“نظریهی مارتینگل تاریخچهی احتمالات ریاضی را نشان میدهد:
تعاریف اولیه را از مفاهیم خام قماربازی الهام گرفتهاند، اما این نظریه تبدیل به ابزاری حرفهای برای
ریاضیات انتزاعی مدرن شده است …”
جی. اِل. دوب، مارتینگل چیست؟
آموزش تحلیل تکنیکال ۵/ حد ضرر به چه معناست و چه کاربردی برای تریدرها دارد؟
زمانیکه بازار طبق تحلیل ما پیش میرود، تصمیمگیری آسان است اما زمانیکه شرایط خاصی پیش میآید حد ضرر خیلی در تصمیمگیری موثر است و به تریدرها کمک میکند.
حد ضرر مثل یک کمربند ایمنی است که از زیانهای زیاد پیشگیری میکند و به شما اجازه میدهد پیش از اینکه اشتباه بزرگی مرتکب شوید از آن پیشگیری کند.
در نوشتههای قبل در مورد تعریف تحلیل تکنیکال، انواع نمودارها، سطح حمایت و مقاومت و خط روند بازار صحبت کردیم. در این مطلب به بررسی حد ضرر و نحوه مشخص کردن آن خواهیم پرداخت.
مفهوم STOP LOSS و کاربردهای آن
حد ضرر یا STOP LOSS (به اختصار SL) به تریدر اطلاع میدهد که در حال زیان دادن است و باید از بازار خارج شود. تعیین SL به استراتژیای که شما انتخاب میکنید وابسته است.
نکتهای که نباید فراموش کنید این است که حد زیان باید با روشهای دقیق تعیین شود و محاسبه ذهنی آن که در بیشتر مواقع انجام میشود، کار اشتباهی است.
قبل از ورود به بازار لازم است یک چارچوب ذهنی برای خود ایجاد کنید و بعد از آن قیمت مناسب خرید بیت کوین یا خرید تتر فروش آن را هم مشخص کنید. با کمک STOP LOSS مانع از دست رفتن سرمایه خود میشوید.
مفهوم STOP LOSS
نحوه مشخص کردن حد ضرر
برای مشخص کردن حد زیان در هر تحلیلی یک روش خاص وجود دارد. حد ضرر زمانی اهمیت پیدا میکند که شما در تحلیل خود اشتباه کرده باشید و نیاز به بازسازی استراتژی دارید.
حجم معامله هم نقش مهمی در تعیین STOP LOSS دارد و فراموش نکنید در هر معاملهای حد ضرر جایی قرار میگیرد که تحلیل اشتباه باشد. بسیاری از معاملهگران بازار برای تعیین SL از کارشناسان کمک میگیرند و برخی هم سعی میکنند میزان آن را به تنهایی مشخص کنند.
متاسفانه تریدرها زمانیکه در شرایط سود هستند به سرعت اقدام به فروش میکنند و زمانیکه که بازار در شرایط زیان است بیش از اندازه صبر به خرج میدهند و صدمات جبران ناپذیری به سرمایه خود وارد میکنند.
تعیین محدوده ضرر برای هر شخصی متفاوت است و بسته به تحلیل تکنیکال و بنیادیای که از آن استفاده میکنید متفاوت است اما فراموش نکنید نکنه مهم در این مبادلات این است که باید به حدی که مشخص شده پایبند باشید.
این مطلب راهم مطالعه کنید: استخر بیت کوین؛ معرفی ۷ استخر ماینینگ برتر برای استخراج بیت کوین
حد ضرر کوتاه و بلند
با پایین آوردن حجم معامله میتوانید ریسک را هم کاهش دهید. استفاده از STOP LOSS بلند علاوه بر اینکه میتواند عملکرد شما را بهبود بخشد، میتواند میزان استرس معامله را هم پایین بیاورد. علاوه بر این، حد ضرر بلند میتواند آستانه صبر معاملهگر را هم بالا ببرد، البته به شرطی که حجم معامله هم به درستی تعیین شده باشد.
نقطه سربه سر معامله هم میتواند نقطه خوبی برای تعیین حد زیان باشد.افزایش حد زیان به منظور ایجاد فضای کافی برای معامله صورت میگیرد.
نحوه مشخص کردن حد ضرر
شیوه تعیین حد ضرر
برای تعیین حد زیان در تحلیل تکنیکال لازم است نواحی مهم (فرود و صعود) چارت را شناسایی کنید و نقطه توقف را کمی پیش از آن قرار دهید. به همین سادگی حد ضرر شما تعیین میشود. البته برخی هم از یک حد ثابت ضرر استفاده میکنند و در قیمت مشخصص یا پیپ خاصی اقدام به استاپ میکنند اما استفاده از تحلیل تکنیکال همیشه قابل اتکاتر است.
فراموش نکنید هر یک از این روشها ایرادات خاص خود را دارند. نوسانات شدید قیمتی و نفوذ در سطحها تعیین حد زیان را دشوار میکند و سبب میشود در شرایط نوسانهای قیمتی در هر شرایطی بازنده به نظر برسید.
این مطلب راهم مطالعه کنید: معرفی بهترین سایت سرمایه گذاری بیت کوین از نگاه کاربران
نتیجه گیری
STOP LOSS ملاکی است که از گرفتن تصمیمهای احساسی و اشتباه پیشگیری میکند و سبب میشود از زیانهای غیرقابل جبران و از دست رفتن سرمایه پیشگیری کنید. استراتژی و حجم معاملات شما در تعیین حد ضرر تاثیر بسیاری دارد.
روشهای مختلفی برای تعیین حد زیان وجود دارد اگر از تحلیل تکنیکال کمک بگیرید احتمال تصمیمگیری بهتر و منطقیتر افزایش پیدا میکند.
برای تعیین حد زیان میتوانید از نظرات کارشناسان استفاده کنید، مهم نیست که چطور این میزان را تعیین میکنید، نکتهای که اهمیت بالایی دارد این است که به تصمیم خود پایبند باشید و در رعایت آن ثابت قدم باشید.
استفاده از حد زیان ثابت و شناور در تحلیل تکنیکال کمک میکند در شرایطی که بازار شرایط مناسبی دارد تصمیمات بهتری بگیرید و در استفاده بهینه از سرمایه خود موفق عمل کنید.
