوشحال باشیم؟ +نمودار
مسئولان نشان دادهاند که نگاهشان به نفت و گاز بههیچعنوان راهبردی و سرمایهای نیست.متاسفانه در دولت یازدهم فروش بیشتر نفت خام و گاز طبیعی بهعنوان دستاوردی بیبدیل و خوشایند به مردم معرفی شده است.
به گزارش مشرق، آمارهای رسمی نشان میدهد وابستگی مقداری بودجه به نفت بهمراتب نسبت به سالهای گذشته افزایش بیشتری داشته است. سرمایهای ندیدن کالای نفت باعث شده است که ما به هر قیمت حاضر به فروش نفت باشیم و از طرف دیگر هیچ راهکاری حتی میانمدت مشخصی برای نیل به تولید ارزشافزوده از طریق نفت و گاز نداشته باشیم. این در حالی است که در دولت فعلی نسبت هموغم وزیر محترم نفت صرفاً در مسئله قراردادهای جدید نفتی و کوتاه کردن دست متخصصان داخلی بوده است.
از زمانی که نفت برای نخستین بار در سال 1287 شمسی توسط دارسی در مسجدسلیمان کشف شد، این عنصر ارزشمند و بدبو به موضوعی مهم و اساسی در محافل مختلف کشور تبدیلشده است. آنچه عیان است منافع حاصل از دارا بودن این ثروت خدادادی برای کشورهای دارنده و خریدار آن است. بهطورکلی کشف نفت در تاریخ بشر را شاید بتوان یکی از مهمترین نقاط عطف اقتصادی بشر بهحساب آورد. پرواضح است که بهرهبرداری از منافع این منبع عظیم الهی هم در سبد دارندگان و هم تقاضاکنندگان آن است. اما سؤالاتی همواره در سطح مباحثات علمی در زمانهای مختلف مطرح بوده است؛ توزیع منافع دارندگان و متقاضیان نفت به چه شکلی بوده است؟ نگرش مسئولان کشور ما به مادهای که «طلای سیاه» لقب گرفته است چگونه است؟ کشورهای دارنده این منبع مفت بدبو باید به چه شکلی از آن بهرهمند شوند که حداکثر منافع اقتصادی را برای ملتهای آنان به ارمغان بیاورد؟ اصولاً نفت از چه نوع کالاهایی هست و باید چه نگاهی به آن داشت؟ چرا مسئولان ما از فروش نفت کشور خوشحال میشوند و از آن بهعنوان مهمترین دستاورد خود نام میبرند؟ آیا علت این است که نفت بدبو هست و باید هر چه زوتر از آن خلاصی پیدا کرد؟ در ادامه بهصورت مختصر پاسخ سؤالات مطرح میشود.
- اهمیت راهبردی نفت و گاز بر کسی پوشیده نیست. باید درک کرد که نفت مهم بود، هست و خواهد بود، چراکه در سالهای اخیر نگاههایی کارشناسی بر پایان اهمیت نفت و گاز و به طور کلی سوختهای فسیلی تأکید میکند که از نظر نگارنده یک تهاجم نرم فکری است. چه چیز مهمتر از اینکه طلای سیاه را بدبو معرفی کنیم و به ثمن بخس به فروش برسانیم؟ در اهمیت سوختهای جایگزین فسیلی تردیدی نیست و اینکه کشور باید هر چه سریعتر به سمت پیشرفت تکنولوژی در این عرصهها حرکت کند، اما این بدان معنا نیست که دیگر سوختهای فسیلی و مخصوصاً نفت و گاز اهمیت خود را از دست 3دادهاند. دادههای رسمی خلاف این نظر را بیان میکنند. برای درک این مسئله کافی است به چند آمار که در زیر ارائه میشود دقت کنیم(همه آمارها مربوط به پایگاه آماری بانک جهانی میباشد.
الف) روند مصرف انرژی در دنیا سیر کاملاً صعودی داشته و دارد.
ب) مصرف سوختهای فسیلی در سالهای اخیر بیش از 80% مصرف انرژی را شامل میشود
ج) سوختهای غیر فسیلی و نو کمتر از 20% مصرف انرژی دنیا را تصاحب کردهاند.
د) نفت خام و گاز طبیعی به ترتیب 45% و 25% مصرف انرژی دنیا را در برمیگیرند.
سؤال این است که منابع فسیلی که هنوز هم حرف نخست را در سبد مصرف انرژی دنیا با قاطعیت میزنند چرا باید مورد بیمهری قرار بگیرند بهگونهای که تصور شود دیگر زمانه، زمانه تولید و داشتن منابع فسیلی نیست و انرژیهای نو بهخوبی جای آنها را پرکردهاند. دقت شود که نگارنده به اهمیت جایگاه انرژیهای نو و نگاه راهبردی به آنان برای آینده کشور کاملاً واقف است و به آن اعتراف میکند، مسئله بیارزش کردن سوختهای فسیلی و علیالخصوص نفت و گاز در نگاه کشورهای دارنده است که تبعات قیمتی و درآمدی زیادی برای دارندگان آنها به همراه داشته است.
.1 مسئولان در کشور ما نشان دادهاند که نگاهشان به نفت و گاز بههیچعنوان راهبردی و سرمایهای نیست و اتفاقاً نفت و گاز را کالاهایی مصرفی و بدون قابلیت تبدیل به ارزشافزودههای فراوان میدانند. این مسئله را از آنجایی میتوان دریافت که همواره مسئولان اجرایی کشور و مخصوصاً در دولت یازدهم فروش بیشتر نفت خام و گاز طبیعی بهعنوان دستاوردی بیبدیل و خوشایند به مردم معرفیشده است.