نحوه تبدیل شدن به یک معامله گر باثبات
چه بپذیرید یا نپذیرید این را باید گفت که ضرر بخش جدایی ناپذیری در معاملات میباشد هر معامله گر خوبی ضرر را تحمل میکند اما تفاوت بین معامله گر موفق و معامله گر شکست خورده در نحوه مدیریت ضرر می باشد .
اغلب معامله گران تازه کار معمولاً برای انتقام شکست های خود در معاملات قبلی ، به معاملات چشم بسته روی می آورند . این افراد این چنین معاملاتی را برای انتقام از شکستی که در معاملات قبلی خود دچار شده اند انجام میدهند و اغلب به صورت کاملاً بی منطق و با میزان ریسک بالا معاملات خود را انجام میدهند . عده ای دیگر وجود دارند که سعی میکنند به طور کلی از شکست ها چشم پوشی کرده و با حس افسردگی که شکست به آنها میدهد معاملات خود را ادامه دهند .
باید گفت که این دو رویکرد از نظر استراتژی های معاملاتی باعث افسردگی بیشتر فرد معاملهگر میشود و این موارد باعث هدر رفتن کل سرمایه فرد معامله خواهد شد .
استراتژی معاملاتی
ضرر در معاملات یک مشکل نیست ، بلکه فقدان یک استراتژی معاملاتی مناسب مشکل اصلی میباشد .
داشتن یک برنامه کلی برای معاملات به معامله گران کمک خواهد کرد تا مواردی مانند مدیریت ریسک ، مدیریت سرمایه ، سیگنال های ورود و خروج خود را به صورت کامل تحت کنترل داشته باشند . استراتژی های معاملاتی در برنامه کلی فرد معامله گر مناطق ورود و خروج را به صورت مناسب شرح داده و قبل از اینکه فرد در این مناطق ورود یا خروج کند آزمایش های دقیقی را طبق این برنامه معاملاتی پشت سر خواهد گذاشت .
معامله گران باتجربه استراتژی های خود را از طریق آزمایش های جامع و مکرر نقد و بررسی خواهند کرد و خواهند دانست که کدام رویکرد در بازار بهتر عمل می کند این موضوع به آنها اعتماد به نفس کافی را می دهد تا با وجود معاملات احساس خطر از دست دادن را نداشته باشند .
آیا انجام دادن یک معامله به معنای پذیرش ریسک میباشد ؟
انجام معامله توسط شخص معامله گر به معنای پذیرش ریسک نمی باشد بلکه انجام معامله توسط شخص معامله گر به معنای مدیریت ریسک در معامله می باشد این دو موضوع دو چیز کاملاً متفاوت از هم می باشند .
هنگامی که معامله گر معامله ای را انجام می دهد اغلب انتظار سود را دارد و تنها به احتمال ضرر یا ریسک فکر میکند این موضوع یک اشتباه بسیار بزرگ میباشد که منجر به ناامیدی و در نهایت ضرر هنگفتی برای فرد معامله گر خواهد شد .
قبل از انجام معامله هدف معامله گر می بایست پذیرای احتمال ضرر در معامله باشد .
با تشخیص میزان احتمال زیان در معامله هیچگونه تغییر استراتژی لحظه ای در هنگامی که معامله در حال انجام می باشد رخ نمی دهد . شما می بایست نقطه حد ضرر خود را پیش از ورود به معامله مشخص کنید این موضوع باعث میشود تا یک حالت ذهنی راحت و بدون فشار هرگونه احساسات مطابق با طرح کلی معاملاتی شما انجام شود .
ریکاوری فرد معامله گر پس از کسب ضرری بزرگتر از حد انتظار
یک ضرر بزرگ نه تنها از نظر مالی بلکه از نظر روحی نیز می تواند برای فرد معامله گر بسیار ویرانگر باشد اگرچه که این میزان ضرر می تواند برای هر فردی حتی بهترین معامله گر ها اتفاق بیفتد اما باید گفت که پیروی از یک طرح معاملاتی مناسب به جلوگیری از این اتفاق بسیار کمک خواهد کرد
درست است که حد ضرر برای محافظت از سرمایه وجود دارد اما لزوماً همیشه حد ضرر در سطح قیمت انتخاب شده محدود نمی شود . گاه ممکن است که حد ضرر در طول یک روند مهم بازار فعال شود و این موضوع میتواند به صورت غافلگیر کننده ای برعکس آنچه در ابتدا پیش بینی کرده باشید اتفاق بیفتد به اینگونه اتفاقات نقطه توقف خرید و فروش گفته میشود .
حد توقف معاملاتی موضوعی است که در آن محدودیت هایی در قیمت سفارشات وجود دارد . شما قیمتی که پذیرفتهاید را به کارگزار خود اعلام میکنید و در این نوع سفارشات دو نوع قیمت وجود دارد اولین نوع حد توقف مشخص می شود و دیگری قیمتی که در آن محدوده شما انتخاب می کنید متوقف می شود . با این حال باید بدانید که هیچ تضمینی وجود ندارد تا سفارش شما به صورت کامل به قیمتی که مدنظر دارید برسد به خصوص اگر روند بازار به صورت مدام در حال افزایش و کاهش باشد .
تجربه میزان بیش از حد ضرر در سایر افراد به طریق مختلفی تاثیر گذار می باشد
این موضوع مهم است که کمی زمان بگذارید و اجازه دهید تا ضرر را درک کنید . باید با این موضوع کنار بیایید و ضرر را بپذیرید هنگامی که از لحاظ روحی در موقعیت بهتری قرار گرفتید اکنون می توانید به تجزیه و تحلیل دلیل وقوع ضرر فکر کنید آیا برنامه معاملاتی خود را دنبال کرده بودید آیا تمامی اتفاق ها را تحت پوشش قرار داده بودید آیا کاری است که بتوانید در آینده برای جلوگیری از تکرار این میزان ضرر انجام دهید .
هنگامی که برای بازسازی اعتماد به نفس که قبلاً داشتید احساس آمادگی کردید ابتدا به معاملات کوچکتر رو بیاورید . این معاملات به اندازهای بزرگ نیستند که برای شما ترس از دست دادن دوباره زنده شود اما در عین حال به آن اندازه کوچک نیستند که ذهن شما معامله را جدی نگیرد .
مسئولیت قبول کنید
ضرر و زیان در معاملات همانطور که در ابتدای این مقاله مشخص شد بخش بزرگی از معاملات میباشد پذیرش مسئولیت امری حیاتی برای هر معامله گر می باشد بسیاری از ما این مورد را نادیده میگیریم و به جای اینکه مسئولیت یک معامله بعد را بپذیریم همه چیز را به جز خودمان از جمله بازار کارگزار یا خدمات یا هرگونه چیز دیگری را مقصر می دانیم .
شکست برای تحلیل شما و حساب شما به دست آمده است اکنون می بایست ضرر را کنترل کرده آن را بررسی کنید و سپس به ادامه راه خود ادامه دهید برای کنترل شکست شما می توانید با یک استراتژی آزمایش شده معاملات خود را ادامه دهید زیرا با آزمایش این استراتژی شما به کلیه احتمالات برای مقابله با ضرر هایی که ممکن است در معاملات برایتان پیش بیاید غلبه کرده اید .
معامله گران با تجربه مقداری از سرمایه را که از پیش تعیین شده و با از دست دادن آن راحت هستند را توسط ضرر از دست میدهند و این ضرر را به عنوان بخشی اجتناب ناپذیر از ما معاملات میپذیرند سپس آنها به معامله بعدی می روند زیرا می دانند استراتژی کلی آن ها باعث می شود در دراز مدت سود خوبی را به دست بیاورند .
احساس راحتی در هنگام ناخوشایندی
برای موفقیت به عنوان یک معامله گر شما باید خود را در موقعیت های قرار دهید که گاه ضرر و زیان را نیز به همراه داشته باشند این بخشی از شغل شما به عنوان یک معامله گر می باشد و شما بصورت فعال همواره در حال رقابت با قدرتمندترین احساسات خود می باشید .
معامله فارکس با استفاده از حد ضرر شناور
یکی از جملاتی که احتمالا به عنوان تریدر بارها آن را شنیدهاید، این است که «زیان خود را محدود کنید تا سود شما ادامه یابد». با این حال، اگر با ابزاری اثبات شده آشنا نیستید که در این مسیر به شما کمک کند، در این مقاله به شما حد ضرر شناور (trailing stop) را آموزش خواهیم داد. حد ضرر شناور درست مانند یک سفارش استاپ لاس معمولی است، با این تفاوت که میتوانید آن را طوری تنظیم کنید که همراه با حرکات بازار حرکت کند.
مثال استراتژی حد ضرر شناور معاملات فارکس
در اینجا یک مثال را بررسی میکنیم. شرایطی را تصور کنید که میخواهید به صورت بلند مدت بر روی جفت ارز EUR/USD بمانید، و شما یک استاپ اضطراری تنظیم میکنید که اگر بازار در نهایت علیه شما حرکت کرد، این استاپ راه اندازی شده و ضرر شما را کاهش دهد. بعد از یک روز یا بیشتر، معامله کاملاً به نفع شماست، بنابراین میخواهید مقداری سود کنید و ببینید چه اتفاقی میافتد.
شما میتوانید یک استاپ در محل سود مثبت تعیین کنید و آن را به یک حد ضرر شناور یا تریلینگ استاپ تبدیل کنید. اگر بازار به حرکت خود به نفع شما ادامه دهد، محل تیک پروفیت شما نیز افزایش خواهد یافت. این اتفاق ادامه خواهد داشت تا زمانی که بازار در جهت دیگر برگردد و به استاپ شما برسد.
عملکرد اصلی تریلینگ استاپ یا حد ضرر شناور افزایش محل تیک پروفیت شما با حرکت بازار است، بدون اینکه نیازی به مداخله شما باشد. عملکرد حد ضرر شناور به شما این امکان را میدهد تا روندها را بر اساس سطح راحتی خود دنبال کنید. شما مجبور نیستید به طور مداوم بر معاملات نظارت کنید.
مثال خوب دیگری از نحوه استفاده از حد ضرر شناور، معاملات طولانی مدت است. استاپ لاس اولیه خود را دور از بازار قرار داده و فقط اجازه میدهید همه چیز ادامه پیدا کند. این استراتژی برای سیستمهای معاملاتی کندی که در طول ماهها و روزها سود را دریافت میکنند، عملکرد خوبی دارد. بسیاری از تریدرهای باتجربه معمولا ترجیح میدهند یک هدف بلند مدت داشته باشند و یک حد ضرر شناور ایجاد کنند. این کار به آنها این امکان را میدهد تا کل معاملات خود را از ابتدا راه اندازی کرده و در مسیر مورد نظر اجرا کنند.
بازار فارکس به صورت 24 ساعته و در شش روز هفته فعال است. تحت نظر داشتن بازار در ساعات طولانی عمل مشکلی است. به جای بی خوابی زیاد، استفاده از یک حد ضرر شناور در معاملات خود منطقی تر است. به صورت کلی بازار همیشه روند خود را طی میکند و معامله شما همزمان با آن یا ادامه مییابد یا متوقف میشود.
هنگام استفاده از حد ضرر شناور مراقب باشید
اگر شما به صورت روزانه معامله میکنید، باید در استفاده از حد ضرر شناور مراقب باشید. بازار فارکس معمولاً کمی شلوغ است، در نتیجه جفت ارزها قبل از حرکت در جهت نهایی خود ممکن است نوسانات بهترین استراتژی توقف ضرر چیست؟ زیادی را تجربه کنند. بنابراین، این چیزی است که باید با دقت از آن استفاده کنید.
استاپها به منظور محافظت از سرمایه شما هستند؛ اما تنظیم آنها نزدیک به قیمت فقط باعث میشود تا حساب شما کم کم پاک شود؛ زیرا معاملات شما بارها و بارها متوقف میشود. بسیاری از تریدرها در سودهای بسیار کوچک، مانند پنج پیپ، معاملات خود را میبندد. این استفاده فشرده از استاپ لاس بد نیست؛ اما این افراد معمولاً همان تریدرهایی هستند که پنج پیپ پایینتر از قیمت معامله فعلی خود قرار میدهند. نحوه تعیین استاپها همیشه به روش واقعی معاملات فارکس شما بستگی دارد؛ اما خوب است که مراقب باشید و آنها را خیلی نزدیک قیمت قرار ندهید.