.2 سرمایهای ندیدن کالای نفت باعث شده است که ما به هر قیمت حاضر به فروش نفت باشیم و از طرف دیگر هیچ راهکاری حتی میانمدت مشخصی برای نیل به تولید ارزشافزوده از طریق نفت و گاز نداشته باشیم. این در حالی است که در دولت فعلی نسبت هموغم وزیر محترم نفت صرفاً در مسئله قراردادهای جدید نفتی و کوتاه کردن دست متخصصان داخلی بوده است (حتی آنجایی هم که میخواهیم خام فروشی کنیم با متخصصان داخلی این کار را انجام نمیدهیم و اولویت را به شرکتهای بدسابقه نفتی دنیا میدهیم) و هنوز هم به سرانجام خاصی نرسیده است. اما چرا مسئولان اجرایی کشور و بهتبع مردم ایران دوست دارند که ما صادرات نفت بیشتری داشته باشیم؟ آیا مزایای این کار و واقعیتهای اقتصادی کشور را باید فراموش کرد و نفت نفروخت؟
.3 قاعدتاً حصر عقلی بیان میکند که مسئولین ما به دلایل زیر باید از فروش نفت خام و گاز طبیعی کشور خوشحال باشند:
.a تأمین نیازهای بودجهای و درآمدی کشور: این استدلال به دلایل چندی قابل خدشه است. اولاً قاعدتاً و بر اساس اسناد بالادستی نظام در حوزه اقتصادی و راهبردهای منطقی نباید نیاز بودجهای و درآمدی دولتها به یک منبع پایانپذیر وابسته باشد. این حرف از آنجایی اهمیت پیدا میکند که خود مسئولان نظام همواره بر این مهم تأکید دارند که ما نباید به نفت وابسته باشیم و هیچ کارشناس اقتصادی و مسئولی در جمهوری اسلامی پیدا نمیشود که موافق وابستگی بودجه کشور به نفت و معایب آن باشد. ثانیاً واقعیت ماجرا چیزی غیر از آن را نشان میدهد. آنچه مسئولان دولتی بارها بر آن تأکید کردهاند این است که وابستگی بودجه به نفت کمتر شده است(هرچند که رکورد کمترین وابستگی بودجه به نفت مربوط به سال 1388 میباشد)، اما اولاً در سال 96 نسبت به سال 95 رشد 10% داشته است و ثانیاً وابستگی مقداری بودجه به نفت بهمراتب نسبت به سالهای گذشته افزایش بیشتری داشته است. مطابق آمار ارائهشده در بودجه سال 96 با نفت 50 دلاری ما باید روزانه حدود 1.8 میلیون بشکه در روز نفت به فروش برسانیم که نشان از وابستگی مقداری بیشتر بودجه به نفت است. این عدد در سال 94 چیزی حدود 1.2 میلیون بشکه در روز بوده است. آنچه اهمیت دارد این است که نفت سرمایه است و ما برای تأمین بودجه جاری کشور سرمایه کشور را به مقدار بیشتری میفروشیم تجارت نفت خام چه مزیتهایی دارد؟ که هزینههای جاری را تأمین کنیم. این یعنی وابستگی مقداری به نفت در بودجه بیشتر شده است که عمق فاجعه را بیشتر نشان میدهد، حال چه اهمیتی دارد در این شرایط که ریال وابستگی چقدر باشد؟(هرچند که نشان داده شد که همان وابستگی ریالی هم شیب فزایندهای گرفته است). آیا واقعاً در این شرایط وابستگی بودجه جاری کشور به نفت کمتر شده است؟ آیا سرمایه مملکت که مربوط به نسلهای آینده نیز میباشد با سرعت بیشتری سوخت نمیشود؟ ازیکطرف تمامی کارشناسان و مسئولین اجرایی کشور بر قطع و کاهش وابستگی بودجه به نفت سخن میرانند و از طرف دیگر برای تأمین بودجه مقدار بیشتری از سرمایه کشور را به قیمت ناچیز به حراج گذاشتهایم و سر آخر هم ندای کاهش وابستگی بودجه به نفت را هم سر میدهیم که به هیچ صورت قابل توجیه نیست.
.b حفظ جایگاه ایران در بازار نفت دنیا که بهتبع میتواند قدرت اقتصادی و سیاسی برای کشور به ارمغان بیاورد. این دلیل شاید مهمترین دلیلی باشد که بهوضوح مسئولان اجرایی کشور به اهمیت آن تکیه میکنند و بر آن پافشاری دارند. جالبتر اینکه کارشناسان اقتصادی نیز در این مسیر با آنها همنوا هستند و همواره بر این آن تکیه میکنند. بهعنوان مثال آقای زنگنه که اجلاس اخیر اوپک را کارنامهای درخشان در دوران خود معرفی میکند و از سوی طرفداران خود بهعنوان ژنرال نفتی یاد میشود بیان میکنند: «در صورت لغو تحریمهای بینالمللی علیه اقتصاد و صنعت نفت ایران، تهران میتواند ظرف دو ماه صادرات و تولید نفت خود را یکمیلیون بشکه در روز افزایش دهد و کاهش قیمتهای نفت تأثیری برافزایش تولید و صادرات ندارد.
ما همچنان این کار را انجام میدهیم و آنچه برای من اهمیت دارد، سهم ما در بازار است.»(11 آذر 93 در مصاحبه با بلومبرگ) مانند این مورد در بیانات مسئولان و کارشناسان و حتی عموم مردم بهوفور یافت میشود که ما باید سهم خود را از بازار نفت از دست ندهیم چراکه باعث کمتر فروخته شدن نفت، کاهش قدرت اقتصادی و کاهش قدرت چانهزنی کشور در امور بینالمللی میشود. اما واقعاً مسئله این است؟!
سخن اصلی این است که اگر نفت سرمایه است و برای آیندگان هم میباشد چرا باید برای از دست رفتن جایگاه ایران در بازار فروش سرمایه بین نسلی خود ناراحت باشیم؟ بر اساس چه دلیل و منطقی اگر جایگاه خود را در بازار فروش نفت حفظ کنیم قدرت چانهزنی بالاتری داریم؟ جالب است که کشورهایی مانند ژاپن و آلمان که از برترین اقتصادهای دنیا هستند از یک طرف در صدر کشورهای واردکننده نفت و از طرف دیگر در انتهای جدول دارندگان نفت به شمار میآیند بهطوریکه جمع هر دو کشور به 0.5% هم نمیرسد. قدرت چانهزنی ژاپن و آلمان در اقتصاد دنیا و تصاحب بازارهای دنیا به دلیل حفظ جایگاه آنان درفروش سرمایههای کشورشان است یا اتفاقاً سیاستهای درست آنان در استفاده از منابع نفت و گاز کشورهای دیگر برای تولید ارزشافزوده؟
هیچوقت دلیل منطقی برای حفظ جایگاه کشور در بازار نفت نمیتوان پیدا کرد، الا اینکه جنگ نرم فکری در جهل به اهمیت و جایگاه نفت در کشورهای دارنده آن رواج داده است و روز بروز هم شدیدتر میشود. از طرف دیگر حجم ذخایر نفت کشور نیز مسئله اساسی دیگر است که باید در آیندهنگری موردتوجه قرار بگیرد. مطابق آخرین آمار رسمی کشور بر اساس ترازنامه انرژی نفت ایران تا 125 سال آینده به اتمام خواهد رسید. این خود بزرگترین زنگ خطر برای آینده اقتصادی کشور است. اگر بپذیریم که تا 125 سال آینده نفت ایران تمام میشود، آیا باید در جنگ جاهلانه فروش بیشتر نفت که همان سرمایه بین نسلی است بیفتیم و بدون توجه به آینده راهبردهای کلان ما نیز یک طرف ماجرا باشیم؟
نتیجهگیری: جهل به منابع در دسترس نفت و گاز و اهمیت راهبردی آن باید در برنامههای کلان اقتصادی کشور موردتوجه جدی قرار بگیرد. بهگونهای که مردم از فروش و صادرات نفت خام و گاز طبیعی کشور خوشحال نشوند و مسئولین از سرمایه فروشی بهعنوان بزرگترین دستاورد خود نام نبرند. این یعنی فرهنگ تولید ارزشافزوده در کشور وجود ندارد و مسئولین این تفکر منسوخ و توسعهنیافته را به مردم تحمیل و تزریق میکنند. مطابق برخی مطالعات کارشناسی شده در کشورهای توسعهیافته از هر بشکه نفت خام معادل 1300 دلار ارزشافزوده تولید کرده و به کشورهای دیگر صادر میکنند. نفت را با 50 دلار خریده(اگر پول آن پرداخت شود که الآن قابلدسترسی نیست) و سپس مشتقات تولیدشده از آن را به خود ما میفروشند و ما از این فرآیند احساس شادمانی ملی هم میکنیم. جالب آنجاست که عمده تقاضاکنندگان کالا از کشورهای توسعهیافته همان دارندگان ذخایر بدبوی نفت هستند. به نظر میرسد نگاه حاکم بر مجموعه مدیریتی نفتی کشور همچنان قدیمی و ناظر به فروش و صادرات بیشتر منابع طبیعی است که هیچ نتیجهای جز تضعیف آینده و بنیانهای اقتصادی کشور ندارد. غرور ملی ما جز با تبدیل منابع خام به ارزشافزوده و فروش و صادرات و ذخیره کردن منابع حاصل از آن برای رشد و شکوفایی کشور حاصل نمیشود. خام فروشی درواقع غرور و عزت اقتصادی کشور را لگدمال کرده و بدتر از آن احساس غرور و افتخار کردن از خام فروشی است که اعتمادبهنفس ملی را کاهش میدهد که متأسفانه در این دولت بهعنوان سرلوحه اقدامات قرارگرفته است. مثال شادمانی ما از فروش نفت مثال آن کشاورزی است که بجای خوشحالی از کاشت و برداشت از زمین زراعی خود از فروش زمین و بیل و داس خود احساس شادمانی کند و آن را بزرگترین دستاورد خود بداند! و چه دقیق و علمی بیان کرده اند مقام معظم رهبری در سال 1375: آن روزی که آنها نفت داشته باشند و کشوری مثل ما العیاذُ باللّه نفت نداشته باشد و بخواهد از آنها نفت بخرد- که امیدوارم چنین روزی پیش نیاید- آنها بابت هر شیشهی نفتی که به ما بدهند، ده برابر قیمت یک بشکهی نفت از ما پول خواهند گرفت! آنها به ما نفت میدهند؟ کسانی که جلوِ چشمشان، ملتها از گرسنگی میمیرند، ولی گندمشان را در دریا میریزند و به ملتهای گرسنه نمیدهند، برای اینکه قیمت گندم پایین نیاید، به کسی نفت خواهند داد؟!(1375/10/28)
هشت گلوگاه تجارت جهانی نفت
دنیای اقتصاد: هشت مسیر دریایی اصلی درحالی روزانه میلیونها بشکه نفت خام را به نقاط مختلف دنیا هدایت میکنند که در عینحال به شکل بالقوه چالشها و خطراتی را برای کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده نفت خام به همراه دارند. طبق گزارشی که اداره اطلاعات انرژی آمریکا اخیرا منتشر کرده است، چالشهایی که در مسیر ترانزیت دریایی نفت خام وجود دارد، یکی از مشکلات مهم بر سر راه تامین امنیت انرژی جهان شناسایی شده است. در سال ۲۰۱۵ حدود ۶۱ درصد از نفت تولید شده در دنیا و دیگر مایعات سوختی تولید شده (ال انجی و میعانات گازی) از مسیرهای دریایی به نقاط مختلف دنیا منتقل شدهاند.
دنیای اقتصاد: هشت مسیر دریایی اصلی درحالی روزانه میلیونها بشکه نفت خام را به نقاط مختلف دنیا هدایت میکنند که در عینحال به شکل بالقوه چالشها و خطراتی را برای کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده نفت خام به همراه دارند. طبق گزارشی که اداره اطلاعات انرژی آمریکا اخیرا منتشر کرده است، چالشهایی که در مسیر ترانزیت دریایی نفت خام وجود دارد، یکی از مشکلات مهم بر سر راه تامین امنیت انرژی جهان شناسایی شده است. در سال ۲۰۱۵ حدود ۶۱ درصد از نفت تولید شده در دنیا و دیگر مایعات سوختی تولید شده (ال انجی و میعانات گازی) از مسیرهای دریایی به نقاط مختلف دنیا منتقل شدهاند. بر اساس گزارش یاد شده که به تازگی منتشر شده است، در حال حاضر تنگه هرمز و تنگه مالاکا بهعنوان دو مسیر پرتردد برای نفتکشها، مهمترین چالشهای راهبردی در رابطه با حجم حملونقل نفت هستند؛ زیرا با بسته شدن هر کدام از این تنگهها، زمان انتقال نفت، فرآوردههای نفتی و گاز مایع طبیعی و همچنین قیمت جهانی آنها به شدت افزایش پیدا میکند.به این ترتیب در حالی حجم انتقال محمولههای نفتی و گازی از طریق دریا و تنگههای دریایی رو به گسترش است که نبود ظرفیت جایگزین مناسب برای حمل محموله ها، مشکلات طبیعی، جغرافیایی و ناامنیهایی که از سوی دزدان دریایی ایجاد میشود، مسیرهای دریایی و تنگهها را به چالشی استراتژیک برای امنیت انرژی جهان تبدیل کرده است. در سال ۲۰۱۵ کل نفت خام و دیگر مایعات سوختی قابل تجارت در دنیا حدود ۷/ ۹۶ میلیون بشکه در روز بوده است که طبق برآورد اداره اطلاعات انرژی آمریکا، از این میزان حدود ۶۱ درصد (یعنی ۹/ ۵۸ میلیون بشکه در روز) به وسیله کشتی حمل شدهاند. این در حالی است که در میان ۸ تنگه و آبراهه بررسی شده از سوی این اداره که مسوولیت اصلی در هدایت نفتکشها را بر عهده دارند، تنها تنگه ترکیه است که در سالهای قبل با کاهش جابهجایی محمولههای نفتی مواجه بوده است.
به این ترتیب، بازارهای بینالمللی انرژی در حالی وابستگی زیادی به مسیرهای حملونقل دریایی دارند که مسدود شدن هر یک از تنگهها، رشد چشمگیر هزینههای نهایی انرژی و قیمتهای جهانی را در پی خواهد داشت. تنگهها میتوانند بر اثر دلایل مختلفی مسدود شوند و نفتکشها را با مشکلات فراوانی همراه کنند. از آن جمله حمله دزدان دریایی، اقدامات تروریستی، ناآرامیهای سیاسی در قالب جنگها یا حملاتی که میتوانند منجر به نشتی فاجعهبار نفت در این تنگهها شوند. در گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا به هفت تنگه اشاره شده است که مسیرهای تجاری اصلی برای حملونقل دریایی نفت در دنیا هستند و هر نوع اختلالی در این مسیرها میتواند قیمت نفت را تحت تاثیر قرار دهد و مسیر حملونقل محمولههای نفتی را هزاران مایل جابهجا کند. همچنین در این گزارش دماغه گود هوپ در ساحل جنوبی آفریقای جنوبی که به اقیانوس اطلس مشرف است، بهعنوان یک مسیر تجاری عمده و جایگزینی بالقوه برای تنگههای دریایی اصلی مورد بحث قرار گرفته است.