برخی از مقررات جدیدتر نحوه عملکرد استاپ لاس را تغییر داده است. معاملات پوزیشن (Position trading) نوعی معامله است که در آن از قیمت معامله خود را میانگین میگیرید. یعنی شما خرید میکنید، قیمت پایین میآید و بیشتر میخرید. در این حالت میانگین قیمت شما در این میان قرار میگیرد.
جمع بندی
همانطور که آموختید حد ضرر شناور درست مانند یک دستور توقف معمولی است، با این تفاوت که میتوانید آن را طوری تنظیم کنید که همراه با بازار حرکت کند. عملکرد اصلی تریلینگ استاپ افزایش سود شما با حرکت بازار است، بدون اینکه نیازی به مداخله و تعدیل باشد.
اگر یک استاپ لاس محکم نزدیک به قیمت خود تنظیم کنید و قیمت به جلو و عقب حرکت کند، احتمالاً استاپ انتهایی شما فعال خواهد شد، بنابراین مهم است که از آن با دقت استفاده کنید. حد ضرر شناور یک ابزار معاملاتی عالی است که به شما امکان میدهد نه تنها از خود محافظت کنید، بلکه به سود بیشتری دست پیدا کنید، بدون اینکه به صورت 24 ساعته بازار را نظارت کنید.
مــارتینگل چـــیست؟
گفتن اینکه چرا کلمهی Martingale اینقدر معانی زیادی دارد، کار سختی است! اما یک چیز حتمی است: اگر تریدری از استراتژی مارتینگل استفاده میکند، همیشه باید تمام حواسش به سرمایهاش باشد. مزایا و معایب استراتژی شرطبندی مارتینگل چیست؟ آیا بازار، مارتینگل است؟ تمام این سوالات و مباحث مرتبط و غیرمرتبط در این مقاله بحث خواهند شد.
ریشهشناسی
Martingale انگلیسی martegal است (که در گویش فرانسوی بهمعنای ساکنین مارتیگ میباشد. مارتیگ نام دهکدهای در فرانسه است). قدیمیترین معنی برای کلمهی مارتینگل: وسیلهای است که شکلی میخ-مانند دارد و از آن برای کنترل کالسکه استفاده میکردند. حداقل، این معنی، بهترین معنی شناختهشده است، اما معنای دیگری از این کلمه برای ما اولویت دارد: مارتینگل استراتژی شرطبندی است. قمارباز بعد از هر باخت، شرط خود را دو برابر میکند. و اینگونه با اولین بُرد، تمام باختهای قبلی جبران شده، و سودی برابر با شرط اولیه نیز نصیب میشود. تریدرها این اسم را روی تمام استراتژیهای این مدلی گذاشتهاند. علاوه بر این ریاضیدانها هم از اصطلاح مارتینگل برای نامگذاری یک روند تصادفی استفاده میکنند، که در آن انتظاراتِ شرطی مقدار بعدی، با توجه به مقادیر فعلی و پیشین، همان مقدار فعلی است. این یک نوع بازی “عادلانه” است که در آن کسی نه برنده میشود و نه میبازد. به همین شکل، اهالی روستای مارتیگ فرانسه را افرادی غیرعادی و احتمالاً ماجراجو فرض میکنند. در هر حال، این چندگانگی معنا شاید دلیل این باشد که مردم از این استراتژی بهصورت غلط استفاده میکنند. حال، مارتینگل واقعاً چیست؟
مارتینگل در مقام یک استراتژی
“باند، با یک سیستم پیشرفته (مارتینگل) روی میز شمارهی ۵، روی قرمز، بازی میکرد … فکر کنم خیلی مصمم است و با حداکثر [توان و دارایی خود]، بازی میکند.”
ایان فلمینگ، کازینو رویال
باند، از چه سیستم پیشرفتهای استفاده میکرده؟ همانطور که قبلاً اشاره شد، مارتینگل یعنی دو برابر کردن شرط در هر بار باخت. در نگاه اول، اگر هیچ محدودیتی روی شرط اولیه نداشته باشیم، این استراتژی سودده بهنظر میرسد. بالاخره شانس در خانهی همه را خواهد زد! هرچند، این دنیا دست آدمهایی نیست که با بازی قمار و [این استراتژی] پولدار شده باشند، پس، این استراتژی بهنظر بهترین استراتژی توقف ضرر چیست؟ خیلی ابتدایی میآید. پس موضوع چیست؟ بالاخره، حتی اگر پول نامحدود هم نداشته باشیم، باز میتوانیم با میزان شرط کم، مدت زمان زیادی را اینگونه سپری کنیم.
اینطور مسائل یا راهنماییهای بهظاهر عاقلانه، مردم را ترغیب میکنند که با پول خود چنین کارهایی انجام دهند. اما نه در قمار. برخی مردم اینقدر باسواد هستند که وارد بازیهای شانسی نمیشوند. آنها این کار را در فارکس انجام میدهند. ماجراجوها و باهوشترها حتی این کار را با پول دیگران هم انجام میدهند… و حالا یک تریدر ترجیحاً قلابیِ جدیدساختهشده داریم که کار خود را شروع کرده است. تریدهای سودآور جایگزین ضررها میشوند، اما بازیکن ما بهخاطر دو برابر کردن شرط، [فقط] برای چند وقت پول درمیآورد. و این کار باعث میشود تریدر به انتخابش ایمان بیاورد. اما، دیر یا زود (بهخاطر خود تریدر بهتر است این اتفاق زودتر رخ دهد) نوار بدشانسی چنان طولانی میشود که دیگر پولی برای دو برابر کردن شرط بعدی وجود نخواهد داشت. و در دنیای گستردهی اینترنت، یک ناکام دیگر میآید و میرود. تریدر غمگینی که، “نزدیک پول آمد و ذرهای تا پیروزی فاصله داشت” ولی “بهخاطر بدشانسی مطلق شکست خورد”. تازه این اتفاقات در برابر “اشتباه قیمت دادنهای بروکرها” و … خیلی مهم بهحساب نمیآیند.