تنگه هرمز (Hormuz)
تنگه هرمز، در میان عمان و ایران که خلیج فارس را به خلیج عمان و دریای عرب متصل میکند، مهمترین تنگه دنیا است و در سال ۲۰۱۵ مسیر عبور روزانه ۱۷ میلیون بشکه نفت خام بوده است. حملونقل این میزان محموله نفتی و سایر مایعات سوختی که ۳۰ درصد از کل حملونقل دریایی این محصولات در دنیا را شامل میشود، باعث شده است تنگه هرمز در دنیا بهعنوان شاهراه انتقال محمولههای نفتی شناخته شود. این شاهراه در سال ۲۰۱۶ پذیرای حجم بیشتری از نفتکشها بوده است تا آنجا که کل محمولههایی که در این سال از تنگه هرمز عبور کردهاند با رشد همراه بوده و به رکورد بیسابقه ۵/ ۱۸ میلیون بشکه در روز دست یافتهاند. آنطور که اداره اطلاعات انرژی آمریکا برآورد میکند، حدود ۸۰ درصد از نفتهایی که از تنگه هرمز عبور کردهاند به بازار آسیا رفتهاند، بنابراین این مسیر نقش بسیار پررنگی در تامین نفت اقتصادهای روبه رشدی همچون چین، ژاپن، هند، کره جنوبی و سنگاپور دارد. تنگه هرمز در زمینه صادرات گاز مایع طبیعی نیز رکورددار است؛ چراکه قطر در سال ۲۰۱۶ در مجموع حدود ۷/ ۳ تریلیون فوت مکعب گاز مایع طبیعی (ال ان جی) از طریق این تنگه صادر کرده است که طبق گزارش بی پی، بیش از ۳۰ درصد از تجارت جهانی ال ان جی را تشکیل میدهد. تنگه هرمز در باریکترین نقطه ۲۱ مایل (۷/ ۳۳ کیلومتر) عرض دارد این در حالی است که تنها دو مایل (۲/ ۳ کیلومتر) از هر سمت به رفت و برگشت تانکرهای نفتکش اختصاص داده شده است. این میزان به همراه ۲ مایل فاصلهای که در میان مسیر رفت و برگشت حائل شده، در مجموع ۶ مایل از عرض تنگه هرمز را به رفت و آمد تانکرهای نفتکش اختصاص داده است. به این ترتیب تنگه هرمز به اندازهای عمیق و گسترده است که میتواند پذیرای بزرگترین تانکرهای نفت خام دنیا باشد، تانکرهایی که حملونقل حدود دو سوم از محمولههای نفت خام دنیا را بر عهده دارند. اهمیت استراتژیک تنگه هرمز باعث شده است تا اداره اطلاعات انرژی راههای جایگزین این تنگه را بررسی کند؛ زیرا در صورت بروز هرگونه مشکل در این تنگه، راههای جایگزین از اهمیت بسزایی برخوردار میشوند. به این ترتیب «خطوط لوله انتقال نفت که در منطقه در دسترس هستند» یکی از گزینههای دور زدن تنگه هرمز ارزیابی شده است. با این حال در گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا تاکید شده است «گزینههای بالقوهای برای دور زدن تنگه هرمز در دسترس نیست.» طبق این گزارش «در حال حاضر فقط عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند که با خط لوله میتوانند نفت خام خود را از خلیجفارس حمل کنند.»
تنگه مالاکا (Malacca)
تنگه مالاکا که پل ارتباطی میان اقیانوس هند و اقیانوس آرام است، بعد از تنگه هرمز مقام دوم تردد نفتکشها را به خود اختصاص داده است؛ اما میتوان گفت امکانات طبیعی و امنیت تنگه هرمز را ندارد. تنگه مالاکا در واقع کوتاهترین مسیر دریایی بین شرق میانه و بازار رو به رشد آسیا است و در سال ۲۰۱۶ روزانه ۱۶ میلیون بشکه نفت خام از این مسیر جابهجا شده است. تنگه مالاکا بین اندونزی، مالزی و سنگاپور واقع شده است و اقیانوس هند را به دریای چین جنوبی و اقیانوس آرام پیوند میدهد و کوتاهترین مسیر دریایی بین تامینکنندگان نفت خام در خلیج فارس و بازارهای آسیایی به ویژه چین، ژاپن، کره جنوبی و اقیانوس آرام به شمار میرود.این مسیر در سالهای گذشته با افزایش تردد تانکرها همراه بوده تا آنجا که حجم محمولههای ارسالی از این تنگه از ۵/ ۱۴ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به ۱۶ میلیون بشکه در روز در سال گذشته میلادی رسیده است. با این حال این تنگه در باریکترین مسیر تنها به ۷/ ۱ مایل میرسد و در مسیر نیز با تنگناهای طبیعی همراه است که میتواند خطرآفرین باشد. از دیگر سو براساس گزارش مرکز بینالمللی تحقیقات دزدان دریایی، این تنگه همواره با خطر حمله دزدان دریایی مواجه است و کشتیهایی که در سال ۲۰۱۵ از این مسیر عبور کردهاند، بیشترین حملات را شاهد بودهاند. با این حال چنانچه تنگه مالاکا به هر دلیلی مسدود شود، تقریبا نیمی از ناوگان جهان مجبور به انتخاب مسیری جایگزین خواهند بود که اطراف مجمعالجزایر اندونزی از جمله تنگه لومبک بین جزایر اندونزی یا بالی خواهد بود. از دیگر آثار توقف فعالیت تنگه مالاکا، کاهش ظرفیت جابهجایی حملونقل جهانی و اضافه شدن به هزینههای حملونقل است که به شکل بالقوه بر قیمت انرژی در دنیا اثر میگذارد. تنگه مالاکا همچنین مسیری مهم در انتقال گاز مایع طبیعی (الان جی) از خلیج فارس و تامینکنندگان آفریقایی به سمت کشورهای شرق آسیا است. بزرگترین وارکننده الانجی در منطقه ژاپن و کره جنوبی هستند.
کانال سوئز (Suez Canal/ SUMED Pipeline)
کانال سوئز و خط لوله سومد دو مسیر استراتژیک برای خلیج فارس به خصوص در زمینه انتقال گاز مایع طبیعی به اروپا و آمریکای شمالی هستند. این دو مسیر در مجموع حدود ۹ درصد از تجارت دریایی را در سال ۲۰۱۵ به خود اختصاص دادهاند. کانال سوئز در مصر واقع شده است و دریای سرخ و خلیج سوئز را به دریای مدیترانه متصل میکند. در سال ۲۰۱۶ کل نفت و سایر مایعات سوختی و ال ان جی که از این کانال عبور داده شدهاند به ترتیب ۱۷ و ۶ درصد از حجم فعالیت کانال سوئز تجارت نفت خام چه مزیتهایی دارد؟ را تشکیل دادهاند که ایران در آن سهمی ندارد. با عدم موافقت دولت مصر برای عبور محمولههای ایران از این کانال، حتی با وجود لغو تحریمها نیز ایران به اجبار محمولهها نفت مشتریان اروپایی را از مسیر دماغه گود هوپ در جنوب آفریقا به دست آنان میرساند که با افزایش زمان و هزینه همراه است. کانال سوئز به شکل طبیعی نمیتواند محل عبور نفتکشهای فوق سنگین باشد و برای عبور تانکرهای عظیم مسیر مناسبی است. طبق آمار منتشرشده از سوی اداره کانال سوئز، در سال ۲۰۱۶ روزانه ۹/ ۳ میلیون بشکه از نفت خام و محصولات تصفیه شده در مسیر این کانال عبور و مرور داده شدهاند. بیشترین میزان انتقال نفت از کانال سوئز به سمت شمال (بازارهای اروپایی) ۴/ ۲ میلیون بشکه در روز بوده است و بقیه محمولهها به میزان ۵/ ۱ میلیون بشکه در روز عمدتا از مسیر جنوب به بازارهای آسیایی انتقال داده شده تجارت نفت خام چه مزیتهایی دارد؟ است.
خط لوله ۳۲۰ کیلومتری سومد نیز که نفت خام را از طریق دریای سرخ به دریای مدیترانه میرساند، ظرفیتی ۳۴/ ۲ میلیون بشکهای در روز دارد. این خط لوله به «شرکت نفت عرب» تعلق دارد و حاصل یک سرمایهگذاری مشترک بین شرکت نفت و گاز عمومی مصر (۵۰ درصد)، آرامکو (۱۵ درصد)، شرکت سرمایهگذاری بینالمللی نفت ابوظبی (۱۵ درصد)، شرکتهای چندگانه کویت (۱۵ درصد) و قطر پترولیوم (۵ درصد) است. بسته شدن کانال سوئز علاوه بر افزایش هزینه حملونقل، زمان انتقال نفت برای کشورهای اروپایی را تا ۱۵ روز و انتقال نفت به آمریکا را با ۸ تا ۱۰ روز افزایش همراه میکند. در سال ۲۰۱۶ حدود ۶/ ۱ میلیون بشکه نفت خام از طریق خط لوله سومد به دریای مدیترانه حمل شده و سپس برای بارگیری به نفتکشها منتقل شده است. در مجموع نفتی که از طریق کانال سوئز و خط لوله سومد در سال ۲۰۱۶ جریان یافته است، ۵/ ۵ میلیون بشکه در روز بوده است که ۱۰۰ هزار بشکه بیشتر از سال ۲۰۱۵ بوده است. به این ترتیب سهم این دو مسیر از کل جریان تبادل نفتی در سال ۲۰۱۵ چیزی حدود ۹ درصد بوده است. کانال سوئز در انتقال گاز طبیعی مایع هم نقش دارد و در سال ۲۰۱۶ در هر دو جهت رفت و برگشت، ۲/ ۱ تریلیون فوت مکعب گاز انتقال داده است که حدود ۹ درصد از کل ال ان جی معامله شده در دنیا است.
تنگه بابالمندب (Bab el-Mandeb)
بسته شدن این تنگه میتواند تانکرهای نفت خلیجفارس را از طریق کانال سوئز و خط لوله سومد به سمت جنوب آفریقا هدایت کند. تنگه بابالمندب بین شاخ آفریقا و خاورمیانه واقع شده است و مسیری استراتژیک بین دریای مدیترانه و اقیانوس هند است. به این ترتیب بیشترین صادرات نفت خام از خلیجفارس که از طریق کانال سوئز و خط لوله سومد ترانزیت میشود، از طریق این آبراه به اروپا، آمریکا و آسیا میرسد. در سال ۲۰۱۶ روزانه ۸/ ۴ میلیون بشکه نفت خام و دیگر مایعات سوختی از طریق تنگه بابالمندب منتقل شده است. این میزان در سال ۲۰۱۱ حدود ۳/ ۳ میلیون بشکه در روز بوده است.
تنگه ترکیه (Turkish)
تنگه ترکیه اگرچه همچنان مسیری مهم برای انتقال نفت و مایعات سوختی از دریای خزر است، اما از سال ۲۰۱۱ به این سو با کاهش حملونقل همراه بوده است. نفتی که از این مسیر عبور میکند، به غرب و جنوب اروپا میرسد. تنگه ترکیه از طریق دو آبراهه دریای سیاه را به دریای مرمره و دریای مرمره را به دریای اژه و مدیترانه متصل میکند. هر دو آبراهه که در ترکیه قرار گرفتهاند، جنوب غربی اروپا را از طریق روسیه و منطقه دریای خزر تامین میکند. حجم حملونقل نفت از طریق تنگه ترکیه بر خلاف سایر تنگهها که با رشد همراه بوده است، کاهش یافته و از ۹/ ۲ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۱ به ۴/ ۲ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۶ کاهش یافته است. این میزان در زمان اوج خود در سال ۲۰۰۴ حدود ۴/ ۳ میلیون بشکه در روز بوده است که بعد از آن با تغییر مسیر صادرات نفت خام روسیه به سمت بنادر بالتیک، وارد روندی نزولی شد.البته تنگه ترکیه با تنگناهای طبیعی هم همراه است زیرا در باریکترین حالت، عرض آن به نیم مایل میرسد ضمن آنکه به علت جغرافیای پیچیدهای که دارد از جمله دشوارترین مسیرهای آبی جهان است. با این حال سالانه ۴۸ هزار کشتی از این تنگه عبور میکنند که ترافیک سنگین این تعداد کشتی باربری، برای تانکرهای حمل نفت در ترکیه مشکلاتی ایجاد میکند.
تنگه دنیش(Danish)
تنگه دنیش شامل مجموعه کانالهایی است که دریای بالتیک را به دریای شمال وصل میکند و یکی از شاهراههای مهم صادرات نفت روسیه به اروپا است. برآورد میشود در سال ۲۰۱۶ روزانه ۲/ ۳ میلیون بشکه در روز نفتخام و فرآوردههای نفتی از این تنگه عبور کرده است. روسیه بعد از بازگشایی بندر پریمورسک در سال ۲۰۰۵، بخش قابل توجهی از صادرات خود به اروپا و بنادر دریای بالتیک را از طریق تنگه دنیش انجام میدهد.
کانال پاناما(Panama)
کانال پاناما مسیر مهمی است که اقیانوس آرام را به دریای کارائیب و اقیانوس اطلس وصل میکند. این کانال ۵۰ مایل(۱۷۶ کیلومتر) طول و تنها ۱۱۰ فوت(۳۳ متر) عرض دارد. در سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۳ هزار کشتی از این کانال عبور کرده که تقریبا ۲۰۴ میلیون تن بار حمل کردهاند؛ از این مقدار حدود ۲۷ درصد به نفت و فرآوردههای نفتی تعلق داشته است. با این حال کانال پاناما مسیر مهم و استراتژیک آبی برای حملونقل نفت و دیگر مایعات سوختی محسوب نمیشود. در سال ۲۰۱۵ تنها ۷/ ۱ درصد از کل نفت و فرآوردههای نفتی جهان از این کانال عبور کرده است. در سال مالی ۲۰۱۶، روزانه ۹۲۱ هزار بشکه نفت و فرآوردههای نفتی از تنگه پاناما عبور کرده که از این مقدار ۸۴۳ هزار بشکه فرآوردههای نفتی بوده است.