جدیتر بگوییم، قاعدتاً نباید تریدرهای زیادی وجود داشته باشند که به سبک مارتینگل کلاسیک، کار میکنند. هرچند نباید حماقت برخی از این شوالیههای خوشبختی را دستکم گرفت! ابزارهای پیچیدهتری هستند که از آنها استفاده شده و بهطور کلی میتوان آنها را “استراتژی میله” نامید. بیشتر در این مورد توضیح میدهیم. فرض کنید قرار است انتخاب کنید: کسب ۱ دلار با احتمال ۹۹ درصد یا از دست دادن ۹۹ دلار با احتمال ۱ درصد. البته نتیجهی معمولی چنین تریدی برابر با صفر خواهد بود. بهطور کلی، این کار ریسکی و غیرسودده است. پاداش سودهای ناچیز، ضررها و اختلالات سنگین است (به همین دلیل است که از کلمهی Spiking [یعنی میله ۷ اشاره به تیز بودن و سطح ناچیز نوک میله دارد] در اینجا استفاده شدهاست)! چنین تریدی در فارکس بسیار بسیار ساده است: اگر StopLoss خود را روی خطی (Level) که ۹۹ بار بیشتر از TakeProfit است، قرار دهید، چیزی مانند آنچه اشاره شد را کسب خواهید کرد. بهنظر غیرواقعی میآید؟ پس در مورد آن همه تریدکردنها با StopLossهایی که تناسبی با TakeProfit ندارند، یا حتی بدون TakeProfit هستند (چقدر بد!)، چه باید بگوییم؟
البته مشکل اصلی فقط اینها نیست. تصور کنید: کسی بخواهد چنین ”اکسپرتی” را تست کرده یا رصد کند. در اکثر مواقع، قبل از اینکه یک معاملهی بزرگ ضرر، تریدر را منصرف کند، چند معاملهی سودده انجام خواهد شد؟ و تریدر ما چقدر برای این ضرر بزرگ ناراحت خواهد ماند و چقدر از اینکه نزدیک به پول بوده، عصبانی خواهد شد؟!
با این حال، موضوع فقط این نیست که هیچگونه توقف معاملهای وجود ندارد (منظور نبودن حد سود و حد ضرر است). استراتژی میله و نبود توقف معامله، هر دو، یک همراه جدانشدنی دارند و آن ماندگاری بیش از حد پوزیشن است. در این شرایط قیمت بعضی وقتها خیلی دور میرود…
بسیاری در این مورد کاملاً جدی بحث میکنند و اکسپرت های گِریل هم بارها و بارها بهسراغ مارتینگل میروند. اما چرا؟ استراتژیهایی که با حد سود و حد ضررهای غیرمرتبط، لاتیجهای دو برابر، زیاد ماندن، و دیگر انواع ترفندها سروکار دارند، با روشی کاملاً غیرقابل قبول تست میشوند. از تجربههای عملی میشود دید که چنین استراتژیهایی را برای قسمتی مشخص از بخش تاریخچه، بهراحتی، میتوان تهیه کرد، و بهکار بُرد، و سپس نتایج رضایتبخش هم گرفت. در حساب واقعی، این استراتژی میتواند برای یک هفته، یک ماه، یا یک سال کار کند، و ۱۰، ۲۰، یا ۵۰ معامله انجام دهد و با کمی خوششانسی، نتایج خوب یا عالی بدست دهد. اما فقط یک معاملهی اشتباه میتواند همهی اینها را از بین ببرد. پس چه چیزی این استراتژیها را گرد هم میآورد؟
مارتینگل در مقام یک فرآیند
“نظریهی مارتینگل تاریخچهی احتمالات ریاضی را نشان میدهد:
تعاریف اولیه را از مفاهیم خام قماربازی الهام گرفتهاند، اما این نظریه تبدیل به ابزاری حرفهای برای
ریاضیات انتزاعی مدرن شده است …”
جی. اِل. دوب، مارتینگل چیست؟
درحقیقت، ریاضیدانها، مدت زمان زیادی نیست که با مارتینگل آشنایی دارند. اولین توصیفات ریاضی از مارتینگل حدوداً اواسط قرن ۲۰ منتشر شد. مبتکرین، از این خواسته الهام گرفته بودند که بتوانند مفهوم “بازی منصفانه” را گسترش داده و عمومیت بخشند؛ مانند بازی رولت بدون کمیسیون، یا تاس، یا پیچ فارتینگ، که بعداً در این مقاله بحث خواهند شد. در اینترنت، تعاریف بسیار زیادی از فرآیند مارتینگل را میتوانید بیابید. هرچند اگر مسلط به مفاهیم تئوری نباشید، تعریف رسمی مارتینگل به شما کمکی نخواهد کرد. بنابراین، سعی میکنیم تعریفی ساده اما دقیق را بیان کنیم: مارتینگل فرآیندی است، که در حد متوسط، با زمان بالا یا پایین نمیشود. بنابراین اگر میخواهید مقدار بعدی را برمبنای تمام مقادیر قبلی، پیشبینی کنید، هیچ مقداری بهتر از همان مقدار کنونی نیست (بهلحاظ مقادیر یک مربع حسابی).
باید بگوییم که پرسیدن این سوال که آیا نوسانات نرخ تبدیل اَرز به مارتینگل نزدیک است یا خیر، ضروری میباشد. هرچند، مشاهدات آماری بهترین استراتژی توقف ضرر چیست؟ در این مورد زودتر به ما جواب منفی میدهند. برای مثال، افزایش نرخ اَرز، ضدهمبستگی است. این پیشفرض، زمینهساز بسیاری از مدلهای کلاسیک و نئوکلاسیک است (باچلیر، بلک شولز مارتن، …) و به ما اجازه میدهد نتایج دور از ذهنی در مورد رفتار مشتقات (آپشنها، فورواردها، …) بگیریم. علاوه بر اینها، واژگان مارتینگل بهخوبی در مفهوم بازارِ تاثیرگذار، که قیمتها را در هر ثانیه “منصفانه” تعریف میکند، جای میگیرند. پس از لحاظ اقتصادی معقول است.
یکی از ستونهای نظریهی مارتینگل، قضیهی توقف و ساخت انتگرال تصادفی بعدی، است. این قضیه میگوید که هیچ استراتژی معقولی نمیتواند با استفاده از مارتینگل به ما پول بدهد. چطور ممکن است؟ این سوالی است که شاید یک فرد کنجکاو بپرسد. مشکل استراتژی مارتینگل چیست؟ چرا این قضیه، مارتینگل را “نامعقول” میخواند؟ موضوع این است که معقولترین استراتژیها یا محدود به قیمت هستند (توقف معامله [در قیمت مشخص]) یا محدود به زمان؛ بهعبارت دیگر، افق ما همیشه ثابت است، و هدف جایی است که در آن میخواهیم معامله را ببندیم. مهمتر از همه اینکه همهی اینها محدود به سرمایه هستند (حجم سرمایه، لاتیج بر معامله، و غیره). هر نوع استراتژی که بتواند یکی از دو شرط اول را برآورده سازد، “معقول بودن” را بهنوعی تضمین کرده است. استراتژیهای خوب و “معقول” دیگری هم میتوان یافت و تعدادشان کم هم نیست اما در اینجا قصد نداریم وارد تحلیلهای تکنیکال شویم. استراتژی مارتینگل سه عیب دارد: پول (شرط) نامحدود، زمان نامحدود، و سوم اینکه مارتینگلباز استرس و رنج کاهشهای سنگین سرمایه را باید به جان بخرد! مثال زیر به شما نشان میدهد که فرد با این روش هیچ پولی نمیتواند دربیاورد زیرا پول و زمان محدود است. همچنین به شما کمک میکند بفهمید که یک استراتژی سودده حتی در یک بازی بیضرر و بیطرف هم میتواند شبیهسازی شود!
به هر حال، بگذارید از آسمانها پای خود را روی زمین گذاشته و تمام مطالب بالا را با چند مثال ساده نشان بهترین استراتژی توقف ضرر چیست؟ دهیم.
مثال
مارتینگل چیست؟
بازی پیچ فارتینگ را با یک سکهی درست و حسابی و کاملاً سالم در ذهن خود بیاورید؛ بهعبارت دیگر احتمال شیر یا خط آمدن کاملاً برابر است. اگر شیر آمد، بازیکن ب به بازیکن الف یک روبل میدهد، و اگر خط آمد بازیکن الف به بازیکن ب یک روبل میدهد. در زیر، شما نمونهی سیر تکاملی سرمایهی بازیکن الف را بر اساس تعداد سکه انداختنها میبینید (شکل ۱) – مسیرهای شانس (آبی و قرمز).
بهطور میانگین، بازیکنها با سکه انداختن نه بُرد میکنند و نه میبازند، به آن معنی که، یکی از آنها، که نمیدانیم کدام نفر است، قطعاً یک روبل کسب کرده و دیگری یک روبل میبازد. انتظارات ریاضی برای ایجاد تغییر در سرمایهی آنها برابر با صفر است. این موضوع، همراه با سکه انداختنهای جداگانه، توضیح میدهد که رشد سرمایهی بازیکن الف، یک [مدل] مارتینگل است. میتوانیم همزمان چند نتیجهگیری کنیم. برای مثال، اینکه این بازی منصفانه است، از این لحاظ که برحسب آمار نمیتوان از این بازی [پول] کسب کرد؛ بهعبارت دیگر، میانگینِ هرگونه استراتژی توقف (استراتژی حد سود و حد ضرر)، صفر خواهد بود. اجازه میدهیم بازیکن ما با حجم مشخصی از لاتیج که در ذهن دارد، به سبک مارتینگل بازی کند. تئوری میگوید او قادر نخواهد بود با استفاده از هیچ روش معقولی کسب درآمد کند. شاید بپرسید چطور؟ بازیکن میتواند تا وقتی که “در [محدوده] سیاه” است صبر کند و فقط از حرکت در بازی دست بکشد (خط “TakeProfit” سبز رنگ در شکل ۱). درست است اما متاسفانه از آنجایی که این اتفاق برخی مواقع رخ میدهد، بهطور میانگین، بازیکن باید خیلی صبر کند! دقیقتر بگوییم، انتظار برای زمان بُرد از جنبهی ریاضیات برابر است با بینهایت آنچه که در مفهوم “استراتژی معقول” جای نمیگیرد. و اگر بازیکن بخواهد کماکان از باختها به دور باشد، وقتی بالاخره توقف میکند (به حد سود یا حد ضرر میرسد)، کاهش سرمایهاش فاجعهبار خواهد بود! این اتفاق معمولاً برای تریدرهای تازهکار زیاد رخ داده است.
مارتینگل چیست؟
اما بازیکن ما اینقدرها تازهکار نیست! با توجه به تمام توضیحات بالا، و همانطور که در شکل ۲ نشان داده شدهاست، او حد ضرر خود را بزرگ و با فاصله تعیین کرده، درحالیکه حد سود خود را کم گذاشته است. اکنون که او در سرمایه محدودیت دارد، استراتژیاش “معقول” شده است. و وقتی میخواهد وارد مرحلهی تجربه شود، آن استراتژی بهسرعت و بهشکل قابلتوجهی در مدت زمانی نسبتاً طولانی، رشد میکند – مخصوصاً آنکه کمیسیونی در پیچ فارتینگ وجود ندارد. پس موضوع چیست؟ آیا واقعاً نادرست بودن آن قضیه صحت دارد؟ نه، آن قضیه کماکان معتبر است. فقط، اگر از آن قضیه، برای محاسبهی با دقت، استفاده کنید، برای مثال احتمال TakeProfit یا StopLoss، آنگاه میبینید که هیچ چیزی بیشتر از میله (Spiking) تحقق نمییابد چراکه از Takeprofit با فاصلهی کم در ۹ مورد از ۱۰ مورد استفاده شده درحالیکه StopLoss بزرگی در ۱ مورد از ۱۰ مورد دیده شدهاست. “موکول کردن” ریسکها، آنهم به این شکل، برای بازیکن گران تمام خواهد شد – و [ممکن است] همهچیز را یکروزه از دست بدهد!