دماغه گودهوپ(Good Hope)
دماغه گودهوپ که در ایران به دماغه امید معروف است، اگرچه یک تنگه و باریکه دریایی نیست، اما یکی از مسیرهای مهم تجارت جهانی نفت محسوب میشود. نفتی که روزانه از نزدیکی این دماغه عبور میکند تقریبا ۹ درصد از حملونقل دریایی نفتخام جهان را به خود اختصاص میدهد. دماغه گودهوپ در جنوبیترین نقطه آفریقای جنوبی قرار گرفته و بر اساس برآوردهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا در سال ۲۰۱۶ روزانه ۸/ ۵ میلیون بشکه نفتخام در طول این دماغه در هر دو مسیر شرق به غرب و غرب به شرق عبور کرده است. از این مقدار حدود ۱/ ۴ میلیون بشکه در روز در جریان شرقی راهی بازار آسیا شده است. همچنین حدود ۵/ ۱ میلیون در روز بشکه از نفت خاورمیانه در جریان غربی از این دماغه به سمت آمریکا رفته است. اروپا نیز حدود ۱۲ درصد از مقصد تانکرهای نفتی است که از دماغه گودهوپ عبور میکنند. این دماغه همچنین یک مسیر آبی جایگزین برای کشتیهایی است که نمیخواهند از کانال سوئز، خلیج عدن یا تنگه بابالمندب عبور کنند، با این حال صخرههای اطراف این دماغه هزینه عبور و مرور از این دماغه را افزایش داده است. بهطور مثال در صورت بسته شدن کانال سوئز و خط لوله سومد، تانکرهای نفتی مجبور به عبور از دماغه گودهوپ میشوند و درصورتی که نفت عربستان از این مسیر به آمریکا برود ۲۷۰۰ مایل مسیر بیشتری را باید طی کند.
شبکه به هم پیوسته برق منطقه ای؛ راهبرد تجارت و دیپلماسی انرژی
گروه «انرژی» اندیشکده اقتصاد مقاومتی، یک گزارش سیاستی تحت عنوان «شبکه به هم پیوسته برق منطقه ای؛ راهبرد تجارت و دیپلماسی انرژی» منتشر کرده است.
گزارش سیاستی یکی از انواع تولیدات اندیشکده است که با هدف طرح مختصر و مفید یک مسئله و ارائه پیشنهاد برای حل آن، ویژه تصمیمگیران تهیه میشود.
در خلاصه مدیریتی این گزارش آمده است:
ایران به عنوان کشوری محوری در جنوب غرب آسیا ظرفیتهایی دارد که با بهرهبرداری به موقع از آنها میتواند جایگاه ارزندهتری در منطقه و جهان بدست آورد. همچنین فرصتهایی در منطقه وجود دارد که استفاده از آنها برای استحکام و ثبات سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه، مغتنم است. شبکه بهم پیوسته برق منطقهای راهبردی است که علاوه بر تحکیم روابط کشورها در سطح منطقه، مزایای فنی-اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و زیست محیطی نیز به همراه دارد.
انتقال انرژی برق از یک ناحیه به ناحیه دیگر باید بر بستر خطوط انتقال توان انجام شود. چنانچه بنا باشد شبکه برق کشوری با شبکه کشوری دورتر متصل گردد، باید از بستر شبکه برق کشورهای میانی استفاده کند. به عبارت دیگر، لازمه داد و ستد برق با کشورهای دورتر، ارتباط الکتریکی با همسایگان است. اتصال الکتریکی دو شبکه با هدف داد و ستد برق به دو صورت کلی قابل انجام است؛ اتصال همگام (AC) و غیرهمگام (DC) که هر کدام ویژگیها و قابلیتهای خود را دارد. حداکثر منافع ممکن از بهم پیوستگی دو شبکه برق در حالت اتصال همگام ایجاد میشود، اما بر حسب شرایط و اقتضائات، اتصال به صورت DC نیز امکان تجارت برق را فراهم میکند.
شبکههای بهم پیوسته برق کارکردهای متعددی دارند، اشتراک ظرفیت ذخیره نیروگاهی، بهبود ضریب بار، افزایش امنیت تامین برق با متنوع شدن سبد عرضه، تامین اوج بار بدون احداث نیروگاه جدید و افزایش درآمد ارزی برای کشورهای صادرکننده مواردی از کارکردهای فنی-اقتصادی این موضوع است. در عین حال ایجاد شبکه بهم پیوسته برق در منطقه، مسیری برای توسعه تعاملات منطقهای و همگرایی اقتصادی و وسیلهای برای مقاومسازی اقتصاد ایران از طریق ایجاد پیوندهای راهبردی در منطقه است. در یک شبکه بهم پیوسته برق، کشورهای صادرکننده نقش اساسی ایفا میکنند و کشورهایی که مسیر ترانزیتی و پیوند دهنده ارتباطات هستند نیز نقش راهبردی دارند. همچنین در تجارت برق منطقهای، یک کشور میتواند در جایگاه مرکز تبادلات و مرجع تسویه مالی قرار بگیرد و نقش محوری ایفا کند. کشور ایران ظرفیت و فرصتهایی دارد که در صورت بهره برداری صحیح میتواند در جایگاه «قطب برق» منطقه قرار بگیرد.
مسئله استفاده از ابزارهای مختلف برای توسعه و تقویت جایگاه منطقهای کشور، تبدیل شدن ایران به قطب و مرکز تبادل برق منطقه، توسعه مبادلات منطقهای و افزایش صادرات برق در سیاستهای کلان و اسناد بالادستی کشور مانند سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و قانون برنامه ششم توسعه، تاکید شده است. شبکه بهم پیوسته برق منطقهای بستری برای تحقق سیاستها و اهداف منطقهای ایران به خصوص در حوزه انرژی است. تجربه پیادهسازی این موضوع از سالها پیش در بسیاری از مناطق جهان با رویکردهای متفاوت و در سطوح مختلف وجود داشته است.
اولین گام در پرداختن به این موضوع، درک ضرورت آن و تعیین اصلیترین اهداف جمهوری اسلامی ایران از ایجاد شبکه بهم پیوسته برق در منطقه است. بدیهی است که در راستای این اهداف، از سایر کارکردهای شبکه بهم پیوسته نیز میتوان بهره برد. اما این اهداف و خط مشیهای اصلی هستند که موضوعی را به راهبرد کلان تبدیل کرده و الزامات تحقق آن را معین میکنند. لذا در این گزارش، اهداف راهبردی ایران برای تحقق شبکه بهم پیوسته برق منطقهای با توجه به کارکردهای این موضوع و در راستای سیاستهای کلان کشور، به صورت ذیل پیشنهاد شده است:
۱- مقاومسازی اقتصاد از طریق ایجاد پیوندهای راهبردی منطقهای در قالب ایجاد بهم پیوستگی شبکههای برق
۲- ارتقای امنیت و ثبات در منطقه به کمک اهرمهای غیرنظامی و افزایش همکاریهای سیاسی میان کشورهای منطقه
۳- افزایش تابآوری شبکه و تقویت امنیت تامین برق کشور
۴- حصول منافع اقتصادی مبتنی بر بستر شبکه بهم پیوسته برق منطقهای در کنار حفظ جایگاه راهبردی قطب برق برای ایران
در گامهای بعدی لازم است، الزامات کلی برای تحقق این موضوع به طور دقیق بررسی و معین گردد و اقدامات لازم برای هر کشور همسایه ایران، تعیین و پیادهسازی شود. پیشنیاز این مهم این است که ایجاد شبکه بهم پیوسته برق به عنوان یکی از راهبردهای منطقهای ایران به یک گفتمان در بدنه حاکمیت تبدیل شود و به دنبال آن تمامی نهادهای ذیصلاح و موثر در موضوع در تعیین و تایید الزامات آن مشارکت نمایند.