مثال پیچ فارتینگ بههمان شکل اولیهای خود، کماکان دستورکارهای پنهان مدیریت پول ریسکدار یا استراتژی مارتینگل را آشکار میسازد. در واقع فقط داریم ریسک خالص به پوزیشن خود اضافه میکنیم، و نه چیز دیگر.
اکنون بیایید تمام مطالب بالا را خلاصه کنیم.
نتیجهگیری
همهچیز طبق روال پیش خواهد رفت، اما بازار، همانطور که اشاره شد، مارتینگل نیست. و در نهایت اینکه، هدف در فارکس چیست غیر از پولدرآوردن؟ و اینکه چه چیزی تمام آن مشاهدات نظری را برای ترید واقعی آماده میکند؟ نکته اینجاست که حتی اگر از لحاظ تئوری بدست آوردن چیزی غیرممکن باشد، مانند مثال ما در مورد مسیر شانس، باز هم روشهای زیادی برای فریب یک فرد با استراتژی “سودده [بودن]” (حداقل در نگاه اول سودده) وجود دارد. تعجبی ندارد که استراتژیهای مشابه برای یک ساعته “به هدف رسیدن” بهکار برده میشوند، و سرمایهگذاران را در دام میاندازند. اما فرد میتواند از این توهمات با بهخاطر سپردن نظریهی مارتینگل/میله رهایی یابد.
بیایید برخی از اصول ترید عاقلانه را بر اساس موارد مطرحشده در این مقاله، فرمولبندی کنیم. بنابراین اگر نمیخواهید سیستم شما با تاریخ محو شود، یا متحمل ضررهای سنگین شوید و شک سرمایهگذارهای خود را دو برابر کنید، پیروی از اصول زیر الزامی است:
- حد سود و حد ضرر بگذارید؛
- حد ضرر خود را متناسب با حد سود و تایمفریم انتخاب کنید؛
- پوزیشن خود را بیش از حد در یک تایمفریم باز نگه ندارید – ممکن است با گذر زمان پوزیشن شما “قیچی” شود چراکه معامله جهت جدیدی بهخود میگیرد؛ برای این مورد، راهکارهای زیادی تعریف شده است؛
- برای جبران، هیچوقت لاتیج خود را بالا نبرید – هیچگاه با آنهایی که تمام دارایی خود را در کازینوها وسط میگذارند، کار نکنید!
قوانین بالا، سخت نیستند. بیشتر استراتژیها به این سبک بنا شدهاند. برای مثال، پوزیشنها اصلاً با StopLoss یا TakeProfit لغو نمیشوند. در اینجا برای مثال باید بگوییم که میتوان سراغ معاملهی متوسط-سودآور، یا [معاملهی] ضرر رفت، یا حجم کلی [معاملات] را با سطح ریسک احتمالی معامله، مرتبط ساخت. هرچند، اصول بالا را باید یک نوع ایدهآل برای واضح بودن و شفافیت اکسپرت (بهطور خاص)، و استراتژی، بهطور کلی، در نظر گرفت. تریدرها، بهخصوص تازهکارها، باید هدفشان دستیابی به این ایدهآلها باشد.
آخرین چیزی که میخواهم برای خوانندگان بگویم که شاید جذاب باشد، مسئلهای است که به زمان دنیل برنولی در قرن ۱۸ برمیگردد. آن را اصطلاحاً پارادوکس سنت پطرزبورگ میگویند. فرض کنید X چنین چیزی را بازی میکند: ۱ روبل شرط اولیه است. یک سکهی کاملاً سالم داریم. اگر شیر آمد، بازی تمام شده و X پول را برمیدارد. اما اگر خط آمد، شرط دو برابر شده و بازی ادامه پیدا میکند: سکه میاندازیم، شیر آمد بازی تمام است و پول را برمیداریم، و خط، شرط را دو برابر میکند و دوباره سکه میاندازیم… سوال: چقدر X باید بپردازد تا این بازی را انجام دهد؟ همانطور که میشود دید، X همیشه در این بازی برنده است، اما مقدار پولی که میبَرد، بسته به شیر یا خطی که میآید، متفاوت است. بهعبارت دیگر، بدون درنظر گرفتن هیچ نوع مثالی، چقدر حاضرید بپردازید تا در این جاذبهی سخاوت شرکت کنید؟ اگر این مسئله کنجکاوی شما را برانگیخت، بحث درمورد آن را میتوانید در کامنتها دنبال کنید…
نحوه تبدیل شدن به یک معامله گر باثبات
چه بپذیرید یا نپذیرید این را باید گفت که ضرر بخش جدایی ناپذیری در معاملات میباشد هر معامله گر خوبی ضرر را تحمل میکند اما تفاوت بین معامله گر موفق و معامله گر شکست خورده در نحوه مدیریت ضرر می باشد .
اغلب معامله گران تازه کار بهترین استراتژی توقف ضرر چیست؟ معمولاً برای انتقام شکست های خود در معاملات قبلی ، به معاملات چشم بسته روی می آورند . این افراد این چنین معاملاتی را برای انتقام از شکستی که در معاملات قبلی خود دچار شده اند انجام میدهند و اغلب به صورت کاملاً بی منطق و با میزان ریسک بالا معاملات خود را انجام میدهند . عده ای دیگر وجود دارند که سعی میکنند به طور کلی از شکست ها چشم پوشی کرده و با حس افسردگی که شکست به آنها میدهد معاملات خود را ادامه دهند .
باید گفت که این دو رویکرد از نظر استراتژی های معاملاتی باعث افسردگی بیشتر فرد معاملهگر میشود و این موارد باعث هدر رفتن کل سرمایه فرد معامله خواهد شد .
استراتژی معاملاتی
ضرر در معاملات یک مشکل نیست ، بلکه فقدان یک استراتژی معاملاتی مناسب مشکل اصلی میباشد .
داشتن یک برنامه کلی برای معاملات به معامله گران کمک خواهد کرد تا مواردی مانند مدیریت ریسک ، مدیریت سرمایه ، سیگنال های ورود و خروج خود را به صورت کامل تحت کنترل داشته باشند . استراتژی های معاملاتی در برنامه کلی فرد معامله گر مناطق ورود و خروج را به صورت مناسب شرح داده و قبل از اینکه فرد در این مناطق ورود یا خروج کند آزمایش های دقیقی را طبق این برنامه معاملاتی پشت سر خواهد گذاشت .