در بخش اول این گزارش، مقدمه کوتاهی از جایگاه برق، کاربردها و نحوه تبادل آن در دنیای امروز بیان میگردد. در بخش دوم به بیان چیستی مسئله و کارکردها و مزایای شبکه بهم پیوسته برق منطقهای در حوزههای مختلف پرداخته و سابقه موضوع در اسناد بالادستی کشور بررسی میشود. بخش سوم گزارش به بررسی ۱۸ مورد از تجربیات ایجاد شبکه بهم پیوسته برق یا توافق و برنامهریزی برای آن در سطح جهان اختصاص مییابد. در بخش چهارم به وضعیت صنعت برق ایران، ارتباط الکتریکی با کشورهای منطقه و توافقات صورت گرفته تا کنون برای تشکیل بازار برق مشترک، پرداخته و به دستاوردهای منطقهای که شبکه بهم پیوسته برق میتواند برای ایران داشته باشد، اشاره میگردد. در بخش پنجم گزارش در کنار جمعبندی کوتاه، مهمترین اهداف جمهوری اسلامی ایران از ایجاد شبکه بهم پیوسته برق منطقهای با توجه به کارکردها و فواید آن و با نگاه به سیاستهای کلان و ظرفیتهای کشور استنتاج و پیشنهاد میشود.
روغن موتور چیست ؟ انواع روغن موتور ها
روغن موتور از جمله محصولات پر اهمیت برای خودرو محسوب می شود که وظیفه روان کاری را بر عهده دارد. روغن موتور خوب می تواند به افزایش عمر مفید قطعات کمک کند.
انتخاب یک روغن موتور مناسب می تواند کار دشواری برای صاحبان خودرو باشد. به همین علت در این مقاله سعی داریم انواع روغن موتور، زمان تعویض به موقع و بهترین روغن موتورها را بررسی کنیم تا بتوانید به بهترین شکل تصمیم گیری کنید.
روغن موتور چیست؟
روغن موتور یکی از فرآورده های نفتی پر اهمیت محسوب می شود که کاربرد آن فقط به موتور خودرو محدود نمی شود. در واقع تمامی موتورها و تجهیزات مکانیکی، برای اینکه بتوانند عملکرد بهتری داشته باشند، می بایست از روغن موتورها استفاده کنند.
روغن موتور در واقع نوعی محافظ در برابر آسیب های وارده به قطعات موتور می باشد که وظایف گوناگونی نظیر روان کنندگی، خنک کنندگی و… بر عهده دارد.
در رابطه با ساختار شیمیایی روغن موتور ها می توان گفت که این دسته از محصولات شیمیایی متشکل از هیدروکربن ها، پلی آلفا آلفین ها، پلی اینترنال آلفین ها و… هستند.
اگر خواهان موتوری سالم با عمر مفید طولانی هستید که خرابی کمی داشته باشد، می بایست از روغن موتور خوب و استاندارد استفاده کنید که مناسب موتور خودرو شما باشد. در این صورت هزینه های مازاد خودرو کاهش پیدا می کند و مشکلات به حداقل می رسد.
ساختار روغن موتور:
این ترکیب پیچیده به طور کلی از دو جزء اصلی تشکیل شده است، روغن پایه و مجموعه مواد افزودنی. مواد افزودنی که در ساختار روغن موتور حضور دارند، در واقع ویژگی ها و خواص آن را می سازند.
از جمله مواد افرودنی اصلی سازنده روغن موتور می توان به مواد ضد زنگ، مواد ضد کف کنندگی روغن، مواد بالا برنده میزان گرانروی، مواد پاک کننده، مواد ضد اکسیداسیون، مواد کاهش دهنده میزان اصطکاک و… اشاره کرد.
انواع روغن موتورها:
روغن موتورها بسته به چگونگی فرآیند تولید آن ها به سه دسته کلی تقسیم می شوند که در این قسمت به معرفی انواع روغن موتور ها می پردازیم:
روغن موتور مینرال:
روغن موتور مینرال با نام های روغن موتور طبیعی، روغن موتور معمولی و یا روغن موتور ارگانیک نیز شناخته تجارت نفت خام چه مزیتهایی دارد؟ می شوند. این نوع روغن موتور از نفت خام تهیه می شود. روغن موتور مینرال طراحی ساده ای دارد و می تواند نیازهای اولیه موتور خودرو به روغن موتور را تامین کند. در رابطه با این نوع روغن موتور میتوان گفت که قیمتی پایین تر نسبت به سایر روغن موتورها دارد.
از معایب این روغن موتور می توان به مقاومت پایین آن در برابر سرما و گرمای شدید اشاره کرد. در واقع روغن موتور مینرال، در دماهای بسیار بالا و یا بسیار پایین، خاصیت خود را از دست می دهد و نمی تواند از موتور حفاظت کند. همچنین زمانی که برای تعویض این روغن موتور در نظر گرفته می شود، می بایست پس از گذراندن ۴۰۰۰ کیلومتر باشد.
روغن موتور سنتتیک:
این دسته از روغن موتورها، برخلاف روغن موتور های مینرال که از تصفیه نفت خام تولید می شدند، از روش پلیمراسیون هیدروکربن ها، حاصل می شوند. در واقع روغن موتورهای سنتتیک، محصولاتی شیمیایی محسوب می شوند و در آزمایشگاه های گوناگون تولید می شوند.
این نوع روغن موتور مزایای بسیار زیادی دارد و می تواند توان موتور خودرو را به بیشترین مقدار خود برساند. به علت مزایایی که روغن موتورهای سنتتیک دارند، امروزه مورد توجه بسیاری از افراد قرار گرفته است.
از جمله مزایای روغن موتورهای سنتتیک می توان به مقاومت بسیار خوب آن در برابر دماهای بسیار بالا و بسیار پایین اشاره کرد. این محصول شیمیایی غیر خورنده و غیر رسمی بوده و شاخص ویسکوزیته بالایی دارد. از این رو می توان از روغن هایی با ویسکوزیته بالا بدون وجود نگرانی استفاده کرد. با مصرف این نوع روغن موتور ها می توان میزان مصرف سوخت را کاهش داد.
روغن موتور نیمه سنتتیک:
این نوع روغن موتور در واقع مخلوطی از دو روغن موتور فوق، یعنی روغن موتور سنتتیک و روغن موتور مینرال است. میزان کیفیت روغن موتور نیمه سنتتیک، به اندازه روغن موتورهای سنتتیک نیست اما در شرایطی خاص مقاومت بهتری نسبت به روغن موتورهای مینرال، از خود نشان می دهد. از نظر قیمتی، این روغن موتور قیمتی متوسط و کمی گران تر از روغن موتور مینرال دارد. از این نوع روغن موتورها، بیشتر در وانت ها استفاده می شود.
روش تولید روغن موتور:
دو ترکیب شیمیایی دی اتیلن گلیکول و مونو پروپیلن گلیکول ، پایه و اساس تولید بسیاری از محصولات شیمیایی هستند. دو محصول شیمیایی کاربردی در خودرو که از این دو ماده شیمیایی تولید می شوند، ضد یخ و روغن موتور می باشد.
همان طور که می دانید روغن موتور از نفت خام تهیه می شود. اما نفت خام به صورت خام و مستقیم مورد استفاده قرار نمی گیرد و برخی از مواد افزودنی به آن افزوده می شود. در واقع روغن موتور شامل حدود ۹۰٪ از ترکیبات هیدروکربنی و ۱۰٪ مواد افزودنی است.