معامله گران باتجربه استراتژی های خود را از طریق آزمایش های جامع و مکرر نقد و بررسی خواهند کرد و خواهند دانست که کدام رویکرد در بازار بهتر عمل می کند این موضوع به آنها اعتماد به نفس کافی را می دهد تا با وجود معاملات احساس خطر از دست دادن را نداشته باشند .
آیا انجام دادن یک معامله به معنای پذیرش ریسک میباشد ؟
انجام معامله توسط شخص معامله گر به معنای پذیرش ریسک نمی باشد بلکه انجام معامله توسط شخص معامله گر به معنای مدیریت ریسک در معامله می باشد این دو موضوع دو چیز کاملاً متفاوت از هم می باشند .
هنگامی که معامله گر معامله ای را انجام می دهد اغلب انتظار سود را دارد و تنها به احتمال ضرر یا ریسک فکر میکند این موضوع یک اشتباه بسیار بزرگ میباشد که منجر به ناامیدی و در نهایت ضرر هنگفتی برای فرد معامله گر خواهد شد .
قبل از انجام معامله هدف معامله گر می بایست پذیرای احتمال ضرر در معامله باشد .
با تشخیص میزان احتمال زیان در معامله هیچگونه تغییر استراتژی لحظه ای در هنگامی که معامله در حال انجام می باشد رخ نمی دهد . شما می بایست نقطه حد ضرر خود را پیش از ورود به معامله مشخص کنید این موضوع باعث میشود تا یک حالت ذهنی راحت و بدون فشار هرگونه احساسات مطابق با طرح کلی معاملاتی شما انجام شود .
ریکاوری فرد معامله گر پس از کسب ضرری بزرگتر از حد انتظار
یک ضرر بزرگ نه تنها از نظر مالی بلکه از نظر روحی نیز می تواند برای فرد معامله گر بسیار ویرانگر باشد اگرچه که این میزان ضرر می تواند برای هر فردی حتی بهترین معامله گر ها اتفاق بیفتد اما باید گفت که پیروی از یک طرح معاملاتی مناسب به جلوگیری از این اتفاق بسیار کمک خواهد کرد
درست است که حد ضرر برای محافظت از سرمایه وجود دارد اما لزوماً همیشه حد ضرر در سطح قیمت انتخاب شده محدود نمی شود . گاه ممکن است که حد ضرر در طول یک روند مهم بازار فعال شود و این موضوع میتواند به صورت غافلگیر کننده ای برعکس آنچه در ابتدا پیش بینی کرده باشید اتفاق بیفتد به اینگونه اتفاقات نقطه توقف خرید و فروش گفته میشود .
حد توقف معاملاتی موضوعی است که در آن محدودیت هایی در قیمت سفارشات وجود دارد . شما قیمتی که پذیرفتهاید را به کارگزار خود اعلام میکنید و در این نوع سفارشات دو نوع قیمت وجود دارد اولین نوع حد توقف مشخص می شود و دیگری قیمتی که در آن محدوده شما انتخاب می کنید متوقف می شود . با این حال باید بدانید که هیچ تضمینی وجود ندارد تا سفارش شما به صورت کامل به قیمتی که مدنظر دارید برسد به خصوص اگر روند بازار به صورت مدام در حال افزایش و کاهش باشد .
تجربه میزان بیش از حد ضرر در سایر افراد به طریق مختلفی تاثیر گذار می باشد
این موضوع مهم است که کمی زمان بگذارید و اجازه دهید تا ضرر را درک کنید . باید با این موضوع کنار بیایید و ضرر را بپذیرید هنگامی که از لحاظ روحی در موقعیت بهتری قرار گرفتید اکنون می توانید به تجزیه و تحلیل دلیل وقوع ضرر فکر کنید آیا برنامه معاملاتی خود را دنبال کرده بودید آیا تمامی اتفاق ها را تحت پوشش قرار داده بودید آیا کاری است که بتوانید در آینده برای جلوگیری از تکرار این میزان ضرر انجام دهید .
هنگامی که برای بازسازی اعتماد به نفس که قبلاً داشتید احساس آمادگی کردید ابتدا به معاملات کوچکتر رو بیاورید . این معاملات به اندازهای بزرگ نیستند که برای شما ترس از دست دادن دوباره زنده شود اما در عین حال به آن اندازه کوچک نیستند که ذهن شما معامله را جدی نگیرد .
مسئولیت قبول کنید
ضرر و زیان در معاملات همانطور که در ابتدای این مقاله مشخص شد بخش بزرگی از معاملات میباشد پذیرش مسئولیت امری حیاتی برای هر معامله گر می باشد بسیاری از ما این مورد را نادیده میگیریم و به جای اینکه مسئولیت یک معامله بعد را بپذیریم همه چیز را به جز خودمان از جمله بازار کارگزار یا خدمات یا هرگونه چیز دیگری را مقصر می دانیم .
شکست برای تحلیل شما و حساب شما به دست آمده است اکنون می بایست ضرر را کنترل کرده آن را بررسی کنید و سپس به ادامه راه خود ادامه دهید برای کنترل شکست شما می توانید با یک استراتژی آزمایش شده معاملات خود را ادامه دهید زیرا با آزمایش این استراتژی شما به کلیه احتمالات برای مقابله با ضرر هایی که ممکن است در معاملات برایتان پیش بیاید غلبه کرده اید .
معامله گران با تجربه مقداری از سرمایه را که از پیش تعیین شده و با از دست دادن آن راحت هستند را توسط ضرر از دست میدهند و این ضرر را به عنوان بخشی اجتناب ناپذیر از ما معاملات میپذیرند سپس آنها به معامله بعدی می روند زیرا می دانند استراتژی کلی آن ها باعث می شود در دراز مدت سود خوبی را به دست بیاورند .
احساس راحتی در هنگام ناخوشایندی
برای موفقیت به عنوان یک معامله گر شما باید خود را در موقعیت های قرار دهید که گاه ضرر و زیان را نیز به همراه داشته باشند این بخشی از شغل شما به عنوان یک معامله گر می باشد و شما بصورت فعال همواره در حال رقابت با قدرتمندترین احساسات خود می باشید .
دیدگاه شما