برای تولید روغن موتور، می بایست مراحل مختلفی را پشت سر گذاشت که در این قسمت به شرح مراحل آن می پردازیم:
- در قدم اول نفت در پالایشگاه ها به لوبکات تبدیل می شود که می توان آن را به عنوان ماده اولیه مورد استفاده قرار داد.
- در قدم دوم مواد روغنی و اضافه پالایش شده و از ساختار روغن حذف می شوند.
- در قدم سوم محصول مورد نظر موم گیری می شود. این مرحله به منظور حذف پارافین و موم باقی مانده انجام می شود.
- در قدم چهارم محصول شیمیایی مورد نظر به فورفوراید منتقل می شود تا روغن پایه تهیه شود.
- در قدم پنجم که آخرین مرحله محسوب می شود، مواد افزودنی اضافه می شود. مواد افزودنی که در این مرحله استفاده می شود، شامل بور، فسفر و روی می شود.
وظایف روغن موتور:
روغن موتور وظایف متعددی دارد به عنوان مثال:
روغن موتور به عنوان یک ماده ضد زنگ:
روغن موتور در قسمتهای مختلف موتور جریان دارد که از جنس فلزات و آلیاژهای مختلف آهن می باشد. روغن موتور خاصیت ضد زنگی دارد که می تواند از قطعات فلزی خودرو در برابر زنگ زدن حفاظت کند.
روغن موتور به عنوان ماده ضد خورندگی:
روغن موتور خاصیت ضد خورندگی دارد و این امر به سلامت هر چه تجارت نفت خام چه مزیتهایی دارد؟ بهتر قطعات داخل موتور در برابر خورندگی می شود.
روغن موتور به عنوان ماده پاک کننده:
حضور آلودگی ها در داخل موتور امری طبیعی می باشد. این آلودگی ها در داخل قطعات نشست می کنند و می توانند مشکلات بسیاری ایجاد کنند. روغن موتور با حالت صابونی که دارد، آلودگی ها را معلق نگه می دارد و این امر به پاکیزگی موتور خودرو کمک بسیار زیادی می کند.
روغن موتور و خاصیت ضد اکسیداسیون:تجارت نفت خام چه مزیتهایی دارد؟
خاصیت ضد اکسیداسیون روغن موتور، می تواند مانند ضد رسوب از ایجاد لجن در داخل قطعات موتور خودرو جلوگیری کند و به سلامت و افزایش طول عمر موتور کمک بسیار بزرگی می کند.
نفت خام برنت چیست و چه تفاوتی با انواع دیگر نفت مثل نفت اوپک دارد؟
نفت خام برنت (Brent Crude Oil) یکی از مهمترین دسته بندی های تجاری در انواع نفت های خام سبک و شیرین می باشد .
برنت، نام یک میدان نفتی در دریای شمال میباشد که در اقیانوس اطلس و در قاره اروپا واقع شده است . نفت برنت از میدان های نفتی Brent ، Forties Blend ، Oseberg و Ekofisk استخراج می شود .
نفت برنت از طریق شبکه خط لوله به پایانه نفتی سالوم وو - بزرگترین بندر صادراتی دریای شمال - در بریتانیا انتقال مییابد و در آنجا بارگیری میشود .
عامل پایه ای در قیمت گذاری انواع نفت میزان گوگرد آنها و در حقیقت میزان سنگینی نفت می باشد. هرچه میزان گوگرد نفت بیشتر باشد، نفت سنگین تر بوده و لذا قیمت آن پایین تر خواهد بود. مقدار گوگرد نفت برنت بیشتر از نفت وست تگزاس اینترمدیت " West Texas Intermediate WTI " و کمتر از نفت اوپک (OPEC) است، به همین دلیل به طور کلی قیمت این نوع نفت کمتر از قیمت نفت وستتگزاس اینترمیدیت و بیشتر از قیمت نفت اوپک است .
هرچند که در عمده روزها قیمت نفت برنت در بین قیمت دو نوع مهم دیگر می باشد، اما گاهی برخی عوامل دیگر این معادله را برهم می زنند .
نفت برنت به عنوان مبنای قیمتگذاری بسیاری از انواع نفت خام در بازارهای جهانی نفت به کار برده میشود. دو سوم نفت دنیا بر اساس نفت برنت قیمتگذاری میشود. از نفت برنت به طور گسترده برای قیمتگذاری نفت خام در اروپا استفاده میشود .
نفت خام برنت گزینهای ایدهآل برای تولید بنزین است. این نفت بدلیل وجود تقریبا 0.73 درصد گوگرد، در دستهبندی نفت خام شیرین قرار میگیرد .
علاوه بر نفت برنت انواع نفت های مهم دیگر عبارتند از: نفت وست تگزاس اینترمدیت آمریکا (West Texas Intermediate - WTI) ، نفت سبد مبنای اوپک (OPEC Reference Basket) ، نفت دبی (Dubai Crude) ، نفت عمان (Oman Crude)
تجارت نفت برنت
نشانه نفت برنت در ICE Futures اتحادیه اروپا B می باشد. هر چند که با Brent Blend ، London Brent و Brent نیز نمایش داده می شود. این نفت به صورت سنتی در "بورس بین المللی نفت لندن" معامله می شد اما از سال 2005 این امکان ایجاد شده است که در بستر الکترونیکی بورس بین الملل Intercontinental Exchange یا ICE معامله شود .
هر قرارداد معامله نفت برنت شامل 1000 بشکه نفت می باشد و برمبنای دلار آمریکا قیمت گذاری می شود. هر تیک (Tick) در این قرارداد موجب افزایش یا کاهش ارزش 10 دلار می شود .
فرصت های معاملاتی در بازار نفت
آیا می دانستید که فرصت های معاملاتی بسیار سود آوری - با احتمال موفقیت بسیار بالا - در چند ماه گذشته در معاملات نفت خام وجود داشته که شاید آنها را از دست داده اید؟
از سال 2005 که امکان معامله نفت در اینترنت برای همگان فراهم شده است، سیل عظیمی از معامله گران - به خصوص آنلاین - وارد این بازار شده و با هدف کسب سود، به خرید و فروش آن می پردازند. در حقیقت دیگر کشورها و یا شرکت هایی که نیازمندان واقعی نفت می باشند، تنها خریداران نفت نیستند. بلکه معامله گران آنلاین نیز وارد میدان شده و به خرید و فروش آن می پردازند .
با توجه به افزایش مداوم سرمایه گذاری در بازار نفت، حرکت هایی که می توان با توجه به علم تحلیل تکنیکال آنها تجارت نفت خام چه مزیتهایی دارد؟ را پیش بینی نمود نیز روز به روز افزایش می یابد. به همین دلیل از قدرت و دامنه نوسانات قیمت در نتیجه اخبار و رویدادهای سیاسی کاسته می شود .
بنابراین پیش بینی های تکنیکالی حرکت قیمت در بازار نفت نیز همچون بازارهای دیگری مثل فارکس که حجم معاملات روزانه در آنها بسیار بالاست، موفقیت آمیز تر شده و هر روزه فرصت های معاملاتی بهتری با احتمال موفقیت بیشتر در این بازار شکل می گیرد .
دیدگاه شما